✅ امام زمان (عج) در لباس پاسبانی!
علامه طباطبایی برای یکی از شاگردان خود حکایتی را بدین شرح نقل کرده است: در ایامی که از نجف بازگشته و در تبریز به سر میبردم در یکی از روزها از طرف مرحوم زنوزی قاصدی آمد و مرا احضار کرد، چون خدمت ایشان رسیدم فرمود: فلانی (منظور علامه طباطایی است) ماجرایی پیش آمده که در کم و کیف آن مبهوتم.
▫️چند روز در منزل کار بنایی داشتیم، بنّا با شاگردش مشغول کار بودند، کارهای دقیق شاگرد توجهام را جلب کرد، می دیدم کارهایش را به خوبی انجام می دهد و نمیخواهد وقت تلف شود. ظهر که استادش برای صرف نهار به منزل میرفت در همان محل کار می ماند و ابتدا تجدید وضو می کرد و نمازش را در اول وقت میخواند. سپس دستمال کوچک خویش را باز مینمود و غذای ساده ای که با خود آورده بود میخورد و بلند میشد و مقدمات کار را فراهم میکرد تا استادش برسد و وقتی استاد میآمد با تلاش زیادی همراه وی کار را ادامه میداد.
▫️در یکی از روزها بنّا به وی گفت برو از همسایه نردبانی بگیر و بیاور!
جوان رفت ولی بر خلاف انتظار، دیر آمد و لذا هنگام عصر که استادش به خانه رفت، نزد وی رفته و ضمن احوالپرسی از او پرسیدم: در آوردن نردبان انتظار نبود که تاخیر نمایی، چرا دیر کردی!؟
جوان کارگر لبخندی زد و گفت: دلیل دیر آمدنم تنگی کوچه بود و اگر مواظبت نمیکردم ممکن بود دیوارهای مردم بر اثر برخورد با نردبان خراش برد.
آقای زنوزی ادامه دادند: از پاسخ قانعکننده این جوان بیش از پیش متعجب شدم، از او پرسیدم آیا میشود امام زمان (عج) را دید؟
بلافاصله با حالتی کاملا عادی گفت: بلی انفاقا این هفته به تبریز تشریف آورده بودند، پرسیدم لباس امام چگونه بود؟
پاسخ داد: به لباس پاسبانی بودند!
▫️مشکل مرحوم زنونی که سبب حیرت او شده بود همین نکته بود و از این جهت علامه طباطبایی را خواسته بود تا از او بپرسد چگونه میشود امام زمان به لباس پاسبانی باشند؟
علامه پاسخ میدهد: همه عالم از آن حضرت مهدی (ع) است و لذا برای آن حضرت مکان و یا لباس و شبیه اینگونه مسائل مشکلی ایجاد نمیکند.
محمدهادی فقیهی که این داستان را از زبان علامه شنیده است میگوید: از معظمله درباره صحت این داستان نظرخواهی کردم، ایشان فرمودند: قرائن به گونهای است که قضیه حقیقت داشته و او از جوانانی بود که امام زمان (عج) را میدیده است. سپس علامه طباطبایی افزوده است: با توجه به اینکه نشانی آن جوان را داشتم به سراغش رفتم ولی متاسفانه موفق به یافتنش نشدم.
📚گلی زواره، غلامرضا. جرعه های جانبخش: فرازهایی از زندگی علامه طباطبایی. موسسه فرهنگی انتشاراتی حضور. ص277
____
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✅ راز و رمز موفقیت علامه طباطبایی از نگاه آیت الله جوادی آملی
«قرآن اين هنر را دارد که انسان ها را بپروراند البته به شرطي که انسان در تکاثر زندگي نکند و در اختيار کوثر باشد،زيرا کسي که اهل تکاثر است به يقين نمي تواند کوثر را درک کند.انسان بايد بداند که در دنيا زندگي مي کند يا در زمين و مادامي که انسان در دنيا باشد فقط يارانه مي گيرد اما اگر در زمين باشد همانند علامه طباطبايي فرشتهها هميشه بر او آيات الهي را هديه ميآورند و با آيات الهي زندگي خواهيم کرد.
حضرت علامه سعي کرد تا در دنيا زندگي نکند، از همين رو عناوين اعتباري براي اين عالم ديني جذابيت و جاذبه نداشت.ايشان اعتقاد دارند که اگر کسي مي خواهد در خدمت قرآن باشد بايد زندگي خود را قرآني کند.
حيات طيّب اين است که انسان تمام نيازهاي روز را فهرست کند و به پيشگاه قرآن کريم ببرد و از قرآن کريم هم جواب بگيرد سپس جواب اين نياز را با گفتار يا نوشتار به جامعه منتقل کند تا مظهر هو الحي الذي لا يموت شود.»
____
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✅ از ویژگیهای علامه طباطبایی این بود که به هیچ وجه کمکی از افراد، حتی از فرزندانش قبول نمیکرد. یکی از بزرگان حوزه نقل میکرد: تاجری نیکوکار برای تهیه مسکن علامه مبلغ قابل توجهی پول توسط من برای علامه فرستاد. پول را به نزد ایشان بردم، فرمود: خدا جزای خیرش دهد، ولی فعلاً مبلغی ارث پدری به من رسیده و از سهم امام مصرف نمیکنم. پول را برگرداندم، ولی آن بازرگان گفت: بگو هدیه است؛ نه سهم امام! برگشتم، دوباره استاد علامه فرمود: فعلاً نیاز ندارم. برای بار دیگر ماجرای پول را به صاحبش گفتم، او در پاسخ گفت: به آقا بفرمایید که پول خدمتتان باشد، به هر کس که میخواهید بدهید و هر جا که صلاح می دانید، مصرف کنید! به علامه عرض کردم، فرمود: من نمیتوانم، خودت می دانی! و پول را برگردانید. با توجه به این که سالها منزل نداشت و مستأجر بود، خانهٔ مسکونی خود را با قیمت همان ملک موروثی تهیه کرده بود. یکی از فرزندانش نقل میکرد: از خدا میخواستیم پدر چیزی را از ما قبول کند. گاهی بستهٔ اسکناس را خدمت او میگذاشتیم با اصرار حتی پنج ریال هم بر نمیداشت. مناعت طبع عجیبی داشت. در آخر عمر با کسالت از سفر مشهد برگشت و چون پزشکان توصیه کردند، باید در جای مصفایی استراحت کند، در تابستان باغی در احمد آباد دماوند اجاره کردم و پولش را پرداخت کردم تا آقا در مقابل عمل انجام شده قرار بگیرد. آقا پس از سه روز اقامت، مرا خواست و پرسید: اجارهاش چند است؟ گفتم مهم نیست، اصرار کرد که: میخواهم بدانم که میتوانم پرداخت کنم یا نه؟ گفتم پرداخت کردهام، فرمود: یا پول را بگیر یا از این جا میروم! و آخر هم مجبور شدم که بگیرم
✍نظری
tabatabaie_imam khomeini_javadi.mp3_95657.mp3
642.6K
🎵 پیام صوتی تسلیت حضرت #امام_خمینی در پی ارتحال علامه طباطبایی
حضرت امام رحلت علامه طباطبایی را ضایعهای برای مسلمین ذکر کرد و ... بشنوید!
_____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
📸|لوازم شخصی علامه سید محمد حسین طباطبایی(رحمه الله علیه)
#ویژه_سالگرد_ارتحال
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
_____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
10.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زیرخاکی
#ویژه_سالگرد_ارتحال_علامه_طباطبایی (رحمهاللهعلیه)
▪️سخنرانی مرحوم #حجتالاسلام_فلسفی در مراسم ترحیم علامه طباطبایی (ره)
👈بخشهایی از سخنرانی کمیاب واعظ شهیر، مرحوم حجتالاسلام فلسفی در مراسم ترحیم علامه طباطبایی (سال 1360)
☑️ این مجلس ترحیم، از سوی مرجع زمان، مرحوم آیتاللهالعظمی گلپایگانی برگزار شده بود.
_____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅داستان عجیب و معجزهوار دفن علامه طباطبایی(ره)
🔻این حکایت را، مورخِ اهل تدقیق در تحقیق، رسول جعفریان در کتاب «مقالات و رسالات تاریخی« (دفتر چهارم)، از زبان حجت الاسلام محمد حسین اشعری فرزند مرحوم آیت الله علی اصغر اشعری قمی - از همدرسان امام راحل – اینگونه آوردهاند:
🔷«علامه طباطبایی این اواخر بیماری پارکسینسون گرفت و تقریبا آخر کاری فلج شد تا گردن. این اواخر در بیمارستان آیت الله گلپایگانی بستری شد. من سه شبانه روز اکثر اوقات آنجا بودم و ایشان در حالت اغماء بود. روزی دکتر منافی وزیر بهداری وقت آمد به بیمارستان برای ملاقات با ایشان. وقتی وضع او را دید تلفن کرد که هلکوپتر بفرستند تا او را به تهران منتقل کنیم. من مخالفت کردم و گفتم ایشان چند ساعتی بیشتر زنده نیست. اما قبول نکرد.
همان وقت آیت الله گلپایگانی آمد که دید ایشان در حال اغماء است. این مساله را با ایشان مطرح کردم و به ایشان گفتم: شما امر کنید دکتر منافی این کار را نکند. ایشان دکتر منافی را صدا زد و از او خواست تا عصر صبر کنند. اگر جوری بود که می شود او را منتقل کرد آن وقت منتقل کنید. بالاخره یکی دو ساعت بعد درگذشت. من تلفنا فوت ایشان را به آقای خمینی اطلاع دادم. ایشان فرمودند: در باره قبر ایشان هر کجا را صلاح می دانید اقدام کنید. به آقای مولایی هم دستور خواهیم دید. من به دنبال آقای مولایی آمدم تا محل قبر را تعیین کنیم. ایشان در کنار قبر مرحوم اشراقی و انگجی جایی را معرفی کرد. من مخالفت کردم و گفتم علامه طباطبایی به عنوان مفسر و فیلسوف باید قبرش جایی باشد که مردم راحت تر و آشکارتر سر قبر ایشان بیایند.
🔷آنچه آقای مولایی اصرار کرد من مخالفت کردم. بعد آمدم جایی را که قبر فعلی ایشان است نشان دادم. ایشان گفت اینجا پایه های سقف است و تمام بتون آرمه است و قابل شکافتن نیست. من نپذیرفتم. ایشان گفت: حتی اگر بشود شکافت، اینجا قبر علماست و ما مجاز به شکافتن نیستیم. من گفتم: این مساله را حل می کنم. معمارها را بیاورید تا نظر بدهند که می شود شکاف داد یا نه. و ثانیا آقای نجفی در وقت ساختن مسجد بالاسر فهرست قبور را برداشت. از ایشان می پرسیم که آیا قبر عالمی در اینجا هست یا خیر. غروب شد و آقای نجفی آمد. بعد از نماز داستان را شرح دادم و خواستم ایشان بیاید شرح بدهد که اینجا قبری از علما بوده است یا نه. ایشان آمد و گفت: تا آنجا که من صورت برداری کرده ام اینجا قبر کسی نیست. آقای مولایی گفت: چه اصراری دارید. من گفتم: نه اینجا که قبر نیست. بر فرض هم بتون باشد، امتحانش آسان است.
🔷بالاخره به این امر تن دادند و شب درها را بستند و قالی را کنار زدند و عمله آوردند تا بشکافند. سنگ مرمر را برداشتند. موزائیک را هم برداشتند، خبری از بتون نبود. خاک و خاشاک را برداشتند یک مرتبه هر چه کلنگ زدند صدا می کرد. آقای مولایی گفت: من عرض کردم اینجا بتون است. من مخالفت کردم و گفتم: ببینیم چرا صدا می کند. دیدیم آجرهای بزرگ است. برداشتند، در این وقت با کمال شگفتی دیدیم یک قبر آماده و ساخته آن جا هست بدون این که ذره ای چیزی از استخوان و غیره در آن باشد. آقای مولایی گفت: این واقعا شبیه معجزه است. همانجا آقای طباطبائی را دفن کردند.»
________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880