✅احضار روح عمرسعد و معاویه توسط برادر علامه طباطبایی
حاج سیدمحمد الهی فرزند آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائی، برادر حضرت علامه میگوید:
«یک روحانی بنام ادیب العلما در تبریز بود که به بنده نیز مأنوس بود و درعلوم غریبه نیز سر رشته داشت که اخیراً فوت نموده است. یک روز آمده بود به خانهمان و من نیز آن موقع در کبریت سازی مشغول بکار بودم عصر که به خانه برگشتم والدهام فرمودند که والد بزرگوارم (آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبایی) حال خوشی ندارد خانهمان آن موقع در دانشسرا قرار داشت طبقه دوم پیش پدرم رفتم و جویای حالشان شدم فرمودند: چیزی نشده فقط حالم کمی منقلب شده بود که درست شد. بالاخره چیزی نگفتند و من هم نفهمیدم.
چند روز بعد که جناب ادیب العلما را دیدم ایشان از من در مورد اتفاقات آن روز پرسیدند گفتم بنده که بی خبرم. ادیب العلما برگشت گفت آن روز که آمده بودم خانهتان، پدرت در حالی که نشسته بود به این فکر میکرده که روح عمربن سعد را احضار نمایند ببینند که این ظالم چگونه تیپ و قیافهای داشته و این غلط بزرگ غیرقابل بخشش را در مورد امام حسین (ع) و اهل بیت اش در صحرای کربلا مرتکب شده است.
ادیب العلما میگوید در یک لحظه خانهای که در آن نشسته بودم به یک ظلمتکده تبدیل شدو همه جای خانه را تاریکی فرا گرفت من از ترس پا به فرار گذاشتم یک آن فهمیدم که در پل منجم هستم بعداً برگشتم و در مورد ماوقع سؤال پرسیدم آقا فرمودند که روح عمرسعد ترسید و پا به فرار گذاشت.
مادر بنده نیز به خیال اینکه فرار ادیب العلما از خانه به واسطه حال ناخوش پدرم بوده لذا با یکی از پزشکان تبریز به نام دکتر نقشینه برای مداوای پدرم تماس گرفته بود و دکتر پس از معاینه پدرم، حال پدرم خوب شده بود و بدین صورت همه چیز در خانه بهم خورده بود.
در یکی از روزها یکی از این افرادی که پدرم میخواست در حضور وی یکی از ارواح را احضار نماید حاج میرستارآقا میر محمدی نامی بود. وی تعریف میکرد که یک روز با پدرم تصمیم گرفتند روح معاویه را احضار نمایند که در حین این جریان یکی از دوستان از درب خانه میخواست وارد شود خطاب به ما گفت که در اینجا چه خبر است این بوی بد مشمئز کننده از کجا میآید چگونه در این فضای آلوده نشستهاید؟ در این حالت رفت و فوراً یکی از پنجرهها را باز نمود. در حالیکه در اتاق چیز خاصی نبود فقط بوی روح کثیف معاویه بود که بواسطه احضارش همه جا را دربرگرفته بود.
بله احضار ارواح یکی از کارهایی بود که پدرم میتوانست آن را انجام دهد. در برابر احضار ارواح انسانهای ملعون، پدرم روح انسانهای بزرگ را نیز احضار مینمود مثلاً بارها خود شاهد بودم که چگونه روح مرحوم سیدعلی آقاقاضی را فرا می خواندو از ایشان پاسخ برخی از سوالاتش را میگرفت و با حاج سیدمحمد الهی طباطبائی فرزند حضرت آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائیاحضار ایشان، عطر و بوی خوشی در داخل اتاق میپیچید.
یکبار یک ضایعهای پوستی روی پای پدرم ظاهر شده بود به هر دکتر مراجعه نمود نتوانست برای آن چارهای بیابد یکبار اراده نمود تا روح شیخ ابوعلی سینا را بخواند و از او بخواهد تا پایش را در میان جمع مداوا نماید ابوی میگفت بنده سؤالات علمی زیادی از ارواح علما و دانشمندان بزرگی همچون بوعلی سینا، سقراط، افلاطون، ارسطو و... کردهام سوالاتی که اصلاً در حد و اندازه آنها هم نبود ولی آنها به درستی به این سؤالات پاسخ داده و پدرم همه این سؤال و جوابها را در یک دفترچهای یادداشت نموده و ثبت کرده است و دانشگاه علامه طباطبایی هم اکنون بر روی سرگذشت پدرم حضرت آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائی برنامه ریزی جامعی انجام داده قرار بر این شده است تا بصورت کتابی چاپ و منتشر گردد و بنده همه این سؤال و جوابها را در اختیار این عزیزان قرار دادهام و آقای دکتر اسماعیل زاده از ارومیه در این مورد کار جامعی شروع نموده است.»
_________________________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✍استاد دشیری:
اگر علامه طباطبایی ره رساله عملیه مینوشت، تمام رساله های مراجع تقلید کنار میرفت!
سیدناالاستاد(منظورشان علامه طباطبایی ره بود) به احترام امام خمینی ره، خودش نخواست رساله بنویسد.
نکاتی از مجموعه دار و ندار استاد مهدی دشیری
_________________________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ آیت الله بهجت: آقای طباطبایی خصوصیتر بود
🔸مرحوم علامه طباطبائی به این ناچیز فرمودند: ما که نجف مشرّف شدیم در ابتدا مشغول تحصیل فلسفه شدیم، پنج شش سالی طول کشید. بعد رفتیم خدمت آقای قاضی استفاده کردیم. پرسیدم آقا! چند سال شما شاگرد آقای قاضی بودید؟ فرمود: سه چهار سال.
🔸این قضیه را روزی به آیة الله العظمی بهجت عرض کردم. ایشان فرمودند: پس ما بیشتر بودیم. عرض کردم مگر با هم نبودید؟ فرمودند: سال آخر ایشان با هم بودیم.
حضرت آیة الله بهجت فرمودند: من با آن آقا (مرحوم قاضی) خصوصی بودم، آقای طباطبائی هم خصوصی بود، بلکه او از ما خصوصیتر بود. او نمیتواند آنچه دارد به ما بگوید؛ قبل از ما بوده است. ما چرا نمیتوانیم آنچه داریم به ایشان بگوییم؟ ظاهرا لازم نیست؛ به آدم راه را نشان میدهند خودش میرود و میبیند چه خبر است.
📚 رساله صدوقیه، محمد کریم پارسا
_________________________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
اگرچه « زین أب » او را نهاد نام، رسول (ص)
خدای داند کاو زینبِ « اُم و أب » بود
☘️میلاد پربهجتِ پیامبر کربلا، نائبةُالزهرا، بانو زینب کبری (سلاماللهعلیها) بر دلدادگان کوی حضرتش مبارک باد!☘️
_________________________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ حضرت #زینب (س) در کلام علامه طباطبایی
از روایات برمى آید که حضرت زینب(س) در نهضت حسینى که علیه سلطنت استبدادى یزید و ستمگران بنى امیه بود، طبق وصیت سیدالشهدا وظایف سنگینى به عهده داشت و در عمل به وظیفه، لیاقت علمى و عملى و شخصیت فوق العاده دینى خود را به ثبوت رسانید. اصولًا باید دانست که از نظر اسلام، ارزش انسان در جامعه به علم و تقوا (خدمات دینى فردى و اجتماعى) است و سایر امور که در اجتماعات دیگر وسیله امتیاز و نفوذ مى باشند، مانند ثروت و عظمت، عشیره و اتباع و شرافت خانوادگى و تصدى مقامات حکومت و قضا و مقامات لشکرى هیچ گونه ارزش و امتیازى ندارند که ملاک افتخارشان گردیده و آنان را مافوق دیگران قرار دهد. در اسلام هیچ امتیازى را نباید ملاک نفوذ اعمال قدرت قرار داد. بنابراین یک بانوى اسلامى مى تواند در امتیازات دینى پا به پاى مردان پیش رود و اگر عُرضه داشته باشد از همه مردان جلو افتد، چنان که مى تواند به استثناى سه مسئله #حکومت و #قضا و #جنگ، در همه مشاغل اجتماعى با مردان شرکت نماید.
خداى متعال مى فرماید:
«گرامى ترین شما پیش خدا با تقواترین شماست»
و مى فرماید:
«هرگز کسانى که مىدانند با کسانى که نمى دانند برابر نمى شوند».
📚 بررسی های اسلامی ؛ ج2، ص297
_________________________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ گفتگوی خصوصی #مقام_معظم_رهبری با علامه طباطبایی
🔸مرحوم علّامهی طباطبائی (رضواناللهعلیه) جزو روحانیّون روشنفکر و دارای افکار اجتماعی بود، در تفسیرِ المیزان ایشان، این خصوصیّت سرتاپا در مرحوم علّامهی طباطبائی مشخّص است؛ لکن ایشان در میدان مبارزه حضور نداشتند، نبودند.
🔸یکوقتی با ایشان صحبت بود -صحبت خصوصیِ بینالاثنینیِ(دو نفری) جلسهی خصوصی- ایشان می گفت در اینکه در گذشته یک کوتاهیِ بزرگی -یا شاید می گفت تقصیر یا گناه بزرگی- انجام گرفته از طرف ما روحانیّون، هیچ تردیدی نیست؛ من حالا درست جزئیّات آن فرمایش ایشان یادم نیست؛ مضمون این بود، الفاظ یادم نیست. این را ایشان قبول میکردند و تصدیق میکردند که در گذشته یک چنین اشکالی در ما وجود داشته، [درحالیکه] این در دورهی کنونی ما نبود.
🔸روحانیّت وقتیکه انقلابی باشد، وقتی درحال مبارزه باشد، وقتی درحال مجاهدت باشد، وقتیکه دشمن را بشناسد، وقتیکه شیوهها و ترفندهای دشمن را تشخیص بدهد، وقتی خود را آمادهی برای مقابلهی با این شیوهها و ترفندها بکند، آنوقت به جایگاه اصلی و واقعی خودش حقیقتاً نزدیک شده یا رسیده. و این طبعاً خطر دارد، ضرر دارد، ضررهای مادّی دارد، از جمله این که انسان کشته میشود در این راه، خونش ریخته میشود، که خود این بزرگترین رتبه است پیش خدای متعال و خدای متعال شهادت را به هرکسی هم نمیدهد. بههرحال ارزش شهادت این عزیزان ارزش والایی است و بزرگداشت اینها بزرگداشت بهجایی است و خیلی خوب است.
_________________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
📸 آیه ای که علامه طباطبایی در سجده آخر #نماز می خواند
☑ خاطره ای از آیت الله #بهجت
📚 آشنای آسمان، محمد تقی انصاریان، ص128
_____________________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
نقل_قول_آقای_فاطمی_نیا_درباره_دیوانه.mp3
1.34M
🎵 داستان عجیب دیوانه ای که نزد علامه طباطبایی آوردند و عاقل شد!
استاد #فاطمی_نیا
_________________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ بهترین کتاب شیعی از نظر #شهید_مطهری
#استاد_مطهری:
تفسیر المیزان در عین اینكه یك تفسیر است، از جنبه ی اشتمالش بر معارف اسلامی و بر الهیات واقعاً یك كتاب كم نظیر است. این كتاب در تفسیر و در اصول عقاید است ولی از نظر آنچه كه ما «معارف» و «اصول عقاید» می نامیم من خیال نمی كنم در شیعه نظیر داشته باشد و كتابی از این جهت [در این حد از نفاست ] تا حالا نوشته شده باشد، منتها مطالب در این كتاب متفرق است و اگر كسی پیدا بشود همان كاری را كه مثلاً در تفسیر المَنار كردند- كه یك فهرست دقیق مطالب برایش فراهم كرده اند- انجام دهد و جلدی به عنوان فهرست دقیق مطالب فراهم كند و مطالب متفرق را به هم مربوط كند [خدمتی كرده است. ] مطالب، متفرقه و در جاهای مختلف است و خود ایشان هم چون حافظه شان قوی نیست نمی توانند بگویند یك مطلب در چند جا ذكر شده.
📚 مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 840
_________________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
26_زمینه_برای_لغزش_حضرت_یوسف_وجود_داشت(2).mp3
462.1K
#جرعه_از_المیزان
🎵بشنوید |زمینه برای گناه یک پیامبر
☑️ صبر در معصیت مشکل است اما ممکن است که اگر نبود خدا دستور نمیداد.
#آیتاللهالعظمی_مظاهری
_________________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ این پول را بده به آقاسیدمحمدحسین تا بچهات خوب شود!
نجمه سادات طباطبایی:
▫️برگشت مرحوم پدرم از نجف به تبریز هم به خاطر مشکلات و تنگناهای مالی بود. عمویم میگفت اگر ما 500 تومان پول داشتیم از نجف نمیآمدیم. تمام کتابها و وسایل زندگیشان را برای خرج و مخارج زندگی و پرداخت بدهیهایشان فروخته بودند. مادرم تعریف میکرد قبل از آمدن یک شب خوابیده بودیم که دیدم در میزنند. تعجب کردم که چرا حاج آقا نمیروند در را باز کنند. خودم رفتم پشت در و پرسیدم کیست. گفت در را باز کنید، یک امانتی برای آقا سیدمحمدحسین آوردم. در را باز کردم و آن آقا از لای در بستهای را به من داد. داخل اتاق که شدم حاج آقا پرسیدند چه کسی بود؟ گفتم آقایی این بسته را داد و گفت برای شماست. گفتند انگار که خبر داشتند. بسته را باز کردیم و دیدیم مقداری پول داخل آن است که با آن اجارهی عقب افتادهی خانه را دادیم و بقیه را هم خرج سفر برای برگشت به ایران کردیم. مادرم میگفت آخرین ته ماندههای آن پول را صرف پرداخت کرایهی درشکه از تبریز تا خانه کردیم.
▫️بعدها تعریف کردند که آن مردی که نیمه شب پول در خانهی پدرم آورده، فرزندش مریض شده بود. نمیدانم در خواب میبیند یا کسی به او میگوید که این مبلغ را ببر بده به آقاسیدمحمدحسین تا بچهات خوب شود. خودش تعریف کرده بود که وقتی پول را دادم و به خانه برگشتم، دیدم بچهام شفا گرفته!
_________________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
کومونیستی که موحد شد.mp3
1.11M
🎧 بشنوید | کمونیستی که به دست علامه طباطبایی، موحّد شد!
▫️این شخص کافر که یکی از سران کمونیست و حزب توده بود گفت: طباطبایی مرا موحد کرد و برگرداند...
#آیت_الله_جوادی_آملی
_____________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ مالاندروزانی که در روزهای #کرونایی انفاق نمیکنند، بخوانند!
در قرآن میخوانیم:
الَّذينَ يَكنِزونَ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ وَلا يُنفِقونَها فى سَبيلِ اللَّـهِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ أَليمٍ
{ کسانى که طلا و نقره مىاندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمىکنند، آنان را به عذابى دردناک، بشارت بده!}
سیّد مفسران:
▫️ آیه شریفه، عموم احتکار کنندگان را به عذاب شدیدى تهدید مىکند و در جملهی "و لا ینفقونها فى سبیل الله"، کنز و احتکار را توضیح مىدهد و مىفهماند آن احتکارى مبغوض خداست که مستلزم خوددارى از انفاق در راه او باشد و در مواردى که وظیفه انفاق آن مال در راه خدا است، انسان را از انجام آن منع کند.
▫️و بهطورى که از کلام خود خداى تعالى برمى آید انفاق در راه خدا عبارتست از آن انفاقى که قوام دین بر آن است، بهطورى که اگر در آن مورد انفاق نشود بر اساس دین لطمه وارد مى آید، مانند انفاق در جهاد و در جمیع مصالح دینى که حفظش واجب است، و همچنین آن شوون اجتماعى مسلمین که با زمین ماندنش، شیرازه اجتماع از هم گسیخته مىگردد و نیز حقوق مالى واجبى که دین آن را به منظور تحکیم اساس اجتماع تشریع کرده.
👈 پس اگر کسى با وجود احتیاج اجتماع به هزینه، درباره حوایج ضروریش سرمایه و نقدینه را احتکار و حبس کند او نیز از کسانى است که در راه خدا انفاق نکرده و باید منتظر عذابى دردناک باشد؛ چون او خود را بر خدایش مقدم داشته، و احتیاج موهوم و احتمالى خود و فرزندانش را بر احتیاج قطعى و ضرورى اجتماع دینى برترى داده است.
📚 ترجمه المیزان، ج 9، ص 333.
☑️ نکتههای باریکتر از موی « المیزان» را در «کانال علامه طباطبایی ره » بخوانید!
_____________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅نظر علامه طباطبایی درباره مصحف فاطمه(س)
ذکر کتابی به نام «مصحف فاطمه» که فاطمه (س) املا کرده و امیرالمؤمنین علی (ع) نوشته در اخبار اهل بیت وارد شده، وجود (یا اعتقاد به وجود) چنین کتابی نه از ضروریات مذهب شیعه است و نه خود کتاب به عنوان مدرک و منبعی از مدارک و منابع دینی معرفی شده و نه یکی از ائمه اهل بیت علیهم السلام یا یکی از علمای امامیه چیزی از اصول دین یا مذهب یا از احکام دینی را از این کتاب نقل نموده و آن را یکی از مدارک دینی در ردیف کتاب و سنت قرار داده است.
کتاب نامبرده – به طوری که از اخبارش به دست می آید – کتابی است که از اسرار آفرینش و حوادث آینده جهان بحث می کند و اعتقاد به وجود چنین کتابی، خواه کوچکتر از قرآن باشد یا بزرگتر، لطمه به جایی نمی زند و البته مراد از مصحف فاطمه، وجود یک قرآن دیگر – العیاذ بالله – نیست و هیچ شیعه ای به همچو امری اعتقاد ندارد.
📚سید محمدحسین طباطبایی- اسلام و انسان معاصر- صفحه 226-225
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ «ناموس» داری به سبک خدا
شنیده اید می گویند: «ناموس دهر»؟!
می دانید منظور از ناموس دهر چیست؟
در روایات، حضرت زهرا(س)، "ناموس الله الاکبر" خوانده شده. اکنون ببینید خدا در سوره «دهر» چگونه هوای «ناموس»ش را دارد!!
خدا از نور چشمی های خودش در قرآن تعبیر می کند به "مقرّبان"؛ یعنی کسانی که در عبودیت، تا قاف قله قرب حضرتش بالا رفته اند. بالادست این جماعت، کسی قرار نمی گیرد. از اینها که بگذریم، می رسیم به «ابرار» که خدا برایشان سنگ تمام گذاشته است حسابی!
در سوره دهر، اول، ویژگی های "ابرار" را می شمرد و بعد وعده برخورداری از 18 نوع نعمت رشک برانگیز! را به آنها داده است؛ از شرب انواع شراب های معطر به عطر کافور و زنجبیل گرفته تا سقایت از دست ساقی اعلی، حضرت باریتعالی (و سقیهم ربّهم شرابًا طهورًا)
اما... آدم آیات 5 تا 22 سوره دهر را که می خواند یک سوال بزرگ در ذهن و زبانش سبز می شود 🌱
❓ چرا در میان انبوهی از نعمت های اخروی که چشم به راه ابرارند، از حوران بهشتی، سخنی در میان نیست! سرّ مساله چیست؟
✔️ پاسخ، نکته لطیفی است که از ذهن زیبای علامه طباطبایی تراویده، و آن اینکه: در میان این ابرار که مخاطبان اصلی این آیاتند، عُلیا مخدّره و بانوی باکرامتی است که خدا به پاس حرمتش، از ذکر حوران بهشتی، چشم پوشیده است، و ان کسی نیست جز عصمت کبری و ناموس دهر، فاطمه زهرا (سلام الله علیها).
📚 ر.ک: المیزان، ج20، ص131
📝 برشهایی از آثار علامه طباطبایی(ره) را در کانال #اختصاصی_علامه_طباطبایی_ره بخوانید:
_____________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ استاد مصباح یزدی درباره «سنت گرایی» علامه طباطبایی(ره) و چگونگی تالیف کتاب «سُننالنبی» میگوید: علامه به فرمايش استاد اخلاقش مرحوم حاج ميرزا على آقا قاضى تصميم گرفت سيره و سنتِ پيامبر(صلى الله عليه وآله) را در مجموعه اى تدوين نمايد تا الگويى براى خود و ديگران باشد، بدين جهت از بررسى كتاب «بحارالانوار» يك دوره سنن رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) را استخراج نمود كه آن را «سننالنبى» ناميد. وى در آغاز اين اثر به نقل از امام صادق(عليه السلام) آورده است: من دوست ندارم مسلمانى بميرد مگر اين كه آداب و سنن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را ولو براى يك بار هم كه شده انجام دهد، و خود به اين دستور عمل كرد و براى شاگردانش نقل نموده است: در بين روايات به اين حديث برخوردم كه خاتم پيامبران از يك نوع خوراكى كه از ملخ دريايى تهيه مىشود تناول مىكرده است. بعد مىافزايد جستجو نمودم تا يك مرتبه از غذايى كه پيامبر دوست داشته بخورم و سرانجام موفق شدم تا در اين جهت به آن آخرين فرستاده الهى تأسّى نموده باشم.
📚 تماشای فرزانگی و فروزندگی، مصباح یزدی، ص25
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
یکی از فضلای معاصر که چند سالی در محضر علامه طباطبایی درس خوانده میگوید:
یک وقت عازم زیارت بیت الله الحرام بودم، برای عرض سلام و خداحافظی خدمت علامه رفتم و گفتم نصیحتی بفرمایید که به کارم بیاید و توشه راهم باشد. این آیه مبارکه را قرائت فرمودند:
«فاذکرونی اذکرکم؛ به یاد من باشید تا من به یاد شما باشم.» (بقره/152)
علامه میافزاید:
«به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد، اگر خدا به یاد انسان بود، از جهل رهایی مییابد و اگر در کاری مانده است خداوند نمیگذارد عاجز شود و اگر در مشکل اخلاقی گیر کرد خدایی که دارای اسماء حسنی است و متصف به صفات عالیه، البته به یاد انسان خواهد بود.»
#نصیحت
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ علامه حسن زاده آملی:
«جناب علامه طباطبایی از رشدیافتگان مکتب راستین انسانسازی بود و همچنین برادر بزرگوارش که در علم و عمل همطراز ایشان بود، جز اینکه او در تبریز به سر برد و شرایط ایشان برایش پیش نیامد. جناب علامه طباطبایی آمد در حوزه قم و بذر افشانیها فرمود و خودش را نشان داد، ولی آن بزرگوار به انزوا و انزال به سر برد. هر دو از ابتدا تا انتها همدرس و همبحث بودند و اساتیدشان درفقه و اصول و سایر علوم و معارف یکی بود. بنده عرض میکنم که هر دو بزرگوار در مسیر عرفان عملی چشم برزخیشان باز بود و اشخاص را به صور ملکاتشان میدیدند. برای بنده بارها پیش آمد و در محضر شریف ایشان شواهدی در اینباره دارم و یادداشتها و خاطراتی از آن دو بزرگوار در دفتری جداگانه نگاشته و جمعآوری کردهام.»
📚 در آسمان معرفت، ص52
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
📸 طرح|فارابی عصر
برای شنیدن ناگفته هایی ناب از علامه طباطبایی
به کانال علامه طباطبایی ره بپیوندید...
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
"انا لله و انا الیه راجعون"
ضمن عرض تسلیت به مناسبت درگذشت شاگرد برجسته علامه طباطبایی، حکیم متاله و فقیه انقلابی، مرحوم آیت الله #مصباح_یزدی، پستهای مرتبط با آن فقیه فقید را در زیر ببینید🔰🔰
آیتالله مصباح یزدی:
▫️ در طول ۳۰ سالی که با مرحوم علامه طباطبایی، رفت و آمد داشتم گاهی مسائل پیچیدهای در درس وجود داشت که ما از پس آن بر نمیآمدیم؛ او را تنها مییافتیم و راجع به آن مسائل صحبت میکردیم. معمولاً وقتی سوال میکردم او تأملی میکرد و میگفت، نمیدانم! گاهی دیگر تأمل میکرد و میگفت ببینید این طور میشود؟
▫️آن زمان کسی او را نمیشناخت، از خیابانها که عبور میکرد گویی طلبهای عادی بود؛ جلوی شاگردان و دیگران در هر شرایطی یک انسان کاملاً متواضع بود، هیچ یک از امتیازات خودش را به رخ دیگران نمیکشید، نه علم خود را، نه علامه بودن را نه مفسر قرآن بودن را. همان زمان از دانشگاه الازهر مصر که در آن زمان یکی از بزرگترین دانشگاههای اسلامی دنیا بود به خاطر اثر تفسیر المیزان برایش تقریظ نوشتند، برای همان آدمی که در قم هم شناخته شده نبود.
_________________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
آیتالله مصباح یزدی:
▫️ در طول ۳۰ سالی که با مرحوم علامه طباطبایی، رفت و آمد داشتم گاهی مسائل پیچیدهای در درس وجود داشت که ما از پس آن بر نمیآمدیم؛ او را تنها مییافتیم و راجع به آن مسائل صحبت میکردیم. معمولاً وقتی سوال میکردم او تأملی میکرد و میگفت، نمیدانم! گاهی دیگر تأمل میکرد و میگفت ببینید این طور میشود؟
▫️آن زمان کسی او را نمیشناخت، از خیابانها که عبور میکرد گویی طلبهای عادی بود؛ جلوی شاگردان و دیگران در هر شرایطی یک انسان کاملاً متواضع بود، هیچ یک از امتیازات خودش را به رخ دیگران نمیکشید، نه علم خود را، نه علامه بودن را نه مفسر قرآن بودن را. همان زمان از دانشگاه الازهر مصر که در آن زمان یکی از بزرگترین دانشگاههای اسلامی دنیا بود به خاطر اثر تفسیر المیزان برایش تقریظ نوشتند، برای همان آدمی که در قم هم شناخته شده نبود
_________________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
صاف و صریح می گفت نمی دانم.mp3
1.03M
🎵بشنوید|صاف می گفت: نمی دانم!
🔶خاطره آیت الله مصباح یزدی از استادش علامه طباطبایی
_____
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
نقل خاطره از مرحوم آیت الله مصباح یزدی
✅ علامه این کتابها را میبوسید!
▫️خداوندِ رفيع الدّرجات، درجات مرحوم علاّمه طباطبايى رضوان الله تعالى عليه را عالىتر بفرمايد. او وقتى كتاب روايت را به دست مىگرفت، آن را مىبوسيد. اگر درون قفسه كتابى، كتاب روايت وجود داشت، طورى مىنشست كه پشت به كتاب روايت نباشد. در جلساتى كه در منازل اهل علم تشكيل مىشد، بسيار مواظب بود به قفسه كتابها پشت نكند و به كتابهاى روايى، كمترين بىاحترامى نشود. علاّمه طباطبايى(رحمه الله)، گوهرشناس بود و قدر پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهمالسلام) را مىدانست؛ از اين رو جلد كتاب روايت را مىبوسيد و معتقد بود كه اين كتاب به صاحبش انتساب دارد. مگر چوب درگاه حضرت معصومه(عليها السلام) با چوب درهاى ديگر فرق مىكند؟! چوبِ در حرم حضرت معصومه(عليها السلام)، به وجود مقدّس حضرت انتساب دارد. اگر كسى به قصد شفا، حتّى خاك پاى زائران حضرت معصومه(عليها السلام) را به چشم بكشد، اشتباه نكرده است. اگر معرفت داشته باشيم، مىفهميم كه مقام اين بزرگان تا چه اندازه والا است. فهم ما كجا و مقام امامان معصوم(عليهم السلام) كجا؟!
📚 آفتاب ولایت، مصباح یزدی، ص49
_____
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
علامه طباطبايى، به نقل از استادشان، سيد على قاضى;
«اگر عياشان و خوشگذرانها بدانند كه در معرفت الهى چه مقدار شور و عشق و لذت است، دست از همه آن كارها برداشته و به طرف معرفت الهى روى آرند ...»
📚 علم و ادب، آیت الله ممدوحی، ص123
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ صاحبنظری که میگفت نمی دانم!
مرحوم علامه طباطبائى(رحمهالله)، مكرراً در جواب سؤالاتى كه مطرح مىشد، مىفرمودند: «نمىدانم». با وجود اينكه استاد آن علم بودند و پنجاه سال در آن علم زحمت كشيده و صاحب نظر بودند ولى در وهله اول بدون هيچ دغدغه و تشويشى مىگفتند: «نمىدانم». آنگاه تأمل كرده و بعد از لحظهاى مىفرمودند: «مىشود اينگونه گفت» و يا «فكر كنيد كه مىشود اينگونه جواب داد». روحيه و دل خاشع حضرت علامه(رحمه الله) را با كسى كه هرگز بر زبانش «نمىدانم» جارى نمىشود و يا كسى كه هيچ علم ندارد ولى خيلى قاطعانه اظهار نظر مىكند، مقايسه كنيد تا به ارزش چنين خُلق حميدهاى پى ببريد!
📚 پند جاوید، مصباح یزدی، جلد اول، ص221
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
آیت اله العظمی مظاهری:
استاد بزرگوار ما علامه طباطبایی میفرمودند:
«استادم مرحوم آیتالله آقای قاضی را در مغازۀ سبزی فروشی دیدم. ایشان مشغول خرید کاهو بود، امّا به عکس سایر مردم، کاهوهای پیر شده را بر میداشت. بعد فرمودند: اگر من کاهوهای پیر را نخرم، برای صاحب مغازه میماند و فاسد میشود. از این رو این کاهوها را میخرم و برگهای فرسودۀ آن را جدا میکنم و از برگهای خوب آن استفاده میکنم تا صاحب مغازه متضرّر نشود. اینگونه مستحبّات، انسان را به مقامهای معنوی و به قرب الهی میرساند.»
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
مرتاضی که میخواست علامه را در هوا نگه دارد!
آیة الله العظمی سید موسی شبیری (حفظهالله):
مرتاضی از هند به قم آمده بود و ادعاهای عجیبی داشت؛ مانند این که میگفت میتواند انسان را با نیروی روحیاش از زمین بلند کند؛ و راست هم میگفت و چند تن را از زمین بلند کرده بود.
روزی به جمع ما آمد. دوستم، آیة الله سید موسی صدر- که آن زمان اول جوانیاش بود- به وی گفت: «اگر میتوانی مرا از زمین بلند کن.» مرتاض گفت: «درون آن سینی بزرگ بنشین!.» ما با خود فکر کردیم سید موسی صدر حالا وردی یا ذکری میگوید و جادوگری این مرتاض را باطل میکند اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد.
وقتی قضیه تمام شد، ما سید موسی را سرزنش کردیم که چرا این کار را کرد و آبروی ما را برد؟!
سید موسی گفت: «میخواستم طلسمش را بشکنم اما هر چه تلاش کردم، گویی مرا بسته بودند و نمیتوانستم از سینی بپرم.»
مرتاض را نزد علّامه طباطبائی بردیم. ما- که جمعی از شاگردان علّامه بودیم- بعضی خود را باخته بودیم و برخی با کمال آرامش و اطمینان نفس به همراه آن مرتاض به خانه علّامه وارد شدیم.
جناب علّامه با روی خوش از شاگردان استقبال کرد و خود در گوشهای از اتاق نشست. گفتیم: «این مرتاض از هند آمده و کارهای خارقالعاده میکند و نمونههایی از آن را ما دیدهایم.»
علّامه پرسید: «مثلاً چه کارهایی؟»
گفتیم: «مثلاً انسان را روی هوا بلند میکند.» هیچ تعجبی در علّامه ایجاد نشد و فرمود: «خوب نشان بدهد!»
مرتاض گفت: «به ایشان بگوئید آیا میخواهد ایشان را بلند کنم؟»
وقتی به علّامه گفتیم، ایشان فرمود: «انجام بدهد؛ من همینطور که مشغول نوشتن بودم، به نوشتنم ادامه میدهم و او هم کار خودش را بکند.»
مرتاض هندی مقداری دم و دستگاهش را درآورد و وردهایی خواند و مدتی کارهایش طول کشید. علّامه نیز همچنان سرش روی کاغذ بود و کنار دیوار نشسته بود. مدتی گذشت؛ یک دفعه علّامه سرش را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پائین انداخت و مشغول نوشتن شد؛ مرتاض درهم شد اما دوباره ادامه داد. وردهایی میخواند که ما نمیفهمیدیم و اداها و اطوارهایی هم درمیآورد.
مدتی که گذشت، دوباره علّامه لحظهای سرش را بالا آورد و نگاهی به چشمان مرتاض انداخت و باز مشغول نوشتن شد.
مرتاض- که از ناتوانی خود عصبانی شده بود- باز ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. علّامه بار سوم نگاهی به او کرد و اندکی طول داد. ناگهان مرتاض برخاست و وسائل خود را جمع کرد و با سراسیمگی بیرون رفت!
برخی از ما در پی او رفتیم و از او پرسیدیم: «چه شد؟! چرا نتوانستی؟!»
او با عصبانیت گفت:« من همه نیروی خود را به کار گرفتم تا روح او را تسخیر کنم و سپس او را از زمین بلند کنم و در نهایت، ایشان نگاهی به من کردند و همه وردهایم باطل شد؛ به علاوه نفوذ نگاهش به گونهای بود که کم مانده بود قبض روح شوم؛ مانند این که کسی گلوی مرا گرفته و کم مانده بود، خفه شوم!
دفعه دوم تلاش بیشتری کردم. اما او با یک نگاه کوتاه، دوباره کم مانده بود جان مرا بگیرد!
دفعه سوم همه تلاشم را برای تسخیر او به کار انداختم اما او طوری نگاهم کرد که احساس خفگی و فشار گلویم از دو دفعه پیش، بیشتر بود. این بود که فهمیدم این فرد را نمیتوان تسخیر کرد و او خیلی عظمت دارد.»
آن مرتاض هندی- که از شکست خود ناراحت بود- همان شب از قم رفت و ارادت ما هم به علّامه طباطبائی بیشتر شد.
📚 منبع: زِمهر افروخته، تالیف سید علی تهرانی، چاپ ششم، ص209-207.
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 احضار روح پدر علامه طباطبایی و گلایه از فرزند
☑️ اخلاص عجیب این مرد را ببینید. ده هزار صفحه تفسیر نوشته که 40 سال است حوزه میهمان این کتاب است. باز میگوید فکر نمیکردم ثوابی بر آن مترتب باشد!!
#حسینی_قمی
_____
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ تاریخ پایان المیزان و توصیهای به طلاب علوم دینی
آیت الله حسنزاده آملی:
▫️مرحوم علامه طباطبایی، در آخر تفسیر تاریخ اتمام را مرقوم فرموده به این عبارت:
تم الکتاب و الحمدلله و اتفق الفراغ من تألیفه فی لیله القدر المبارکه الثالثه و العشرین من لیالی شهر رمضان من شهور سنه اثنتین و تسعین و ثلاثماته بعد الالف من الهجره و الحمدلله علی الدوام و الصلوه علی سیدنا محمد و آله السلام.
👈طلاب عزیز ما سرمشقق بگیرند که حضرت علامه طباطبائی شب قدر را به بحث و تحقیق آیات قرآنی احیا می کرد و تفسیرش در این شب فرخنده به پایان رسید، آری اینچنین باید بکار بود و به شعر رسا و شیوای شمس الدین محمد بن محمود آملی صاحب نفائس الفنون:
به هوس راست نیاید به تمنی نشود
کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد
📚 یادنامه فیلسوف الهی، علامه طباطبایی، خرداد61، نشریه شماره 47 حزب جمهوری اسلامی
_________
#کانال_علامه_طباطبایی_ره
@allame313
https://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46