eitaa logo
کانال علامه طهرانی
3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
803 ویدیو
195 فایل
❤️عرفان با طعم زندگی❤️ 💎نشر آثار و معارف منتخب و ناب حضرت علامه آیت‌الله حسینی طهرانی (قدس سره) و سایر علما و عرفای بالله💎 ادمین: @Ya_bab_allah پیام ناشناس: daigo.ir/secret/allametehrani کانال خانواده و زندگی الهی: @ezdevaje_elahi
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 وجود خود امام بزرگترین معجزهٔ الهی است ▪️مرحوم حاج سید هاشم حداد (قدس‌الله‌نفسه‌الزکیة) وجود خود أئمّه علیهم‌السّلام بزرگترین معجزه است، و افعال آنان حیاً و میتاً همه معجزه است. و انسان نباید فقط اعجاز آنان را در موارد استثنائی بجوید؛ و از یک دریچه به عظمتشان نظاره كند. كسی كه عملاً نه علماً به مقام ولایت می‌رسد و ولیّ‌خدا می‌شود و خدا ولیّ او می‌گردد، همۀ اعمالش و كردارش و صفاتش، فعل و كردار و صفات خدا می‌شود. نه اینكه او خدا می‌شود و یا خدا از خود چیزی را بریده و جدا كرده به او می‌دهد، یا آنكه از خود چیزی را نبریده و جدا ننموده ولیكن به او هم مشابه آنچه را كه خودش دارد عنایت می‌كند. اینها همه غلط است و نادرست. بلكه بواسطۀ شدت صفا و خلوصی كه بنده پیدا نموده است، از هستی مجازی و اعتباری بیرون آمده و فانی در ذات خدا شده و خداوند در او تجلی نموده است. یعنی وجودش و سرّش و واقعیتش آینۀ محض و مرآت تمام و كمال جمال و جلال ذات احدیت گشته و خدانما شده است. ممكن‌الوجود هرچه هم ترقّی كند و بالا و بالاتر رود، محال است چیزی را از خدا اخذ نماید و به خود نسبت دهد. و اصولاً معنی ترقّی و صعود، غیرِ از دست دادن شوائب هستی، و خلوص و اخلاص در راه خداوند، و پیمودن درجات و مراتب فناء فی الله چیز دگری نمی‌باشد؛ و جز تحقّق به حقیقت معنی عبودیت محضه و سجدۀ مطلقه و خاكساری بدون قید، چیز دیگری نیست. 📚 روح مجرد، ص۲۶۱ 🆔 @allame_tehrani
🔸اوليای خدا، اسماء كلّيّۀ الهيّه‌ هستند و كار خلاف‌ نمی‌كنند 🔹معنی ولايت‌، عبوديّت‌ صرفه‌ و محو و نيست‌ شدن‌ در ذات‌ خداست‌ ولايت‌ به‌ معنی حائز شدن‌ صفات‌ خداوندی بالاستقلال‌ و با عزّت‌ شخصيّه‌ نيست‌. اين‌ فرض‌ ثبوتاً و اثباتاً غلط‌ است‌. و نيز به‌ معنی مشاركت‌ و مساهمت‌ با صفات‌ وی نيست‌. اين‌ نيز ثبوتاً و اثباتاً غلط‌ است‌. ولايت‌ به‌ معنی عبوديّت‌ محضه‌ در برابر ربوبيّت‌ مطلقۀ اوست‌. به‌ معنی ذلّت‌ محضه‌ در برابر عزّت‌ مطلقۀ اوست‌. و ولايت‌ مطلقه‌ و كامله‌ و تامّه‌، به‌ معنی تحقّق‌ جميع‌ مراتب‌ عبوديّت‌ و اندكاک و فنای محض‌ در ذات‌ أقدس‌ اوست‌. و ولايتهای مقيّده‌ و جزئيّه‌ به‌ معنی تحقّق‌ بعضی از مراحل‌ عبوديّت‌ و اندكاک در فعل‌ و يا اسم‌ و صفت‌، و يا اندكاک اجمالی و موقّتی در ذات‌ او است‌ كه‌ هنوز به‌ مرحلۀ فعليّت‌ تامّه‌ نرسيده‌ و از مراحل‌ قوّه‌ و استعداد بطور كامل‌ عبور نكرده‌ است‌. در اينصورت‌ ولیّ خدا كه‌ به‌ ولايت‌ تامّه‌ متحقّق‌ است‌، خواست‌ و طلب‌ و اراده‌ و اختياری از خود ندارد. آنچه‌ در وی از خواست‌ و طلب‌ و اراده‌ و اختيار مشهود است‌، عين‌ صفات‌ و أسماء خداوند است‌ كه‌ در او ظهور نموده‌ است‌. عين‌ شعاع‌ و نور خورشيد است‌ كه‌ در آب‌ صافی و يا در آئينه‌ منعكس‌ شده‌ است‌. اين‌ معنیِ درست‌ و صحيح‌ است‌ در باب‌ ولايت‌. فلهذا ائمّه‌ عليهم‌السّلام‌ كه‌ دارای مقام‌ ولايت‌ مطلقه‌ و كلّيّه‌ هستند، به‌ معنی آن‌ نيست‌ كه‌ هرچه‌ بخواهند از نزد خودشان‌، گرچه‌ جدا و مُنحاز از خواست‌ خدا باشد، می‌توانند انجام‌ دهند؛ و به‌ معنی آن‌ نيست‌ كه‌ مشابه‌ و مماثل‌ خواست‌ خدا در خود خواستی دارند و به‌ اعطاءِ خدا به‌ ايشان‌ بطور مُنحاز و منفکّ، اين‌ خواسته‌ها را در عالم‌ خارج‌ متحقّق‌ سازند. بلكه‌ به‌ معنی اينست‌ كه‌: در خارج‌ يک اراده‌ و اختيار و مشيّت‌ بيش‌ نيست‌، و آن‌ اراده‌ و اختيار و مشيّت‌ خداست‌ و بس‌. و جميع‌ مردمِ محجوب‌ و نابينا و چشم‌ دردداران‌ و رَمَد آلودگان‌ كه‌ عالم‌ را متفرّق‌ و پاره‌ پاره‌ می‌نگرند و جدا جدا و گسيخته‌ از هم‌ مشاهده‌ مي‌نمايند، نسبت‌ به‌ هر فرد و يكايک موجودات‌، هستی مستقلّ و اراده‌ و علم‌ و قدرت‌ و حيات‌ مستقلّ قائل‌ می‌باشند؛ امّا برای خصوص‌ اين‌ افراد كه‌ از خواب‌ غفلت‌ بيدار شده‌، و از مستی طبعی و طبيعی و شهودی و غضبی و وهمی به‌ هوش‌ آمده‌، و چشمان‌ رمددار را با سرمۀ حقيقت‌ نگری مُكَحَّل‌ نموده‌اند، مطلب‌ چنين‌ هويدا و مشهود گرديده‌ است‌ كه‌: لا مُوَثِّرَ فِي‌ الْوُجودِ إلّا اللّٰهُ، وَ لا عالِمَ في‌ الْوُجودِ إلّا اللّٰهُ، وَ لا قادِرَ في‌ الْوُجودِ إلّا اللّٰهُ، وَ لا حَيَّ في‌ الْوُجودِ إلّا اللّٰهُ، وَ لا ذاتَ مُسْتَقِلَّةً في‌ الْوُجودِ إلّا اللّٰهُ. روی اين‌ اساس‌ كه‌ تمام‌ اختيار و اراده‌ و علم‌ و قدرتشان‌ عين‌ اختيار و اراده‌ و علم‌ و قدرت‌ خداست‌، تمام‌ موجودات‌ از سِفلی گرفته‌ تا عِلوی، و از مُلكی تا مَلَكوتی، و از جسمی تا روحی، و از ظاهری تا باطنی، و از دنيوی تا اخروی، و در موجودات‌ عالم‌ طبع‌ و طبيعت‌ از هيولای أوّليّه‌ تا آخرين‌ نقطۀ فعليّت‌ و كمال‌، هر چه‌ هست‌ و شده‌ است‌ و خواهد شد، همه‌ و همه‌ مخلوقات‌ و مقدورات‌ و معلومات‌ خود اينهاست‌. چون‌ بنا به‌ فرض‌، همه‌ مخلوقات‌ خداست‌ و بس‌؛ و در اين‌ مرحلۀ از ولايت‌، غير از خدا چيزی متصوَّر نيست‌. اينها نيست‌اند، و خداوند هست‌ است‌؛ و هستیِ محض‌ در مقام‌ نيستیِ محض‌ است‌. يكی قطره‌ باران‌ ز ابری چكيد خجل‌ شد چو پهنای دريا بديد كه‌ جائيكه‌ درياست‌ من‌ كيستم‌؟ گر او هست‌ حقّا كه‌ من‌ نيستم‌ چو خود را به‌ چشم‌ حقارت‌ بديد صدف‌ در كنارش‌ به‌ جان‌ پروريد سپهرش‌ به‌ جائی رسانيد كار كه‌ شد نامور لؤلؤ شاهوار بلندی از آن‌ يافت‌ كو پست‌ شد درِ نيستی كوفت‌ تا هست‌ شد * * * بزرگان‌ نكردند در خود نگاه خدا بينی از خويشتن‌ بين‌ مخواه‌ بزرگی به‌ ناموس‌ و گفتار نيست بلندی به‌ دعويّ و پندار نيست‌ تواضع‌ سر رفعت‌ افرازدت تكبّر به‌ خاک اندر اندازدت‌ ز مغرور دنيا ره‌ دين‌ مجوی خدا بينی از خويشتن‌ بين‌ مجوی[1] 📚 روح مجرد، ص۲۶۲ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- «كلّيّات‌ سعدی» طبع‌ محمّدعلی فروغی، بوستان‌، باب‌ چهارم‌ در تواضع‌، منتخبی از ص‌ 122 تا ص‌ 124 🆔 @allame_tehrani
💫 ولايت‌ ولیّ خدا مقامی است‌ رفيع‌ كه‌ انديشه‌ را بدان‌ راه‌ نيست بنابراين‌، تنها نبايد از مقام‌ ولايت‌ توقّع‌ انجام‌ بعضی از كرامات‌ نادره‌، و برخی از معجزات‌ قاهره‌ را داشت‌. چشم‌ بگشا به‌ آسمان‌ و زمين‌ و ستارگان‌ و افلاک و شجر و حجر و مدر، انسان‌ و حيوان‌ و نبات‌ و جماد، فرشته‌ و ديو و پری؛ هر چه‌ می‌بينی و می‌شنوی، همه‌ از ولايت‌ و از آثار ولايت‌ و از شؤون‌ ولايت‌ است‌. چشم‌ بگشا به‌ جنين‌ در شكم‌ مادر و رشد و عقل‌ و كمال‌ وی، چشم‌ بگشا به‌ حركت‌ خورشيد و زمين‌ و ماه‌ و سائر سيّارات‌ و ثوابت‌ و كهكشان‌ و كهكشانها، همه‌ و همه‌ با اين‌ نظم‌ بديع‌ و شگفت‌انگيز؛ اينها همه‌ از ولايت‌ و خواصّ آنست‌. چشم‌ بگشا به‌ خودت‌، به‌ ابتدايت‌ و انتهايت‌ و سِيْرت‌، و ظاهرت‌ و باطنت‌، و خواب‌ و بيداريت‌، و سكون‌ و حركتت‌، و علم‌ و قدرت‌ و حياتت‌، همه‌ از لوازم‌ و خصائص‌ ولايت‌ است‌. بنابراين‌ اگر ما ولايت‌ را فقط‌ در شبكۀ شقّ القمر، يا تسبيح‌ حَصَی، يا نالۀ ستون‌ حَنّانه‌، يا مرده‌ زنده‌ كردن‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌السّلام‌ و يا سائر معجزاتی كه‌ از امامان‌ معصومين‌ صلواتُ الله‌ و سلامُه‌ عليهم‌ أجمعين‌ نقل‌ شده‌ است بنگريم‌، چقدر كوتاه‌ و سبک و بدون‌ ارزش‌ به‌ ولايت‌ نظر نموده‌ايم‌! عيناً مانند موری كه‌ در باغ‌ سلطان‌ با خَدَم‌ و حَشَم‌ و گل‌ و ريحان‌ و عزّت‌ و جلالت‌ وی، و با وسعت‌ نفوذ امر و نهی او، فقط‌ لطف‌ وی را در دانه‌ای می‌داند كه‌ به‌ لانه‌ می‌كشد، و قهر او را در شبنمی كه‌ در لانه‌اش‌ فرود می‌آيد! پشّه‌ كِیْ داند كه‌ اين‌ باغ‌ از كِیْ است كو بهاران‌ زاد و مرگش‌ در دِیْ است‌ آری، در اينجا درست‌ كلام‌ مولانا دربارۀ ديدگاه‌ مردم‌ محجوب‌ با ولايت‌ كلّيّۀ الهيّه‌ صادق‌ است‌ كه‌: حقّ آن‌ شه‌ كه‌ تو را صاف‌ آفريد كرد چندان‌ مشعله‌ در تو پديد آن‌ چنان‌ معمور و باقی داشتت تا كه‌ دَهریّ در[۱] ازل پنداشتت‌ شكر دانستيم‌ آغاز تو را انبيا گفتند آن‌ راز تو را آدمی داند كه‌ خانه‌ حادث‌ است عنكبوتی نی كه‌ در وی عابث[۲]‌ است‌ [۳] پشّه‌ كِیْ داند كه‌ اين‌ باغ‌ از كِیْ است كو بهاران‌ زاد و مرگش‌ در دِیْ است‌ كرم‌ كاندر چوب‌ زائيد است‌ حال كی بداند چوب‌ را وقت‌ نهال‌ ور بداند كرم‌ از ماهيّتش عقل‌ باشد، كرم‌ باشد صورتش‌ عقل[۴]‌ خود وا می‌نمايد رنگها چون‌ پری دور است‌ از آن‌ فرسنگها از مَلَک بالاست‌ چه‌ جای پری تو مگس‌ پرّی، به‌ پستی می‌پری گرچه‌ عقلت‌ سوی بالا می‌پرد مرغِ تقليدت‌ به‌ پستی می‌چرد علم‌ تقليدی وبال‌ جان‌ ماست عاريه‌ است‌ و ما نشسته‌ كان‌ ماست زين‌ خرد جاهل‌ همی بايد شدن دست‌ در ديوانگی بايد زدن‌ هرچه‌ بينی سود خود زان‌ می‌گريز زهر نوش‌ و آب‌ حيوان‌ را بريز هركه‌ بستايد تو را دشنام‌ ده سود و سرمايه‌ به‌ مفلس‌ وام‌ ده‌ ايمنی بگذار و جای خوف‌ باش بگذر از ناموس‌ و رسوا باش‌ فاش‌ آزمودم‌ عقل‌ دور انديش‌ را بعد از اين‌ ديوانه‌ سازم‌ خويش‌ را[۵] يا در مقدّمۀ زيبا و پرمحتوای اين‌ كتاب‌ شريف‌ كه‌ در حكم‌ براعت استهلال‌ تمام‌ ديوان‌ اوست‌: من‌ به‌ هر جمعيّتی نالان‌ شدم جفت‌ بدحالان‌ و خوشحالان‌ شدم‌ هر كسی از ظنّ خود شد يار من وز درون‌ من‌ نجست‌ أسرار من‌ سرّ من‌ از نالۀ من‌ دور نيست ليک چشم‌ و گوش‌ را آن‌ نور نيست‌ تن‌ ز جان‌ و جان‌ ز تن‌ مستور نیست ليک كس‌ را ديد جان‌ دستور نيست[۶]‌ بنابراين‌، كار اولياءالله‌ كار حقّ است‌ و همۀ كارها از آنان‌ ساخته‌ است‌؛ از شفای مرضی، و إحياء موتی، و معجزات‌ و كرامات‌ و خوارق‌ عادات‌، و تصرّف‌ در موادّ طبيعت‌، و إعمال‌ كارهائی كه‌ با عقل‌ تجربی و حسّی ابداً درست‌ در نمی‌آيد. وليكن‌ نكتۀ مهمّ اينجاست‌ كه‌: ايشان‌ كار ناصحيح‌ نمی‌كنند؛ و خلاف‌ حكمت‌ و مصلحت‌ انجام‌ نمی‌دهند، و بر ضرر و زيان‌ بشر قدمی برنمی‌دارند. چرا كه‌ بنا به‌ فرض‌، آنان‌ اسم‌ خدا هستند و خداوند كار بيهوده‌ و عبَث‌ و لغو و لهو نمی‌كند. كار اوليای حقّۀ خداوند بقدری ظريف‌ و لطيف‌ و دقيق‌ و بدون‌ اسم‌ و اثر و بروز و ظهور است‌ كه‌ گاهی خودشان‌ هم‌ از أفعال‌ خود خبر ندارند، خودشان‌ كار می‌كنند و نفوسشان‌ و مثالشان‌ از آن‌ مطّلع‌ نيست‌. اگر ولیّ خدا را قطعه‌ قطعه‌ كنی و بندبندش‌ را جدا كنی و پوستش‌ را زنده‌ از بدنش‌ بيرون‌ كشی، كار خلاف‌ رضای خدا انجام‌ نمی‌دهد. 📚 روح مجرد، ص۲۶۴ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- در نسخه‌ بدل‌: از. ۲- بازی كننده‌. (تعليقه‌) ۳- آدمی كه‌ خانه‌ بنا كرده‌ است‌ می‌داند كه‌ اين‌ خانه‌ نوبنياد است‌، و عنكبوت‌ كه‌ در آن‌ خانه‌ مسكن‌ كرده‌، اين‌ خانه‌ را قديم‌ می‌داند. (تعليقه‌) ۴- مراد عقل‌ جزوی است‌ كه‌ عقل‌ معاش‌ باشد. (تعليقه‌) ۵- «مثنوی مولوی» طبع‌ آقا ميرزا محمود، ج‌ 2، ص‌ 155 و 156، سطر 23 به‌ بعد. ۶- همان‌ مصدر، ج‌ 1، ص‌ 1، سطر 4. 🆔 @allame_tehrani
1⃣ یكی از علل‌ عدم‌ استجابت‌ بعضی از دعاهای غالب‌ مردم‌، اينستكه‌ از درون‌ قلب‌ برنخاسته‌ است‌ 2⃣ علّت‌ دوّم‌ اينستكه‌ دعاها غالباً به‌ منافع‌ شخصی است‌ 3⃣ علّت‌ سوّم‌: غالب‌ خواسته‌های مردم‌، بر خلاف‌ مصالح‌ واقعيّۀ آنان‌ است‌ ...بنابراين‌ می‌بينيم‌ با اين‌ سعۀ عظمت‌ و گسترش‌ قدرت‌ روحی و تكوينی، ائمّه‌ٔ طاهرين‌ صلواتُ الله‌ عليهم‌ أجمعين‌ تمام‌ خواهشها و طلب‌های مردم‌ را برآورده‌ نمی‌كنند. به‌ چند علّت‌: اوّل‌ آنكه‌: غالباً دعاهای مردم‌ جدّی نيست‌، و از درون‌ قلب‌ برنخاسته‌ است‌. دعاهای مردم‌ چه‌ بسا از روی عادت‌ و تقليد و اتّكاء به‌ اسباب‌ ظاهريّه‌ و اعتماد به‌ امور اعتباريّه‌ است‌. و در اينصورت‌، حقيقت‌ دعائی كه‌ از سرّ ايشان‌ برخاسته‌ باشد نيست‌؛ وگرنه‌ در صورت‌ اضطرار و انقطاع‌ كامل‌، همين‌ دعاها مستجاب‌ و خواهشها برآورده‌ می‌گردد. أَمَّن‌ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوٓءَ.[1] «يا آن‌ كس‌ كه‌ دعای بيچارگان‌ و درماندگان‌ را برآورده‌ می‌كند در صورتی كه‌ او را بخوانند، و گرفتاری و مضرّت‌ را از آنان‌ برمی‌دارد؟» دوّم‌ آنكه‌: دعاها غالباً به‌ منافع‌ شخصی و إعراض‌ از منافع‌ عمومی است‌. يعنی شخص‌ دعا كننده‌ برای خودش‌ چيزی را بخصوصه‌ می‌طلبد در صورتی كه‌ اگر برآورده‌ شود مستلزم‌ سلب‌ آن‌ چيز از وی خواهد بود. مثلاً شخصی متوسّل‌ به‌ امام‌ می‌شود و جدّاً دعا می‌كند كه‌ ظلم‌ همسايه‌ از وی رفع‌ شود، در حالی كه‌ خودش‌ در درون‌ منزل‌ پيوسته‌ به‌ زنش‌ شديدتر از آن‌ ظلم‌ می‌كند و كسی هم‌ خبر ندارد؛ در اينصورت‌ اگر خداوند فقط‌ دعای او را دربارۀ همسايه‌ مستجاب‌ كند و او را از بين‌ ببرد، به‌ زن‌ بيچارۀ اين‌ ظالم‌ ظلم‌ نموده‌ است‌، چرا كه‌ ظلم‌ او را بر زنش‌ مستدام‌ داشته‌ است‌؛ و اگر دربارۀ همۀ ظالمان‌ كه‌ مقتضای سعۀ أسماء جلاليّۀ اوست‌ مستجاب‌ نمايد، بايد در وهلۀ اوّل‌ خود اين‌ مرد را از ميان‌ بردارد، چرا كه‌ در درون‌ خانه‌ به‌ زنش‌ ظلم‌ می‌نمايد. امّا چون‌ انسان‌ هميشه‌ به‌ خويشتن‌ خوش‌بين‌ است‌، ظلم‌ خود را قبيح‌ نمی‌داند، بلكه‌ ظلم‌ خود را ظلم‌ نمی‌بيند، آنگاه‌ دعا برای رفع‌ ظلم‌ غير می‌كند. اين‌ گونه‌ از دعا هم‌ مستجاب‌ نمی‌گردد، زيرا كه‌ مـآلش‌ به‌ از ميان‌ رفتن‌ جميع‌ ستمكاران‌ از جمله‌ خود اوست‌. سوّم‌ آنكه‌: دعاهای مردم‌ غالباً بر خلاف‌ مصلحت‌ آنهاست‌؛ يعنی آنان‌ روی انديشه‌ و فكر خود چيزی را می‌طلبند و بر آن‌ اصرار دارند كه‌ اگر برآورده‌ شود بر ضرر آنهاست‌؛ ولی چون‌ خودشان‌ در پردۀ حجاب‌ واقعند و بر أسرار آگاه‌ نيستند، چنين‌ تخيّل‌ می‌نمايند كه‌ به‌ منفعتشان‌ است‌. مردم‌ غالباً از مصالح‌ و مفاسد معنوی و حقيقی غافلند، و مصلحت‌ و مفسده‌ را بر اساس‌ زياده‌روی در شهوات‌ و تمتّع‌ از لذائذ خسيسۀ دنيويّه‌ و اندوختن‌ مال‌ و ثروت‌ و ماشابهها تصوّر می‌كنند؛ خواه‌ موجب‌ آرامش‌ خيالشان‌ بشود يا نشود، و خواه‌ روحشان‌ را آزاد نگه‌ بدارد و يا ندارد، و يا نفسشان‌ را در تعب‌ بيفكند يا نيفكند، و بطور كلّی خواه‌ درجه‌ و مقام‌ علمی و قرب‌ آنان‌ را به‌ خداوند بيفزايد و يا نيفزايد؛ درحاليكه‌ اين‌ انديشه‌ خلاف‌ صلاحشان‌ می‌باشد. چه‌ بسا يک قاشق‌ حلوای شيرين‌، در بدنشان‌ ايجاد سمّ كشنده‌ بنمايد؛ و چه‌ بسا زيادی مال‌ و زراندوزی، آنان‌ را به‌ طغيان‌ و سركشی درآورد؛ و چه‌ بسا صحّت‌ مزاج‌، ايشان‌ را به‌ غفلت‌ و مَرَح‌ و فخريّه‌ بكشاند؛ و چه‌ بسا قدرت‌ بدن‌ و پهلوانی موجب‌ به‌ خاک در آوردن‌ رقيب‌، و موجب‌ عُجب‌ و خودپسندی آنها گردد؛ و امثال‌ اين‌ مثالها كه‌ چه‌ بسيار است‌. آن‌وقت‌ در برابر به‌ چنگ‌ آوردن‌ منفعتی قليل‌ و موقّتی، مضرّتی كثير و دائمی به‌ آنها می‌رسد و خودشان‌ هم‌ نمی‌دانند. مسكينان‌ دنبال‌ لهو و لعب‌ می‌روند، و چشم‌ به‌ لذّت‌ زودگذر می‌دوزند، و از تعب‌ و خستگی و درماندگی روحشان‌ بدون‌ اطّلاع‌ می‌باشند. كلام‌ حدّاد: حاجات‌ مردم‌ غالباً امور مادّی است‌؛ همه‌ می‌گويند: وصله‌ای به‌ وصله‌های لباس‌ ما اضافه‌ كن‌! 📚 روح مجرد، ص۲۶۷ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- صدر آيۀ 62، از سورۀ 27: النّمل‌. 🆔 @allame_tehrani
💬 كلام‌ حدّاد: حاجات‌ مردم‌ غالباً امور مادّی است‌؛ همه‌ می‌گويند: وصله‌ای به‌ وصله‌های لباس‌ ما اضافه‌ كن‌! حضرت‌ حدّاد قدَّس‌ الله‌ سرَّه‌ می‌فرمود: من‌ می‌بينم‌ در همۀ حرمهای مشرّفه‌ مردم‌ خود را به‌ ضريح‌ می‌چسبانند و با التجا و گريه‌ و دعا می‌گويند: وَصْله‌ای بر وصله‌های لباس‌ پارۀ ما اضافه‌ كن‌ تا سنگين‌تر شود. كسی نمی‌گويد: اين‌ وصله‌ را بگير از من‌ تا من‌ سبک‌تر شوم‌، و لباسم‌ ساده‌تر و لطيف‌تر شود! حاجات‌ مردم‌ غالباً راجع‌ به‌ امور مادّی است‌ گرچه‌ مشروع‌ باشد، مثل‌ أدا شدن‌ قرض‌ و بدست‌ آمدن‌ سرمايۀ كسب‌ و خريدن‌ منزل‌ و ازدواج‌ دختر جوان‌ و شفای مريض‌ و ميهمانی دادن‌ در ماه‌ رمضان‌ و امثالها. و اينها خوب‌ است‌ در صورتی كه‌ موجب‌ قرب‌ و تجرّد انسان‌ گردد، نه‌ آنكه‌ بر شخصيّت‌ و أنانيّت‌ وی افزوده‌ كند و هستی او را تقويت‌ نمايد؛ زيرا اين‌ تقويتِ هستی موجب‌ سنگينی نفس‌ و بُعد از راه‌ خدا می‌شود؛ به‌ خلاف‌ آنكه‌ اينها بايد موجب‌ قرب‌ و سبكی و انبساط‌ نفس‌ گردد. عملی خوب‌ و صلاحِ واقعی بشر است‌ كه‌ موجب‌ قرب‌ شود و نفس‌ او را آزاد كند، خواه‌ توأم‌ با منفعت‌ طبعی و طبيعی باشد و يا نباشد. و به‌ عبارت‌ ديگر: مجموعۀ انسان‌، مجموعه‌ای مانند حيوان‌ و نبات‌ و جماد نيست‌ كه‌ فقط‌ پيكرش‌ ملحوظ‌ باشد و بس‌. انسان‌ دارای نفس‌ ناطقه‌ و قابليّتِ ارتقاء به‌ أعلی علّيّين‌ است‌. و در اينصورت‌ اگر به‌ آن‌ پيكر فقط‌ دلخوش‌ باشد بسی زيان‌ كرده‌ است‌، و حقيقت‌ وجودی و ثمرۀ حياتی خود را به‌ ثمن‌ بَخْسی فروخته‌، و در ميدان‌ بازی اين‌ دنيا محروم‌ مانده‌ است‌. در مثل‌ اين‌ فروض‌ اگر امامان‌ بخواهند حاجات‌ همه‌ را برآورند و دعای همه‌ را مستجاب‌ گردانند، برخلاف‌ مصلحت‌ ايشان‌ مَشْی نموده‌اند. امامان‌ مُصلح‌ عالم‌ بشريّت‌اند. حكم‌ طبيب‌ را دارند كه‌ به‌ بيمار غذا و دوای تلخ‌ و أحياناً عمليّۀ جرّاحی و سوزن‌ و پرهيز و گرسنگی می‌دهد. عاقلان‌ می‌دانند و از دستور طبيب‌ سرپيچی نمی‌كنند؛ ولی جاهلان‌ و شهوت‌پرستان‌، يا أطفال بی‌سرپرست‌ گوش‌ فرا نمی‌دارند، و با دست‌ خود گور خود را در مقابل‌ خود حفر می‌نمايند. البتّه‌ چون‌ نفسِ التجا و دعا محبوبيّت‌ دارد، اين‌ متوسّلين‌ و دعا كنندگان‌ بهرۀ معنوی می‌برند، و در اين‌ أعتاب‌ عاليه‌ دارای بهجت‌ و نشاط‌ و سبكی می‌گردند، و از لذّت‌ دنيا و عبادت‌ بهره‌ور می‌شوند؛ و احياناً می‌بينيم‌ در صورتی كه‌ مصلحت‌ اقتضا كند حاجاتشان‌ برآورده‌ می‌گردد، و مريضهای مشرف‌ به‌ مرگ‌ و كور و افليج‌ شفا می‌يابند، و با برآورده‌ شدن‌ نيازها به‌ أوطان‌ خود مراجعت‌ می‌نمايند. برآورده‌ شدن‌ حاجات‌، اختصاصی به‌ عتبۀ مباركۀ حضرت‌ ثامن‌الأئمّه‌ عليه‌السّلام‌ ندارد؛ در همۀ أعتاب‌ مباركه‌ مطلب‌ از همين‌ قرار است‌. ما در زمان‌ حيات‌ خود بقدری از اين‌ بزرگواران‌ هر كدام‌ كه‌ باشند كرامتها شنيده‌ايم‌ كه‌ از حصر خارج‌ است‌. 📚 روح مجرد، ص۲۶۹ 🆔 @allame_tehrani
حدیث امام رضا علیه‌السلام راجع به شرایط امام.pdf
1.61M
📜 حدیث امام رضا علیه‌السلام راجع به شرایط امام 📚 امام شناسی، ج٢، ص١٠٨ 🆔 @allame_tehrani
حکایتی از علامه طهرانی راجع به ارادت به امام رضا علیه‌السلام.pdf
613.4K
💬 حکایتی از علامه طهرانی راجع به ارادت به امام رضا علیه‌السلام 📚 مهر تابان، ص۹۵، پاورقی 📍مشاهدهٔ متن حکایت در کانال 🆔 @allame_tehrani
عـلّـت اشـتـهـار امـام رضـا بـه امـام غـریـب.pdf
2.33M
🔰علّت اشتهار امام رضا به امام غریب - يكی از جهات‌ عمومی غربت‌ اولياء الهی نفس‌ عنوان‌ ولايت‌ و عدم‌ تسانخ‌ آنان‌ با عالم‌ كثرت‌ و لوازم‌ آن‌ است‌ - زبان‌ حال‌ اولياء الهی در غربت‌ از عالم‌ طبع‌ و استغراق‌ در انوار ملكوتيّۀ قدسيّه‌ - يكی از جهات‌ غربت‌ حضرت‌ امام‌ رضا عليه‌‌السّلام‌ سياستهای شيطانی مأمون‌ بود - جهت‌ دوّم‌ از جهات‌ غربت‌ حضرت‌، انكار وكلاء موسی بن‌ جعفر عليهماالسّلام‌ بر ولايت‌ آن‌حضرت‌ است‌ - اخبار وارده‌ در شأن‌ علیّ بن‌ أبی‌حمزهٔ بطائنی، از اركان‌ فرقۀ واقفيّه‌ - جهت‌ سوّم‌ از جهات‌ غربت‌ امام‌ رضا عليه‌‌السّلام‌ انكار امامت‌ و فرزندی فرزندش‌ محمّد بن‌ علی است‌ - روايت‌ علیّ بن‌ جعفر دربارۀ درخواست‌ اعمام‌ و برادران‌ حضرت‌ رضا، رضايت‌ دادن‌ آن‌حضرت‌ را به‌ حكم‌ قيافه‌ شناسان‌ دربارۀ فرزندشان‌ - يكی ديگر از جهات‌ غربت‌ حضرت‌، مخفی ماندن‌ حقائق‌ توحيدی در روايات‌ منقوله‌ از آن‌حضرت‌ است 📚 روح مجرد، ص۲۰۹ [با تلخیص] 🆔 @allame_tehrani
علّت‌ اشتهار امام رضا به‌ «غَوْثُ هَذِهِ الاُْمّةِ وَ غِياثُها».pdf
2.26M
🔰علّت‌ اشتهار امام رضا به‌ «غَوْثُ هَذِهِ الاُْمّةِ وَ غِياثُها» - خبر يزيد بن‌ سَليط‌ از امام‌ صادق‌ و موسی بن‌ جعفر در شأن‌ امام‌ رضا عليهم‌‌السّلام‌ - ترجمۀ روايت‌ يزيد بن‌ سليط‌ دربارۀ امام‌ رضا عليه‌‌السّلام‌ - جلالت‌ شأن‌ يزيد بن‌ سليط‌ در كتب‌ رجالی - لقب‌ «غياث‌» در مورد هيچ‌يک از ائمّه‌ جز امام‌ رضا عليه‌‌السّلام‌ نيامده‌ است‌ 📚 روح مجرد، ص ۲۳۴ تا ۲۴۴ 🆔 @allame_tehrani
▪️حق عظیم رهبر کبیر انقلاب بر ملت حقی که این رهبر عالیقدر بر شما دارد اگر تا روز قیامت به سپاس و شکرانه‌اش برخیزید از عهده برنیامده‌اید؛ چون شما همه مردمان مرده‌ای بودید؛ او زنده کرد. ملت قیام کرد؟ ملت زحمت کشید؟ این‌ها همه حرف است. جز اراده و عزم قویم ایشان هیچکس کار نکرد؛ به دلیل اینکه ملت همیشه بوده است ولی تا روح در ملت پیدا نشد جان نگرفت، حرکت نکرد. ✍ حضرت علامه آیت‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدس‌اللـه‌نـفـسـه‌الـزکـیـة) 📚 کتاب شریف «وظیفهٔ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام» ص۴۳۴ - ضمیمه (خطبهٔ عید فطر سال ۱۳۹۹ هجری قمری) 🆔 @allame_tehrani
تجلیل فراوان علامه طهرانی از بنیانگذار کبیر انقلاب.pdf
1.83M
🔰تجلیل فراوان مرحوم علامه طهرانی از بنیانگذار کبیر انقلاب (قدس سره) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ - تجلیل فراوان از مرحوم آیةالله‌العظمی خمینی (رحمة‌الله‌علیه) و نظر فقهی ایشان در عدم جواز استعمال لفظ «امام» برای غیرمعصوم - تجلیل از شخصیت رهبر فقید انقلاب در خطبهٔ عید فطر ۱۳۹۹ هجری قمری - رهائی جامعه از ظلم و استکبار، به همت عالی و تصمیم راسخ زعیم عالیقدر - حق عظیم رهبر عالیقدر بر ملت - زعیم عالیقدر، قابلیت‌های ملت را به فعلیت تبدیل نمود - کرامت و ادب نفس رهبر عالیقدر انقلاب (ره) - شکرانهٔ نعمت رهبری در جامعه، پیروی و حرکت در مسیر اوست - لزوم پیروی و دوست داشتن و دعا کردن برای رهبر انقلاب - مجدد سدهٔ پانزدهم هجری، رهبر کبیر انقلاب (ره) است - حضرت آیةالله‌العظمی سید روح‌الله خمینی حاکم شرع مطاع است - لزوم بکارگیری نیروهای همۀ اقشار برای تقویت وحدت جامعه - مقدمه بودن این انقلاب، برای حکومت حضرت ولیّ‌عصر عجل‌الله‌فرجه - پرورش اندیشه‌ها و افکار بندگان خدا در موقع ظهور آن حضرت - وضعیت دوران ظهور حضرت ولیّ‌عصر عجل‌الله‌فرجه‌الشريف - در زمان ظهور، هر شخصی مراد خود را در آن حضرت می‌جوید - لزوم عمل به دستورات دین برای کسب آمادگی برای ظهور آن حضرت 📚 نورمجرد، ج۳، ص ۲۲۳ تا ۲۳۴ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰برخی از سخنان مرحوم علامه طهرانی دربارهٔ بنیانگذار کبیر انقلاب (قدس سره) 🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال علامه طهرانی
🔹نماز توبه (نماز یکشنبهٔ ماه ذی‌القعده) 📖 مشاهده در مفاتیح:👇 https://erfan.ir/mafatih152/ 📝 عکس‌نو
🔹یک صلوات‌ بعد از نماز توبه * دستور توبه در اسلام همان است که در یکشنبهٔ اول ماه ذی‌قعده از رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله نقل شده است. خوب است انسان پس از نماز توبه یکبار صلوات بفرستد و بعد استغفار و دعای بعدش را بخواند. ▪️مرحوم علامه طهرانی (قدس سره) 📚منبع: پرتویی از نور مجرد، ص۱۱۳ 🆔 @allame_tehrani
🤲 برای توبه شتاب کنید ✍ آیت‌الله حاج شیخ محمد بهاری (قدس سره) ای برادران حقیقت! و ای دوستان راه! پیش از آنکه سموم گناهان به روح ایمانتان ضرری غیر قابل جبران وارد سازد، شتاب کنید برای توبه، توبه‌ای دقیق و تحسین برانگیز. 📚 تذکرة المتقین، ص۴۳ 🆔 @allame_tehrani
🔸خودسازی 🔹تزکیه و اصلاح نفس 🔸استفاده از فرصت جوانی برای خودسازی 🎙بنیانگذار کبیر انقلاب (قدس سره) - تا جوان هستید جدیت کنید و هوای نفس را از خودتان خارج کنید... - وقتی خودتان را ساختید، تمام کارهایتان الهی می‌شود... - اگر تمام انبیاء در شهری جمع شوند، هیچگاه با هم اختلاف نمی‌کنند چون تزکیهٔ نفس شده‌اند... 🆔 @allame_tehrani
🔰برخی از سخنان مرحوم علامه طهرانی دربارهٔ بنیانگذار کبیر انقلاب (قدس سره) * ما آیةالله خمینی را اینگونه شناخته‌ایم که هرچه را به نفع دین تشخیص دهد، انجام می‌دهد.(۱) * در یکی از جلسات [قبل از انقلاب] به ایشان (حضرت آیت‌الله‌العظمی خمینی) عرض کردم ما تابحال روی اسلام تبلیغ می‌کردیم ولی دیگر از این به بعد گویی اسلام در شما متمرکز شده است و باید کاملاً روی شما تبلیغ کنیم.(۲) * هروقت که می‌خواهید صدقه برای خود بدهید أوّل برای او [رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت‌الله خمینی قدس سره] بدهید، سپس برای خود و زن و فرزند و قوم و عشیره.(۳) * اگر خواستید مجلس دعا و توسل برای رفع گرفتاری‌های شخصی فراهم آورید، اول برای به ثمر رسیدن نهضت اسلام و برقراری حکومت عدل اسلام و صحت و سلامت مزاج و آرامش فکر و طول عمر این رهبر که بر شما حقّ حیات دارد دعا کنید، سپس برای مقاصد شخصی.(۴) * از وقتی ایشان [رهبر فقید سعید انقلاب حضرت آیت‌الله خمینی] حاکم اسلام شدند دیگر امرِ ایشان، امر خدا و رسول خداست و بر همه واجب است از ایشان تبعیت کنند. حکم ایشان بر همه حتی بر تمام مجتهدین نافذ است حتی اگر آن مجتهد اعلم از ایشان باشد.(۵) * در جرأت، بلندهمتی، استقلال فکر، ازخودگذشتگی و نهایت‌نگری و امثالها، دربارهٔ آن رهبر عظیم‌الشأن هرچه بخواهند بگویند و بنویسند کم است. او حقاً و حقیقتاً در این امور اسوه و الگو بود.(۶) * به همت عالی، ارادهٔ استوار و متین، ثبات قدم و تصمیم راسخ این زعیم عالیقدر [حضرت آیت‌الله‌العظمی خمینی] خدا شما را نجات داد و از گرداب‌های بلا و غَمرات سهمگین لُجّه‌های تاریکِ این دریای ژرف و طوفانی رهانید، شما را از رِقّ عبودیت به مقام عزّت و استقلال رسانید.(۷) * حقی که این رهبر عالیقدر [حضرت آیت‌الله العظمی خمینی] بر شما دارد اگر تا روز قیامت به سپاس و شکرانه‌اش برخیزید از عهده برنیامده‌اید، چون شما همه مردمان مُرده‌ای بودید که او زنده کرد.(۸) * اینکه بگویند برای این انقلاب، ملت قیام کرد و زحمت کشید اینها همه حرف است. جز اراده و عزم قویم ایشان (آیت‌الله‌العظمی سید روح‌الله الخمینی) هیچ کس کار نکرد؛ به دلیل اینکه ملت همیشه بوده است ولی تا روح در ملت پیدا نشد جان نگرفت، حرکت نکرد.(۹) * ملّت مانند قبرستانی بود مرده و فرسوده و یأس‌زده؛ باید یک نفس عیسی آن را زنده کند، به جنبش درآورد. ملّت مانند این چراغ‌هائی‌است که در این مسجدند، امّا همه خاموش و سرد. تا جریان برق نباشد اینها روشن نمی‌شوند، گرم نمی‌شوند، جلوه‌گری ندارند.(۱۰) * ملت مانند صفر است؛ صفر یعنی هیچ؛ یعنی مُرده و بی‌خاصیت، اما اگر یک عدد "یک" به او اضافه شود، زنده می‌شود. قدر و قیمت پیدا می‌کند. این ملت قابلیت و استعداد داشت اما وقتی نور وجود و اراده‌ی رهبر در او تابید این قابلیت‌ها را از کمون و خفا بیرون آورد.(۱۱) * آن زعیم گرامی و رجل الهی که به مشارع سنّت و آبشخوار احکام دسترسی دارد انسان را بیدار می‌کند، نقاط ضعف را نشان می‌دهد و جلوی ضعف و ذلّت را می‌گیرد.(۱۲) * گرچه او در تمام سخنانش می‌گوید: ملّت قیام کرد و درست هم گفته است امّا ای عزیزان ملّت چیست؟ آن بزرگواری اوست که می‌گوید ملّت قیام کرد، من کاری نکردم. سَران عالم اگر یک‌هزارم زحماتی را که این مرد متحمّل شده است تحمّل می‌کردند کوس فرعونیّت و أنانیّت و استکبارشان به ثُریّا و عیّوق می‌رسید؛ ولی او از کرامت و ادب نفس خویش خود را خالی می‌بیند می‌گوید: من کاری نکرده‌ام، من بنده هستم، خدا کرده است، مردمند که به توفیق خدا کار کردند؛ یعنی حقّ را نباید فراموش کرد. تمام این قدرت و عظمت از ناحیهٔ ذات مقدّس اوست.(۱۳) * ایشان یعنی حضرت آیة‌الله‌العظمی سیّد روح‌الله خمینی حاکم شرع مُطاع است. خداوند عزّوجلّ ایشان را برای حکومت اسلامی برگزیده است.(۱۴) * آیت‌اللهِ فقیدِ سعید خمینی قدس‌الله‌سره آنقدر نکات درخشان و جالب و تابناک در زندگی خود دارد که اگر روی آنها کاملاً بحث شود، برای این نسل و نسل‌های آتیه کاملاً کافی خواهد بود و نیاز به این امور اعتباریه و جعلیه و غیرحقیقیه نیست.(۱۵) * ایشان (بنیانگذار کبیر انقلاب) آنقدر فضائل دارند که اگر تا قیامت از فضائل ایشان برای مردم بگویند و تجلیل به عمل آورند تمام نمی‌شود و لازم نیست برای تجلیل از ایشان از لفظی که در عُرف شیعه مختص معصوم است و تا به حال در زبان فارسى در میان شیعه بر غیرمعصوم اطلاق نشده استفاده کنند.(۱۶) ــــــــــــــ ۱- پرتویی از نور مجرد (سخنرانی مرحوم علامه در مسجد قائم) ۲- برگرفته از کتاب «وظیفهٔ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام» ۳و۴- خطبهٔ عید فطر سال ۱۳۹۹ هجری قمری (۱۳۵۸ شمسی) [تجلیل فراوان مرحوم علامه طهرانی از بنیانگذار کبیر انقلاب (قدس سره)] ۵- همان(۲) ۶- امام‌شناسی، ج۱۸، ص۲۲۲ ۷و۸و۹و۱۰و۱۱و۱۲و۱۳و۱۴- همان(۲) ۱۵- امام‌شناسی، ج۱۸، ص۲۳۱ ۱۶- نورمجرد، ج۳، ص۲۲۴ 🆔 @allame_tehrani
عدم جواز استعمال لفظ «امام» در غیرمعصوم از دیدگاه علامه طهرانی.pdf
8.07M
🚫 عدم جواز استعمال لفظ «امام» در غیرمعصوم از دیدگاه عـلامـه طـهـرانـی از مرحوم آیةالله‌العظمی خمینی تجلیل فراوانی می‌نمودند و در آثار خود نیز مطالب مختلفى در وصف شجاعت و استقامت و دوراندیشى و بصیرت و تقوى و ظلم‌ستیزى و دفاع از مستضعفان دربارۀ ایشان فرموده‌اند. ولى از اطلاق لفظ «امام» خوددارى مى‌نمودند، چون استعمال آن را دربارۀ غیرمعصوم جائز نمى‌دانستند. 🔹معنای امام در شیعه و انحصار آن در ائمهٔ اثناعشر علیهم‌السلام 🔸در عرف شیعه به غیر معصوم، امام نمی‌گویند 🔹القاب مختلفهٔ مجتهدین شیعه در طول تاریخ 🔸پیام برخی از روشندلان در لزوم به کار نبردن لفظ امام 🔹نیرنگ مصریان در دادن لقب امام به کاشف‌الغطاء 🔸لقب أولواالأمر مختص به معصوم است 🔹فقیه معصوم نیست و رأیش ابدی نیست 🔸نامه‌ای انتقادآمیز به کتاب وظیفهٔ فرد مسلمان 🔹پاسخ به انتقاد 🔸استدلال غلط بر جواز لقب امام دادن 🔹مورخ نمی‌تواند از بیان تاریخ صحیح تجاوز کند 📚 امام‌شناسی، ج۱۸، ص ۲۰۵ تا ۲۳۴ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰حکم استعمال لفظ «امام» در غیرمعصوم از دیدگاه علامه طهرانی:👇 http://erfanvahekmat.com/a/B 🆔 @allame_tehrani
🔴 «تضعیف ایشان، تضعیف اسلام و حرام مسلّم و معصیت کبیره است» امروز عَلَم اسلام در دست حضرت آیةالله خامنه‌اى است و تعظیم ایشان تعظیم اسلام و تضعیف ایشان تضعیف اسلام است و هر سخن و عملى که منجرّ به تضعیف ایشان شود حرام مسلّم و معصیت کبیره است و گناهى است که بخشوده نمى‌شود، مگر اینکه صاحب آن سخن و آن عمل، تدارک کرده و هر کس را که نسبت به ایشان بدبین نموده و حکومت اسلام را در چشم وى تضعیف نموده اصلاح کند و تصوّر باطل او را تصحیح نماید. ▪️حضرت علامه آیت‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدس‌اللـه‌نـفـسـه‌الـزکـیـة) 📚 نورمجرد، ج۳، ص۲۳۸ 🆔 @allame_tehrani
🔰برخی از سخنان مرحوم علامه طهرانی دربارهٔ حاکم اسلامی (ولی‌فقیه) و حکومت اسلامی * حاکم اسلام واحد است و نمى‌شود در سیطره‌ی اسلام دو نفر حاکم باشند. وقتى یکى از مجتهدین حاکم شد، حکمش‌ بر تمام افراد مسلمان و حتّى بر همه‌ی مجتهدینِ دیگر و حتى بر افرادى که از حاکم أعلم‌اند نافذ است. خداوند حکم او را بر همه حجّیّت داده است.(۱) * اگر حاکم اسلامی حکمی بکند بر همه‌ی مسلمین واجب است اطاعت کنند. همچنین مجتهدین در امور اجتماعی و سیاسی باید تابع حاکم اسلامی باشند و هرگونه اظهار نظرهایی که نسبت به حکومت تزلزل یا شکستی می‌آورد جایز نیست.(۲) * در حکومت اسلام متخصصان و مجتهدان در مقام فکر و نظر برای خودشان آزادند و باید آزاد باشند، چون تقلید بر مجتهد حرام است. ولی در مقام عمل در مسائل اجتماعی که تصادم با رأی ولی‌فقیه حاصل می‌شود، مطلقاً حق اظهارنظر عمومی به طوری که موجب تضعیف شود ندارند و باید در عمل، تابع باشند؛ خواه مسأله از مسائل ساده و عادی باشد و خواه از مسائل مهم و اساسی و خطیر چون جنگ و جهاد.(۳) * وظیفهٔ افراد مجتهد در حکومت اسلام در مسائل اجتماعی آن است که هر جا نظرشان با ولی‌فقیه یکی بود در تأیید و پشتیبانی ولی‌فقیه به میدان آمده و سخن بگویند و هر جا که نظرشان متفاوت بود سکوت کنند و اگر نظر علمی خود را ابراز می‌نمایند به گونه‌ای نباشد که موجب تضعیف ولی‌فقیه گردد و دقت نمایند که در اجرای نظرات ولی‌فقیه خللی حاصل نشود؛ مگر آنکه ولی‌فقیه امر و حکم کند که در این صورت مجتهدین نیز باید در عمل از ولی‌فقیه پیروی نمایند.(نورمجرد، ج۳، ص۲۱۹) * ایشان در دفاع از حکومت اسلام بسیار مجدّ بودند. بارها می‌فرمودند: مردم باید به خاطر این انقلاب و این حکومت اسلامى و بیرون آمدن از یوغ حکومت استکبار، خدا را هزاران بار شکر کنند و هرچه شکر کنند حق شکر آن ادا نمى‌شود. مشکلات زیاد است و تا تحقّق حقیقت اسلام فاصله بسیار است، ولى همین‌قدر که اسم اسلام است و سرپرستى ولى‌فقیه و همین‌قدر که از زیر یوغ استعمار و طاغوت بیرون آمده‌ایم باید شکرگزار باشیم.(۴) * مرحوم علامه طهرانی همواره می‌فرمودند: خوبی‌ها و کمالات این حکومت را برای مردم بیان کنید و آن را نشر دهید و اگر نقص و عیبى بود آن را ترمیم نمائید. اگر عیبى در حکومت اسلام مشاهده نمودید، اولاً: کتمان کنید و در ملأعام و در نزد دیگران بیان نکنید؛ چون موجب تضعیف حکومت و شکسته شدن حرمت آن در نزد مردم است و بیان این مسائل براى مردم علاوه بر آنکه هیچ نفعى ندارد، قلب و دل مردم را نیز سست می‌کند، و وقتى از اسلام و حکومت اسلام دلسرد شدند به حکومت کفر متمایل مى‌شوند. بیان هرچیزى که موجب تضعیف حکومت اسلام است در نزد عموم حرام است و فقط باید مشکلات را به مسؤولین و متصدّیان امور منتقل کرد تا در مقام اصلاح برآیند... ثانیاً: وقتى عیبى مطرح مى‌شود، براى مردم توضیح دهید که منشأ این مشکلات نظام، ولایت فقیه و حکومت اسلامى نیست، این مشکلات ریشه در دسیسه‌ها و نقشه‌هاى دشمنان اسلام یا تقصیر و کوتاهى خود مسلمانان در عمل به دستورات اسلام دارد. راه سعادت جامعه صرفاً عمل به دستورات اسلام و تسلیم محض در برابر پروردگار متعال است و بهترین روش براى عملى شدن احکام إلهى، نظام ولایت فقیه است. آرى، اگر کسانى در تقابل با ولى‌فقیه و برخلاف شرع، اشتباهاتى را در جامعه ترویج می‌دهند و کارشکنى مى‌کنند، مى‌توان اشتباهات ایشان را گوشزد کرد و مخالفت آن را با شرع براى مردم تبیین نمود، ولى باید توضیح داده شود که این مسائل ناشى از دورى از سفرۀ قرآن و سنّت و مخالفت با احکام اسلام و توطئه و دسیسۀ مخالفین است.(۵) * اگر عیب و ایرادی در نظام اسلامی مشاهده می‌شود باید به مصادر امور و کسانی که احتمال می‌رود بتوانند آن را برطرف سازند گوشزد نمود و حق ندارید آن عیب را پخش کنید.(۶) * اگر کسی در مجلسی حضور یافته باشد که در آن از نظام اسلامی بدگوئی می‌شود اگر می‌تواند دفاع کند واجب است دفاع نماید وگرنه نشستن در آن مجلس جائز نیست.(۷) * حالا برنج گران باشد، روغن گیر نیاید، این‌ها یک مشکلاتى است که خیلى مهمّ نیست. شما بگویید: انسان آخرش از گرسنگى هم بمیرد. آیا اگر انسان زنده باشد و زیر پرچم آمریکا باشد بهتر است، یا بمیرد؟(۸) * در این حکومت ما دو وظیفه داریم: یکى اینکه کارهاى خوب را تقویت و تعریف کنیم و بگوییم باید با این مشکلات بسازید که عزت با راحتی نمی‌سازد. دیگر آنکه: به‌جای بدگویی در غیاب فرد، خرابی‌ها را اصلاح کنیم یا بدون اطلاع دیگران به او بگوئیم که این کار شما غلط است.(۹) ⬇️ ادامـــه... ⬇️ 🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبلی» ⬇️ * بعد از مراجعت قائد عظیم‌الشأن حضرت آیت‌الله خمینی رحمت‌الله‌علیه از پاریس به طهران، درسی را تحت عنوان "دولت اسلامی" در طهران شروع به تدریس کردیم که محتوای آن ضبط شد.(۱۰) * از برکات انقلاب اسلامی ایران این بود که ما توفیق نوشتن دوره‌های علوم و معارف را پیدا کردیم. اگر انقلاب نبود این کتابها را نمی‌نوشتیم.(۱۱) * مرحوم علامه طهرانی علی‌رغم اینکه با تاریخ هجری شمسی مخالف بودند و نظرشان بر این بود که پیروزی انقلاب اسلامی محصول برکات ماه محرّم و صفر است ولی می‌فرمودند: به هر صورت اکنون که یادبود این روز را با تاریخ شمسی در ۲۲ بهمن ماه برگزار می‌کنند و در تأیید این انقلاب و قیام در برابر نظام طاغوت شاهنشاهی راهپیمائی می‌کنند، ما موظفیم در این راهپیمائی شرکت کنیم و همراهی و پشتیبانی خود را اعلام نمائیم.(۱۲) * مرحوم علامه والد می‌فرمودند: در مسائل اجتماعی در هر کاری که به نوعی تقویت اسلام و حکومت اسلام و تأیید نظام ولایت فقیه است باید شرکت کرد. و خودشان نیز در این موارد حضور می‌یافتند، اعم از انتخابات یا راهپیمایی یا نماز جمعه یا دیگر اجتماعاتی که تایید اصل نظام بود، ولی به شرکت در اجتماعاتی که از طرف حزب یا گروه سیاسی خاصی تشکیل می‌شد ترغیب نمی‌فرمودند، مگر اینکه محرز می‌شد که این اجتماع مورد تأیید و نظر ولی‌فقیه و در مسیر تقویت حکومت اسلام است.(۱۳) * مرحوم علامه طهرانی به شرکت در نماز جمعه بسیار مقید بودند و همه را نیز تشویق می‌کردند و تا آخر عمر با وجود کهولت سن، در سرما و گرما همیشه به صورت منظم و در رأس وقت در نماز جمعه شرکت نموده و مقید بودند که در میان مردم باشند.(۱۴) * بعد از امر آیت‌الله‌العظمی خمینی رضوان‌الله‌علیه به راهپیمایی روز قدس، ایشان [مرحوم علامه طهرانی] به شرکت در راهپیمایی قدس مقید بودند و تا آخر عمرشان نیز بدون استثناء شرکت و از ابتدای راهپیمایی تا انتهای آن حضور داشتند و همه‌ی شاگردان و نزدیکان را برای شرکت در آن تشویق می‌کردند.(۱۵) * اطاعت از دستورات راهنمایی و رانندگی در این حکومت اسلامی وجوب شرعی دارد، لذا اگر در نصف شب خواستید از یک عبور ممنوع رد شوید و هیچ ماشینی هم در خیابان‌ها نبود نباید رد شوید چرا که این توقف وجوب شرعی دارد.(۱۶) * ادله‌ی جهاد ابتدایی در زمان غیبت و حضور، تفاوتی ندارد و در زمان ولایت فقیهِ عادل، در صورتی که مبسوط‌الید باشد می‌تواند اقامه‌ی جهاد کند.(۱۷) * ایشان [مرحوم حضرت علامه طهرانی] در راهپیمایی ۲۲بهمن همیشه با اهتمام شرکت می‌کردند و همیشه در شب سالگرد انقلاب اسلامی به حقیر و اخوان و نوه‌هایشان سفارش می‌فرمودند که در ساعت مقرر به حیاط یا پشت‌بام رفته و با صدای بلند همراه با دیگر مؤمنین تکبیر گفته و یاد نهضت اسلامی و پیروزی اسلام بر طاغوت را با ندای الله اکبر گرامی بداریم.(۱۸) * مرحوم علامه طهرانی می‌فرمودند: وقتی قبض آب و برق و... برای خانه می‌آورند زودتر پول آن را بدهید چرا که ممکن است دولت [اسلامی] به آن نیاز داشته باشد، یک قدرى زودتر در صندوقش ریخته شود.(۱۹) * مالیات دادن چون الان دستور حاکم اسلامی است، اگر انسان ندهد مدیون است و اگر تا آخر عمر هم پرداخت نکرد باید در وصیت‌نامه‌اش بنویسد که من فلان مبلغ مالیات را مدیونم و باید به ادارهٔ دارایی بدهم.(۲۰) * بارها به منتقدان عرض کرده‌ام این حکومت که شما مى‌گوئید فلان ضعف را دارد مسلّماً بدانید که: حضرت آیت‌الله خمینى که حکومت را بدست گرفته است نمى‌تواند یک مُشت فرشتهٔ آسمانى بیاورد و مردم را اداره کنند. آخر این حکومت بدست خود ما باید اداره شود. ما که خودمان را مى‌شناسیم که چه آدمهاى شارلاتانى هستیم. شما که از فلان و فلان بد مى‌گوئید، این خود ما هستیم. و این حکومت بدست خود ماست؛ و این خیانتهائى است که خودمان داریم بدست خودمان انجام مى‌دهیم.(۲۱) * ما نمى‌توانیم بگوئیم: آیة‌الله خمینى آن بالا در جماران نشسته و براى ما رأى مى‌دهد، یا اینکه مردم بیچاره شده‌اند بدبخت شده‌اند، و نظیر این هذیاناتى که شنیده‌اید. اگر انسان بداند او در چه موقعیّتى است، در چه خصوصیّتى است، چه عمرى را طى کرده است، و بر چه أساس و در چه وضعیّتى طىّ کرده است، و الآن با چه مشکلاتى درگیر است؛ بدون شک براى او از خداوند تأیید و تسدید و طول عمر و رحمت مى‌طلبد.(۲۲) * مرحوم علامه طهرانی می‌فرمودند: اگر آیت‌الله خمینی امر به جنگ کنند و به اندازهٔ کفایت نباشد یا به شخص من امر به رفتن به جبهه نمایند حتماً می‌روم و حتی اگر نتوانم به خاطر کهولت سن در خط مقدم شرکت کنم، در پشت جبهه می‌نشینم و خدمت می‌کنم. لااقل سیب‌زمینی که می‌توانم برای رزمندگان پوست بکنم.(۲۳) ⬇️ ادامـــه... ⬇️ 🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبلی» ⬇️ * مرحوم علامه طهرانی می‌فرمودند: شرکت در انتخابات مصداق پشتیبانی از نظام اسلامی است و آمار شرکت‌کنندگان نشانه‌ی تعداد افرادی است که به این حکومت اهتمام داشته و مدافع آن می‌باشند، لذا ایشان تا آخر عمر شریفشان در همه‌ی رأی‌گیری‌ها به شکل منظّم و با اهتمام شرکت می‌کردند.(۲۴) * مرحوم علامه می‌فرمودند: اگر واجد صلاحیت را تشخیص دادید یا از میان چند نفر أصلح را یافتید نام او را بنویسید و در هر حالی اصل شرکت در انتخابات را ترک نکنید چرا که رأی دادن یک وظیفه است و انتخاب أصلح وظیفه‌ای دیگر.(۲۵) * هرچه برخلاف مصالح حکومت اسلام باشد ممنوع است و قانونى که زیر نظر ولىّ‌فقیه تصویب شده باشد لازم‌الإجراء است و حکومت اسلام حقّ دارد براى مصالح عمومى هر قانونى را تصویب نماید و اگر کسى مخالفت نماید مستحقّ مجازات الهى است. (آری اگر قانونی برخلاف نظر ولی‌فقیه تصویب می‌شد یا افرادی متصدی جعل و اجرای آن می‌شدند که مطیع ولی‌فقیه نبودند، در این موارد حضرت علامه می‌فرمودند: اطاعت از این قوانین واجب نیست.)(۲۶) * حضرت علامه طهرانی می‌فرمودند: در جایی که ولی‌فقیه با مسأله‌ای مخالف است و ما می‌دانیم که شرایط به شکلی است که ایشان نمی‌تواند اعمال قدرت کند، بر عهده‌ی دیگران است که به عرصه آمده، با روشنگری و تبیین حقائق، به ولی‌فقیه در اجرای قوانین اسلام کمک نمایند.(۲۷) * ایشان (علامه طهرانی) از زمان تحصیل در نجف به دنبال برنامه‌ریزی برای براندازی نظام طاغوت و تشکیل حکومت اسلام بودند و تفکر ضرورت تشکیل حکومت اسلام را ترویج می‌نمودند.(۲۸) * بنده و آیت‌الله دستغیب جزو کسانی بودیم که توسط علامه طهرانی وارد تشکیلات انقلاب شدیم و در نزد ایشان به قرآن قسم خوردیم که تا سرحد شهادت مقاومت کنیم.(۲۹) * بعد از جریان ۱۵خرداد۱۳۴۲، یکی از مشکلات ما به دلیل وسعت مبارزات، مسأله‌ی رخنه‌ی گروهکها در مبارزات بود. مرحوم امام برای جلوگیری از این مسئله، فردی را به‌عنوان مسئول گذاشت که هر کسی که می‌خواهد وارد مبارزات شود از این طریق باید بیاید و آن فرد علامه طهرانی بود.(۳۰) * شهید مطهری در مسائل اجتماعی در قبل و بعد از انقلاب، در هر مورد با مرحوم علامه طهرانی مشورت کرده و استیذان می‌نمودند و اذکار و اوراد و دستوراتی عبادی از ایشان گرفته و هرهفته جلسه‌ای خصوصی با علامه‌ی والد داشتند و ایشان آن مجلس را بسیار مغتنم می‌دانستند.(۳۱) * مرحوم علامه طهرانی با آیت‌الله‌العظمی میلانی صحبت کرد تا جایی که توانست ایشان را متقاعد کند حکم تکفیر و ترور شاه را امضا کند. سپس سرلشکر قرنی را برای این کار آماده کرد و وی برای اجرای حکم اقدام نمود، لیکن قضیه رو شد و او و تعدادی دیگر را دستگیر کردند.(۳۲) * مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی می‌گفت پدرم در قم هروقت در میان نوشته‌ها کاغذهای ایشان [علامه طهرانی] را می‌یافت با دست خود امضای زیر آن را پاره می‌کرد که اگر احیاناً بدست دستگاه و سازمان برسد خطری را ایجاد نکند.(۳۳) * در دوران جنگ تحمیلی، رزمندگان برای دیدار با مرحوم علامه طهرانی بسیار مراجعه می‌کردند. مکرر از رزمندگان در دیدار مرحوم علامه شنیده می‌شد که می‌گفتند: آقا! غذای ما در سنگرهای جبهه کتابهای شماست.(۳۴) * در دوران جنگ تحمیلی رزمندگان برای دیدار با مرحوم علامه والد رحمت‌الله‌علیه بسیار مراجعه می‌کردند. گاهی با همان ماشین‌های جبهه و با لباس‌های رزم و سر و وضع خاکی به دیدارشان می‌آمدند. ایشان نیز خیلی به رزمندگان محبت داشتند و خصوصاً از اخلاص آنها تمجید می‌نمودند.(۳۵) ـــــــــــــــ ۱- خطبهٔ عید فطر سال ۱۳۹۹ هجری قمری (۱۳۵۸ شمسی) ۲- برگرفته از کتاب شریف «وظیفهٔ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام» ۳- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۷ ۴و۵- نورمجرد، ج۳، ص۲۱۵ ۶و۷- وظیفهٔ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، ص۷۷ ۸- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۳ ۹- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۵ ۱۰- همان(۲) ۱۱- پرتویی از نور مجرد ۱۲- نورمجرد، ج۳، ص۲۲۲ ۱۳- نورمجرد، ج۳، ص۲۱۶ ۱۴- نورمجرد، ج۳، ص۲۱۸ ۱۵- نورمجرد، ج۳، ص۲۲۲ ۱۶- همان(۲) ۱۷- ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج۴، ص۱۴ ۱۸- نورمجرد، ج۳، ص۲۲۲ ۱۹- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۲ ۲۰- همان(۲) ۲۱- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۴ ۲۲- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۱ ۲۳- نورمجرد، ج۳، ص۲۱۴ ۲۴- نورمجرد، ج۳، ص۲۲۰ ۲۵- نورمجرد، ج۳، ص۲۲۱ ۲۶- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۸ ۲۷- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۸ ۲۸- نورمجرد، ج۳، ص۱۴۳ ۲۹- نور مجرد، ج۲، ص۸۹؛ به نقل از مرحوم آیت‌الله صدرالدین حائری شیرازی ۳۰- نورمجرد، ج۳، ص۱۴۹؛ به نقل از مرحوم آیت‌الله حاج شیخ صدرالدین شیرازی ۳۱- نورمجرد، ج۲، ص۹۴ ۳۲- نورمجرد، ج۳، ص۱۵۲؛ به نقل از مرحوم آیت‌الله حاج شیخ صدرالدین شیرازی ۳۳- وظیفهٔ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، ص۱۷۱ ۳۴- در گفتگو با سعید عاکف، نویسندهٔ پرتیراژترین کتاب‌های دفاع مقدس (خاک‌های نرم کوشک، حکایت زمستان و...) ۳۵- نورمجرد، ج۳، ص۲۱۴ 🆔 @allame_tehrani
🔰برخی از سخنان مرحوم علامه طهرانی دربارهٔ مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) * نسبت به شخص حضرت آیةالله خامنه‌اى نیز بسیار سفارش مى‌نمودند. در ابتداى رهبرى ایشان فرمودند: من ایشان را ندیده‌ام ولى تعریفشان را قدیم‌الأیام از مرحوم آیةالله مطهرى شنیده‌ام و در این مدّت نیز که متصدى ریاست جمهورى بوده‌اند خدمات شایسته‌اى کرده‌اند و آثار جامعیّت و توانائى و آگاهى و بصیرت در ایشان مشاهده می‌شود. و خبرگان نیز که ایشان را انتخاب نموده‌اند افرادى خبره و بصیر و متقى هستند و حتماً کسى را بهتر از ایشان و به جامعیت ایشان نیافته‌اند که ایشان را انتخاب کرده‌اند و نظر خبرگان براى همه حجت است و از روزى که ایشان انتخاب شدند تبعیت از ایشان همچون مرحوم آیةالله خمینى بر همه واجب است.(۱) * تشخیص مجلس خبرگان برای همه حجت است و اینکه برخی می‌گویند به تشخیص خبرگان تردید داریم صحیح نیست چرا که تشخیص آنها حجت و بیعت آنها به منزله‌ی بیعت همه‌ی مردم است.(۲) * علامه طهرانی می‌فرمودند: من آیت‌الله خامنه‌ای را ولی‌فقیه می‌دانم و تمام احکام وجوب اطاعت ولی‌فقیه را نسبت به ایشان ثابت می‌دانم.(۳) * بعد از مدّتى حضرت آیةالله خامنه‌اى که به مشهد مشرف شدند، از مرحوم علامۀ والد تقاضاى ملاقاتى نمودند، ولى ملاقات محقق نشد و چندى بعد که آیةالله خامنه‌اى به طهران رفتند مرحوم والد خودشان در طهران به دیدار ایشان رفته و ملاقاتى با انس و الفت و صمیمیّت فراوان برگزار شد و از آن پس رابطۀ میان طرفین مستحکم شده و مکرّر دیدار داشتند و برخى از دیدارهایشان خصوصى بود و حقیر و اخوان نیز حضور نداشتیم.(۴) * بعد از این ملاقاتها ایشان بیشتر از آیةالله خامنه‌اى تمجید و تعریف می‌کردند و در محافل ایشان را مى‌ستودند و سفارش ایشان را به ما می‌نمودند. از تنهائى و غربت ایشان در میان دشمنان قسم‌خوردۀ خارجى و داخلى و بار سنگینى که در زعامت و رهبرى اسلام بر عهده دارند مطالبى بیان نموده و می‌فرمودند: شما همواره پشتیبان ایشان باشید و در دفاع و همراهى با ایشان کوتاهى نکنید و در مظانّ استجابت دعا و در نیمه شب‌ها همیشه براى سلامتى و حفظ ایشان از خطرات ظاهرى و باطنى دعا کنید، تا در سایۀ عنایات الهیه و توجهات حضرت ولى‌عصر ارواحنافداه مصون و محفوظ و در اقامۀ احکام الهیه مؤید و منصور باشند.(۵) * وقتی که ایشان [حضرت آیت‌الله خامنه‌ای] به رهبری رسیده بودند، در اولین ملاقاتی که بین مرحوم آقا و ایشان به وقوع پیوست، عبارتی را که مرحوم آقا گفتند این بود که وقتی شما آمدید و این موقعیت را قبول کردید، ما شب سر را راحت به رختخواب گذاشتیم.(۶) * مخالفت بعضی از اهل علم با این سید عالِم - یعنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای- از کمال بی‌انصافی است.(۷) * امروز عَلَم اسلام در دست حضرت آیةالله خامنه‌اى است و تعظیم ایشان تعظیم اسلام و تضعیف ایشان تضعیف اسلام است و هر سخن و عملى که منجرّ به تضعیف ایشان شود حرام مسلّم و معصیت کبیره است و گناهى است که بخشوده نمى‌شود، مگر اینکه صاحب آن سخن و آن عمل، تدارک کرده و هر کس را که نسبت به ایشان بدبین نموده و حکومت اسلام را در چشم وى تضعیف نموده اصلاح کند و تصوّر باطل او را تصحیح نماید.(۸) * در این زمان که پرچم إسلام به دست رهبر معظم انقلاب حضرت آیةالله خامنه‌‏اى حفظه‌الله‌تعالى بوده و ثقل رهبرى امت اسلام بر دوش ایشان است و با وجود این همه مخالفین و دشمنانى که دارند، باید براى ایشان در منبرها دعا کرد. و علاوه بر آن در مظانّ استجابت دعا و در دل شب‏ها که دعا مقرون به اجابت است براى ایشان دعا کنید تا خداى تعالى معظّمٌ‏‌له را از خطرات ظاهریه و باطنیه و کید و مکر دشمنان و مخالفین مصون بدارد و ایشان بتوانند در سایهٔ عنایات و تأیید و نصرت پروردگار، حافظ أحکام إسلام باشند.»(۹) * تمام اموال خمس و وجوهات باید به ولی‌فقیه پرداخت شود و دیگران مجاز به گرفتن وجوهات نیستند؛ مگر مبالغ جزئی که معلوم است حاکم راضی است که به دست دیگر مجتهدین در مصارفش صرف گردد. (لذا اگر کسی برای ایشان -علامه طهرانی- خمس می‌آورد قبول نمی‌کردند و می‌فرمودند ببرید به دفتر آیت‌الله خامنه‌ای بدهید.)(۱۰) * محرز است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با این طرح [کاهش جمعیت] موافق نیستند و افراد موثقی از خود ایشان نقل کرده‌اند که ایشان از این مسأله پشتیبانی نمی‌کنند و لذا مخالفت با این طرح وظیفه‌ای شرعی است. در جایی که ولی‌فقیه با مسأله‌ای مخالف است و شرایط به شکلی است که ایشان نمی‌تواند اعمال قدرت کند، بر عهده‌ی دیگران است که با روشنگری و تبیین حقائق به ولی‌فقیه در اجرای قوانین اسلام کمک نمایند.(۱۱) ــــــــــ ۱- نورمجرد، ج۳، ص۲۳۴ ۲- نورمجرد، ج۳، ص۲۳۸ ۳و۶- پرتویی از نورمجرد، ص۱۲۵ ۴و۵- نورمجرد، ج۳، ص۲۳۵و۲۳۷ ۷- نورمجرد، ج۳، ص۲۱۵ ۸- نورمجرد، ج۳، ص۲۳۸ ۹- نورمجرد، ج۱، ص۱۹۹ ۱۰- نورمجرد، ج۳، ص۲۲۳ ۱۱- نورمجرد، ج۳، ص۲۰۸ 🆔 @allame_tehrani
🔰برخی از سخنان مقام معظم رهبری دربارهٔ علامه طهرانی (قدس سره) * خبر رحلت عالم عامل ربّانى، و سالک مجاهد روحانى، آیت‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی را با اندوه و افسوس بسیار دریافت کردم و عمیقاً متأسّف و مصیبت‌زده شدم. ایشان از جمله فرزانگان معدودى بودند که مراتب برجستهٔ علمى را با درجات والاى معنویّت و سلوک توأماً دارا بودند، و در کنار فقاهت فنّى و اجتهادى، به فقه الله الأکبر نیز که از مقولهٔ شهود و محصول تجربهٔ حسّى و مجاهدت معنوى است نیز نائل گشته بودند.(۱) * براى من به قطع اثبات شده است که پدر شما از عنایت الهى بر اشراف به نفوس برخوردار بوده است، زیرا در بعضى از اوقات که من با ایشان ملاقات داشتم، ایشان از مسائلى صحبت به میان می‌آوردند که من آن مطالب را با احدى در میان نگذاشته بودم و فقط خودم از آنها خبر داشتم.(۲) * یکی از حاضرین در جلسه گفت: متأسفانه بعضی آقایان، مرحوم علامه طهرانی را ضدانقلاب می‌دانند و اگر حمایت‌های شما نبود، کار بر ما سخت می‌شد. در اینجا رهبر معظم انقلاب به شدّت متغیّر شدند و فرمودند: غلط کردند؛ و با مکثی گفتند: چطور می‌شود من به آقای طهرانی ارادت داشته باشم و ایشان ضدانقلاب باشد؟! چه غلط‌ها!(۳) * مرحوم شهید مطهری حدوداً یکسال قبل از انقلاب به من گفت: «این سید [مرحوم علامه طهرانی] خیلی نازنین است، خوب است شما خدمت ایشان برسید و استفاده کنید» که نشد. بنده در طول این مدت چندبار خواب ایشان را دیدم که جزئیات آن را به یاد ندارم. ایشان کتاب‌هایشان را برای بنده می‌فرستادند و من مطالعه می‌کردم.(۴) * من جلد یک و دو کتاب نور مجرد را مطالعه کردم، بسیار کتاب خوبی است. هم قلم خوبی دارد هم اسلوب خوبی. جای این کتاب خالی بود و من از شما تشکر می‌کنم. وقتی کتاب را در دست گرفتم بقدری قلم روان بود -مثل کتاب روح مجرد- که دیگر زمین نگذاشتم و همه را مطالعه کردم. حقیقتاً جای این کتاب نور مجرد (دربارهٔ مرحوم علامه طهرانی) خالی بود.(۵) * تهذیب امر مهمی است برای همه علی‌الخصوص جوانان. خواندن کتاب‌هایی همچون نورمجرد و مهرتابان که زندگینامه است و روش‌های زندگی بزرگان را نشان می‌دهد بسیار مؤثر و راهگشاست.(۶) * مرحوم آقای حداد (عارف واصل و از شاگردان خاص مرحوم قاضی) را کسی غیر از خواص نمی‌شناخت ولی آقای طهرانی با کتاب روح مجرد، ایشان را به عالم معرفی کرد.(۷) * آقا سید محمدحسین پدیده‌ای بود. آقای طهرانی در ریاضیات، هندسه، علوم حوزوی و... پدیده‌ای بود.(۸) * ...در زمان رهبری توسط دکتر سجادی ملاقاتی با ایشان (مرحوم علامه طهرانی) صورت گرفت. در این دیدار مرحوم آقا به من انگشتری دادند که من بعدها آن را به آسید حسن نصرالله دادم. شما (آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی) هم بعد از وفات آقا، در مشهد انگشتر عقیق آقا را به ما دادید و دو سال دستم می‌کردم و بعد به یکی از بچه ها (آسید مصطفی) دادم.(۹) * یکی از حاضرین به نشانه‌ی اعتراض گفت: بعضی از این آقایان (شاگردان مرحوم علامه طهرانی) از استعمال کلمهٔ «امام» برای امام راحل امتناع می‌کنند؛ رهبر معظم انقلاب فرمودند: همین نائب‌الامامی که اینها می‌گویند بسیار از امامی که شما می‌گویید پربارتر است.(۱۰) * وقتی یکی از حاضرین دربارهٔ مشکلات برخی از فرزندان آقای (مرحوم علامه) طهرانی مطلبی گفت، رهبر معظم انقلاب فرمودند: البته آن فرزند ایشان - آقا سید محمدصادق- است که مشکلی ندارد و از بین فرزندان آقای طهرانی بیشتر از همه مورد توجه پدر بودند و بیشتر برادران هم با ایشان هستند و آقایی که در قم است، طرف حساب شما نیست.(۱۱) * رهبر انقلاب در پاسخ به مرحوم آیت‌الله طبسی که گفته بود بحث اینها (جریان علامه طهرانی) اختلاف فکری نیست بلکه جهت‌گیری‌های سیاسی است، فرمودند: به نظر جهت‌گیری‌های سیاسی اینها هم مشکلی ندارد، آقا سید محمدحسین طهرانی هروقت بنده به مشهد می‌آمدم به دیدن بنده می‌آمدند و از من توقع بازدید هم نداشتند و سالی یک نوبت هم که طهران می‌آمدند باز به دیدن ما می‌آمدند الا در سال آخر عمرشان که دوبار به دیدن بنده آمدند که بعد از دیدار آخر که یکی دوساعتی هم طول کشید بعد از چندماه از دنیا رفتند.(۱۲) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- قسمتی از پیام مقام معظم رهبری به مناسبت رحلت علامه طهرانی ۲- پرتویی از نور مجرد ۳و۴و۵و۶و۷و۸و۹- دیدار حضرت آیت‌الله حاج سیدمحمدصادق حسینی طهرانی و تنی چند از بیت علامه طهرانی با رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای؛ ۹فروردین۱۳۹۷ ۱۰و۱۱و۱۲- جلسه‌ی غیرعمومی با حضور هشت تن از مدیران استانی و ملی (اسامی محفوظ)؛ ۱۰فروردین۱۳۹۲ دارالزهد حرم مطهر رضوی) 🆔 @allame_tehrani
📜 نامهٔ منتشر نشدهٔ حضرت علّامه آیةالله حسینی طهرانی (قدس سره) به محضر قائد عظیم‌الشأن انقلاب حضرت آیةالله خامنه‌ای (متّع اللّٰه الإسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف)، بعد از منصوب شدن به مقام عظمای ولایت و رهبری انقلاب اسلامی و پاسخ ایشان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ نامهٔ مرحوم علامه طهرانی (ترجمه) سلام علیکم به گواراترین زندگی و کامل‌ترین عافیت‌ها پاینده باشید. آرزوی بهره‌وری از تمتعات الهیه و دوری از هر ناخوشی و ناراحتی را برای شما دارم. حمد آن خدایی را که غم و غصه را از ما برداشت؛ همانا که پروردگار ما بسیار آمرزنده و سپاسگزار است. مشهد مقدس سید محمدحسین حسینی طهرانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️ پاسخ رهبر معظم انقلاب: بعد السّلام و التّحیّة مرقومهٔ شریف حامل التفات و توجّه و ادعیّهٔ زاکیّهٔ آنجناب زیارت شد. ضمن عرض تشکّر وافر به همراه شوقِ زیارت و استفاضه از صحبت نورانی آن نَفسِ زکیّه دوامِ توفیقاتتان و اجابت دعواتتان را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم. سیّد علی خامنه‌ای ۱۳۷۰/۰۳/۲۶ 🆔 @allame_tehrani
نظر علامه طهرانی دربارهٔ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی).pdf
1.43M
🔰نظر مرحوم علامه طهرانی دربارهٔ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ - نظر مرحوم علامه طهرانی (ره) دربارهٔ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مدظله‌العالی - ارتباط و ملاقات‌های مرحوم علامه طهرانی (ره) با مقام معظم رهبری - متن پیام تسلیت مقام معظم رهبری بمناسبت رحلت مرحوم علامه (ره) - جواب نامهٔ تسلیت، از طرف بیت مرحوم علامه - سفارش اکید مرحوم علامه به دعا کردن برای مقام معظم رهبری - «تضعیف ایشان، تضعیف اسلام و حرام مسلّم و معصیت کبیره است» - «تشخیص خبرگان در انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای همه حجّت است» - بیعت اهل حلّ و عقد، نافذ است و برای همهٔ افراد کافی است - کلام مرحوم علامه (ره) در کتاب «وظیفهٔ فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام» دربارهٔ مقام معظم رهبری - خدمات و دلسوزی‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای اسلام و مسلمین - انتخاب رهبری توسط خبرگان، به معنای بیعت مردم با ایشان است - لزوم اطاعت از افرادی که توسط حاکم گماشته می‌شوند - اثرات مثبت احکام اسلام در زندگی و روح مسلمانان 📚 نورمجرد، ج۳، ص ۲۳۴ تا ۲۴۲ 🆔 @allame_tehrani
💠 از اندیشهٔ تشکیل حکومت اسلامی تا تحقق آن مرحوم علامه طهرانی (قدس سره) از معدود عالمان دینی بودند که از دیرباز به ضرورت تشکیل حکومت اسلامی اعتقاد داشته و در مسیر تحقق این امر گام‌هایی مؤثر برداشته بودند به گونه‌ای که از نظر تاریخی، ایشان یکی از مهمترین ارکان انقلاب اسلامی محسوب شده و سهم عظیمی در نهضت بر ضد حکومت منحوس شاهنشاهی داشته‌اند. با این وصف، غلبهٔ چهرهٔ عرفانی و مقامات سلوکی ایشان که بر سایر ابعاد وجودی‌شان نیز سایه افکنده است و همچنین کتمان شدید و شهرت گریزی ایشان سبب شده که این جنبهٔ ایشان نیز مخفی بماند و آنطور که باید شناخته نشود به گونه‌ای که جز همرزمان ایشان در آن دوران کسی از این فعالیت‌های تشکیلاتی وسیع و پنهان ایشان مطلع نمی‌باشد. در این قسمت بر اندیشه‌های ایشان و سپس گوشه‌ای از فعالیت‌های سیاسی‌شان مروری گذرا شده است که می‌تواند راهی برای تحقیق بیشتر در این زمینه باشد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی مرحوم علامه بسیار وسیع و ظریف است و بررسی اندیشهٔ سیاسی ایشان محتاج تألیف کتابی مستقل است و در اینجا مروری گذرا شده است بر اصول و پایه‌های اندیشهٔ سیاسی این رجل الهی که در آن می‌توان همراهی عمق و دقت و جامعیت و توحید و فقاهت و صدق و اخلاص را با هم مشاهده نمود. 💬 اندیشهٔ تشکیل حکومت اسلامی حضرت علّامه طهرانی رحمة‌الله‌علیه در زمانى که در نجف بودند فکر تشکیل حکومت اسلامى و رهائى از حکومت طاغوت را نه بعنوان یک کار سیاسى بلکه بعنوان یک وظیفهٔ الهى شناخته و تعقیب نموده و مبانى علمى‏اش را تقریر می‌کردند. خودشان در این باره مى‏نویسند: «در نجف اشرف هم مجموع ماندنمان هفت سال شد که در این مدّت بحث‏هاى ولایت فقیه و بحث‏هاى اجتهادى و مسائل گوناگون پیش آمد و من رساله‏اى دربارهٔ وجوب عینى تعیینى نماز جمعه در نجف نوشتم که الآن موجود است. و بحثهاى ولائى ولایت فقیه و أمثال آن یک بحثهائى است‏ مخصوص طلبه‏ها؛ تا اینکه بالأخره براى ما خوب ملموس و مشهود شد که: خداوند براى عالَم ولىّ و صاحب اختیارى معیّن نموده است، و این دستگاه‏هاى ظلم و جور به هیچ وجه من الوجوه داراى اعتبار نیست و سندیّت ندارد، و خداوند براى ما راهى تعیین نموده و منهاجى معیّن کرده است که ما باید خودمان را به آنها برسانیم. از اینکه در روایات عدیده داریم که اسلام بر پنج پایه است: نماز و روزه و زکات و حجّ و ولایت؛ و مَا نُودِىَ بِشَىْ‏ءٍ مِثْلَ مَا نُودِىَ بِالْوِلَایَةِ «هیچ چیز اهمّیّتش مثل اهمّیّت ولایت نیست» بر ما روشن شد که: بر طبق آیات قرآنى و روایات، امرى که از همه واجب‏تر است همین تشکیل حکومت اسلامى است. ما مسلمانیم، نماز می‌خوانیم، روزه مى‏گیریم، زکات می‌دهیم، خمس می‌دهیم، حج مى‏رویم؛ ولى همه‏اش بى‏رمق و بى‏مایه و بى‏رنگ، زیرا که بالاى سر ما پرچم کفر است». * جایگاه حکومت اسلامى‏ در زمانى که مبارزه با حکومت طاغوت و تلاش براى تحقّق حکومت اسلام نزد بسیارى از افراد و حتّى برخى عالمان امرى نامطلوب و سیاسى کارى تلقّى مى‏شد، و برخى که بیشتر و روشن‏تر فکر می‌کردند آن را امرى خوب مى‏پنداشتند نه ضرورى، و گروه سوّم آن را وظیفه‌اى لازم در ردیف سایر وظایف دینى می‌دانستند؛ معظّمٌ‌له آن را از اهمّ واجبات و زیربناى تمامى أعمال مى‌شمردند که به برکت آن، اینها نیز قابل قبول می‌باشند و لذا آغاز به طراحی حکومت اسلام نمودند. از نگاه مرحوم علامه تشکیل حکومت اسلام واجبی است شرعی که شرط احیاء دیگر واجبات نیز می‌باشد. خودشان در این رابطه می‌فرمایند: «خلاصه با آن ترتیب که طاغوت پیش مى‏‌رفت ما دیدیم هیچ چاره‏اى نیست مگر اینکه انسان شروع کند به مبارزه با حکومت جور، تا حکومت عدل را تشکیل دهد. چون تشکیل حکومت اسلامى از أوجب واجبات و از اهمّ‏ فرائض است. براى مثال اگر نماز شما روى جهتى ترک شد آن مقدارى که چوب مى‏خورید کمتر است از اینکه در صدد و اهتمام تشکیل حکومت اسلامى نباشید؛ او مقدّم است. نماز ظهر وقتى قبول است که انسان در سایهٔ حکومت اسلام باشد، روزه وقتى قبول است که انسان در سایهٔ اسلام باشد، حج وقتى مقبول است که انسان در سایهٔ اسلام باشد، و همهٔ چیزها. وقتى انسان در زیر پرچم پیغمبر صلّى‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم است همهٔ أعمال او قبول است. وقتى انسان پیغمبر صلّى‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم را رها کرد و رفت زیر پرچم معاویه و أبوسفیان، حالا هر چه نماز بخواند، هر چه روزه بگیرد، خیلى روشن است که آن نماز، نماز نیست. آن نمازى که أبوسفیان و معاویه بپسندد و امضاء کند نماز نیست، چون او اصلاً وضعش و مکتبش ضدّ نماز است. او عامل نماز برانداز است، نه ایجاد کنندهٔ نماز». 📚 پرتویی از نورمجرد، ص ۱۱۷ و ۱۱۸ (برای اطلاع از تفصیل این مباحث، به کتاب آیتِ‌نور و نورمجرد مراجعه کنید.) 🆔 @allame_tehrani
🔴 ضرورت اطاعت از ولیّ‌فقیه از دیدگاه مرحوم علامه طهرانی (قدس سره) ولایت در اصل اختصاص به خداوند متعال دارد و پس از وی به پیامبران و اوصیاء ایشان می‌رسد و اگر به هر علتی دسترسی به ایشان نبود ولایت به فقیه از خود گذشته و به مقام خلوص رسیده می‌رسد و اگر به هر علتی دسترسی به وی نبود به فقیه عادل اعلم و قادر بر اجراء منتقل می‌گردد. معیار تشخیص مصداق این امر از نگاه حضرت علامه تشخیص خبرگان است که افرادی خبره و عادلند و انتخاب ایشان بر دیگران حجت است. پس از اینکه کسی در مقام و جایگاه ولایت قرار گرفت و مردم نیز با او بیعت کردند – بیعت خبرگان (که نمایندهٔ مردمند) بیعت مردم محسوب می‌شود – اطاعت از این ولیّ‌فقیه و رهبر حکومت اسلام بر همه واجب است و اگر حکم نمود حکمش حتی بر دیگر مجتهدان نافذ است. ایشان جایگاه رهبر فقید انقلاب مرحوم آیةالله‌العظمی خمینی و مقام معظم رهبری مدظله‌العالی را در جامعهٔ اسلامی چنین می‌دانستند. در درس پنجم و ششم از کتاب وظیفهٔ فرد مسلمان می‌فرمایند: « بارى مردم آن روز آیةالله خمینى را به حکومت شناختند. وقتى ایشان حاکم مسلمین شد، حاکم مسلمین یک مزایایى و خصوصیّات دیگرى پیدا مى‌کند که دیگر اگر انسان تابحال نسبت به ایشان آن احترامات و آن‏ دقّت در عمل، آن لزوم اطاعت و تبعیّت را نداشت بمجرّد نسبت حاکم، آن وظایف الهى بر گردن انسان مى‏آید، یعنى از همان وقت ایشان شدند حاکم اسلام، یعنى امرش، امر خداست امر رسول خداست. و بر همهٔ مردم واجب است از ایشان اطاعت کنند و تخلّف از آن جایز نیست و ولایت فقیه الآن در صورت بیعت فعلیّت پیدا کرده است، و از مرحلهٔ انشاء به فعلیّت رسیده و حاکم فعلى در خارج متحقّق شده است. در اسلام هم دو حاکم معنا ندارد، هزار نفر مجتهد مى‏توانند در یک زمان باشند ولى حاکم دو تا نمى‏شود. حاکم اسلامى یکى است و حکمش هم نافذ است حتى بر مجتهدین دیگر. اگر حاکم حکمى بکند بر همهٔ مسلمین واجب است اطاعت کنند و حتى بر مجتهدى أعلم از حاکم، یعنى اگر در یک زمانى روى بعضى از جهات حاکم اسلام أعلم نبود، و حکمى کرد، بر مجتهدین اعلم از حاکم هم واجب است از آن حاکم اطاعت کنند. شنیده‏اید که مثلاً در رؤیت هلال اگر حاکم حکم کند امشب اوّل شوّال است بر همه واجب است که از او اطاعت کنند. یعنى حتّى مجتهدین اعلم از او هم فردا باید روزهٔ خود را بخورند.» « گفتیم که: حاکم اسلام واحد است و نمى‏شود در سیطرهٔ اسلام دو تا حاکم باشد. وقتى یکى از مجتهدین حاکم شد حکمش‏ بر تمام افراد مسلمان و حتّى بر مجتهدین دیگر و حتى بر افرادى که از حاکم أعلم‏اند نافذ است. خداوند به جهت حفظ مصالح نظام حکم او را حجّیّت داده است. حالا باید دید وظیفهٔ مجتهدین دیگر چیست؟ مجتهدین دیگر در عبادات و معاملات و حجّ و هر چیزى که راجع به امور شخصى است نمى‏توانند از آن حاکم تقلید کنند، زیرا این امور تقلیدى نیست؛ و تقلید بر مجتهد حرام است، امّا در امور ولائى که راجع به حکومت است، و شرع مقدّس اسلام اختیار آن را به دست حاکم داده است بر همهٔ مجتهدین واجب است تابع باشند، و هر چه او گفت عمل کنند. در امر جنگ، در امر صلح، در اخذ مالیات‏‌ها، در خراب کردن خیابان‏ها، در ترکیب امور ادارات، در قوانین راهنمائى، در نماز عید فطر و قربان، و تعیین روز عید فطر و روز عید قربان، و حکم بدخول شهر و رؤیت هلال و أمثال ذلک که مسائل اجتماعى یکى دو تا نیست الى ما شاء الله بسیار است که اینها باید در جامعهٔ اسلام یک حکم داشته باشد، و هیچ حقّ خلاف ندارد؛ مگر انسان علم به خلاف داشته باشد. مثلاً اگر حاکم اسلام در شبى که معلوم نیست شب آخر ماه رمضان است یا شب اوّل شوّال حکم کرد که: فردا عید است، بر همه واجب است فردا را عید بگیرند؛ و روزه را بخورند. و دیگر نمى‌توانند بگویند: عید بر ما ثابت نیست، چون استصحاب رمضان داریم؛ و در روایات آمده است: صم للرّویة و أفطر للرّویة؛ رسول خدا فرمود روزه بگیرید بدیدن ماه و بخورید بدیدن ماه. نَه، این سخن صحیح نیست زیرا خود رسول‌الله فرمود حکم حاکم حجّت است. این هم کلام رسول خدا است که اگر آن دلیل را با این دلیل ضمیمه کنیم مى‌فهمیم صم للرؤیة و أفطر للرؤیة آنجائى است که حکم حاکم نباشد؛ و امّا اگر حکم حاکم آمد بر آن دلیل حکومت دارد. مردم ایران هم که با آیة‌الله خمینى بیعت کردند براى حکومت، و روز ۱۲ فروردین که همه جمع شدند و بیش از ۹۸ درصد رأى دادند، بر انقراض سلطنت طاغوت و برقرارى حکومت اسلام، این پاى صندوق رفتن که در واقع رفراندم عمومى براى همهٔ افراد سرتاسر مملکت بود، این بیعت بود با حکومت ایشان؛ و اگر ما بیعت را با حاکم لازم بدانیم کما اینکه همینطور هم هست؛ و در حکومت بیعت لازم است، مردم ایران با ایشان علاوه بر اجتهاد و مقامات علمى در آن روز بیعت کردند؛ و از آن روز ایشان حاکم شرع شدند. ⬇️ ادامه در پست بعدی ⬇️ 🆔 @allame_tehrani