محمود+کریمی-+صل+الله+علی+ساکن+کرب+و+بلا-+اربعین+98.mp3
6.52M
🏴 صلی الله علی ساکن کرب و بلا
🎙حاج محمود کریمی
#اربعین
🆔 @allame_tehrani
زمینه (حسینم واحسین گفت و شنودم) - حاج محمود کریمی.mp3
2.76M
▪️حسینم واحسین گفت و شنودم...
🎙حاج محمود کریمی
🆔 @allame_tehrani
9.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭 «سلام الله علی صوتک حبیبی یا حسین»
🎙ملا باسم کربلایی
🆔 @allame_tehrani
9.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 البلاء للولاء ، کل أرض کربلاء
🎙حاج سید رضا نریمانی
🆔 @allame_tehrani
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 «عند قبر الحسین» در مواقع ازدحام در کربلا کجاست؟
🎙آیتالله بهجت (رحمتاللهعلیه)
📝 مشاهدهٔ متن سخنان
🆔 @allame_tehrani
💫 فضيلت زيارت قبر امام حسين عليهالسّلام
«مصباح المتهجد» شيخ طوسی طبع سنگی ص501 و در «مناقب» ابنشهرآشوب از طبع سنگی، ج2 ص234 و ص235 روایات أنيق و شگفتانگيزی دربارۀ زيارتش ذكر نموده است كه به جهت كمال اهميت آن ما در اينجا ذكر میكنيم:
فصل: در زيارتش صلواتاللهعليه:
اسحاق بن عمار میگويد: امام صادق عليهالسلام گفت: ليس مَلَك فی السماوات و الأرض إلّا و هم يَسْألون الله تعالی أن يَأذن لهم فی زيارة قبر الحسين عليهالسلام ففوجٌ ينزل و فوجٌ يعرج. «هيچ فرشتهای در آسمانها و زمين نيست مگر آنكه از خدای تعالی مسألت دارد كه به او در زيارت قبر حسين عليهالسلام اجازه دهد. بنابراين پيوسته فوجی از فرشتگان پائين میآيند و فوجی بالا میروند.»
و در كتاب «الفردوس الأعلی» از ديلمی روايت است كه پيغمبر اكرم صلیاللهعليهوآلهوسلم فرمودند: موسی ابن عمران از پروردگارش مسألت نمود تا زيارت قبر حسين بن علی عليهماالسلام را بنمايد و با معيت هفتادهزار ملائكه زيارت قبرش را كرد.
و أبان بن تَغْلِب از امام صادق عليهالسلام روايت میكند كه حضرت گفت: وَكَّلَ الله بقبر الحسين عليهالسلام أربعة آلاف مَلَكاً شُعْثاً غُبْراً يبكونه إلی يوم القيامة. فمن زاره عارفاً بحقّه شَيَّعوه حتّی يُبَلِّغوه مأمنه، و إنْ مَرَضَ عادُوه غدوةً و عَشيّاً، و إذا مات شَهِدوا جنازته و استغفروا له الی يوم القيامة. « خداوند در اطراف قبر حسين عليهالسلام چهارهزار فرشته گماشته است كه همگی با موهای ژوليده و پريشان و با صورتهای خاکآلوده بر وی تا روز قيامت میگريند. پس كسی كه او را با معرفت به حقّش زيارت كند او را بدرقه میكنند تا به مأمنش برسانند و اگر مريض گردد وی را هر صبح و شب عيادت كنند، و اگر بميرد جنازهاش را تشييع كنند و برای او از خداوند طلب غفران نمايند تا روز قيامت.»
و از حضرت امام محمدباقر عليهالسلام مروی است كه فرمود: مُرُوا شيعتنَا بزيارة الحسين عليهالسلام فإنَّ زيارتَه تدفع الهدم و الحرق و الغرق و أكل السَّبُع، و زيارته مفترضةٌ علی من أقرّ بالإمامة من الله. «شيعيان ما را امر كنيد به زيارت حسين عليهالسلام زيرا زيارتش انسان را از آوار بر سر فرود آمدن، و از آتشسوزی، و غرق شدن، و طعمۀ درندگان گرديدن حفظ مینمايد و زيارت او از جانب خدا واجب شده است بر كسی كه اقرار به امامت او داشته باشد.»
اسحاق بن عمار روايت نموده است كه: امام صادق عليهالسلام فرمودهاند: ما بين قبر الحسين إلی السماء السابعة مُخْتَلَف الْمَلَائِكَةِ. «ما بين قبر امام حسين عليهالسلام تا هفتمين آسمان محل رفت و برگشت فرشتگان است.»
از حضرت امام كاظم عليهالسلام وارد است: مَن زار قبر الحسين عليهالسلام عارِفاً بحقّه غَفَر الله له ما تقدّم من ذنبه و ما تَأخّر. «هر كس با حقّ معرفت، حسين را زيارت كند گناهان گذشته و آيندۀ او آمرزيده میشود.»
و از حضرت امام صادق عليهالسلام روايت است: روزی حسين - صلواتاللهعليه - در دامان پيامبر نشسته بود و پيامبر با او بازی میكرد و وی را خنده میانداخت. عائشه گفت: چقدر سُرورت از اين پسربچه زياد است؟! پيامبر فرمود: وای بر تو چگونه اينطور نباشد با وجود آنكه او ميوۀ دل من، و موجب تر و تازگی چشم من میباشد؟! آگاه باش: امت من او را خواهند كشت. پس كسی كه او را بعد از شهادتش زيارت كند، خداوند برای او يک حج از حجهای مرا مینويسد. عائشه گفت: يا رسولالله يک حج از حجهای شما؟! فرمود: آری دو حج از حجهای من. عائشه گفت: دو حج از حجهای شما؟! فرمود: آری سه حج. و به همين ترتيب پيوسته عائشه زياد مینمود و پيامبر بالا میبرد و مضاعف میگردانيد تا به هفتاد حج از حجهای پيامبر بالغ شد با عمرههائی كه با آن حجها پيامبر بجای آورده است. شاعر گويد:
فَجعفرٌ الصادقُ من وُلْدهِ
خَبَّرنا مِن فضله بالتّمام
عن جدِّه إنّ لِمَنْ زاره
ثوابُ حِجِّالبيت سبعين عام
و در رسالۀ «مقنعه» و مزار كلينی با إسنادش از امام رضا عليهالسلام روايت است كه: من زَار قبر أبیعبدالله عليهالسلام بشطِّ الفرات كان كمن زار الله فوق عَرشه. « هر كس قبر اباعبدالله عليهالسلام را در شطّ فرات زيارت نمايد همچنان است كه خداوند را در بالای عرش او زيارت كرده است.» و اين معنی را عبدی به نظم درآورده است:
و حديثٌ عن الائمة فيما قد روينا
عن الشيوخ الثقات
إنَّ من زاره كمن زار ذاالعرش
علی عرشه بغير صفات
يعنی زائر وی مثل كسی است كه خدا را بر عرش عبادت كرده باشد. انتهی روايات ابنشهرآشوب.
📚 امامشناسی، ج۱۶و۱۷، ص۶۱۹
🆔 @allame_tehrani
📝 اشعار شافعی در مقتل أبیعبدالله عليهالسّلام
شافعی دربارۀ مقتل حضرت اباعبدالله الحسين سيدالشهداء عليهالسّلام از بن دل میسوزد و ناله برمیآورد و در مرثيهاش میسرايد:
تَأَوَّهَ قَلْبِي وَ الْفُوادُ كَئيبُ
وَ أرَّقَ نَوْمِي فَالسُّهَادُ عَجِيبُ (1)
فَمَنْ مُبْلِغٌ عَنِّي الْحُسَيْنَ رِسَالَةً
وَ إنْ كَرِهَتْهَا أنْفُسٌ وَ قُلُوبُ (2)
ذَبِيحٌ بِلَاجُرْمٍ كَأنَّ قَمِيصَهُ
صَبِيغٌ بِمَاءِ الاُرْجُوَانِ خَضِيبُ (3)
فَلِلسَّيْفِ أعْوَالٌ وَ لِلرُّمْحِ رَنَّةٌ
وَ لِلْخَيْلِ مِنْ بَعْدِ الصَّهِيلِ نَحِيبُ (4)
تَزَلْزَلَتِ الدُّنْيَا لآلِ مُحَمَّدٍ
وَ كَادَتْ لَهُمْ صُمُّ الْجِبَالِ تَذُوبُ (5)
وَ غَارَتْ نُجُومٌ وَ اقْشَعَرَّتْ كَوَاكِبٌ
وَ هُتِّكَ أسْتَارٌ وَ شُقَّ جُيُوبُ (6)
يُصَلَّي عَلَي الْمَبْعُوثِ مِنْ آلِ هَاشِمٍ
وَ يُغْزَي بَنُوهُ إنَّ ذَا لَعَجِيبُ (7)
لَئِنْ كَانَ ذَنْبِي حُبَّ آلِ مُحَمَّدٍ
فَذَلِكَ ذَنْبٌ لَسْتُ مِنْهٌ أتُوبُ (8)
هُمُ شُفَعَائي يَوْمَ حَشْرِي وَ مَوْقِفِي
إذَا مَا بَدَتْ لِلنَّاظِرِينَ خُطُوبُ (9) [1]
1- «به درد آمد قلب من، و دل من غصّهدار شد، و خواب را از سر من ربود، و بيداری شگفتی برای من رخ داد.
2- كيست كه از من پيامم را به حسين برساند و اگر چه افرادی و شخصيّتهائی از اين پيام بدشان میآيد.
3- حسين سربريدهای است بدون جرم و جنايت كه گويا پيرهنش را با آب ارغوان رنگ زدهاند.
4- شمشيرها به ناله درآمدند، و نيزهها صدای دلخراش كردند، و اسبان پس از شيهه كشيدن به آه جگر سوز فرياد برآوردند.
5- جهان در سوگ و عزای آل محمد زلزله شد، و نزديک بود به خاطر ايشان كوههای سخت ذوب گردد.
6- ستارگانی غروب كرد، و كواكبی رنگ باخت، و پردههائی هتک گرديد، و گريبانهائی پاره شد.
7- بر برانگيخته شدۀ از آل هاشم درود فرستاده میشود، و با پسرانش نبرد و كارزار میگردد. اين بسيار عجيب است!
8- اگر گناه من محبّت آل محمد باشد، پس آن گناهی است كه من هيچ گاه از آن توبه نخواهم نمود.
9- ايشانند شفيعان من در روز حشر من و در موقف من در آن وقتی كه برای نظارهكنندگان امور ناگوار و مكروه ظاهر گردد.»
📚 امامشناسی، ج۱۶و۱۷، ص۶۱۷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- «مناقب» ابنشهرآشوب، طبع سنگی ج2 ص232 و ص233، و طبع حروفی مطبعۀ علميّۀ قم، ج4 ص125 و ص135. در بحارالأنوار طبع حروفی ج45 ص253 عين اين ابيات را از مناقب آورده است و در ص274 از ابومنصور شهردار هشت بيت آورده است منهای بيت ششم و نهم و به علاوۀ بيتی در در رديف دوم:
و مِمّا نفی جسمي و شيّب لُمَّتي
تصاريف أيّام لهنَّ خطوب
🆔 @allame_tehrani
💬 سخنان حضرت سیدالشهداء علیهالسلام با لشكريان دشمن در لحظات آخر
عبدالله بن عمّار بن يَغوث میگويد: من هيچ مغلوبی كه مورد تهاجم افراد بسياری قرار گرفته باشد، و تمام اولاد او و اهلبيت او و اصحاب او كشته شده باشند نديدهام، كه قلبش محكمتر و دلش مطمئنتر و گامش استوارتر بوده باشد از حسين بن علیّ. در اينحال كه به لشكر دشمن حمله مینمود تمام رجال و سپاهيان از مقابلش میگريختند و يک نفر باقی نمیماند.(1)
عمر بن سعد به جماعت لشكر فرياد زد: اين فرزند أنْزَع بَطين (علیّ بن أبیطالب) است! اين فرزند كشندهٔ عرب است! او را در پرّه گيريد، و از هر جانب به او حملهور شويد!
چهار هزار نفر تيرانداز او را احاطه كردند!(2) و بين او و بين خيام حَرَمش جدائی انداختند. حضرت سيّدالشّهداء عليهالسّلام فرياد زدند:
يَا شِيعَه ءَالِ أَبِیسُفْيَانَ! إنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَاتَخَافُونَ الْمَعَادَ، فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُمْ! وَ ارْجِعُوا إلَی أَحْسَابِكُمْ إنْ كُنْتُمْ عُرْباً كَمَا تَزْعُمُونَ!
«ای شيعيان و پيروان آل أبیسفيان! اگر برای شما دينی نيست، و رويّهٔ شما اينست كه از معاد نيز نمیترسيد؛ پس در زندگانی دنيای خود از آزادگان باشيد! و اگر همچنانكه میپنداريد، از طائفه عرب هستيد، به حَسَبهای خود برگرديد (و از اعمال ناجوانمردانه احتراز كنيد).»
شمر، حضرت را صدا زد كه: چه میگوئی ای پسر فاطمه؟!
حضرت فرمود: من با شما در جنگ هستم! بر زنها مؤاخذهای نيست؛ و تا وقتی كه زندهام، اين لشكريان ياغی و متعدّی خود را از دستبرد به حرم من بازداريد!
قالَ اقْصِدوني بِنَفْسي وَ اتْرُكوا حَرَمي
قَدْ حانَ حيني وَ قَدْ لاحَتْ لَوآئِحُهُ
«فرمود: حَرَم مرا رها كنيد و سراغ من بشخصه بيائيد! و اينك زمان شهادت من نزديک شده و آثار و علائم آن پديدار گشته است».
شمر گفت: اين درخواست را میپذيريم! و آن جماعت همگی بطرف خود حضرت روی آوردند و جنگ شدّت يافت و عطش بر آن حضرت بسيار شديد شد.(3)
و برای بار دوّم از برای وداع به خيمه آمد، و با اهل حرم وداع نمود، و سپس به مركز مبارزه بازگشت؛ و بسيار میگفت:
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّه إلَّا بِاللّٰهِ.(4)
«هيچ حركت و تحوّلی نيست؛ و هيچ قوّه و قدرتی نيست مگر به خداوند عزّ اسمه.»
و أبوالحُتوف جُعْفی، تيری به پيشانی مباركش زد. آن تير را بيرون كشيد، و خون بر چهرهاش جاری شد؛ و گفت:
اللَهُمَّ إنَّكَ تَرَی مَا أَنَا فِيهِ مِنْ عِبَادِكَ هَـٰٓؤُلآءِ الْعُصَة! اللّٰهُمَّ أَحْصِهِمْ عَدَداً! وَ اقْتُلْهُمْ بَدَداً! وَ لَا تَذَرْ عَلَی الأرْضِ مِنْهُمْ أَحَداً! وَ لَا تَغْفِرْ لَهُمْ أَبَداً!
«بار پروردگارا! بر اين حالِ من كه از ناحيهٔ اين بندگان نافرمان تو میگذرد واقف هستی!
بار پروردگارا! يكايک آنان را بشمار! و آنان را متفرّقاً و متشتّتاً هلاک گردان! و يک تن از آنان را روی زمين باقی مگذار! و ابداً آنها را نيامرز!»
و با صوت بلند فرياد زد:
يَا أُمَّة السَّوْءِ! بِئْسَمَا خَلَّفْتُمْ مُحَمَّداً فِي عِتْرَتِهِ!
أَما إنَّكُمْ لَاتَقْتُلُونَ رَجُلاً بَعْدِي فَتَهَابُونَ قَتْلَهُ، بَلْ يَهُونُ عَلَيْكُمْ ذَلِكَ عِنْدَ قَتْلِكُمْ إيَّايَ! وَ أَيْمُ اللّٰهِ لَأرْجُو أَنْ يُكْرِمَنِيَ اللّٰهُ بِالشَّهَادَة، ثُمَّ يَنْتَقِمَ لِي مِنْكُمْ مِنْ حَيْثُ لَاتَشْعُرُونَ!
«ای امّت بدسرشت و بدكردار! با محمّد در عترتش به بدی رفتار كرديد!
آگاه باشيد كه شما بعد از من كسی را نخواهيد كشت كه از كشتنش نگران باشيد و به هراس آئيد، بلكه تمام كشتنها برای شما سهل و آسان مینمايد!
و سوگند به خدا كه من از خدای خودم اميد دارم كه مرا به شرف شهادت برساند، و از شما انتقام مرا بگيرد از جائی كه خود نمیدانيد!»
حَصين گفت: ای پسر فاطمه! به چه چيز خداوند انتقام تو را از ما میگيرد؟
حضرت فرمودند: بَأس و شدّت را در ميان شما میافكند، تا آنكه خونهای خود را میريزيد؛ و سپس چون موجهای دريا عذاب را بر شما خواهد ريخت!(5)
📚 لمعات الحسین، ص۸۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- «مقتل مقرّم» ص320، از «تاريخ طبری» ج6، ص259؛ و «لهوف» ص105
2- «مقتل مقرّم» ص320، از «مناقب» ابنشهرآشوب ج2، ص223
3- «لهوف» ص 105 و 106؛ و «مقتل خوارزمی» ج2، ص33؛ و «مقتل مقرّم» ص 320 و 321، از «لهوف»
4- «لهوف» ص105؛ و «مقتل مقرّم» ص324
5- «مقتل مقرّم» از «مقتل العوالم» و از «نفس المهموم» و از «مقتل خوارزمی»
🆔 @allame_tehrani
😭 مناجات حضرت سیدالشهداء علیهالسلام در آخرین لحظات حیات و حالات حضرت در هنگام شهادت
... در اين حال، از كثرت زخمها و جراحات وارده، ضعف بر آن حضرت آنقدر شديد بود كه ايستاد تا بيارامد؛ كه مردی سنگ بر پيشانيش زد و خون بر صورتش جاری شد. و با لباس خود خواست تا خون را از دو چشمش پاک كند كه مرد ديگری به تير سهشعبه قلب مباركش را هدف ساخت.
پسر رسول خدا، به خدا عرض كرد:
بِسْمِ اللّٰهِ وَ بِاللّٰهِ وَ عَلَی مِلَّه رَسُولِاللّٰهِ. وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إلَی السَّمَآءِ وَ قَالَ: إلَهِي! إنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقْتُلُونَ رَجُلاً لَيْسَ عَلَی وَجْهِ الأرْضِ ابْنُ نَبيٍّ غَيْرُهُ!
«به نام خدا، و به خود خدا، و بر ملّت و آئين رسول خدا (اين شهادت روزی من میگردد). و سرش را به طرف آسمان بلند نموده و گفت: خدای من! تو میدانی كه اين قوم میكشند مردی را كه در روی زمين پسر پيغمبری جز او نيست!»
دست برد و تير را از پشت خود خارج كرد؛ و خون مانند ناودان فَوَران میكرد.(1)
حضرت دست خود را زير آن خون گرفت، و چون پُر شد به آسمان پاشيد و گفت: اين حادثه كه بر من نازل شده است چون در مقابل ديدگان خداست، بسيار سهل و ناچيز است. و يک قطره از آن خون بر زمين نريخت.
و برای بار دوّم دست خود را زير خون گرفت؛ و چون پُر شد، با آن سر و صورت و محاسن شريف را متلطّخ و خونآلوده نموده و گفت: با همين حال باقی خواهم بود تا خدا و جدّم رسول خدا را ديدار كنم.(2)
و آنقدر خون از بدن مباركش رفته بود كه قدرت و رَمقی در تن نمانده بود. نشست بر روی زمين و با مشقّت سر خود را بلند نگاه میداشت، كه در اين حال مالک بن بُسْر آمده و او را دشنام داد و با شمشير بر سر آن حضرت زد.
و بُرْنُس (يعنی كلاه بلندی كه بر سر آن حضرت بود) پر از خون شد. حضرت برنس را انداخت و روی قَلَنْسُوَه كه كلاه عادی بود عِمامه بست.(3) و بعضی گفتهاند: دستمالی بست. كه زُرعه بن شَريک بر كتف چپ آن حضرت ضربتی وارد ساخت. و حصين بر حلقوم آن حضرت تيری زد.(4) و ديگری بر گردن مبارک ضربهای وارد ساخت. و سِنانِ بن أنَس با نيزه در تَرقُوهاش زد، و پس از آن بر سينهٔ آن حضرت زد. و سپس در گلوی آن حضرت تيری فرو برد؛(5) و صالح ابن وَهب در پهلويش تيری وارد كرد.(6)
هِلال بن نافع میگويد: من در نزديكی حسين ايستاده بودم كه او جان میداد؛ سوگند به خدا كه من در تمام مدّت عمرم، هيچ كشتهای نديدم كه تمام پيكرش بخون خود آلوده باشد و چون حسين صورتش نيكو و چهرهاش نورانی باشد. به خدا سوگند لَمَعات نور چهرهٔ او مرا از تفكّر در كشتن او بازمیداشت!(7)
و در آن حالتهای سخت و شدّت، چشمان خود را به آسمان بلند نموده، و در دعا به درگاه حضرت ربّ ذوالجلال عرض میكرد:
صَبْراً عَلَی قَضَآئِكَ يَا رَبِّ! لَا إلَـٰهَ سِوَاكَ، يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ!(8)(9)
«شكيبا هستم بر تقديرات و بر فرمان جاری تو ای پروردگار من! معبودی جز تو نيست، ای پناه پناهآورندگان!»
▪️ادامـــه دارد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- «مقتل مقرّم» از «نفس المهموم» و از «مقتل خوارزمی» و از «لهوف» ص 106 و 107
2- «مقتل مقرّم» از «مقتل خوارزمی» و از «لهوف»
3- «لهوف» ص107، و «مقتل مقرّم» ص326، از «كامل» ابنأثير، ج4، ص31، و از «مقتل خوارزمی» ج2، ص35
4- «مقتل مقرّم» از «الإتحاف بحبّ الأشراف» ص16
5- «مقتل مقرّم» از «لهوف»
6- «لهوف» ص110؛ و «مقتل مقرّم» ص329، از «لهوف»
7- «مقتل مقرّم» ص 329 و 330، از ابننما، ص39؛ و «المجالس السّنيّه» مجلس 69
8- «مقتل مقرّم» ص331، از «أسرار الشّهاده» ص423
9- حضرت سیّدالشّهداء علیهالسّلام در آخرین لحظات حیات، صورت بروی خاک گذارده میفرمود:
إلهی رِضًی بِقَضائِکَ و تَسلِیماً لأمرِکَ لا مَعْبودَ سِواکَ، یا غِیاثَ المُستَغِیثِینَ!
(أنوارالملکوت، ج۱، ص۹۲ [لمعات الحسین، ص٣٨، طبع مخطوط، به نقل از مقتل مُقرّم، ص۴۲۳.])
🆔 @allame_tehrani
▪️ادامـــهٔ «پست قبل»
از حضرت امام محمّد باقر عليهالسّلام روايت است كه اسب آن حضرت با صدای بلند شيهه میكشيد،(10) و پيشانی خود را به خون حضرت آلوده مینمود؛ و میبوئيد؛ و میگفت:
الظَّلِيمَه! الظَّلِيمَه! مِنْ أُمَّة قَتَلَتِ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّهَا.(11)
«فرياد رس! فرياد رس! از امّتی كه پسر دختر پيغمبر خود را كشتند.» و متوجّه خيام حَرَم شد.
اُمّكلثوم ندا در داد:
وَا مُحَمَّدَاهْ، وَا أَبَتَاهْ، وَا عَلِيَّاهْ، وَا جَعْفَرَاهْ، وَا حَمْزَتَاهْ!(12)
اين حسين است كه در بيابان خشک كربلا بر روی زمين افتاده است.
زينب ندا در داد:
وَا أخَاهْ، وَا سَيِّدَاهْ، وَا أَهْلَبَيْتَاهْ! لَيْتَ السَّمَآءَ أَطْبَقَتْ عَلي الأرْضِ، وَ لَيْتَ الْجِبَالَ تَدَكْدَكَتْ عَلَی السَّهْلِ.(13)
«ای كاش آسمان بر زمين میچسبيد، و ای كاش كوهها خُرد میشد و بيابانها را پر میكرد.»
و به نزد برادرش آمد، و ديد كه عمر بن سعد با جمعی از يارانش به حضرت نزديک شدهاند؛ و برادرش حسين در حال جان دادن است.
فَصَاحَتْ: اي عُمَرُ! أَ يُقْتَلُ أَبُوعَبْدِاللّٰهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إلَيْهِ؟
«فرياد برداشت: ای عمر بن سعد! آيا أباعبدالله را میكشند و تو به او نگاه میكنی؟»
عمر صورت خود را برگردانيد و اشكهايش بر روی ريشش جاری بود.(14)
زينب فرياد برداشت: وَيْحَكُمْ! أَمَا فِيكُمْ مُسْلِمٌ؟!
«ای وای بر شما! آیا در بين شما يک نفر مسلمان نيست؟!»
هيچكس جواب او را نداد.(15) عمر بن سعد فرياد زد: پياده شويد و حسين را راحت كنيد!
شمر مبادرت كرد، و با پايش به آن حضرت زد، و روی سينهاش نشست. و با شمشير دوازده ضربه بر آن حضرت زد.(16) و محاسن مقدّسش را گرفت، و سر مقدّسش را جدا كرد.
📚 لمعات الحسین، ص ۹۰ تا ۹۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
10- «مقتل مقرّم» ص332، از «تظلّم الزّهرآء» ص129، و از «بحار» ج10، و ص205
11- همان مصدر، از «مقتل خوارزمی» ج2، ص37
12- همان مصدر، از «بحار» ج10، ص206؛ و «مقتل خوارزمی» ج2، ص37
13- «لهوف» ص110؛ و «مقتل مقرّم» ص332، از «لهوف»
14- «مقتل مقرّم» ص333، از «كامل» ابنأثير ج4، ص32
15- «مقتل مقرّم» ص333، از «إرشاد» مفيد
16- همان مصدر، از «مقتل العوالم» ص100، و از «مقتل خوارزمی» ج2، ص73
🆔 @allame_tehrani
📝 اشعار مرحوم نيّر تبريزی
چقدر مرحوم حجّتالاسلام نَيّرِ تبريزی وضع و كيفيّت موجودات را هر يک به نوبهٔ خود و در سعه و استعداد خود، در وقت شهادت حضرت، خوب مجسّم نموده است؛ آنجا كه گويد:
جان فدای تو كه از حالتِ جانبازی تو
در طَفِ ماريه از ياد بشد شور نُشور
قُدسيان سر به گريبان به حجاب مَلكوت
حُوريان دست به گيسوی پريشان ز قُصور
گوش خَضرا همه پر غُلغُلهٔ ديو و پَری
سطح غَبْرا همه پُر ولولهٔ وحش و طُيور
غرق دريای تحيّر ز لب خشک تو نوح
دست حسرت به دل از صبر تو أيّوب صبور
مرتضی با دل افروخته لاحَوْل كنان
مصطفی با جگر سوخته حيران و حصور
كوفيان دست به تاراج حرم كرده دراز
آهوانِ حرم از واهمه در شيون و شور
انبيا محو تماشا و ملائک مبهوت
شمر سرشار تمنّا و تو سرگرم حُضور (1)
📚 لمعات الحسین، ص۹۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- «آتشكدهٔ» نيّر، ص 121 و 122
🆔 @allame_tehrani
📝 اشعار مرحوم آيةالله شعرانی
و چقدر عالی و پر معنی آيةالله شَعرانی (ره) حقيقت شهادت آن سرور را در «دَمعُ السُّجوم» حكايت نموده است:
شاهان همه به خاک فكندند تاجها
تا زيب نيزه شد سر شاه جهان عشق
بر پای دوست سر نتوان سود جز كسی
كو را بلند گشت سر اندر سَنان عشق
از لامكان گذشت به يک لحظه بیبُراق
اين مصطفی كه رفت سوی آسمان عشق
شاه جهان عشق كه جانانش از ألست
گفت ای جهان حُسن، فدای تو جان عشق
تو كشتهٔ منیّ و منم خونبَهایِ تو
بادا فدای تو كون و مكان عشق (1)
📚 لمعات الحسین، ص۹۶
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- «دمع السّجوم» پاورقی ص196
🆔 @allame_tehrani