7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 تــوبــه
🎙مرحوم علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📍کـسـب اطـلاعـات بـیـشـتـر:👇
https://eitaa.com/allame_tehrani/1517
🆔 @allame_tehrani
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕋 عالم ربانی دعوت به خدا میکند
🎙مرحوم علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
📺 برنامهٔ زندهٔ تلویزیونی «کلمه» ▫️کلمهٔ بیستم: فقیهِ عارف ▫️یادنامهٔ علامه سید محمدحسین حسینی طهر
📹 برنامهٔ تلویزیونی «کلمه»
🔰حیات علمی و عملی مرحوم علامه آیتالله حاج سید مـحـمـدحـسـیـن حـسـیـنـی طـهـرانـی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🎙استاد واسطی حفظهالله
📍مشاهده در تلوبیون از طریق لینک زیر:👇
telewebion.com/episode/0x62b3ce1
🆔 @allame_tehrani
💫 سـیـر و سـلـوک
انسان در أثر ضعف إدراک، و از سوى ديگر غرور و هوس و تكبّر، تنها همين ظاهر حيات دنيا را مىبيند و در أثر پرداختن به مظاهر و اشتغال به كثرات اين عالم، از عالم ملكوت و آنچه براى او در آن عوالم مهيّا شده غافل مانده و آن قابليّتها و استعدادهاى خداوندى را براى هميشه با خود دفن خواهد كرد. و لذا مرحوم علامه طهرانی مىفرمودند: «نوع أفراد بنىآدم، كال و نارس از دنيا مىروند. ميوهٔ كال غيرقابلاستفاده است؛ نه طعم و مزهاى دارد و نه خاصيّتى، و قابلخوردن نيست.» يعنى انسانى كه قابليّت دارد مظهر أسماء و صفات حسناى حضرت پروردگار شود و بر مسند خلافت إلهى تكيه زند، با لذّتهاى حسّى خود را از إدراكات عقليّه محروم و در ويرانههاى اين عالم حبس میكند.
فهرست
↓۱- عمل صالح و نيّت خالص، نردبان ترقّى بهسوى خداوند
↓۲- ضرورت سلوک و طلب فناء و لقاء
↓۲.۱- نامهٔ قاضی سعید قمی (ره) و طلب راهنمائى از فیض کاشانی (ره)
↓۲.۲- نامهٔ عرفانی فیض کاشانی به قاضی سعید قمی
↓۳- هيچ مفرّى از اظهار فنا و فقر حقيقى وجود ندارد
↓۴- اكثر انسانها، كال و نارس از دنيا مىروند
↓۵- لقاء خداوند در همين نشئهٔ دنيا
↓۶- آخرت نقد است، و دنيا نه نقد است و نه نسيه
↓۷- ناكام كسى است كه به وصال حق نرسيده باشد
↓۸- طوائف سهگانهٔ مردم در دنيا
↓۹- روايت امام باقر عليهالسّلام در اوصاف اولياء الهى
↓۱۰- امام باقر عليهالسّلام: «دنيا در نزد اهل علم مانند سايهٔ ابرها مىباشد»
↓۱۱- نصائح امام باقر عليهالسّلام به جابر
↓۱۲- معناى فرمايش مرحوم علّامه (ره): «دنيا و آخرت را به اهلش واگذار كرديم!»
↓۱۳- راه وصول به معرفت خداوند، فناء و اندكاک أنانيّت انسان است
↓۱۴- لزوم صرف عمر در مسألهٔ توحيد
↓۱۵- شادابى حوزههاى علميّه، در تدريس حكمت و عرفان است
↓۱۶- بيان اثرات و ثمرات توحيد، در نامهٔ مرحوم حدّاد (ره) به مرحوم علّامه (ره)
↓۱۷- نوشتارهای مرتبط
↓۱۸- پانویس
✍ حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
📚 نور مجرد، ج۱، ص ۳۵۳ تا ۳۵۵ و ۳۶۹ تا ۳۸۵
📍مشاهده از طریق لینک زیر:👇
https://b2n.ir/seirosoluk
🆔 @allame_tehrani
11.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎 سیر و سلوک چیست؟
🎙مرحوم علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🆔 @allame_tehrani
🔰عمل صالح و نيّت خالص، نردبان ترقّى بهسوى خداوند
قالَ اللهُ الحَکیم فى کتابِه الکَریم:
قُلْ إنَّمَآ أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَىَّ أَنَّمَا إِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَ لَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً.[۱]
«بگو اى پيامبر اينست و جز اين نيست كه من بشرى همانند شما مىباشم كه به من وحى مىشود كه فقط معبود شما، معبود واحد است. پس هركس كه به لقاى پروردگارش اميدوار مىباشد بايد عمل صالح بجا آورده و در عبادت پروردگارش احدى را با او ـ چه در فعل و صفت و اسم و چه در ذات ـ شريک قرار ندهد.»
اين آيهٔ شريفه از جمله آياتى است كه به سالكان راه خدا بشارت امكان لقاء حضرت پروردگار جلّ و عزّ را داده و راه و طريق آن را نيز بديشان مىآموزد و از غرر آيات كريمهٔ قرآن است.
در الدّرالمنثور از رسول خدا صلّىاللـهعليهوآلهوسلّم روايت میكند: لَو لَم يَنزِلْ عَلَى أُمَّتى إلّا خاتِمَةُ سورَةِ الكَهفِ لَكَفَتهُمْ.[۲]«اگر بر امّت من جز آيهٔ آخر سورهٔ كهف نازل نشده بود، برايشان كافى بود.»
خلاصه و عصارهٔ همه دستورات شرع و اصول سير و سلوک إلى اللـه همين دو دستورى است كه در اين آيهٔ شريفه بيان شده كه عبارت است از عمل صالح و نيّت خالص كه نردبان ترقّى به سوى خداوند و وصال و لقاء اوست.
امّا تفصيل اين إجمال مشتمل بر ظرائف و دقائقى است كه سالک بايد با تدبّر در قرآن كريم و مأثورات از اهلبيت عليهمالسّلام و مراجعه به اولياى كامل و باريافتگان حرم امن إلهى بدان برسد و برخى از دقائق آن نيز از نطاق بيان خارج بوده و فهم آن متوقّف بر عنايات ربّانيّه است.
علّامه والد أفاضاللـهعلينامنعلومهالمنيفة كه خود تمثّل عينى توحيد و سلوک بودند، با فرمايشات ارزشمند خود در مجالس و محافل و با سيرهٔ عملى خود همواره دقائق آداب عبوديّت و سير إلى اللـه را به طالبين و مشتاقان مىآموختند و ميراث عظيم و گرانبهائى از اين لطائف و ظرائف از خود برجاى گذاشتند.
در این فصل در حدّ وسع و مجال ابتدا به شرح برخى از امّهات و اصول کلّى طریق سلوکى و عرفانى ایشان و سپس به برخى از دستورالعملها و ارشاداتشان همراه با توضیحاتى مىپردازیم، بحول الله و قوّته.
✍ حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
📚 نورمجرد، ج۱، ص۳۵۳
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. آيهٔ ۱۱۰ از سورهٔ ۱۸: الكهف.
۲. الميزان، ج۱۳، ص۴۰۷.
🆔 @allame_tehrani
❤️🔥 ضرورت سلوک و طلب فناء و لقاء
✉️ نامهٔ قاضی سعید قمی (ره) و طلب راهنمائى از فیض کاشانی (ره)
💌 نامهٔ عرفانی فیض کاشانی به قاضی سعید قمی
در فصل سیرهٔ علم حضرت علّامه والد رضوان الله تعالى علیه در ضرورت سلوک راه خدا و توأمان بودن علم و عمل مطالبى بیان شد. و نیز اینکه دل جز با إشراب از مناهل عرفان و ینابیع حکمت و علوم کلّیّهٔ إلهیّه آرام و قرار نمىگیرد، و این نیز موقوف است بر مجاهدهٔ فى الله و فى سبیل الله، تا أنوار عالم غیب بر انسان منکشف شده و خود بالعیان، آیات و براهین حضرت پروردگار را شهود کند و جرعههاى علم و یقین و ایمان را بنوشد و به مقام اطمینان دست پیدا کند.
نامهٔ قاضی سعید قمی (ره) و طلب راهنمائى از فیض کاشانی (ره)
مرحوم قاضى سعيد قمّى ملقّب به «حكيم كوچک» كه خود از أعيان حكماء و مفاخر أرباب حديث و فارسان ميدان ادب بوده و از أفاضل تلامذهٔ عالم عامل و مجاهد فىاللـه ملّامحسن فيض كاشانى رحمةاللـهعليه و ملّا رجبعلى تبريزى رحمةاللـهعليه و نيز به نقلى از شاگردان ملّاعبدالرّزّاق فيّاض لاهيجى رحمةاللـهعليه است و در مكتب برهان و استدلال در مقابل اين بزرگان زانوى ادب و تتلمذ زده، بالأخره درمىيابد كه اين علوم به تنهائى او را از اضطراب و بىقرارى نفس نمىرهاند؛ و در ضمن مكتوبى به مرحوم ملّامحسن فيض كاشانى رضواناللـهعليه از گرفتارى در وادى حيرت و پريشانى أحوال، شكوه كرده و از محضر فيض، طلب درمان و علاج خود میكند.[۱]
نامهٔ عرفانی فیض کاشانی به قاضی سعید قمی
و عالم ربّانى و عارف صمدانى ملّامحسن فيض كاشانى در جواب اين رساله، مكتوبى به مرحوم قاضى سعيد قمّى دارد و در آن از تيقّظ و بيدارى تلميذ خود براى سلوک صراط مستقيم، خرسند شده و او را تحسين و ترغيب به ورود در اين وادى میكند.
از آنجا كه مخاطب اين مكتوب، خود اهل علم و حكمت بوده و با اُسلوب علمى نوشته شده و مشحون از استدلال به آيات قرآنيّه و روايات أهلبيت عليهمالسّلام و نيز كلمات و اشعار بزرگان از اهل عرفان است، و با بيان گرم و دلنشين، انگيزهٔ حركت به عوالم علوى را در دل انسان پديد مىآورد، به جرأت مىتوان آن را از نفيسترين آثار بر جاى مانده از مكتب توحيدى و عرفانى اهلبيت عليهمالسّلام به حساب آورد.
مرحوم ملّامحسن فيض كاشانى تنها راه رسيدن به اطمينان و قرار دل را كنار زدن حجاب أنانيّت و رفض ماسوىاللـه دانسته و با جملهٔ: و لا تَشتَغِل عَنِ الواحِد بِالمَثالِثِ و المَثانى، به عنوان فذلكهٔ كلام خود، شاهراه حقيقت را عدم تنزّل از توحيد حضرت پروردگار تعريف میكند.
✍ حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
📚نورمجرد، ج۱، ص۳۵۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- قاضى سعيد رحمةاللـهعليه میگويد:
اين رقيمات پريشان و كلمات شكايتبنيان، نه از مقولهٔ نامهپردازى اديبان است، بلكه در حقيقت بر سياق عريضهاى است كه بيماران به اميد استعلاج، به مسيحادمان مىنويسند و چارهٔ امراض خود طلبند...
بخاطر مىرسد كه قطع نظر از طريقهٔ نظر بايد كرد، و از صناعت ميزان كه معيار حقّ و باطل است، چشم پوشيد و مسلک برهان را تنها راه يقين ندانست؛ بلكه در اكثر مواقع از مكاشفه و وجدان استعانت بايد طلبيد. و چون در اين طريقه نيز مكاشفات متعارضه مىباشد و امرى كه مميّز حقّ از باطل باشد ـ چنانچه منطق در علم نظر اين كار میكند ـ نيست، باز به خاطر مىرسد كه اين مسلک نيز اعتماد را شايان نباشد.
بناءً على هذا، روزبهروز حيرت بر حيرت كه معظم امراض نفس نظرى است، مىافزايد و به مقتضاى: الغَريق يتشبّث بالحشيش گاهى دست به حبلالمتين برهان مىزند و گاهى در وادى عيان مىپويد، و در هر دو حال، تسكين در اضطراب و تشفّى در التهاب نمىيابد بلكه آناً فآناً اضطراب بر التهاب و التهاب بر اضطراب مىافزايد و نمىداند كه در اين ميانه به كدام طرف مايل شود. فتادهام به ميان دو دلبر و خجلم.
مأمول آنكه به مقتضاى إشفاقى كه آن مخدوم را به خادم و كامل را به ناقص مىباشد، بالطبع طريقهٔ ارشاد را مسلوک داشته، رهنماى گمراهان شوند و در اين باب اشارهاى چند از صواب به جواب بپردازند كه شايد به اين وسيله، توفيق سعادت أبدى يافته، از ظلمتكدهٔ جهل خلاص شده، سالک مسالک حقّ گردد. ايشان را نيز به إزاى اين كرامت حظّى از ثواب خواهد بود. چون ارشاد، واجب است؛ احتياج به مبالغه در كلام نيست. والسّلام على من اتّبع الهدى. (شرحالأربعين، ص ۲۰ و ۲۱)
🆔 @allame_tehrani
💥هيچ مفرّى از اظهار فنا و فقر حقيقى وجود ندارد
حضرت علّامه آيتاللـه والد معظّم رضواناللـهتعالىعليه پيمودن راه خدا و سير و سلوک إلى اللـه را ضرورى دانسته و هيچ مفرّى از إظهار فنا و إقرار و اعتراف به فقر حقيقى و نيستى نمىديدند.
معتقد بودند: انسان در هر راهى غير از سبيل فنا و اندكاک و عبوديّت مطلقهٔ حضرت حقّ تبارکوتعالى قدم بگذارد، سرمايهٔ وجودى خود را تباه ساخته و خسرانزده و تهىدست و با كوهى از حسرت از دنيا خواهد رفت.
مگر نه اينست كه خداوند علىّ أعلى در مصحف كريم میفرمايد: قُلِ اللّٰهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِى* فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِن دُونِهِ قُلْ إنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينَ.[۱] و خسران نفس را مترتّب بر عبادت ماسوىاللـه نموده است. و أميرالمؤمنين عليهالسّلام مىفرمايند: ضَاعَ مَن كانَ لَهُ مَقصَدٌ غَيرُ اللّٰهِ.[۲]«هركس هدف و مقصدى غير از خود خداوند داشته باشد راه را گم نموده و نابود شده است.»
بههمينجهت، اكتفانمودن به ماسوىاللـه را هر چند امرى نورانى باشد، زيان سنگين و غيرقابلجبران دانسته، و همگان را به ذات خداوند تبارک و تعالى سوق داده و آن را از همه چيز بهتر و برتر مىشمردند.
در مقامى كه به ياد لب او مىنوشند سفله آن مست كه باشد خبر از خويشتنش[۳]
و لذا مىفرمودند: تا وقت هست بايد در راه سير و سلوک قدم گذاشت، و اين مسير را طوعاً و از روى اختيار طىّ نمود. و نيز حضرت آقاى حدّاد رضواناللـهتعالىعليه مىفرمودند: بالأخره اين راه را بايد طىّ كرد و بدون ترديد از انسان اعتراف به نيستى و عجز خواهند گرفت؛ اگر با اختيار خود اين راه را برود كه رفتهاست وگرنه با زور و اجبار او را خواهند برد، پس چه بهتر كه انسان با اراده و اختيار خود برود. به قول حافظ عليهالرّحمهوالرّضوان:
بهصوت بلبل و قُمرى اگر ننوشى می
علاج كى كنمت، آخرالدواء الكى[۴]
✍ حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
📚نورمجرد، ج۱، ص۳۶۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. آيهٔ ۱۴ و ۱۵، از سورهٔ ۳۹: الزّمر: «اى پيامبر! بگو: من فقط خدا را مىپرستم، پس شما هر كس را كه خواستيد پرستش كنيد! بگو: همانا زيانكاران واقعى كسانى هستند كه خودشان و أهلشان را روز قيامت خسران زده نمايند. آگاه باش اين است همان خسران و زيان آشكار و مبين.»
۲. غررالحكم، ص ۹۵، ح ۱۶۸۱.
۳. ديوان حافظ، ص ۱۳۲، غزل ۲۹۷.
۴. ديوان حافظ، ص ۲۲۳، غزل ۴۸۶.
🆔 @allame_tehrani
🍏 اكثر انسانها، كال و نارس از دنيا مىروند
انسان در أثر ضعف إدراک، و از سوى ديگر غرور و هوس و تكبّر، تنها همين ظاهر حيات دنيا را مىبيند و در أثر پرداختن به مظاهر و اشتغال به كثرات اين عالم، از عالم ملكوت و آنچه براى او در آن عوالم مهيّا شده غافل مانده و آن قابليّتها و استعدادهاى خداوندى را براى هميشه با خود دفن خواهد كرد. و لذا ايشان مىفرمودند: «نوع أفراد بنىآدم، كال و نارس از دنيا مىروند. ميوهٔ كال غيرقابل استفاده است؛ نه طعم و مزهاى دارد و نه خاصيّتى، و قابل خوردن نيست.» يعنى انسانى كه قابليّت دارد مظهر أسماء و صفات حسناى حضرت پروردگار شود و بر مسند خلافت إلهى تكيه زند، با لذّتهاى حسّى خود را از إدراكات عقليّه محروم و در ويرانههاى اين عالم حبس میكند.
✍ حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
📚نورمجرد، ج۱، ص۳۷۰
🆔 @allame_tehrani
💫 لقاء خداوند در همين نشئهٔ دنيا
مىفرمودند: انسان بايد اين راه را در همين نشئهٔ دنيا طىّ كند و همينجا به لقاء و زيارت خدا مشرّف شود.
يكبار در أواخر عمر شريفشان مىفرمودند: آيا آيهٔ كريمهٔ: وَ مَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اللّٰهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّٰهِ.[۱]«هر كس از مقرّ و مأواى خود خارج شده و به سوى خدا و رسول او هجرت كند و در ميان راه، مرگ او را فرا گيرد، أجر و پاداشش برخداست.» دلالت دارد بر اينكه سالكى كه در راه خدا آمده و هجرت إلىاللـهورسوله نموده و قبل از حصول كمال از دنيا رفتهاست، در عالم برزخ مراحل سير نفسانى بسوى پروردگار را حتماً طىّ نموده و به فناء ذاتى مىرسد؟
خير! چنين دلالتى ندارد! جملهٔ: فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّٰهِ كه جزاء شرط واقع شده تنها دلالت بر اين معنى دارد كه خداوند مزد و پاداش او را مىدهد و بيش از اين دلالتى ندارد. وقتى أجل انسان رسيد، نامهٔ عملش بسته مىشود و هرچه بوده و هرچه كرده، تا همان زمانى است كه از دنيا مىرود؛ و بيش از آن به فضل إلهى وابستهاست و ضمانت و وعدهٔ قطعى ندارد. و لذا انسان بايد تلاش كند تا در همين نشئه به لقاء إلهى برسد.[۲]
كسى كه جمال أحديّت را در اين دنيا زيارت نكرده معلوم نيست بتواند در سراى ديگر زيارت كند. زيرا نشئهٔ دنيا، مقام كسب معرفت بوده و استعداد و لوازم هدايت و اهتداء در آن فراهم است، و دار عقبى دار جزاء است.
✍ حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
📚نورمجرد، ج۱، ص۳۷۰-۳۷۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. قسمتى از آيه ۱۰۰، از سوره ۴: النّسآء.
۲. معناى: فقد وقع أجره على اللـه:
eitaa.com/allame_tehrani/1544
⬇️ ادامـــه...
🆔 @allame_tehrani
↩️ادامـــهٔ پست قبلی (پاورقی):⬇️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰معناى: فقد وقع أجره على اللـه:
در كتاب شريف معادشناسى در ذيل اين آيهٔ شريفه ابتداء همان نظر أوّل را از برخى نقل كرده و مىفرمايند: مىگويند: چون عالم برزخ از تتمّهٔ دنيا محسوب میگردد و لذا از صورت و كمّ و كيف برخوردار است، مؤمنينى كه از خانهٔ نفس خود بيرون آمده و خروج از بيت را تحصيل كردهاند و به هجرت پاى نهاده، ولى هنوز به مقام كمال خود كه وصول به حقيقت ولايت و اندكاک در أسماء و صفات إلهيّه و بالأخره عالم فناى مطلق در ذات مقدّس اوست نرسيدهاند، در عالم برزخ كامل مىشوند و در هنگام قيامت با كمال واقعى خود محشور مىگردند.
و سپس در توضيح آن مىفرمايند: و اين معنى طبق كلّيّات وارده از حكمت إلهيّه قرآنيّه و سنّت نبويّه قابل قبول است. چون كسى كه عازم بر هجرت باشد، بر أساس اين نيّت كه رسولاللـه فرمود: مَن كانَت هِجرَتُهُ إلى اللّٰهِ و رسولِهِ فَهِجرتُه إلى اللـه و رسولهِ، با رسول خدا معيّت پيدا نموده و در حظيرهٔ قدس إلهى به تماشاى جمال حضرت أزلى و أبدى و سرمدى مشغول و از مقام ولايت مطلقه و عبوديّت صرفه بهرهٔ كافى خواهد يافت. بر اين أساس أفرادى كه نفوس آنها به مقام فعليّت خود نرسيده و ناقص از دنيا رفتهاند، بايد در برزخ تكميل و پس از آن به قيامت أنفسيّه حضور يابند. (معادشناسى، ج۳، ص۱۰۶ تا ص۱۰۸)
بارى آيهٔ شريفه گرچه ناظر به هجرت ظاهرى و مكانى است، ولى به وحدت مناط هجرت نفسى را نيز میتواند دربرگيرد و چون در مقام امتنان وارد شده است، ظهور در اين دارد كه خداوند أجر مهاجر إلى اللـه را توفيه نموده و جزاء مقصد را به وى عطا میكند. ولى اين مطلب در فرمايشى كه علّامه والد در أواخر داشتند، مرضىّ نظر شريفشان نبود و مىفرمودند: «در اين آيه خداوند به كسى وعدهٔ رساندن به مقصد را در عالم عقبى نداده است» چنانكه از شيخ صدرالدّين قونوى منقول است كه: من المتّفق شرعاً و عقلاً و كشفاً أنّ كلَّ كمالٍ لميحصُل للإنسان فى هذه النّشأةِ و هذه الدّارِ فإنّه لايحصُلُ له بعدَ الموت فى الدّار الأَخرةِ. (روحالبيان، ج۲، ص ۲۷۱ و ۲۷۲) و گويا اين مطلب به نوعى تكميل و تدقيق در فرمايش معادشناسى باشد.
قشيرى در لطآئفالإشارات، ج۱، ص۳۵۷ میگويد: مَن هَاجَرَ فى اللـه عَمّا سِوىاللـه و صحَّح قصدَه إلى اللّٰهِ، وَجَد فُسحةً فى عَفوَةِ الكَرم و مقيلاً فى ذُرى القَبول و حيوةً واسِعَةً فى كَنَف القُربِ. و المُهاجرُ ـ فى الحقيقةِ ـ مَن هجر نفسَه و هواهُ؛ و لا يصِحُّ ذلك إلّا بانسلاخِه عَن جميع مُراداتِه. و مَن قَصدَه ثُمَّ أدركهُ الأجلُ قبلَ وصولِه، فلا ينزِلُ إلّا بساحات وصلِه و لا يكونُ محطّ روحِه إلّا أوطانَ قُربِه.
و كمال الدّين عبدالرّزّاق لاهيجى در ذيل آيهٔ شريفه میفرمايد: وَ مَن يَخرُج مِنَ المَقام الَّذى هو فيه، سوآءٌ كانَ مقرَّ استِعدادِه الّذى جُبلَ عليه أو منزلاً مِن منازلِ النّفس أو مَقاماً من مقاماتِ القلبِ، مُهاجراً إلى اللـه بالتّوجّهِ إلى تَوحيدِ الذّاتِ و رسولِهِ بالتّوجهِ إلى طلبِ لاستقامةِ فى توحيد الصِّفاتِ؛ ثُمَّ يدركُه الانقطاعُ قبلَ الوصولِ فقد وَقع أجره على اللـه بِحسبِ ما توجَّهَ إلَيه، فإنّ المتوجّهَ إلى السّلوک، لَهُ أجرُ المنزلِ الّذى وصَل إليه، أى المرتبةِ مِنَ الكمالِ الّذى حصَل له إن كان، و أجرُ المقام الّذى وقع نظره عليه و قصده، فإنّ ذلک الكمالَ و إن لم يحصُل لهُ بحسَبِ المِلكِ وَ القِدَم لكنّه اشتاقَ إليه بحَسبِ القصد و النّظَرِ، فعسى أن يؤيّده التوفيقُ بعد ارْتفاعِ الحُجُبِ بالوصول إليه، و كانَ اللّٰهُ غفوراً يغفرُ له ما يمنَعه عن قصدِه مِنَ الموانع، رحيماً يرحَمُه بأن يهَبَ له الكمالَ الّذى توجّه إليه و وقَع نظرُه عليه. (تفسيرالقرءانالكريم، منسوب به محيىالدّين ابنعربى، ج۱، ص۲۸۰)
✍ حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
📚نورمجرد، ج۱، ص۳۷۱(پاورقی)
🆔 @allame_tehrani
4_5902444074513732202.mp3
48.97M
🎧 صوت کامل کلمهٔ بیستم
🔰یادنامهٔ علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی (رحمةاللهعلیه)
🎙گفتگو با حجتالاسلام واسطی
@kalame_tv1
📹 مشاهده در تلوبیون:👇
http://www.telewebion.com/episode/0x62b3ce1
🆔 @allame_tehrani