فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 علامهٔ طباطبایی جهانی از عظمت!
📚 «مهر تابان»، ص ۸۱ و ۱۰۸
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🆔 @allame_tehrani
14.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 علامه طباطبایی | یکپارچه حیا !
📚 آیین رستگاری، ص۱۲۵
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰مـراقـبـه چیست؟
🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🆔 @allame_tehrani
📘 «مهر تابان»
📖 یادنامهٔ عارف بالله و بأمرالله حضرت آیةالله علّامه حاج سيّد محمّدحسين طباطبائی تبریزی (أفاضاللهعلینامنبرکاتتربته).
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💫 علامه طباطبائی هم استاد در عقل بود هم در قلب و هم در شرع.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📍این کتاب در دو بخش یادنامه و مصاحبات تدوین شده است:
۱- بخش نخست: به زندگینامۀ علّامه طباطبائی و روش علمی، فلسفی، عرفانی و تفسیری ایشان و نیز احوال جمعی دیگر از بزرگان پرداخته است.
۲- بخش دوّم یادنامۀ مرحوم علّامۀ طباطبائی، اختصاص دارد به مصاحبات و سؤالوجوابهای علّامۀ مؤلّف با علّامۀ طباطبائی (رحمةاللهعلیهما) که در شش محور تنظیم شده است: ابحاث قرآنی، ابحاث فلسفی، ابحاث عرفانی، ابحاث اخلاقی، ابحاث علمی و ابحاث تاریخی.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰مطالبی از كتاب + برخی از عناوین:👇
eitaa.com/allame_tehrani/1636
📍دانلود فایل pdf کتاب:
📥 طـبـع جـدیـد 📥 طـبـع قـدیـم
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامهٔ توضیحات
دربارهٔ کتاب «مـهـر تـابـان»: ⬇️
🔰در قسمت اول اين كتاب موارد زير مورد بررسی قرار گرفته است:
- روش تربيتیای كه علامه را پرورش داد
- روش تحصيل علامه
- فرهنگ و ادب علامه
- روش فلسفی و تفسيری علامه
- افق ديد و طرز تفكر علامه
- صحنههائی از زندگی علامه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰مطالبی از بخش اول كتاب:
• علوم علامه طباطبائی از روح و جان تراوش میكرد.
• علامه تا به عمق مطلبی نمیرسيد و اطراف و جوانب آن را كاوش نمیكرد، دست برنمیداشت.
• فلسفهٔ ملاصدرا نزد علامه نزديكتر به واقع بود تا فلسفهٔ بوعلی سينا.
• علامه معتقد بود كه بدون خواندن منطق و فلسفه نمیتوان به دريای عظيم روايات اعتقادی وارد شد.
• سخن علامه: اگر اسلام راستين به مردم معرفی شود مورد پذيرش واقع خواهد شد.
• علامه به قرآن عشق میورزيد و تأمل در قرآن را عالیترين كار خود میدانست.
• تواضع علامه نسبت به ائمهٔ طاهرين برخاسته از وجدان بود.
• علامه طباطبائی تا ابد زنده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰مطالبی از بخش دوم كتاب:
• عالم تكوين پيوسته بيدار است، خداوند پيوسته بيدار است.
• وجود رسول خدا، خود يک معجزه بود.
• منظور از نعمت در هر جای قرآن "ولايت" است.
• شفاعت مربوط به گناهان كبيره است.
• بهشت و دوزخ الان موجود هستند.
• خداوند انجام كارها را به مردم نسبت میدهد اما استقلال آنها را نفی میكند.
• معنی واقعی توحيد در توحيد عرفاء است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰برخی عناوين كتاب در بخش اول:
ـ سلوک علاّمه طباطبائی در مكتب تربيتی مرحوم قاضی (قدّسسرّهما).
ـ روش عرفانی و آداب اخلاقی علّامه طباطبائی.
ـ روش تفكّری علّامه در حكمت و فلسفه.
ـ جامعیّت علّامه در علم و عمل.
ـ علّامه طباطبائی فلسفهٔ ملّاصدرا را نزديكتر به واقع میيافتند.
ـ ملّاصدرا فلسفهٔ فكری و ذهنی را با شهود قلبی جمع كرد و هر دو را با شرع تطبيق داد.
ـ رويّهٔ استاد در دروس.
ـ بدون ورود در مباحث فلسفيّه، روايات اعتقاديّه قابل فهم نيست.
ـ آیات قرآن کریم و خطب أمیرالمؤمنین علیهالسّلام دربارهٔ وحدت بالصّرافهٔ ذات حقّ.
ـ تعليقه نويسی حضرت علّامه بر «بحارالأنوار» مرحوم مجلسی (قدّس سرّه)، و علّت ناتمام ماندن آن.
ـ نحوهٔ تدوين تفسير «الميزان».
ـ قصائد و غزليّات علّامه.
ـ بحث كلّی پيرامون پيوستگی عقل و قلب و شرع.
ـ علّامه طباطبائی، هم استاد در عقل بود هم در قلب و هم در شرع.
ـ حالات أواخر عمر علّامه و كيفيّت رحلت ايشان.
ـ تواضع علّامه طباطبائی نسبت به ائمّهٔ طاهرين، برخاسته از وجدان بود.
ـ علّامه طباطبائی تا أبد زنده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰برخی از عناوين در بخش دوّم:
ـ تفسیر برخی از آیات و مباحثی پیرامون قرآن کریم.
ـ حقیقت توحید ذات حقّ سبحانه و تعالی.
ـ بحث در حروف مقطّعهٔ قرآن.
ـ بحث عقلی در نفی تثليث در مسیحیّت.
ـ كيفيّت آفرينش انسان.
ـ كيفيّت نزول وحی.
ـ كتابت وحی و عدم تحريف در قرآن.
ـ خلقت ملائكه.
ـ بحثی راجع به علم حروف أبجد و اقسام آن.
ـ حقيقت طیّالأرض.
ـ وجود حضرت رسول صلّیاللهعليهوآله خود معجزه بود.
ـ تفسير خطابات قرآنيّه كه با «قُلْ» شروع شده است.
ـ بحث تفصیلی دربارۀ بقاءِ أعیان ثابته در حال فناء.
ـ معنی فناءِ فی الله از بين رفتن محدوديّتها و مشاهده كردن خداوند است جمال خود را.
ـ رمزی از قيام حضرت حجّت عجّلاللهتعالیفرجه.
ـ كيفيّت تأثير دعا.
ـ تمام افعال منوط به اذن و مشيّت حضرت حقّ است.
ـ مکتب افلاطونی و نوافلاطونی.
🆔 @allame_tehrani
mehrtaban.pdf
5.15M
📘 «مهر تابان» [طبع جدید]
📖 یادنامهٔ علامه طباطبائی (قدس سره)
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🔰توضیحاتی دربارهٔ کتاب:👇
eitaa.com/allame_tehrani/1635
🆔 @allame_tehrani
50-کتاب-مهر-تابان.pdf
3.51M
📘 «مهر تابان» [طبع قدیم]
📖 یادنامهٔ علامه طباطبائی (قدس سره)
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🔰توضیحاتی دربارهٔ کتاب:👇
eitaa.com/allame_tehrani/1635
🆔 @allame_tehrani
🔰تعابیر علامه طهرانی از علامه طباطبایی
تعابيرى كه انسان از ديگران بكار مىبرد نمايانگر ديدگاه انسان نسبت به آنهاست. و حضرت آقا گرچه نسبت به همگان ادب اسلامى را رعايت مىنمايند و در رابطه با اساتيد علمى و تربيتى خويش تعابير مختلفى بكار مىبرند، امّا دقّت ايشان در أداى حقّ بزرگان علم و معرفت مخصوصاً اساتيدشان از يكسو و تعابير بسيار زيبا و بلندى كه براى علّامه طباطبائى (أعلى الله مقامه الشّريف) بكار مىبرند از سوى ديگر، نشان دهندهٔ جايگاه رفيع مرحوم علّامه در نزد ايشان است:
«اين حقير روزى به حضرت استاد عرض كردم: هنوز اين تفسير شريف («الميزان») در حوزههاى علميّه جاى خود را چنان كه بايد باز نكرده است و به ارزش واقعى آن پى نبردهاند. اگر اين تفسير در حوزهها تدريس شود و روى محتويات و مطالب آن بحث و نقد و تجزيه و تحليل بعمل آيد و پيوسته اين امر ادامه يابد پس از دويست سال ارزش اين تفسير معلوم خواهد شد.
در دفعهٔ ديگرى عرض كردم: من كه به مطالعهٔ اين تفسير مشغول مىشوم، در بعضى از اوقات كه آيات را به هم ربط میدهيد و زنجيروار آنها را با يكديگر موازنه و از راه تطبيق معنى را بيرون مىكشيد، جز آنكه بگويم در آن هنگام قلم وحى و الهام إلهى آن را بر دست شما جارى ساخته است تعبير ديگرى ندارم. ايشان سرى تكان داده میفرمودند: اين فقط حسن نظر است؛ ما كارى نكردهايم!»[۱]
در زمان حيات استاد غالباً تعبيرشان اين بود:
«حضرت استاد گرامى ما علّامه طباطبائى روحى فداه»[۲]
و بعضاً نيز چنين تعبير میكردند:
«فخر المفسّرين و سند المحققّين استاد گرامى ما حضرت علّامه سيّد محمّدحسين طباطبائى أمدّ اللهُ ظِلالَه الشّارفة».[۳]
پس از رحلت استاد نيز تعابير بلندى دارند كه به چند نمونه از آنها در آخرين آثارشان اشاره مىكنيم:
«...حضرت استادنا الأكرم آية الحقّ و العرفان و سند العلم و الإيقان آيةالله علّامه طباطبائى تَغمّدهُ الله بأعلى رضوانِه و رَفع درجتَه بما لا يُدرِک به عقلُ بشرٍ و لا مَلکٍ و لا جنٍّ و لا أحدٍ سوى ذاته الأقدس ... »[۴]
«... استاد عاليقدر فقيدمان علّامهٔ دوران و حكيم زمان عالم بالله و بأمرالله و عارف كامل، جامع معقول و منقول آيت عظماى الهى علّامه حاج سيّد محمّدحسين طباطبائى تبريزى أرواحنا لترابِ مَرقدِه الفدآء ... »[۵]
«... يگانهٔ حكيم و فقيه و مفسّر و اهل حديث و خبر و درايت، استاد ارجمندمان آيت مطلق حق در عصر، و شايد تا مدّتى بعد در أعصار آينده: علّامه آيةالله حاج سيّد محمّدحسين طباطبائى أعلى الله مقامه الشّريف كه به اعتراف مخالف و مؤالف، دوست و دشمن، داراى فكرى عميق و مغزى بيدار، و حامىاى فريد براى اسلام و تشيّع بود ...»[۶]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. مهر تابان، ص۷۱
۲. مقدمهٔ «رسالهٔ لباللباب»، ص ۱۸ تا ۲۰
۳. مقدمهٔ «رسالهٔ لباللباب»، ص ۱۸ تا ۲۰
۴. الله شناسی، ج۱، ص۲۳۷
۵. الله شناسی، ج۲، ص۲۷۴
۶. الله شناسی، ج۳، ص۲۸۵
🆔 @allame_tehrani
شرح احوال علامه طباطبایی به قلم علامه طهرانی (رضواناللهعلیهما).pdf
749.2K
✍ شرح احوال علامه طباطبایی به قلم علامه طهرانی (رضواناللهعلیهما)
📚 جُنگ شمارهٔ ۱۵، از ص۴۷ تا ص۵۱
🆔 @allame_tehrani
🔰اولين ملاقات با علامه طباطبايى
در سنهٔ يكهزار و سيصد شصت و چهار هجريّهٔ قمريّه، اين حقير براى طلبگى و تحصيل علوم دينيّه ببلدهٔ طيّبهٔ قم مشرّف شدم. و در مدرسهٔ مرحوم آيةالله حجّت كه بعداً به مدرسهٔ حجّتيّه معروف شد حجرهاى گرفته، و به درس و بحث و مطالعه ادامه مىدادم. بناى اين مدرسه كوچک بود و آيةالله حجّت چند هزار متر از زمين مجاور را تهيّه و در نظر داشتند مدرسه را توسعه دهند و بناى عظيمى كه به سبک همان مدارس اسلامى میباشد و حاوى حجرات بسيار و مَدرس و مسجد و كتابخانه و سرداب و آب انبار و سائر مايحتاج طلّاب باشد به طرز صحيح و بهداشتى و با فضاى بزرگ و روحافزا براى طلّاب بسازند.
هر چه مهندسين از طهران و غير طهران آمدند و نقشههاى متنوّع و مختلفى كشيدند مورد نظر آيةالله واقع نشد، تا بالأخره شنيديم سيّدى از تبريز آمده و نقشهاى كشيده است كه مورد نظر و تصويب ايشان قرار گرفته است؛ ما بسيار شائق و مترصّد بوديم كه اين سيّد را ببينيم.
و از طرفى نيز بسيار شائق بوديم كه درس فلسفه بخوانيم.
... در همين احوال شنيديم آن سيّدى كه از تبريز آمده و نقشهٔ ساختمان را كشيده است بنام «قاضى» معروف و در رياضيّات و فلسفه زبردست، و نيز درس فلسفهاى در حوزه شروع كرده است.
اشتياق ما براى ديدار و ملاقات با او زياد شد و مترصّد بوديم به منزلش برويم و به بهانهاى از او ديدار كنيم. تا آنكه يكى از دوستان ما كه در مدرسه رفت و آمد داشت و فعلاً از علماى رشت میباشد يک روز به حجره آمده و گفتند:
آقاى قاضى[۱] از زيارت مشهد برگشته بيا به ديدنش برويم.
چون به منزل ايشان وارد شديم ديديم كه اين رجل معروف و مشهور همان سيّدى است كه ما همه روزه در كوچهها در بين راه او را میديديم و ابداً احتمال نمیداديم كه او از اهل علم باشد، فضلاً از تبحّر در علوم. با عمامهٔ بسيار كوچک از كرباس آبى رنگ و تكمههاى باز قبا و بدون جوراب، با لباس كمتر از معمول در كوچههاى قم تردّد داشت؛ خانه نيز بسيار محقّر و ساده.
ما معانقه كرديم و نشستيم، و گفتگو و سخن از اطراف و جوانب پيش آمد، ديديم: نه؛ واقعاً اين مرد جهانى است از علم و درايت و ادراک و فهم و براى ما خوب مشهود شد كه:
هر آن كو ز دانش برد توشهاى
جهانى است بنشسته در گوشهاى
در همان مجلس شيفتگى و ارادت به ايشان يكباره اوج گرفت و تقاضا نموديم يک درس خصوصى فلسفه براى ما بيان كنند كه آزادنه بتوانيم در بين درس به بحث و گفتگو پرداخته، و إشكالى در مطلب باقى نماند. ايشان با كمال بزرگوارى پذيرفتند. و چون از حضور ايشان بيرون آمديم و به سائر دوستانى كه بنا بود با آنها فلسفه بخوانيم رسيديم، گفتند: آقاى قاضى چطور بود؟ گفتم: در پاسخ شما بايد همان رباعى را بخوانم كه أبوالعلاء مَعَرّى نابينا دربارهٔ سيّد مرتضى گفت. در آن وقتى كه از ملاقات سيّد به وطن بازگشته و از او دربارهٔ سيّد پرسيده بودند كه او را چگونه يافتى؟
يا سآئلى عنه لمّا جئتُ أسألُه
ألا هو الرّجلُ العارى مِنَ العارِ
لو جِئتَه لرأيتَ النّاسَ فى رجلٍ
و الدّهرَ فى ساعةٍ و الأرضَ فى دارِ[۲]
«اى پرسش كننده از احوالات و كيفيّات سيّد مرتضى! آگاه باش كه من چون به خدمتش رسيدم كه از او سؤالهائى بنمايم، او را دريافتم مردى كه از انواع عار و ننگ و قذارت مبرّى و پاكيزه بود. اگر تو به نزد او بروى هر آينه خواهى ديد كه تمام افراد بشر در يک مرد گرد آمده و تمام روزگار در يک ساعت و تمام بساط زمين در يک خانه جمع شده است.»
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 مهرتابان، ص ۱۲ تا ۱۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. حضرت علّامه طباطبائى در ابتداى ورودشان به قم به «قاضى» معروف بودند؛ چون از سلسله سادات قاضى مشهور در آذربايجان هستند، ليكن از نقطه نظر آنكه ايشان از سادات طباطبائى هستند خود ايشان ترجيح دادند كه به «طباطبائى» معروف شوند.
و أخيراً براى حقير چنين منكشف شده است كه: شايد ايشان خواستهاند لقب قاضى منحصراً به يگانه استاد ارجمندشان مرحوم حاج سيّد على آقا قاضى منحصر گردد و ايشان جهت تكريم و تجليل از مقام استاد، در شهرت و معروفيّت با وى شريک نباشند. (منه قدّس سرّه)
۲. «الكُنى و الالقاب» طبع صيدا، ج۳، ص۱۶۱
🆔 @allame_tehrani
🔰علامه طهرانی و علامه طباطبایی
گرچه علامه طهرانی در طول زندگى، از اساتيد خود كه به لطف الهى همه در درجات عاليهاى از علم و عمل بودهاند با تعظيم ياد نموده و به تمامى آنان به ديدهٔ احترام مىنگريستهاند، ولى راجع به علّامه طباطبائى أعلى الله مقامه الشّريف كه استاد علوم ظاهريّه و باطنيّهٔ ايشان بودهاند به گونهاى ديگر سخن مىگويند؛ آنچنان كه هر كسى با مراجعه به كتاب «مهر تابان» كه بعنوان يادنامهٔ علّامه طباطبائى نگاشتهاند به خوبى به عمق رابطهٔ اين شاگرد و استاد پى مىبرد؛ كه به گوشههائى از آن اشاره مىكنيم.
فهرست
↓۱- علّامه طباطبائى
↓۲- سرآغاز آشنائى
↓۳- شروع تحصيلات و تعميق روابط
↓۴- پيوند علمى و تربيتى
↓۵- تحصيل عرفان اسلامى
↓۶- تأثيرپذيرى علمى و عملى
↓۷- استمرار ارتباط در طول زندگى
↓۸- ارتباط با مرحوم علّامه در نجف أشرف
↓۹- نامهاى از مرحوم علّامه
↓۱۰- ارتباط با مرحوم علّامه در مشهد مقدّس
↓۱۱- تواضع مرحوم علّامه
↓۱۲- گستردگى استفاده
↓۱۳- اجازهٔ روائى
↓۱۴- ادب و احترام متقابل
↓۱۵- تعابير حضرت آقا از مرحوم علّامه
↓۱۶- علّامه: اوّلين استاد سلوكى
↓۱۷- نمونهاى از مكاشفات علّامه
↓۱۸- پانویس
📚منبع: آیت نور، ص ۱۱۴ تا ۱۴۴
📍مشاهده از طریق لینک زیر:👇
https://b2n.ir/allame_tabatabai
🆔 @allame_tehrani
🔰برخی مطالب دیگر دربارهٔ علامه طباطبایی (قدس سره) در کانال:
✨ سرآمد اخلاق و فلسفه
https://eitaa.com/allame_tehrani/436
✅ اخلاص حیرتانگیز علامه طباطبایی
https://eitaa.com/allame_tehrani/437
💎 مثل علامه طباطبائی واقعاً کم است
https://eitaa.com/allame_tehrani/439
💫 100 سال دیگر به ارزش او پی میبرند
https://eitaa.com/allame_tehrani/440
💠 علامه طباطبایی از نگاه بزرگان
https://eitaa.com/allame_tehrani/449
📝 برخی از عکسنوشتهها
https://eitaa.com/allame_tehrani/452
✴️ مضیقههای شدید مرحوم علامه طباطبایی
https://eitaa.com/allame_tehrani/587
🆔 @allame_tehrani
✅ علوم ذهنی، به تنهایی برای طیّ مدارج کمال انسانی کافی نیستند
• صراط مستقیم یعنی جمع میان ظاهر و باطن
• دعوت قرآن کریم به تعقّل و تزکیه توأماً
• راه صحیح و مستقیم در عبادت، جمع بین ظاهر و باطن است
• علوم ذهنی، به تنهایی برای طیّ مدارج کمال انسان کافی نیستند
• پرداختن به حکمت و فلسفه گرچه دستور آیات و روایات است أمّا بدون شهود باطنی نارساست
• قناعت کردن به علوم استدلالی، سیرکردن فکر و ذهن و گرسنهگذاردن قلب و روح است
• دین قویم اسلام، به تکمیل هر دو جنبهٔ تفکّر و شهود دستور میدهد
براى تكميل نفس و طىّ مدارج و معارج كمال انسانيّت، اكتفا به علوم الهيّهٔ ذهنيّهٔ تفكيريّه، مانند تعليم و تعلّم فلسفه، به هيچ وجه من الوجوه كافى نخواهد بود؛ چون ترتيب قياس و برهان، بر اساس منطق صحيح و مقدّمات صحيحه، نتيجهٔ اقناعيّه براى ذهن مىدهد، ولى قلب و روح را اشباع نمىكند و روان را از تشنگى و عطشِ وصول به حقائق و شهود دقائق سيراب نمىسازد.
گرچه علم حكمت و فلسفه داراى أصالت و متانت است، و أشرف علوم ذهنيّه و تفكيريّه است كه توحيد را بر پايهٔ برهان استوار نموده و راه هرگونه شكّ و شبهه را مسدود مىكند؛ و بر اين اصل قرآن مجيد دستور داده و روايات واردهٔ از راسخين دانش و دين: أئمّهٔ طاهرين كه پاسداران وحى و نبوّتند نيز امر به تعقّل و تفكّر و ترتيب قياس و برهان و مقدّمات استدلاليّه نمودهاند، ليكن اكتفا نمودن به توحيد فلسفى و برهانى در مكتب استدلال، بدون انقيادِ دل و وجدانِ ضمير و شهودِ باطن، امرى است نارسا.
گرسنه گذاردن دل و باطن را از غذاهاى روحانيّهٔ معنويّهٔ عالم غيب و انوار الهيّهٔ ملكوتيّهٔ جماليّه و جلاليّه و قناعت كردن به سير در كتابها و كتابخانهها و مكتبها و درس خواندنها و درس دادنها گرچه به أعلى درجه از اوج خود برسد، سير كردن عضوى است از أعضاء و گرسنه گذاردن عضوى بالاتر و والاتر.
دين قويم كه بر صراط مستقيم است هر دو جنبه را رعايت مىكند و قوا و استعدادهاى نهفتهٔ انسان را از هر دو جهت تكميل مىنمايد.
از سوئى ترغيب به تعقّل و تفكّر مىكند، و از سوى ديگر امر به اخلاص و تطهير دل از زنگار كدورتهاى شهوانى و آرامش دل و اطمينان و سكينهٔ خاطر مینماید؛ و پس از يازده سوگند عظيم و جليل، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا» مىسرايد.
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 رسالهٔ لبّاللّباب، ص ۳۶ و ۳۷
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌃 شوق مناجات
میگویند: آقای حاج شیخ جعفر مجتهدی، خیلی ایشان ریاضت کشیده بود، از موالیان اهلبیت (علیهمالسلام) بود. اشکها می ریخت.
میگویند: ایشان در کرمانشاه یک شب میآید در مدرسهای از این مدارس علمیه...
🎙حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
🆔 @allame_tehrani
«هو العلیم»
📚 سلسله جلسات تدریس دورۀ علوم و معارف اسلام («الله شناسی» - جلد1)
🎙توسط: حضرت استاد حاج شیخ عبدالحمید واسطی (حفظهالله)
⏰ جمعهها؛ ساعت ۲۰
🕌 مسجدومکتب امامصادق علیهالسلام
📍مـشـهـد مـقـدس، خیابان دانـشـگاه، بین ۱۴ و ۱۶. (برادران و خواهران)
📺 پخش زنده از طریق لینک زیر:👇
https://m.aparat.com/imamsadegh_mosque
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@imamsadegh_mosque
www.mjis.ir
#علامه_طهرانی
#تفسیر_آیات_عقائدی_قرآن
🆔 @allame_tehrani
الله شناسی ج۱ (۱).mp3
28.07M
📗 تدریس کتاب «الله شناسی»
🎙استاد واسطی (حفظهالله)
📼 جلسهٔ اول (۱)
📝 متن مکتوب جلسه (PDF)
📹 فایل تصویری جلسه (آپارات)
♻️ معرفی کلان دورهٔ علوم و معارف اسلام (جهانبینی کلی دورهٔ علوم و معارف اسلام)
📍دورنمایی از مجموعه آثار
ــــــــــــــــــــــ
📚 دورهٔ «الله شناسی» (۳جلد)
🔸چیستی و خصوصیات خدا
🔸نقطهٔ اصلی فعال شدن فکر
🔸ادراک صحیح مخلوق بودن
🔸خدا از ما چه میخواهد؟
🔸پاسخ چیستی حقیقت هستی؟
🔸معنی زندگی = اتصال به ابدیت
🔸خدا همه جا هست؛ چشم بگشا و ببین!
🔸فهرست را حتماً بخوانید.
📚 دورهٔ «امام شناسی» (۱۸جلد)
🔸قلب امام مرکز توحید است.
🔸رابطهٔ صحیح مأموم با امام
🔸خصوصیات شخص امام
📚 دورهٔ «معاد شناسی» (۱۰جلد)
🔸بعد دنیا چه فهمهایی فعال میشود
🔸مراحل فعال شدن آنها
🔸قیامت محل درک توحید است
🔸گسترش وجود یعنی چه؟
🔸احوالات برزخ و قبر و قیامت.
📚 «رسالهٔ لباللباب» و «بحرالعلوم»
🔸تا وقت باقیست باید دست به سیر و سلوک الی الله زد.
🔸نقد عرفانهای کاذب
📚 «توحید علمی و عینی»
🔸خدای تراشیده شدهٔ ذهنی قابل پرستش نیست.
🔸سلوک تصحیح خیال است.
📚 «روح مجرد» و «مهر تابان»
🔸دستورالعملهای حرکت به سوی خدا در ضمن یک مصداق عینی
🔸علامه طباطبایی هم استاد در عقل بود هم استاد در قلب و هم استاد در شرع.
🔸برهان، قرآن و عرفان با همدیگر نفوس را حرکت میدهند و مکمل یکدیگرند.
🔸نهایت سیر انسان در هستی لقاءالله است.
🔸مقصود از لقاءالله چیست؟
🔰معرفی اجمالی
«دورهٔ علوم و معارف اسلام»
🎙«اصول، قواعد و روش مطالعهٔ دورهٔ علوم و معارف اسلام» + فایل pdf «درس نظام فکری علامه»:👇
eitaa.com/allame_tehrani/412
🆔 @allame_tehrani
❤️💎عرفان با طعم زندگی💎❤️
💎 سفارش علامه طهرانی به خواندن کتب «دورهٔ علوم و معارف اسلام»
❤️🔥 ثمرهٔ مجاهدتها و بیداریها
✍ قلم طاهر و نورانی مرحوم علامه طهرانی (قدس سره)
💫 از آثار علامه طهرانی بوی طهارت و تقوا به مشام میرسد
✨ دورنمایی از مجموعه آثارِ «حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی رضواناللهعلیه»
🔰توضیح مختصری
دربارهٔ «دورهٔ علوم و معارف اسلام»
📚«عصارهای از دورهٔ علوم و معارف اسلام»
✍ نگارش دورهٔ علوم و معارف اسلام براى تأمين غذاى فكرى و معنوى مردم
✍ برنامهٔ روزانهٔ مرحوم علّامه براى تأليف كتب
📚علامه طهرانی و تبلیغ و نشر علوم و معارف اسلام📚
✍ تمرکز بر مسائل فرهنگى و نشر علوم و معارف اسلام
✍ کتابت روان معارف اسلام برای وقتی که شور انقلابی فرونشست...
✍ مهمتر از گرفتنِ مسئولیتِ رسمی حکومتی...
💎 تبیین دقیق مسائل معرفتی در تألیفات قیّم مرحوم علّامه (قدس سره)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰معرفی اجمالی
«دورهٔ علوم و معارف اسلام»
🆔 @allame_tehrani
May 11
📣 #اطلاعیه | انتشارات علّامه طباطبائی در سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب طهران میزبان علاقهمندان به «علوم و معارف اسلام» است.
🔰عرضهٔ آثارِ:
📚 سیّدالطائفتین حضرت علّامه آیةالله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی (قدّساللهنفسهالزکیّة)
و
📚 حضرت آیةالله حاج سیّد محمّدصادق حسینی طهرانی (مدّظلّهالعالی)
✅ برای اوّلین بار: عرضهٔ نرمافزار مجموعه تألیفات حضرت آیةالله حاج سیّد محمّدصادق حسینی طهرانی
✅ عرضهٔ روکش جدید عطف یکپارچه برای:
🔹دورهٔ سه جلدی «الله شناسی»
🔹دورهٔ چهار جلدی «ولایت فقیه در حکومت اسلام»
🔹دورهٔ چهار جلدی «نور ملکوت قرآن»
✅ آخرین کتب طبع شده:
🔸«نور ملکوت روزه»
🔸«هنالک الولایة»
🔸«گلشن احباب؛ جلد هفتم»
🔸«گلشن احباب؛ جلد هشتم»
📍مصلّی، شبستان ناشران عمومی، راهرو ۱۲، غرفهٔ ۱۱.
🗓 دربهای نمایشگاه تا شنبه ۲۹ شوّال المکرّم از ساعت ۱۰ صبح تا ۸ شب به روی بازدیدکنندگان محترم باز است. البتّه بمناسبت شهادت حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام، فروش این غرفه در روز سهشنبه ۲۵ شوّال المکرّم تا اذان ظهر تعطیل میباشد.
🔴 لازم به ذکر است همزمان با نمایشگاه حضوری کتاب در مصلّی، نمایشگاه مجازی به صورت ۲۴ ساعته نیز برای متقاضیان کتاب سراسر کشور با پست رایگان و تخفیف نمایشگاهی برگزار گردیده است.
📌 برای مشاهدۀ کتابهای دوره علوم و معارف اسلام در سایت نمایشگاه بین المللی طهران از طریق لینکهای زیر اقدام فرمایید.
🌐 https://b2n.ir/r84910
🌐 https://b2n.ir/j92826
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@Nooremojarrad_com
🆔 @allame_tehrani
35.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 #اطلاعیه | رونمایی از نرمافزار مجموعه آثار حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (مدظلهالعالی)
🔸این نرمافزار توسط مركز تحقيقات كامپيوتری علوم اسلامی نور و مؤسّسۀ ترجمه و نشر دورۀ علوم و معارف اسلام، به هدف گسترش مباحث معرفتی و توحیدی در جامعۀ اسلامی و سهولت دسترسی به محتوای کتب معظّمٌله برای محقّقین علوم اسلامی و عموم مشتاقان معارف بلند قرآن و عترت تولید گردیده است.
@Nooremojarrad_com
🆔 @allame_tehrani
📝 مجلس پنجاه و يک:
در صراط و معنای آن در روز قيامت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔥 دوزخ دارای صراط است
eitaa.com/allame_tehrani/1655
❇️ هر نفسی راه خاصی به سوی خدا دارد
eitaa.com/allame_tehrani/1656
✅ صراط مستقيم واحد است و سبل سلام متعدد
eitaa.com/allame_tehrani/1658
🔥 تمام افراد بايد از جهنم عبور كنند
eitaa.com/allame_tehrani/1661
⚡️چرا پيامبران چون برق از جهنم عبور میكنند
eitaa.com/allame_tehrani/1662
🔰مراتب عبور مردم از صراط در قيامت
eitaa.com/allame_tehrani/1664
🔹اولياء خدا در عبور از صراط دهشت ندارند
eitaa.com/allame_tehrani/1665
🌾 صراط بهشت، ظهور قابليتها در قيامت است
eitaa.com/allame_tehrani/1668
✅ صراط علیّ بن ابیطالب يگانه راه مستقيم است
eitaa.com/allame_tehrani/1670
🔹در صراط مستقيم و صراط منحرف🔸
eitaa.com/allame_tehrani/1671
📚منبع: «معادشناسی»، ج۸، ص ۱۳ تا ۴۱
⬇️ مشاهده در پستهای بعدی...
⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️
🆔 @allame_tehrani
🔥 دوزخ دارای صراط است
قالَ اللهُ الحَكيمُ في كِتابهِ الكَريمِ:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُواْ لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً * إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً وَ كَانَ ذَ'لِكَ عَلَی اللَّهِ يَسِيراً.[1]
«بدرستيكه آن كسانی كه كافر شدند و ستم نمودند، البتّه چنين نيست كه خداوند ايشان را بيامرزد، و چنين نيست كه خداوند به راهی ايشان را رهبری كند مگر به راه دوزخ كه در آن جاودان و مخلّد بمانند؛ و اين عمل برای خدا كاری آسان است.»
از اين آيه استفاده میشود كه جهنّم دارای طريق و راهی است كه كافران و ظالمان از آن راه به جهنّم میرسند، و اين طريقی است كه میپيمايند.
أُحْشُرُواْ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَ أَزْوَاجَهُمْ وَ مَا كَانُوا يَعْبُدُونَ * مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَیٰ صِرَاطِ الْجَحِيمِ * وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَّسْئُولُونَ * مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ * بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مَسْتَسْلِمُونَ.[2]
«اينک در موقف قيامت و بازپرسی در حشر حاضر كنيد كسانی را كه ستم كردهاند! و نيز جفتهايشان را و آنچه را كه غير از خداوند معبود قرار دادند! و جملگی را بسوی صراط جهنّم هدايت كنيد! و همه را در موقف سؤال و عرْض نگاه داريد؛ كه البتّه آنها مورد سؤال و بازپرسی قرار میگيرند كه: چرا شما يكديگر را در راه خدا و كمال تقرّب خود ياري نكرديد؟ و البتّه همهٔ آنها در آن روز به حال ذلّت و تسليم در میآيند.»
در آيهٔ شريفه نيز راهی بسوی جحيم بيان شده است و مراد از جحيم همان دوزخ و جهنّم است، زيرا هر آتشی كه در هوا و مسير باد قرار گيرد و يا بوسيلهٔ دستگاه دَمِ كوره به آن پيوسته هوا دهند و برافروختگی و آتشگيری او شديد باشد آن را جَحيم گويند. و از مادّۀ جَحِمَتِ النّارُِ جَحْمًا و جَحَمًا، و جَحُمَتِ النّارُِ جُحوماً به معنای روشن شدن و آتش گرفتن مادّۀ آتشی و اضطرام و لهيب آوردن آن؛ و از باب جَحَمَ ـَ جَحْمًا متعدّی آن، يعنی آتش زدن و برافروختن و آتش انداختن و شعلهور كردن آن استعمال شده است.
صراط بسوی جهنّم يكی از منازلی است كه كافران و ستمگران در پيش دارند. و راهی است كه مؤمنان نيز بايد از آن عبور كنند و به بهشت بروند، و اين راه يا روی جهنّم و يا داخل آنست؛ و به قول معروف پلی است كه زده میشود و از آن بايد عبور مردم باشد. و عوام آن را پل صراط میگويند، و البتّه اين تعبير غلط است چون پل و صراط يک معني دارد و اضافهٔ اسم به مرادف خود صحيح نيست؛ نظير شبِ ليلةُ الرَّغائب و سنگِ حَجَر الأسود.
باری، بايد دانست كه آيا اين پل كجا زده میشود؟ روی جهنّم و يا در داخل آن؟ و آيا بايد همهٔ افراد از روی آن عبور كنند يا بعضی؟ و آيا هر كس بخواهد به بهشت برود حتماً بايد از اين صراط بگذرد يا نه بهشت راه ديگر هم دارد؟ و اصولاً حقيقت صراط چيست؟ چرا انسان برای اينكه در بهشت برود از روی اين پل بايد عبور كند؟ چه ملازمهای است بين بهشت رفتن و عبور از صراط نمودن؟
(ادامه در پست بعدی...)
📚معادشناسی، ج۸، ص۱۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ آيات 168 و 169 از سورهٔ 4: نساء.
2ـ آيات 22 تا 26، از سورۀ 37: الصّآفّات.
🆔 @allame_tehrani
❇️ هر نفسی راه خاصی به سوی خدا دارد
شکّ نيست كه تمام افراد بشر كه در دنيا زندگی میكنند، هر يک در باطن و وجدان خود يک هدف و مقصدی دارند كه برای وصول به آن هدف حركت میكنند؛ اعمّ از اينكه آن مقصد را بدانند و يا ندانند.
و در هر حال خواه و ناخواه هر كس در ذات و واقعيّت خود روی آن مقصد در حركت است، و افعال و اعمالی كه انجام میدهد روی غرضی است كه میخواهد نقاط ضعف را در خود ترميم كند و حاجات باطنی و نفسانی خود را بواسطهٔ اين اعمالی كه بجای میآورد برآورده كند.
ما در دنيا زيست میكنيم، و يک سال و دو سال و بيشتر رو به جلو میرويم تا زمان مرگ فرا میرسد و بايد از اينجا ارتحال نمائيم؛ و در اين امر ترديدی نيست. و بنابراين در دوران زندگی، ما در باطن خود سيری داريم و بسوی هدفی در تكاپو هستيم، و مسلّماً اين سير در مسافتهای مكانی دنيا نيست كه از نقطهای شروع كنيم و به نقطهٔ ديگری برسيم، بلكه در باطن خودمان اين سير و دگرگونی برای ما حاصل میشود.
هر كس از افراد بشر، سياه، سفيد، مؤمن، كافر، منافق اين سير را دارد و در ملكات خود سير میكند، و برای جبران نقاط ضعفی كه در نفسش موجود است و در خود میيابد اين حركات خارجی را انجام میدهد. و اين سفر را به پايان میرساند، به گمان اينكه آنها میتوانند گمشدۀ خود را به دست آورند و نقاط ضعف خود را ترميم كنند.
و نيز شكّی نيست در اينكه افراد بشر در عين آنكه همه دارای غرائزی هستند، ولی آن غرائز و ملكات در آنها متفاوت است. بعضیها از هنگام خلقت شجاعند و بعضیها جبان و ترسو و بعضیها متوسّط الحالند، آن هم به درجات و مراتب مختلف. بعضیها از زمان كودكی حَيی هستند يعنی با حيا و بعضیها خيلی بارز و ظاهر و شكفته؛ و همچنين در سائر صفات مثل بخل و حسد و كينه و حسّ انتقام و صفات حسنه افراد متفاوتند. ولی هر كدام از اينها روی ملكات و غرائز خودشان سير میكنند و بايد آن ملكات را به حال اعتدال درآورند.
هر كس بايد خودش را در آن موقعيّت و ظرفيّتی كه هست تكميل كند، و خود را يک انسان متوسّط و معتدلی قرار دهد كه آن اخلاق و ملكاتش جنبهٔ افراط و تفريط نداشته باشد و انسان پسنديدهای باشد.
بنابراين هر كس از طريق نفس خودش يک راه خاصّی بسوی پروردگار دارد، و لذا بزرگان از اهل حكمت فرمودهاند: الطُّرُقُ إلَی اللّٰهِ بِعَدَدِ أنْفاسِ الْخَلآئِق. «راههائی كه بسوی خدا موجود است به تعداد نفسها و جانهای مخلوقات است.» يعنی هر موجودی از نقطه نظر آن نفسانيّت خاصّی كه دارد يک راه بخصوص از باطن خود به خدا دارد.
و البتّه اين عين عبارت آيه و يا حديثی نيست، وليكن گفتار بزرگانست و درست هم هست.
و از اين گذشته انبياء و اولياء آمدهاند تا انسان را به خدا دعوت كنند، و از نقطه نظر باطن و وجدان گذشته، از خارج برنامهای برای او قرار دهند كه انسان بر اساس آن برنامه عمل كند و به مقصود برسد. آن راههائی را هم كه برای وصول به مقصود معيّن كردهاند مختلف است.
شرايع الهيّه با اينكه همه دعوت به توحيد میكنند ولی از جهت قوانين و فرامين بر حسب تكامل تفاوت دارند. مثلاً شريعت حضرت موسی غير از شريعت حضرت عيسی است، شريعت حضرت إبراهيم يک منهاج خاصّی دارد، شريعت حضرت رسول اكرم صلّی الله عليه و آله و سلّم كه متمّم و مكمّل تمام شرايع است آن صراط مستقيمی را نشان میدهد كه در تمام قوا انسان را از حال افراط و تفريط در صراط وسطيّت و عدالت میآورد و به اقصر فاصله و در اسرع وقت به مقصود میرساند.
ادامـــه...
📚معادشناسی، ج۸، ص۱۵
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
❇️ هر نفسی راه خاصی به سوی خدا دارد شکّ نيست كه تمام افراد بشر كه در دنيا زندگی میكنند، هر يک
↩️ ادامـــه... ⬇️
مثلاً حضرت نوح طبق گفتۀ قرآن در روی زمين و در ميان قوم خود نهصد و پنجاه سال زندگی كرد، وليكن رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم مدّت زندگی دنيویشان شصت و سه سال بود و دارای مقامات و درجاتی بودند كه مسلّماً حضرت نوح با آنكه پدربزرگ آن حضرت بود نداشت؛ و از نقطه نظر مكتب شاگرد اين مكتب، و از ولايت و روحانيّت اين فرزند بهرمند میگشت.
وَ إِنّی وَ إنْ كُنْتُ ابْنَ ءَادَمَ صُورَة
فَلی فيهِ مَعْنًی شاهدٌ بِأبُوَّتی[1]
«و حقّاً من اگر چه از نقطه نظر صورت فرزند آدم أبوالبشر هستم، وليكن از جهت باطن و حقيقت در من معنائی وجود دارد كه گواهی میدهد كه من پدر او هستم.»
و لذا میبينيم حضرت آدم ابوالبشر و حضرت نوح و إبراهيم و موسی و عيسی و سائر انبياء (علی نبيّنا و آله و عليهم الصّلوة و السّلام) برای رفع موانع غيبی و بازشدن سبل سلام و طیّ معارج و مدارج قُرب، به انوار طيّبهٔ پنج تن آل عبا توسّل میجستهاند. و بنابراين راههای باطنی ايشان بسوی خدا مختلف بوده و تمام اين راهها هم موصل به مطلوب و مقام قرب و معرفت حضرت حقّ بوده است.
📚معادشناسی، ج۸، ص۱۷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ «ديوان ابن فارض» ص 105، بيت 631 از تائيّهٔ كبری: نظم السّلوک.
🆔 @allame_tehrani
✅ صراط مستقيم واحد است و سبل سلام متعدد
در آيهٔ مباركهٔ:
وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ [1].
«كسانی كه در راه ما جهاد میكنند، ما آنها را به راههای خود هدايت مینمائيم.»
ملاحظه میشود كه سبل (يعنی راه) به صيغهٔ جمع آمده است، يعنی برای وصول به خدا و كسب مقام تقرّب و خلوص خداوند راههائی وجود دارد؛ امّا صراط مستقيم واحد است و نمیتواند بيش از يكی باشد.
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ.[2]
«راه مستقيم را به ما نشان بده و ما را به آن راه هدايت كن! راه كسانی كه بر ايشان نعمت عنايت نمودی!»
وَ إِذاً لَّأَتَيْنَـٰهُم مِّن لَّدُنَّآ أَجْراً عَظِيماً وَ لَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطاً مُّسْتَقِيماً[3].
كسانی كه تسليم محض خدا و رسول خدا باشند و در برابر فرامين خدا چون و چرا نداشته باشند و نسبت به مواعظ و اندرزهای حقّ مطيع محض باشند، اين امر برای آنان پسنديده و اختيار شده است و موجب قدم راسخ و گام راستين میباشند؛ و در نتيجه از جانب خدا به آنان اجر عظيمی خواهد رسيد، و در صراط مستقيم خداوند هدايتشان خواهد فرمود.
در قرآن مجيد صراط مستقيم در سی و سه مورد آمده است، به لفظ مستقيم فقط؛ و در همه جا به لفظ واحد آمده است؛ و اصولاً در قرآن صراط به صيغهٔ جمع مانند صُرُط نيامده است.
و امّا سبيل به صيغهٔ جمع زياد آمده است؛ مانند:
يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ و سُبُلَ السَّلَامِ.[4]
«خداوند بواسطهٔ قرآن كريم كسانی را كه از مقام رضای خدا پيروی كنند به سبل سلام هدايت میكند.»
ثُمَّ كُلِی مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِی سُبُلَ رَبِّكَ ذُلُلاً. [5]
«(خداوند به زنبور عسل وحی فرستاد كه...) سپس از تمام ثمرات بخور و راههای پروردگارت را به حال تسليم و انقياد و مذلّت بپيما!»
وَ مَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَی اللَّهِ وَ قَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا.[6]
«(پيامبران در پاسخ طواغيت و مستكبران جهان گفتند:) چرا ما بر خدای خودمان توكّل ننمائيم و امور خود را به او نسپاريم در حاليكه او راههای ما را بسوی مقام قرب خود به ما هدايت كرد.»
و از اينجا استفاده میشود كه راههای بسوی خدا بسيار است؛ ولی صراط مستقيم تنها يكی است و تمام اين راهها به مقدار نزديک بودنش به راه مستقيمی كه اقصر فاصله بين بنده و بين خداست، از صراط مستقيم بهره دارند.
پس هر چه زاويۀ انحراف آن سبل از راه راست تصوّری و توهّمی كه بين اين دو نقطه است بيشتر باشد، بهرۀ آن سبل از صراط مستقيم كمتر؛ و هر چه زاويهٔ انحرافشان كمتر باشد بهرهشان از صراط مستقيم بيشتر است.
باری انسان در دنيا قدم میگذارد، خواه از مكتب انبياء استفاده كند و يا نكند، سير خود را در دنيا میكند و میميرد و در باطنش راهی داشته است كه به تربيت انبياء به كمال و تمام رسيده و يا نرسيده است؛ بالأخره در باطن خود پيوسته حركت و سيری داشته است. در اين حقيقت كه شكّی نيست.
اين راهی كه انسان در دنيا بسوی خدا داشته است، در عالم قيامت ظهور و بروزی دارد. چون سابقاً دانستيم كه تمام موجودات و افعال اين عالم مادّه و طبع و عالم مُلک و شهادت، در آن عالم غيب و ملكوت يک صورت ملكوتی دارند. يكي از چيزهائی كه در اينجا صورت مُلكی دارد همين سير نفسانی انسان است رو به مبدأ خود كه در آنجا صورت ملكوتيش همان صراط است.
و شكّی نيست كه اين صراط را انسان در دنيا داشته است. و چون هر كس در دنيا يک صراط دارد، در آخرت هم همان صراط را به صورت ملكوتی آن عالم دارد. و صراط دنيا كه در عالم طبع و مادّه، در عالم شهوت، در عالم غضب، در عالم اوهام و اعتباريّات، دنيا را اداره میكند، و روی امور اعتباريّه پيوند میدهد و موجودات متفرّق را بر اساس همين اعتبار به هم متّصل میكند، بايد در قيامت صورت ملكوتی كه بروز صورت مُلكی است داشته باشد.
بنابراين تمام افراد بشر كه در دنيا آمدند و از دنيا میروند؛ اصل ظهور و بروز دنيا در قيامت، جهنّم است، و راهی كه انسان از دنيا به بهشت دارد صراطی است در جهنّم كه بايد از آن عبور كند و به بهشت برسد.
چون هر چيزی كه انسان را از خدا دور كند جهنّم است. مراد از دنيا زندگی كردن بر روی زمين نيست، بلكه زندگی كردن در عالم تعلّقات است. هر فردی كه در دنيا میآيد تعلّقاتی پيدا میكند؛ ظهور و بروز اين تعلّقات جدا كننده و غافل كنندۀ از خدا در آخرت، جهنّم است.
📚معادشناسی، ج۸، ص۱۸
ــــــــــ
• پاورقی
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
✅ صراط مستقيم واحد است و سبل سلام متعدد در آيهٔ مباركهٔ: وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينّ
• پاورقی «پست قبل»:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ آيهٔ 69، از سورۀ 29: العنكبوت.
2ـ آيهٔ 6 و صدر آيهٔ 7، از سورۀ 1: الفاتحة.
3ـ آيهٔ 67 و 68، از سورۀ 4: النّسآء.
4ـ صدر آيهٔ 16، از سورۀ 5: المآئدة.
5ـ صدر آيهٔ 69، از سورۀ 16: النّحل.
6ـ صدر آيهٔ 12، از سورۀ 14: إبراهيم.
🆔 @allame_tehrani
🔥 تمام افراد بايد از جهنم عبور كنند
در آيهٔ شريفه داريم:
وَ إِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَیٰ رَبِّكَ حَتماً مَّقْضِيّاً ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيّاً.[1]
«و يک فرد از شما نيست مگر اينكه وارد جهنّم میشود! و اين حكم ای پيغمبر، حكم حتمی و قضاء لازمی است كه پروردگارت بر عهدۀ خود نهاده است! و پس از ورود در جهنّم ما كسانی را كه تقوی پيشه ساختهاند نجات میدهيم، و میگذاريم كه ستمگران در دوزخ به رو به زانو در افتاده يَله و رها بمانند.»
و آيات قبل از اين چنين است:
وَ يَقُولُ الإنسَانُ أَءِذَا مَامِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيّاً * أَ وَ لَا يَذْكُرُ الإنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً * فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيّاً * ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَی الرَّحْمَانِ عِتِيّاً * ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَیٰ بِهَا صِلِيّاً [2].
«و انسان چنين میگويد كه: آيا اگر من بميرم هر آينه بطور يقين زنده از ميان قبر بر خواهم خاست؟ آيا اين انسان نمیداند كه سابقاً هيچ چيز نبوده، و ما او را از هيچ آفريدهايم؟ ای پيغمبر! به پروردگار تو سوگند كه ما انسان و شياطين را محشور میكنيم و سپس همه را به زانو در افتاده در اطراف جهنّم حاضر میسازيم، و پس از آن ما از هر گروه و دستهای آن كس را كه طغيان و سركشی او بر خداوند رحمان شديدتر باشد بيرون میكشيم؛ و آنگاه آن افرادی را كه سزاوارتر به آتش دوزخند البتّه ما بهتر میشناسيم.»
باری، از جملهٔ «وَ إِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا» كه نه تنها اطلاق دارد بلكه نصّ در تعميم است، و حصر بين نفی و اثبات است؛ استفاده میشود كه تمام افراد بشر بدون استثناء: كافران، منافقان، مؤمنان، همه و همه وارد جهنّم میشوند. از رسول خدا پرسيدند: آيا شما هم وارد جهنّم ميشويد؟ فرمود: آری، ولی ما مانند برقِ خاطف به سرعت عبور میكنيم.
وقتی اين آيه وارد شد، در روايت است كه آنقدر رسولالله گريه كردند كه زمين تر شد. و بعد به دنبالش اين جمله آمد: ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيّاً. چون تمام امّت را خدا به جهنّم میبرد، و بار تمام امّت به دوش رسول خداست و او حميم و دلسوز است بر آنها، لذا گريه میكند از روی ترحّم.
حال بايد ديد سرّش چيست كه همه وارد جهنّم میشوند؟
سرّش اينستكه جهنّم در آخرت مظهر دنياست در اينجا، و انبياء و ائمّه و اولياء هم در اين دنيا آمدند، پس همه در جهنّم آمدند و از اين جهنّم بايد به بهشت بروند. چون دنيا پل آخرت و جهنّم پل بهشت است، و رسيدن به بهشت و مقام قرب حضرت حقّ بدون آمدن در دنيا و مجاهدات نفسانيّه ممكن نيست؛ پس همه بايد در اين جهنّم بيايند و سپس خلاص شوند.
[چرا پيامبران چون برق از جهنم عبور میكنند]
📚معادشناسی، ج۸، ص۲۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ آيهٔ 71 و 72، از سورۀ 19: مريم.
2 ـ آيات 66 تا 70، از سورۀ 19: مريم.
🆔 @allame_tehrani
⚡️چرا پيامبران چون برق از جهنم عبور میكنند
آن كسانی كه مانند پيامبران در دنيا میآيند و میروند و هيچ آلوده نمیشوند، و رنگ و بوی دنيا را بخود نمیگيرند، و زَن و فرزند و كسب و تجارت آنها را از خدا بازنمیدارد؛ آنان بسرعت برق از آن عبور میكنند. و به مصداق آيهٔ شريفهٔ:
رِجِالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوٰةِ وَ إِيتَآءِ الزَّكَـوٰةِ يَخَافُونَ يَوْماّ تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الأبْصَارُ.[1]
«مردانی هستند كه هيچ خريد و فروش و كسب و كار آنان را از ياد خدا و اقامهٔ نماز و دادن زكات بازنمیدارد، و از روزی كه دلها و چشمها در آن روز دگرگون میشود سخت در هراسند.»
أبداً از دنيا آلوده نشدهاند، و دنيا نتوانسته است آنان را بخود سوق دهد و گرايش دهد.
و بنابراين چون از طرفی در دنيا آمده و رفتهاند پس در جهنّم آمدهاند و خارج شدهاند؛ و از طرف ديگر چون در اينجا محبّت دنيا را بخود نخريدند و آلوده نشدند لذا در اين دنيا وقوف نكردهاند و چون برق گذشتند.
رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم در اين جهان يعنی در روی زمين شصت و سه سال درنگ فرمود، ولی يک لحظه در دنيا نبود.
دنيا يعنی تعلّق و محبّت به غير خدا و دلبستگی به زينتهای آن، و گرايش به عالم غرور و باطل.
پس پيامبر در روی زمين درنگ كرد ولی در دنيا درنگ نكرد. و چون روی زمين آمد بدون يک لحظه تأمّل و توقّف بر رياست و جاه و حبّ مال و سائر تعلّقات دنيويّه، كَالبَرقِ الخاطِف به سرعت از آن عبور كرد.
دنيا يعنی عالم اعتبار، حقائق را كنار زدن، و به اعتباريّات مشغول شدن، و پشت حجاب ظلمانی ماندن، و از سطح انسانيّت تنازل نمودن و در حدود افكار بهائم و شياطين زيست كردن.
چقدر زندگی رسولالله اينچنين بوده است؟ هيچ هيچ. اصلاً زندگانی پيغمبر اكرم اينچنين نبوده است. پيامبر اكرم در تمام مدّت عمر تا هنگام رحلت يک دقيقه مانند مردم دنيا روی هدف و مقصد دنيا زندگی نكرد.
در روايت داريم كه انبياء و اولياء از صراط كالبرقِ الخاطِف میگذرند. شما هنگام برق زدن آسمان، آسمان را ديدهايد؟ چگونه آن برق به شما میرسد و چشم را خيره میكند؛ با همين سرعت آنها از صراط عبور میكنند. دنيا پل است و حتماً بايد از جهنّم بگذرند؛ انبياء كه به عالم اعتبار وارد شدند وليكن عبورشان زمانی طول نكشيد، چون دل ندادند؛ در آنجا هم از صراط چون برق میگذرند.
(ادامه در پست بعدی...)
📚معادشناسی، ج۸، ص۲۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ آيهٔ 37، از سورۀ 24: النّور.
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامهٔ پست قبلی: ⬇️
از انبياء و ائمّه و اولياء گذشته، افراد ديگر كه در درجات مختلف پائينتری هستند و به دنيا دل دادهاند، به حسب اختلاف درجات و بستگی آنها به دنيا عبورشان مختلف است.
افرادی در دنيا آمدهاند و مؤمن هم بودهاند وليكن برای وصول به مقام توحيد و قطع علاقهٔ كلّيّه از دنيا دچار ابتلائاتی میشدهاند؛ آنان هم از صراط عبور میكنند، غاية الأمر نه به آن سرعت بلكه به سرعت باد.
افرادی اهل آخرت هستند و نمیتوان آنان را از اشقياء شمرد، بلكه از اصحاباليميناند، اهل گناه هم نيستند، ولی آن عشق و شور و جذبهٔ اهل توحيد كه چون جرقهٔ آتش، اوهام و اعتبارات را بسوزانند در سرشان نيست، و دنبال خدا هم میگشتهاند ولی نه با آن همّت بُرّنده و عزم كوبنده و با آن سرعت قاطع؛ اينها از روی صراط مانند آدم اسب سوار عبور میكنند، آتش هم به آنها نمیرسد؛ امّا به همان مقداری كه چون اسب سواری از پلی عبور كند و در زير آن آتش باشد به او حرارت میرسد، به همان مقدار اصحاباليمين در طول عبور از صراط گرمای آتش را احساس مینمايند.
و بعضی ديگر در عين آنكه از اصحاباليمين هستند امّا به اين قدر پاک و پاكيزه نيستند قدری تقصير و خطا هم نموده و گناهانی هم داشتهاند و خداوند آنان را آمرزيده، اينها از روی پل مانند آدم پياده عبور میكنند.
الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ.[1]
«آن كسانی كه از گناهان كبيره و قبائح اعمال اجتناب میورزند مگر از خطاها و گناهان كوچک. چون پروردگار تو ای پيغمبر مقام مغفرتش بسيار باز و وسيع است.»
اينچنين افرادی همانطور كه بعداً در بحث شفاعت خواهد آمد بدون شفاعت به بهشت میروند، ولی البتّه مانند كسی كه بخواهد مثلاً پياده از روی چنين پلی عبور كند البتّه مشكلتر است از كسی كه با اسب میرود.
لابدّ منظرۀ آتش را بيشتر میبيند، و از حرارت آن بيشتر متأثّر میگردد.
بعضی از افراد مرتكب گناهان كبيره شدهاند ولی چون دارای ايمان راسخ بودهاند مورد شفاعت قرار گرفتهاند، اينها آهسته و لنگان میگذرند.
و افراد ظالم و كافر به جهنّم میافتند، و چقدر جهنّمشان طول بكشد خدا میداند. البتّه درجات ظلم و كفر مختلف است؛ آنقدر بايد بمانند تا آتش آنها را تطهير كند: يک ماه، دو ماه، يک سال، دو سال، ده سال، هزار سال، خدا میداند چقدر میمانند؛ چون روز قيامت پنجاه هزار سال است و بالأخره بايد آنقدر بمانند تا بيرون آيند. مگر افرادی كه در آتش مخلّدند يعني بطور جاودان بايد بمانند؛ آنان افرادی هستند كه وجودشان آتش شده است و إنشاءالله تعالی در بحث جهنّم از خصوصيّات احوال مخلّدين در آتش گفتگو خواهد شد.
كسانی كه از آتش بيرون میآيند، در حوض كوثر غسل میكنند و آن تاريكیها و خرابیها به بركت ولايت از بين میرود و پاک و پاكيزه به بهشت میروند.
[مراتب عبور مردم از صراط در قيامت]
📚معادشناسی، ج۸، ص۲۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ صدر آيهٔ 32، از سورۀ 53: النّجم.
🆔 @allame_tehrani