🔸پسر جوانی بیمار شد. اشتهای او کور شد و از خوردن هر چیزی معدهاش او را معذور داشت.
حکیم به او عسل تجویز کرد.
🔹جوان میترسید باز از خوردن عسل دچار دلپیچه شود لذا نمیخورد.
حکیم گفت : بخور و نترس که من کنار تو هستم.
جوان خورد و بدون هیچ دردی معدهاش عسل را پذیرفت.
🔸حکیم گفت : میدانی چرا عسل را معده تو قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟
جوان گفت: نمیدانم.
حکیم گفت : عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت است که قبل از هضم کردن تو ، یکبار در معده زنبور هضم شده است.
🔹پس بدان که عسل غذای معده توست و سخن غذای روح توست. و اگر میخواهی حرف تو را بپذیرند و پس نزنند و زود هضم شود، سعی کن قبل سخن گفتن، سخنان خود را مانند زنبور که عسل را در معدهاش هضم میکند، تو نیز در مغزت سبک سنگین و هضم کن سپس بر زبان بیاور!👌
╭┅──────┅╮
❤ @tarrk_gonah✅
╰┅──────┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋آغاز سخن
یـاد خـدا بایـد كرد
خـود را به امیـد او
رهـا بایـد كـرد
ای بـا تـو
شـروع کارهـا زیبـاتر
آغـاز سخـن
تـو را صـدا بايـد كـرد
🌸 الهـی بـه امیـد تـو 🌸
مهربانان سلام و درود
╭┅──────┅╮
❤ @tarrk_gonah✅
╰┅──────┅
✨﷽✨
🔔راهی برای گناه نکردن
👈امان نامه از گناه...
♥️•☜امیرالمومنین علی(؏) فرمـودند:
✍هر ڪس نماز صبح را بر پا دارد و پس از نماز در جایش بنشیند(تا خورشید طلوع کند) و «سوره توحید» را یازده مرتبه قبل از طلوع خورشید قرائت ڪند آن روز مرتڪب گناه نمےشود، هر چند شیطان به سوی او طمع ڪند.
📕«ثواب الاعمال، صفحه ۳۴۱»
╭┅──────┅╮
❤ @tarrk_gonah✅
╰┅──────┅
تولدی دوباره
🍃🍃 #برگی_از_معرفت 🍂🍂 #داستان_یک_انسان #قسمت_پنجم ☄انسان گفت: پس چه باید بكنم؟ فرشته گفت: تو نزدی
🍃🍃برگی_از_معرفت 🍂🍂
#داستان_یک_انسان
#قسمت_ششم
☄ هر چه سعی کرد تا بفهمد خدا چرا او را نپذیرفته و در به رویش باز نكرده عقلش به جایی قد نداد. خسته و درمانده روی خاك نشست و دست از تقلا برداشت. نه پای رفتن داشت و نه قلبش رضا میداد كه برگردد. از اینجا رونده و از آنجا مونده.
به سعی خود پی نتوان برد به گوهر مقصود
خیـــــال بــــــود كه این كار بیحــــواله بود
چه احساس خوبی دارم؛ درد پاهایم رفته، چقدر خنك و دلپذیره... اینها حرفهایی بود كه انسان به فرشته میزد. بله زیر پای انسان چشمهای جوشیده بود، چشمه آب حیات. او از آب چشمه نوشیده بود و گرد سفر از وجودش دور گشته بود اما قلبش هنوز شكسته بود. انسان به فرشته میگفت:
درد عشقی كشیدهام كه مپرس
زهر هجری چشیدهام كه مپرس
گشتهام در جهان و آخــــــر كار
دلبری برگزیدهام كه مپـــــــرس
بی تو در كلبـــــه گدایی خویـش
رنجهایی كشیدهام كه مپـــــرس
آنچـــنان در هـــــوای خاك درش
میرود آب دیــــدهام كه مپـرس
☄اما فرشته تبسمی و انسان با تعجب به او نگاه میكرد. انسان گفت: من حدیث بیوفایی یار و داستان غم غربت برای تو میگویم و تو میخندی؟! فرشته گفت: تو جای من بودی نمیخندیدی؟ یادت رفته اصلاً سوال بیجواب تو این بود كه من كیستم؟ تو خودت هم نمیدانی كیستی حالا چطور انتظار داری حضرت دوست در را به روی كسی باز كنه كه خودش نمیداند كه كیست ولی جواب میدهد منم! تو فكر میكنی كه تو عاشق خدا شدهای در صورتیكه تو اصلاً او را نمیشناسی پس چطور میتونی عاشق خدا باشی؟ در واقع خداست كه عاشق تو شده و من را هم او فرستاده تا راهنمای تو باشم. انسان چند لحظهای سكوت كرد،سكوت عمیق و پر از تفكر. سكوت او طولانی شده بود و فرشته با تبسم او را مینگریست.
#ادامه_دارد ....
╭┅──────┅╮
❤ @tarrk_gonah✅
╰┅──────┅
🍀سلام ..سلام..
امروزتون پر از اتفاقات خوب
صبحتون به درخشش آفتـاب
و روزتون سرشار از رویش مهـر
طلـوعی دیگر و امیـدی دیگر
و نگاهی دیگر به خورشیـد آفرینش
مهـم نيست
چند بار خورشيـد طلـوع میكنـد
مهـم آن است كه تـو
پنجرهای رو به طلـوع داشته باشی
چشم اندازتون آفتابی و رو به خـدا🌹
╭┅──────┅╮
❤ @tarrk_gonah✅
╰┅──────┅