آل یاسین
🌵روایت اسرای مفقود الاثر– رحمان سلطانی🌿 💢قسمت شصت و یکم: صلیب سرخ میاد💢 بالاخره نگهبانا و نیروهای
🌵🌵روایت اسرای مفقود الاثر– رحمان سلطانی🌿
💢قسمت شصت و دوم: گذر از تونل وحشت به آمارِ مرگ 💢
دست بعثیا تا روزای آخر اسارت برای شکنجه و به شهادت رساندن بچه باز بود. بارها به ما میگفتن شما برای ایران مُردید. هر وقت بخایم شما رو میکشیم و همینجا دفنتون می کنیم. البته این فقط یه تهدید نبود ،بلکه واقعیت بود. بسیاری از ما بعنوان شهید اعلام شده بودیم .خونواده ی خیلی از همین بچه هایی که داشتن اینگونه اذیت و شکنجه میشدن با تصور اینکه تو عملیات شهید شدن و جنازه شون جا مونده براشون مراسم ختم گرفته بودن. اصلا مسئولین جمهوری اسلامی فِک نمی کردن صدام و رژیم بعثی همچین تصمیمی بگیره که دیگه تمامی اسرا رو تا پایان جنگ بصورت مفقودالاثر نگهداری کنه و به صلیب سرخ معرفی نکنه. این تصمیمی غیر انسانی بود که صدام بر ای اِعمال فشار بیشتر به نظام جمهوری اسلامی و مردمِ ایران گرفته بود تا بتونه از اون بعنوان برگ برنده ای استفاده کنه.
بالاخره اون شبِ بیاد موندنی و تونل وحشتش تموم شد بدون اینکه حتی جرعه ای آب به بچه ها بِدن، از شدتِ سرما به هم چسبیده بودیم و مثل یه عده بچه یتیم روی کف سرد و سیمانی آسایشگاه سرمونو زمین گذاشتیم و از فرط خستگی خواب رفتیم. خوابی توام با بیدار شدنای مکرر و دردای شدید و سرمای فلج کننده. نه خبری از پتو بود ونه از لباس گرم. تا صبح همچنان آه و ناله خفیف مجروحا بگوش میرسید و از سرما می لرزیدیم. هیچ فریادرسی جز خدا نبود. یاد خرابه های شام و غریبی و غربت اهل بیت میفتادیم و صحنه های دردناک اذیت و آزار قافله اهل بیت و خوابیدن اونا تو خرابه ها برامون مجسم میشد .حالا می فهمیدم اون بزرگواران توی اون سفر پر بلا چی کشیدن. به بی بی زینب متوسل میشدیم و گاهی با همنوایی با قافله اهل بیت خومونو تسکین می دادیم.
نمی دونستیم برای فردا چه خواب و خیالی برامون دارن. شرایط عوض میشه یا بدتر میشه. همه چی مبهم بود. افکار متضاد و گوناگون به مغزمون فشار میاورد. نفس ها به سختی بیرون می اومد و گلومون از تشنگی و اضطراب و تعقیب و گریز تونل وحشت خشک شده بود. سرمای کشنده اسفند ماه هم قوز بالای قوز شده بود. پاها و زیر تنه مون که روی کف سیمانی آسایشگاه قرار داشت بی حس و کبود شده بود.
ادامه دارد✅
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥در آرزوی منطقه
🔹اونقدر دلتنگ خانوادم بودم، قصد داشتم از دیوار پاسگاه برم اون طرف دیوار اما یک دفعه استوار بهره ور که افسر نگهبان بود منو دید و گفت: چرا از دیوار میخای بری بالا؟ بیا از در برو اما حیفه دو ماه از خدمتت مونده. فردا برات مرخصی میگیرم با خیال راحت برو. یکم که آروم شدم نشستم پای حرفش. حرف از منطقه عملیاتی شد. میگفت دوست دارم برم سردشت. خواب دیدم شهید میشم!
🔹شهید مدافع وطن #تقی_بهره_ور فرمانده پاسگاه مرزی گورهیلکه سردشت واقع در استان آذربایجان غربی نهم خرداد ۹۹ در درگیری با گروهک تروریستی پژاک به درجه رفیع شهادت نائل گردید
@alle_yasen
صبح یعنی
طلوع دوباره ی تو
در جان من!
امروز هم
سرشار از دوست داشتن توام
مثل دیروز
مثل فردا...
شهید مدافع وطن #نجف_شوری
شهادت: بیست و دوم مرداد ۹۱، درگیری با آدم ربایان، شیراز
@alle_yasen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢دلیل گریه ها و ناراحتی رهبر معظم انقلاب در غم از دست دادن سردار دل ها از زبان خود شهیدحاج قاسم سلیمانی
@alle_yasen
🌾درست است جای #پدر خالیست
🌾ولی بابای همه ما #خامنه_ایست
💢فرزند خردسال #شهید_کمال_شیرخانی
در آغوش #امام_خامنه_ای😍💞
🌹🍃🌹🍃
@alle_yasen
دل مــن تنگ همین یڪ لبخند
و تو در خنده مستانہ خود، میگذری ...
نوش جانت ، اما گاه گاهی به دل خستہ ما هم نظری ...
#زندگیتون_شهدایی 🌹🍃
#رفیق_شهیدم
#شهیدجوادمحمدی
@alle_yasen
⭕️ #اینفوگرافیک | محورهای بیانات رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس
@alle_yasen
😷 تحمل ماسک برای چه کسانی سخته و چه باید کرد؟
🔸 سعی کنید از لوازم آرایش استفاده نکنید و ویتامین ث مصرف کنید.
@alle_yasen
چرا احساس خوشبختی نمیکنم
1⃣ انتظارات غیرواقعبینانه برای خودمون ایجاد میکنیم.
2⃣ فکر میکنیم دیگران خاص هستند اما دلیلش رو نمیدونیم.
3⃣ خوشبختی رو با واحدهای اشتباه میسنجیم.
4⃣ عادت کردیم فقط داشتههای دیگران رو ببینیم.
5⃣ بد نبودن رو با خوب بودن اشتباه گرفتیم.
6⃣ به دنبال معنا و مفهوم ناراحتی میگردیم.
7⃣ امیدواریم دیگران ما رو خوشبخت کنند.
8⃣ تمایل به خوشبختی در ما کمتر از ترس و ناامیدی هست.
9⃣ فکر میکنیم بدبختی از پسِ خوشبختی سر باز میکنه.
🔟 تاثیر تلاش دیگران بر خوشبختیشون رو نمیبینیم.
#سبک_زندگی
@alle_yasen