#صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله
باز هم آمد شب جمعہ پریشانم حسین
داغ دورے از حرم افتاده بر جانم حسین
عڪس این شش گوشہ بےحد بر دلم آتش زده
از ڪرم آبے بریز بر قلب سوزانم حسین
#شب_زیارتے_ارباب
✨﷽✨
#داستانڪ
✍خدایی که سختی های تو را میبیند، تلاش تو را هم میبیند... بیخیال نشو!
دختر زیبای شاه عباس ، فرار کرده بود و در کوچه و خیابان میگذشت تا شب به حجره یک طلبه پناه برد ... به او گفت از خانواده مهمیست که اگر به او پناه ندهد ، بیچاره اش میکند... آقا محمد باقر هم ناگزیر به او پناه داد... دختر زیبای شاه ، شب در حجره خوابید... اما محمد باقر تا صبح نخوابید و دانه دانه انگشتانش را روی چراغ میسوزاند تا مبادا مغلوب وسوسه هایش شود ... صبح شد ، دختر و طلبه را گرفتند و به دربار بردند... شاه گفت وسوسه نشدی؟ طلبه انگشتان سوخته اش را نشان داد ... شاه از تقوای طلبه خوشش آمد و به دخترش پیشنهاد ازدواج با او را داد و دختر قبول کرد! و محمد باقر استرآبادی، شد محمد باقر میرداماد، استاد ملاصدرا و داماد شاه ایران!
همیشه نهایتِ تلاشتو بکن!!
تا نتیجه ی شیرینشو ببینی
📚✨چگونه دلت آمد بنده های مرا نفرین کنی.......................................✨
✨می گویند نوح (علی نبینا و آله و علیه السلام) کوزه گر بوده است.
در ایام بعد از طوفان و پس از به زمین نشستن کشتی، در دکانش مشغول کوزه گری و فروش کوزه ها بوده است.
روزی از روزها مردی به او مراجعه می کند و می گوید:
✨ای نوح! هر چه کوزه در دکان داری خریدارم. می فروشی؟
نوح پاسخ مثبت می دهد.
مرد پول را پرداخت می کند.
همه کوزه ها را در کیسه ای جمع می کند و ناگهان همه را بر زمین می کوبد و خرد می کند.
نوح معترض می شود و فریاد بر می آورد:
✨بی انصاف! چرا کوزه های مرا شکستی؟
مرد پاسخ می گوید: اما آنها دیگر کوزه های تو نیستند. پولش را پرداخته ام و مختارم هر چه می خواهم با آنها بکنم.
نوح با بغض در گلو و چشمان اشک آلود جواب می دهد: اما من با دستان خود آنها را ساخته بودم....
مرد ناشناس دیگر طاقت نمی آورد. با گریه ای شدید می گوید:
✨یا نوح! من جبرئیل فرستاده مخصوص خدا هستم.
خدا می گوید: ای نوح! تو بر شکستن کوزه های گلی دست سازت صبر نداری! پس چگونه دلت آمد بنده های مرا نفرین کنی......
📚شهید آیت اللّه دستغیب رضوان اللّه تعالى علیه در كتاب استعاذه
✅چرا انسانهای مومن وخوب بیشتر دچار مشکل و غم میشوند؟
✍خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد و باران گرفتاری بر سرش فرود آرد و آنگاه که این بنده خدا را بخواند فرماید : لبیک بنده ی من ! بی شک اگر بخواهم خواسته ات را زود اجابت کنم می توانم، اما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است
چهل شب بر بنده مومن نگذرد مگر اینکه واقعه ای برایش رخ دهدو او راغمگین سازد و به واسطه آن، متذکر گردد. مومن اگرمی دانست که پاداش مصائب و گرفتاری هایش چه اندازه است،آرزو میکرد با قیچی تکه تکه شود. هر اندازه که ایمان بنده افزون گردد، تنگ دستی اش بیشتر و زندگی اش سخت تر شود. خداوند عزوجل می فرماید اگر بنده مومن من دل آزرده نمی شد، سر انسان کافر را با دستمالی آهنین می بستم، تا هرگز دچار سردرد نشود.
💥با مروری بر مشکلات و مصایب اهل بیت، مخصوصا مصیبت عظمای امام حسین علیه السلام و اهل بیتش، احادیث بالا را بهتر درک میکنیم... زیرا که اگر دنیا محل عیش و راحتی و خوشگذرانی بود هیچکس لایقتر از محمد و آل مطهرش برای بهره بردن از این موهبت نبود....
هرکه در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش میدهند...
📚اصول کافی
یتیماتو رها نکن حاج قاسم - @Maddahionlin.mp3
2.32M
🌴شبمون یلداست
🌴چشامون دریاست
🎤 #میثم_مطیعی
👌بسیار زیبا
#پاداش_حضرت_علی_ع😍😍
🔴رسول خدا (ص) فرمودند:
اگر تمام مردم دوستدار علی بن ابیطالب می شدند خدا جهنم را خلق نمی کرد.
🔆🔆روزی رسول خدا (ص) با عده ای از مسلمانان بیرون مسجد نشسته بودند در این هنگام چهار نفر سیاه پوست تابوتی را به سوی گورستان می بردند. پیامبر (ص) به آنان اشاره فرمودند: که جنازه را بیاورید، چون جنازه را آوردند، حضرت روی او را گشودند و فرمودند: ای علی این شخص ریاحی غلام سیاه پوست بنی نجار است.
حضرت علی (ع) فرمودند: هر وقت این غلام مرا می دید شاد می شد و می گفت: من تو را دوست دارم.
وقتی رسول خدا (ص) این سخن را شنیدند، برخاستند و دستور دادند جنازه را غسل دهند. سپس لباس خودشان را به عنوان کفن برتن مرده نمودند و برای تشییع جنازه وی به راه افتادند و در بین راه صدای عجیبی از آسمان بلند شد.
پیامبر (ص) فرمودند: این صدای نزول هفتاد هزار فرشته است که برای تشییع جنازه این غلام سیاه آمدند. سپس حضرت در قبر رفتند و صورت غلام را بر خاک نهادند و سنگ لحد را چیدند. وقتی کار دفن تمام شد، پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمودند: یا علی نعمت های بهشتی که بر این غلام می رسد همه بخاطر محبت و دوست داشتن توست.
📘منبع : « بیست داستان و چهل حدیث گهربار از حضرت علی (ع)
چرا رهبر معظم انقلاب به آینده <خوش بین و امیدوار است
رهبر معظم انقلاب
از زاویه دید خودشان چه می بینند که من از زاویه دید خودم نمی بینم؟🤔
- من آقازاده های <ژنتیک> را می بینم و او خمینی زاده های <ایدئولوژیک> را!
- من <بی خیالی> برخی مسئولین را می بینم و او <بی خوابی> قاسم سلیمانی ها را!
- من <اختلاسِ مالیِ خاوری ها> را می بینم و او <اهتمامِ کاریِ حججی ها> را!
- من <لاکچری بازی> آقازاده ها را می بینم و او <جان بازی> آزاده ها را!
- من <سوء مدیریت برخی ها> را می بینم و او <حُسن مدیریت جهادی ها> را!
- من <طلب کاری برخی نسل اولی ها> انقلاب را می بینم و او <مطالبه گری نسل جدید> انقلاب را!
- من <احتکار بعضی اقتصادیون> را می بینم و او <اجتهاد فاطمیون> را!
- من <کمیت دشمنان> را می بینم و او <کیفیت یاران> را!
- من <های و هوی ها> را می بینم و او <سر به تو ها> را!
- من هنوز <زمان پهلوی> را می بینم و او <جامعه مهدوی> را!
@فرزندروح الله
💕💕💕
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹#کلیپ
#استاد_رائفی پور
طرف با ناموسش تو خیابان پز میده
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃