eitaa logo
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
247 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
10.7هزار ویدیو
72 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی بصیرت عمّاروار می‌خواهد...! ‌‌
🏖جمله " من گرفتارم " که گاهی به عزیزان و دوستان خود میگوییم باعث ایجاد گرفتاری های کوچک و بزرگ در زندگی ما میشود در واقع وقتی که ما میگوییم گرفتار بودم این پیام را به کائنات میرسونیم که مارا درگیر کار بکند و دست و پای مارا ببندد پس چی بگیم؟ از این پس به جای کلمه "گرفتارم" بگوییم: ""کار مهمی داشتم"" بگوبیم چون من کار مهم و با ارزشی داشتم نتونستم جواب تلفنت را بدهم. یا چون کار مهمی دیروز داشتم نتونستم ملاقاتت کنم با بیان کلمات درست مسیر زندگیت را عوض کن. 💕💙💕
: یک وقت می‌گوییم علی را "که" کشت و یک وقت می‌گوییم "چه" کشت؟ اگر بگوییم علی را که کشت؟ البته عبدالرحمن ابن ملجم،و اگر بگوییم علی را چه کشت،باید بگوییم جمود و خشک مغزی و خشک مقدسی! 💕💚💕
یکی از بیمارى‌هاى خطرناک، بیماری، «عادى‌شدنِ نعمت» است. این بیمارى چهار نشانه دارد: 1ـ این که نعمت‌هاى فراوانى داشته باشى، اما آنها را نعمت ندانى، و هیچگونه احساس [شکرگزارى] در قبالش نداشته باشى 2ـ این که وارد خانه شوى و همه‌ى اعضاى خانواده‌ در سلامتى بسر برند، اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى 3ـ وارد بازار شوى و خرید کنى و تمامى مایحتاج زندگى را در چرخ دستى بگذارى و به خانه برگردى، بدون این که قدردان و شکرگذار صاحب نعمت باشى 4ـ هر روز در کمال صحت و سلامتى از خواب برخیزى در حالى که از چیزى نگران و ناراحت نباشى، اما خدا را سپاس نگویى 💕🖤💕
🦋مکاشفه عجیب علامه جعفری 👌 🦋علامه جعفری تعریف می‌کردند: ما در مدرسه علمیه‌ای درس می‌خواندیم که صاحبش یک فرد اصفهانی بود. آن روزها در نجف، طلبه‌ها زندگی سختی داشتند. با این حال، شب‌های ولادت یا شهادت ائمه اطهار (ع) که می‌رسید، پول‌های ناچیزمان را روی هم می‌گذاشتیم و مقداری شیرینی یا خرما می‌خریدیم و بعد از نماز مغرب و عشاء دور هم جمع می‌شدیم و یک حالت شب‌نشینی داشتیم. در شب‌های ولادت، در گفت‌وشنودهایمان شوخی هم می‌کردیم. 🦋آن شب هم شب یکی از آقایان طلبه وقتی وارد جمع شد و نشست، گفت: می‌خواهم یک سئوالی مطرح کنم، اما همه‌تان را قسم می‌دهم که صادقانه به آن جواب بدهید. بعد از اینکه همه پذیرفتند و تعهد دادند همان جوابی را بدهند که واقعاً به دل و ذهنشان خطور می‌کند، از جیب عبایش یک عکس چاپ‌شده در روزنامه را درآورد و گفت: اگر شما امکان انتخاب داشته‌باشید که یا یک عمر به‌صورت «شرعی و قانونی» با این خانم زندگی کنید، یا به‌طور «مشروط و غیرقطعی و برای یک لحظه» با امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب (ع) دیدار داشته‌باشید، کدام را انتخاب می‌کنید؟ نفر اول عکس را گرفت، نگاه کرد و گفت: خب، امیرالمؤمنین (ع) را که همه در زمان احتضار و در شب اول قبر زیارت می‌کنند... معلوم شد انتخاب او، زندگی با آن خانم است. نفر دوم که عکس را گرفت، صاحب همان مدرسه علمیه بود. سرش را بلند کرد، نگاهی به پسرش انداخت و گفت: فلانی! به مادرت چیزی نگویی ها... او هم زندگی شرعی با آن خانم که مادر یکی از سیاستمداران وقت دنیا و زیباترین زن آن روزگار بود را ترجیح داد. نفر سوم هم به همین ترتیب.» 🦋استاد به من گفتند: من نفر چهارم بودم. نوبت که به من رسید، یک لحظه به شکل گذرا به آن عکس نگاه کردم و بلافاصله به گوشه‌ای پرتش کردم و گفتم: والله قسم که دیدن مشروط امیرالمؤمنین (ع) برای یک لحظه را به عمری زندگی با این زن ترجیح می‌دهم. دیگر حالم منقلب شد و بلند شدم و به طرف حجره‌ام رفتم. همان‌طور که نشسته و به درِ حجره تکیه داده‌بودم، حس کردم وجودم سنگین شده و خواب دارد بر من غلبه می‌کند. در آن حال عجیب، یک‌دفعه در باز شد و فردی داخل شد؛ ازآنجاکه درِ حجره کوتاه بود، مجبور شد سرش را خم کند. سلام کردم و گفتم: شما که هستید؟ در جواب گفت: همان کسی که می‌خواستی ببینی. من، علی‌بن‌ابیطالب (ع) هستم... نگاه کردم. همان مشخصاتی که در تمام کتاب‌ها از مولا (ع) نقل شده‌بود را داشتند؛ قد میانه، درشت‌هیکل، تا حدی بطین (چاق)، پیشانی بلند و...»شاگرد استاد لبخندبرلب می‌گوید: «استاد می‌گفتند: یک آن به خودم آمدم و دیدم در حجره تنها هستم. حال غریبی داشتم. دوباره به سرداب و جمع طلبه‌ها برگشتم. خانم محمدعلی! من نفر چهارم بودم و وقتی برگشتم، عکس به دست نفر پنجم یا ششم رسیده‌بود. یعنی مدت زمانی که گذشته‌بود، تا این حد کوتاه بود 🦋دوستان تا مرا دیدند، گفتند: جعفری چه اتفاقی افتاده؟ چرا رنگت پریده؟ به آن طلبه‌ای که عکس را آورده‌بود، گفتم: بد آزمایشی از ما گرفتی... آنقدر اصرار کردند تا بالاخره ماجرا را برایشان تعریف کردم. همه منقلب شدند و به گریه افتادند... 🦋استاد می‌گفتند: بعد از دیدار با امام علی (ع)، هر کتابی را باز می‌کردم، فکر می‌کردم این‌ها را من قبلاً خوانده‌ام. 💕🖤💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210505-WA0031 1.mp3
1.88M
•°🌱 دستورالعملی مخصوص امشب(شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان) 🌹این دستورالعمل را نه در مفاتیح، پیدا می‌کنید و نه احتمالاً در هیچ کتاب دیگری. @almahdie
تعیین مقدرات در شب قدر برای یک سال آینده 🔸امام صادق علیه السلام: اجلی که در شب قدر مقدر می‌شود، همان اجلی است که خداوند در مورد آن فرموده است: «فإذا جاء أجلهم لا یستأخرون ساعةً و لا یستقدمون» -. اعراف / ۳۴ {چون اجلشان فرا رسد، نه [می توانند] آن را ساعتی پس اندازند و نه پیش. } (منابع: تفسیر عیاشی ۲: ۲۶۲و۱۲۳/بحارالانوار ج۹۴ ص۲) 🔸در حدیثی دیگر حضرت فرمودند: نام گروه حج گزاران، مرگ ها، مصیبت‌ها و رزق و روزی‌ها و مواردی از این قبیل تا شب قدر آینده در شب قدر نوشته می‌شود، پس این شب را در شب بیست و یک یا بیست و سه جستجو کن و در هر یک از این دو شب صد رکعت نماز بگذار و اگر توانستی این دو شب را بیدار باش تا سپیده دم و در این دو شب غسل کن. عرض کردم: اگر نتوانستم ایستاده نماز به پا دارم چه؟ حضرت فرمودند: نشسته نماز بخوان. عرضه داشتم: اگر آن را هم نتوانستم چطور؟ حضرت فرمودند: در بستر خویش بخوان. (منابع: التهذیب ۱: ۲۶۳ / کافی ۴: ۱۵۶ / الفقیه ۲: ۱۰۳ / بحارالانوار ج۹۴ ص۴)
جوان گنهکار.mp3
6.98M
🔈 ماجرای جوان گنهکار و حضرت موسی (علیه السلام) 🌱 خطاب رسید ؛ ای موسی! پیام آن دوست جوان ما چه شد ؟! 📌 🎙 حجت الاسلام ⏱مدت زمان: ۴:۵۰
دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان🌙 @almahdie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فوری_ مهم : بیانیه مهم واحد سلامت مؤسسه مصاف در رابطه با خطرات واکسن‌های ژنتیکی وارداتی از زبان استاد 🔸این بیانیه توسط گروه کارشناسی واحد سلامت تهیه شده و خطاب به نهادهای مهم حاکمیتی، امنیتی و بهداشتی و درمانی کشور ارسال می‌گردد. ⚠️ در صورت عدم ترتیب اثر، متن بیانیه بزودی منتشر خواهدشد...