📌 *شهیدی که شاهد ترور کودک و همسر باردارش بود*
🔹️ *حجت الاسلام #سیدرضا_بطحایی* به اتفاق خانواده اش برای زیارت *حرم مطهر امامین عسکریین* در سامرا بودند که با حمله تروریست های داعش در جاده برگشت از سامرا به کمین نیروهای داعش افتادند
🔹️ *روحانی شهید سید رضا بطحایی* ، اولین و تنها خانواده ایرانی هستند که پیکرشان به دست داعشیهای جلاد در شهر بلده عراق قطعهقطعه شد ، تروریستهای داعش ابتدا فرزند خردسال و همسرش را در مقابل دیدگان ایشان *شهید* کردند و سپس خودش را هم به *شهادت* رساندند.
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌷 🌷
۱۸ دی ۱۳۹۹
۱۸ دی ۱۳۹۹
۱۸ دی ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅فیلم منتشرنشده از شعرخوانی حاج قاسم سلیمانی بر روی پای مادرشان😔
#پیشنهاد_دانلود👌👌👌
۱۸ دی ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠
⁉️چه خبر از #آمریکا
آقای ما فکرش رو می کرد.
شکـوه و جـلال
کشتـی مـعروف #تایتانـیک
مـانع از غـرق شدن اون نشـد!
آمـریـکا هم
شکـوه و جـلالش
مـانع از غـرق شدنش نیست
و آمـریـکا
غـرق خـواهـد شـد..
🌺 پ.ن:
و مکروا و مکرالله
والله خیرالماکرین
#افول_آمریکا🔥
فتــ🇺🇸ـنـــ🇬🇧ــ️ـه
۱۸ دی ۱۳۹۹
۱۸ دی ۱۳۹۹
#ترفند_خانه_داری
💢همه ما حداقل یکبار این اتفاق برامون افتاده که موقع اتو کردن لباس ، مخصوصا لباسهای تیره و مشکی ، لباس برق افتاده
❇️برای رفع برق افتادگی اتو بر روی لباس مشکی
سه قاشق سوپ خوری سرکه را در یک لیتر آب ریخته و فرچه نرمی را در آن خیس کرده و از راه پارچه روی لباس بکشید .
با این کار لک برق افتادگی لباس از بین میره .
۱۸ دی ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری🏴
بطلبشبایجمعهنوکرترو
حرمیکهمیدهبویمادرترو...
#شبزیارتیارباببیکفن
۱۸ دی ۱۳۹۹
Doaye Madar.mp3
9.89M
دست برسینه نهاده همه تعظیم کنید
مادری دست به پهلو به حرم میآید...
🥀
۱۸ دی ۱۳۹۹
۱۸ دی ۱۳۹۹
4_5967278946604025922.mp3
3.38M
۱۸ دی ۱۳۹۹
🔹«عروس و مادر شوهر»
🔻دختری بعد از ازدواج نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با او جَر و بحث میکرد.
عاقبت دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد سَمّی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بُکُشَد!
🔸داروساز گفت اگر سَم خطرناکی به او بدهد و مادرشوهرش بمیرد، همه به او شک خواهند کرد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد در این مدت با مادرشوهر مدارا کند تا کسی به او شَک نبرد.
🔹دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر می ریخت و با مهربانی به او می داد.
هفتهها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادرشوهر هم بهتر و بهتر شد، تا آن جا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: دیگر از مادرشوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سَم را از بدنش خارج کند.
🔸داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است.
#همدلی
۱۸ دی ۱۳۹۹