eitaa logo
منھٰج ... 🇵🇸 !'
1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
276 فایل
کپی؛ نووش‌جان ♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
. شب، راه می‌روی و جا به جای مسیر، از زمین‌های شورزار که امید حاصل ندارند خارها را برمی‌داری. تاریخ، اینجای شب «روضهٔ فرار» خوانده. ولی تو راه را برای فرار هموار نکردی، هنوز چشم به راه رسیدن پرچمدارانی از آن طرف تاریخ بودی.بگو راه را برای آمدنِ کدام لشکر از کدام طرف صحرا هموار می‌کنی؟ هر خار که از زمین برداشتی، حسرتِ ریشه‌دارِ دیر رسیدن را در سینهٔ جوانمردهای بعد از تو کاشته. آن راه که تو هموار کردی، برای آمدن بود برای رسیدن بود، نه برای دیر شدن و فرار کردن زنانِ کودک‌درآغوش‌گرفته، دختران‌شعله‌به‌پیرهن‌گرفته. بعد از تو فوج‌فوج مردهای تنومد، مسیرهای بی‌خار صحرا را آمدند و روضهٔ دیر رسیدن خواندند. بعد دیدند تو تا آخرین ثانیه‌های شب، آمادهٔ آمدنشان بودی. با اینکه خوب می‌دانستی نمی‌رسند، زمین را فراهمِ بودنشان کردی. گرداگرد تو شورزار‌هایی بودند که هیچ‌وقت حاصلخیز نمی‌شدند، تو به کدام امید بوته‌خارها را می‌چیدی؟ تاریخ تا آخر، روضهٔ خارها را نگفته. تو در امشب خارهای صحرا را می‌چیدی که فردا در اوج بی‌آبی، هفتاد و دو بذر بکاری. بعد از تو صحرا حاصلخیز شد. یاران تو که در خاک رفتند، حالا درخت‌هایی شده‌اند که همه را زیر سایه گرفته‌اند. بعدها که رسیدیم فهمیدیم تو آن خارهای هرز را برای امروز از زمین در آورده بودی.