هدایت شده از بدون سانسور🇮🇷
9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴امروز علی سلیمانی به خاطر کرونا از دنیا رفت و ان شاءالله با سیدالشهدا محشور شود.
🏴 ببینید ماجرای گروه پياده روی لائیکی که در نجف اشرف با امام حسین علیه السلام آشنا شدند از زبان مرحوم علی سلیمانی
⬛️با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
هدایت شده از حوزه علمیه فیضیه مازندران
https://hawzahnews.com/xbh9N
خبرگزاری رسمی حوزه علمیه
گزارش تصویری گروه جهادی محبان المهدی عج
مدرسه علمیه فیضیه مازندران
هدایت شده از بدون سانسور🇮🇷
11.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 رئیس جمهور ساعتی قبل به یک داروخانه توزیع داروهای بیماری کرونا رفت
🔹 اشکهای بانویی که به حجت الاسلام رئیسی رای نداده بود!
پ.ن: رئیس جمهور اگر از جنس مردم باشد اینگونه امید به دل مردم تزریق میشود.
✅با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بیانات آیتالله میرباقری در لحظه ورود پیکر شهید «حجتالاسلام محمدمهدی مالامیری» به هیئت ثارالله
(شب سوم محرم، چهارشنبه، ۱۴٠٠/٠۵/۲٠)
☑️ @mirbaqeri_ir
هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔸ترسیدم اگر برای فرزندم سفارش کنم، از چشم خدا بیفتم!🔸
📝#خاطرۀ دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
ادامه در پست بعد
هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔸ترسیدم اگر برای فرزندم سفارش کنم، از چشم خدا بیفتم!🔸
📝#خاطرۀ دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
چند وقتی بود که دانشجوی دکتری شده بودم. در پردیس دانشگاه تهران درس میخواندم و هزینۀ دانشگاه هم کم نبود. گاهگاهی که فراخوان جذب هیأت علمی إعلام میشد، هجوم میبردم به سایت، شاید دانشگاهی دورافتاده، دانشجوی دکترا هم بخواهد. بیشتر اوقات هم ناکام بودم و به مرحلۀ مصاحبه نمیرسیدم. یکبار در لیست مراکز جذب، نام «جامعه المصطفی» را دیدم. در شرایط پذیرش هم نوشته بود: «فوق لیسانس حقوق». ولی هرچه کردم وارد سایت پذیرنده نمیشد. چند باری تلاش کردم که موفقیت آمیز نبود. تلفن پشتیبانی را گرفتم و گفتم وارد سایت جامعه المصطفی نمیشود. گفت: «درسته، جامعه المصطفی گزینش خاص داره و خودش ثبت نام میکنه. از طریق این فراخوان نمیتونید وارد بشید. با خودشون هماهنگ کنید».
روحانیای میشناختم که در جامعه المصطفی مشغول به کار بود. زنگ زدم، گفت: بله چون فضای خاصی اینجا حکم فرماست، فقط افراد خاصی که از همه لحاظ مورد شناخت باشند میتوانند ثبت نام کنند و از میان ایشان مصاحبه خواهد شد. بعد ادامه داد: «حضرت آقای اعرافی که ارادت خاصی به والد شما دارند. اگر ایشان شما را تأیید کنند، حتماً در میان مصاحبه شوندگان قرار خواهید گرفت».
پدر پس از وفات مادر، بلا استثنا هر روز جویای حالم میشدند. عصر زنگ زدند. گفتم شما که چند سالی است اصرار دارید که من به قم بیایم و همراه و مونس شما باشم و درس حوزه را هم از سر بگیرم. امروز متوجه شدم چنین فرصتی برایم مهیاست. کافیست شما چند جملهای خطاب به حضرت آقای اعرافی بنویسد و مرا معرفی کنید تا در زمرۀ مصاحبه شوندگان قرار بگیرم. سکوت کردند. بعد خیلی کوتاه گفتند: «چند جملهای برایش مینویسم و قطع کردند!»
با خوشحالی به مسئول دفتر ایشان در قم تماس گرفتم. اتفاقاً ایشان به خاطر کاری، وقتی از آقای اعرافی گرفته بود و گفت هفتۀ آینده اگر مرقومۀ والد، آماده شده باشد، آن را هم همراه خود خواهم برد.
چند روز گذشت. دوباره پیگیر شدم. مسئول دفتر گفت: «بله، متن مفصلی نوشته بودند. من هم آنرا به حضرت آقای اعرافی رساندم». خیلی خوشحال شدم. البته متعجب هم شدم. چون عادت پدر اینچنین بود که هر موقع مطلبی مینوشتند که ارتباطی با من داشت، زنگ میزدند و مطلب را تمام و کمال برایم میخواندند. اما این بار چنین نبود. برای آنکه بدانم پدر در نامه، در وصف من چه نوشته، دوباره پیگیر شدم. بنا شد یک نسخه از نامه را برایم بفرستند. بعد از دو سه روز، نامه را دیدم. چند صفحه بود. از ابتدا تا انتها خواندم. ضعفهای حوزه را برشمرده بودند و نصایحی کاربردی کرده بودند. دوباره به صدر و ذیل نامه نگاه کردم. هیچ اثری از من در آن نبود!!
کمی بعد، پدر تماس گرفت. با کنایه گفتم: «نامۀ شما را به آقای اعرافی خواندم. خجالتم دادید از بس که از من تعریف کرده بودید!»
جواب دادند: « با پدرت با کنایه صحبت نکن!» بعد ادامه دادند: «شنیدم آقای اعرافی گزینۀ اصلی مدیریت حوزههای علمیه است. دیدم فرصتی دست داده تا خیرخواهی کنم. ترسیدم از چشم خدا بیافتیم وقتی من برای رزق و روزیَت تصمیم بگیرم و خدا هم برکت را از زندگیمان خواهد برد».
@haerishirazi
هدایت شده از روزنه
🏴 جایگاه مجالس روضه و عزاداری در زندگی حضرت آیتالله بهجت
💥 به مناسبت گرامیداشت سالروز تولد فقیه عارف، عبد صالح خدا، حضرت آیتاللّه حاج شیخ محمدتقی بهجت اعلیاللهمقامه (۱۲۹۵ش)
#بازنشر
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
▫️ آخرین جمعه بود؛ ۲۵اردیبهشت١٣٨٨. با بدنی رنجور و نحیف، در مجلس روضه نشسته بود. نودوسه سال از عمر مرجع تقلید شیعیان میگذشت؛ ولی هنوز خود را محتاج همین بارگاه میدانست. حدود پنجاه سال بود که هر جمعه، مجلس روضه برپا میکرد؛ البته این مجلس غیر از مجالسی بود که در محرم و صفر برگزار میکرد. سالهای آغازین ورود به قم، این مجلس را در منزل خودش برگزار میکرد. رفتهرفته جمعیت مشتاق زیادتر میشد و دیگر، اتاقهای کوچک و تودرتوی منزل جوابگوی این جمعیت نبود. محل برگزاری روضهها را به مسجد منتقل کردند. خودش تا آخرین جمعۀ عمرش، شرکتکنندۀ همیشگی مجلسها بود.
▫️پایبندیاش به روضه تعجببرانگیز بود. در حال مریضی هم اصرار داشت که این مجلس باید برقرار باشد. تا خودش به مجلس روضه نمیرفت، آرام نمیگرفت؛ مگر آنکه پسرش را به نیابت از خود میفرستاد.
▫️سالهایی که مجلس را در منزل برگزار میکرد، بسیاری از کارها را خودش انجام میداد و هنگام روضه، کنار در مینشست و به کسانی که وارد میشدند، احترام میگذاشت و جلوی پای کسانی که وارد مجلس میشدند، میایستاد؛ چون به مجلس امام حسین علیهالسلام مشرف میشدند، عزیز بودند.
▫️بر جزئیات کارها نیز نظارت میکرد؛ حتی بر چایدادن و خوشآمدگویی به عزاداران. این پیگیری و توجه و تواضع را از استادان بزرگ خود آموخته بود. میفرمود:
▫️استاد بزرگ ما، مرحوم غروی کمپانی که از لحاظ علمی در سطح بالایی بود، در مجالس روضۀ اباعبدالله علیهالسلام پای سماور مینشست و چای میداد.
▫️شرکت در مجالس عزای سیدالشهدا علیهالسلام را تعظیم شعائر میدانست و معتقد بود که باید به شعائر عظمت بخشید و عمر خود را در اعتلای هرچه بیشتر آنها صرف کرد. همیشه تأکید میکرد:
▫️شرکت در مجالس سیدالشهدا علیهالسلام محبت به ذویالقربای پیامبر صلّیاللّهعلیهوآله است؛ همان ذویالقربایی که قرآن به مودت آنها سفارش کرده و مودت آنان را مزد رسالت قرار داده است. شرکت در این مراسم، اجر رسالت پیامبر صلّیاللّهعلیهوآله است. شما به این نیت برو و به خدا بگو: تو گفتی و من هم آمدم. من همان محبتی را که تو میخواهی انجام میدهم. به کسانی که تو دوستشان داری محبت میکنم.
📚 رحمت واسعه، ص٢٢
@bahjat_ir
@rozaneebefarda
هدایت شده از اخبار سوریه
پروژه به پایان رسید... مارمولک کابلی در آغوش یک عضو کادر طالبان. غنی جوری که این طالب را در آغوش گرفته، دخترش را هم در آغوش نگرفته بود. همه چیز به همین سادگی تمام شد... ملتی که این همه مدت مسخره این اوباش شدند، حالا بدانند که پشت پرده کثیف سیاست چه بوده است...
@syriankhabar