eitaa logo
💓💓مــــُـــــحَنــــــــــــّٰٓــــــــــا💓💓
2.3هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
8.4هزار ویدیو
491 فایل
فعلا مادر شش فرزند، مشاور، حافظ نیم قرآن، مربی نویسنده، مسیول خوابگاه دختران، اینجاباهم از زندگی، به حیات می‌رسیم استفاده از مطالب کانال بلااستثنا آزاد است. https://harfeto.timefriend.net/173774543300 https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
مشاهده در ایتا
دانلود
🟥 جامعه اسلامی دانشجویان دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی، برگزار می‌کند: 🔸 نظام سلطه و حملات زیستی و بیولوژیکی 🔻با حضور: پروفسور علی کرمی محورهای اساسی سخنرانی : - تهدیدات بیولوژیک خطرناک تر از سلاح اتمی - توسعه و استفاده از سلاح های کشتار جمعی علیه ملت ها - تاریخچه جنگ های بیولوژیک نظام سلطه -تولید و استفاده از سلاح های بیولوژیک -بیوتروریسم کشاورزی و مواد غذایی - نقض معاهدات بین المللی خلع سلاح بیولوژیک توسط نظام سلطه - ضرورت افزایش توان پدافند زیستی کشور و آمادگی مقابله 🕕 زمان : یکشنبه 16 آبان 1400 ساعت 18 📱پخش زنده از اینستاگرام @jad_ut2 اسکای‌روم https://www.skyroom.online/ch/msaghandi79/biologic کلاب هاوس: http://iwo.ir/bg8fj با ما همراه باشید: 🆔 @Jad_ut 🆔 eitaa.com/jad_ut 🆔 Instagram.com/jad_ut2
بسم الله کاووس دیشب خواب هولناکی دیدم!😱🙈 خواب دیدم توی یه دادگاه نشستم! طغرل بیک ، شاه سلجوقیان . امیر طاهربن حسین، امیر طاهریان ، امیراسماعیل سامانی شاه دوره سامانیان . خسرو پرویز ساسانیان . آقا خلاصه شاه اسماعیل صفوی، شاه عباس اول و دوم و سوم. شاه های دوره اشکانیان . افشاریه که نادرقلی افشار خیلی ناراحت بود و کریمخان زند ، شاهان قاجاریه حتی شاه پهلوی هم حاضر بودند! 😳☺️ حالا قاضی کی بود ، قاضی شارح قاضی باااشتین بود ! آقا نبودید اصلا یه وضعی بود همه اومده بودن شکایت از هخامنشی. که بیا و ببین . همه میگفتن یعنی چی این همه ما به منفی و مثبت خدمت کردیم چرا کسی از ما اسطوره نمیسازه؟😌 چرا سر گور ما نمیان؟😢 چرا کسی تولد ما رو جشن نمیگیره؟😒 مگه ما آدم نیستیم ما از کورش کبیر شکایت داریم! که حسابی عصبی بود و فریاد میزد برید ببینید من تو چه کارها و چه بناها علم نکرده ام. من بودم که رو از ایران بیرون کردم! یکم بدتر بود! چاقو میزدی خونش در نمیومد! 🤐 میگفت مگه ندیدید چطور رو شکست دادم و جلوی من زانو زد! اخه اگه به ه، چرا برای من قبر نمیسازن!😤 به سر و کله خودش میزد! میگفت من اولین ایرانم! وقتی که من شاه بودم، مردم ایران توی غارها زندگی میکردن! و از برگ درختا لباس میپوشیدن!☘🍀 شاه اول منم! اما ایرانیا مگه لای شاهنامه رو باز میکنن؟!😟 مرتب دور اتاق میچرخید! میگفت: آخه بی غیرتا! همه بانک مرکزی تون رو من از آوردم! 👑اگر من نبودم، ایران تون هنوز دست ها بود! خیلی بی چشم و رو هستین! 😠اصلا میدونید قبر من کجاس! سلجوقی از همه عصبانی تر بود.. میگفت ایران در زمان من، پهناورترین امپراتوری جهان بود! بزرگ مثل خواجه نظام الملک، وزیر من بودند و تمام ایران را آباد کردم! اصلا منو میشناسین ایرانیای جوگیر!😏🤨 کوروش هخامنشی مدام اشک میریخت😭 میگفت : والا بلا من بی تقصیرم ! یه عده ایرانی نژاد پرست که قصد تفرقه انداختن بین و و و دارن، دارن این بزرگنمایی ها رو در حق من روا میدارن ! ای خدا ازشان نگذرد که آبروی ما را در پیش همگان بردن . 😔 همینطور کوروش گریان بود که دید در آنطرف محکمه اندیشمندان و فلاسفه و دکتر شریعتی و علمای دین فریاد میزدن که کیست به فریاد ما برسد این همه کتاب نوشتیم و جمله های زیبا نوشتیم الآن همه را به اسم خود زده!😶 کوروش از جا برخاست و گفت آخه به من چه ربطی داره به من چه که نژاد پرستان ایران برای توهین به اسلام و علما و اندیشمندان و دانشمندان و هنرمندان و ائمه، جملات و احادیث شان را میدزدن به نام من ! به قسم! من بودم! م کجا بود؟! با متکا و گل و بلبل هم سرزمینها را نگرفتم! 🌺💐 اپیس و نینوا را به آتش کشیدم تا تصرف کردم.☄🔥 حتی همین را که 1300 سال قبل از من حاکم عادلش قوانین 300 گانه برایش نوشته بود📜 و با باغ های معلقش 🌳 زیباترین شهر جهان بود، بعد از اینکه تصرف کردم برای همیشه از روی زمین نابود کردم! 🤭به جان پسرم کمبوجیه قسم که بهش گفتم با دو خواهرش و ازدواج کنه، اگر راضی به این امر باشم، من یه زمانی به خدمت کردم، راه پایشان را به ایران باز کردم! تا اینکه اونقدر دم درآوردن که دوره نوه هفتم هشتمم، 77 هزار ایرانی را روز 13 بدر کشتند و برای همیشه منفور ایرانی ها شدن و شدم..! والا تنها خصلتم خدمت به همین یهود بعل پرست بود!😓 ولی نمیدونستم انقدر بعد از چند قرن دوباره میام رو بورس!😐😬 عجب خوابی بود! امان از دست مغزهای کوچولوی جوگیر که خواب و خوراک را بر این شاه حرام کردند! 😕 ای ایرانیان وطن پرست! بیایید برای اینکه روح کورش در قبر نلرزه، برای همه شاهان قبر بسازید و بروید سر قبرشان برقصید! چرا یکی را تقدیس میکنید؟!🧐 شما که در کار و شاه پرستی افتاده اید، همه را تقدیس کنید ! آن وقت در گینس ثبت خواهند کرد زمانی که دیگر کشورها به مریخ میرن، یه ملت اومده شاهانش رو کرده نماد پرستی!! و کسی جرات نداره خوب و بد این شاهان را بگه! وگرنه متهم میشه به ضدیت با و هویت و این حرفا! رکورد باحالیه ها! بهش فکر کنید! -•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• کانال روشنگری را به دوستان خود معرفی کنید 🌹 روشنگری = گسترش آگاهی 🌹 @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❖ الهی، از کودکان چیزها آموختم، لاجَرَم کودکی پیش گرفتم... • کلیپی تازه منتشر شده و بسیار زیبا از علامه حسن زاده آملی در حال عکاسی از نوه‌شان و بغل کردن او • به همراه زیرنویس جملات ایشان و تزئینِ کلیپ با جمله ای از الهی نامه‌ی ایشان توسط کانال عارفانه @zedbanoo
هدایت شده از مسار
✍️ دلجویی امام 🍃مجید به استاد غفاری نگاه کرد، استاد هر چند قدم که برمی‌داشت از حرکت می‌ایستاد و استراحت می‌کرد. جوانان و گروهی از کاروان همراهشان، زیر لب و در گوشی غُر می‌زدند که به خاطر او حرکتشان به کُندی پیش می‌رود. ☘امّا مجید به خاطر خدا و حقی که استاد به گردنش داشت، دست در زیر بغل او انداخت و تکیه گاه او شد تا کمتر پای تاول‌زده‌اش را روی زمین بگذارد. 🌸وقتی به کربلا رسیدند، تاول‌ها‌ی پای استاد توان راه رفتن را از او گرفته بود. مجید هر روز یک ساعت زودتر بیرون می‌رفت و با ویلچر به هتل برمی‌گشت. استاد غفاری را سوار بر ویلچر می‌کرد و به حرم می‌برد. استاد با لبخند زدن به چهره آفتاب سوخته مجید از او تشکر می‌کرد. 🍃روز آخر استاد ۴۰ دینار عراقی به مجید داد تا برای کاروان میوه بخرد. پول زیادی بود؛ ولی گفت:«نگران نباش پول دارم، همه را خرج کن.» ☘ برای بازگشت همه آماده شدند؛ اما استاد همچنان نمی‌توانست راه برود. مجید به او گفت:«پیشتون می‌مونم تا بهتر بشین، بعد با هم برمی‌گردیم.» استاد خیره به چشمان منتظر مجید گفت:«برو، نگران نباش. خودم میتونم برگردم.» 🌺مجید با کاروان به ایران برگشت. کلاس‌های دانشگاه دوباره طبق روال قبل از پیاده‌روی اربعین با حضور همه اساتید و دانشجویان برگزار ‌شد. اساتید و دانشجویان زائر کربلا، همه برگشته بودند؛ جز استاد غفاری. مجید روز سوم با غیبت استاد غفاری در کلاس درس، دوباره با استاد تماس گرفت. شنیدن صدای استاد بعد از چند روز شنیدن مخاطب در دسترس نیست، خیالش را راحت کرد. 🍃 از استاد غفاری علت تأخیرش را پرسید. او گفت:«پولم تمام شده بود و کسی هم نبود که به دادم برسه. رو به حرم به امام شکایت کردم که آقا حداقل پولی که خرج زائرانت کردم رو بهم برگردون. چیزی نگذشت، موتور سواری روبریم ایستاد. با زبان عربی چیزی گفت و پولی کف دستم گذاشت و رفت. پول را شمردم ۴۰ دینار عراقی بود.» 🆔 @tanha_rahe_narafte