eitaa logo
المرسلات
10.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
550 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
📌از حکمت تا سیر و سلوک تا به حال زیاد شنیده ایم که: ▫️آیا فلسفه در معنویت تأثیر دارد یا خیر؟ ▫️آیا جهان بینی می تواند راه رسیدن به سعادت را برای ما مشخص کند؟ ▫️چگونه از گزاره های حقیقی به مسیر عملی در سلوک برسیم؟ 🔹صوت های استاد علی فرحانی را پیش تر یک دور گوش داده بودم ولی بار دوم بهره دیگری برایم داشت که از مهمترین آن ها، استفاده استاد از براهین فلسفی در تبیین معارف عرفانی و است. صوت زیر نمونه ای از همین موارد است که استاد در 10 دقیقه سرفصل های بسیار مهمی را مطرح می کنند و نتیجه آن را در تبیین حرکت معنوی انسان نشان می دهند. 🔹بحث درباره معیت علت و معلول است. پس از اثبات معیت، معنای عمیقتری از علیت را مطرح می کنند که همان اضافه اشراقی معلول به علت است. در این معنا از علیت، حقیقتِ معلول عین ربط و عین فقر به علت است و هیچ استقلالی ندارد. 🔹استاد فرحانی ابتدا این معنا را از آیات قرآن تبیین می کنند: «و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریاتهم اشهدهم علی انفسهم فقال الست بربکم قالوا بلی» تنها در صورتی شهود نفس به تصدیق منجر می شود که حقیقت معلول عین و به علت باشد و هیچ استقلالی نداشته باشد. هر گونه استقلال بینی مانع از وصول به توحید ربوبی است. برهان اضافه اشراقی این حقیقت قرآنی را با زبان فلسفه تبیین می کند تا عقول بشر آن را درک کرده و تصدیق کنند. اضافه اشراقی مدیون متعالیه و حکمت متعالیه مدیون مشاهدات عرفانی و عرفان مدیون قرآن است. 🔹استاد از امام خمینی جمله ای را نقل می کنند که حقیقت مجاهده را به دستور خدا می دانند نه خدمت به خلق و یا انگیزه های دیگر. ایشان می فرمایند مسأله این نیست که انسان فطرتاً خدمت به مستضعفین را دوست دارد بلکه حقیقت مسأله در تعبد و تسلیم فرمان خداست. وسیله ای است برای رسیدن به تعبد. فطرت ممکن است با زنگار طبیعت آغشته شده و مرز آن با القائات شیطان مشخص نشود. 🔹مرحوم وحدت ادیان الهی را با توجه به همین نکته استفاده می کنند. ایشان می فرمایند اساس اسلام وحدت شیعه و سنی نیست بلکه ادیان توحیدی است. «قل تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله» اگر اهل کتاب هم اهل ایمان و تقوا باشند ابواب آسمان بر آن ها گشوده خواهد شد.( وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ) با تقوای اهل کتاب از فاسق مسلمان نزد خدا بالاتر است چون ملاک است اگر کسی در اندیشه توحیدی راسخ شود و به دلیل استضعاف فکری به شریعت دیگر ادیان در بیاید اما تعبدا و خالصا الی الله عمل کند اجرش از آدم مسلمان شیعه که در محضر خدا به راحتی گناه می کند، بیشتر است. آنچه مهم است این است که بنای بر اطاعت الهی دارد و قصد مخالفت نمی کند. 🔹عرفای ما از همین قاعده اضافه اشراقی و فنای معلول در علت، دستور العمل های سیر و سلوکی استفاده می کردند. مرحوم از همین آیه و همین برهان دستور به جمع موهومات و تفکر در عدم می دادند تا جایی که تجلی سلطان معرفت محقق شود. قسمتی از نسخه ایشان به مرحوم در نامه ذیل آمده است که می فرمایند: 📌 «و اما فکر برای مبتدی می فرمودند: در مرگ فکر بکن تا آن وقتی که از حالش می فهمیدند که از مداومت این مراتب گیج شده فی الجمله استعدادی پیدا کرده آن وقت به عالم خیالش ملتفت می کردند تا آنکه خود ملتفت می شد چند روزی همه روز و شب فکر در این می کند که بفهمد که هرچه می کند و می بیند خودش است و از خودش خارج نیست. اگر این را می کرد خودش را در می دید یعنی حقیقت عالم مثالش را می فهمید و این معنی را ملکه می کرد. آن وقت می فرمودند که باید فکر را تغیر داد و همه صورتها و موهومات را محو کرد و فکر در عدم کرد، و اگر انسان این را ملکه نماید لا بد تجلّی خواهد شد. یعنی تجلّی حقیقت خود را به و بی صورت و با کمال بهاء فائز آید، و اگر در حال ببیند بهتر است بعد از آنکه راه ترقیات عوالم عالیه را پیدا کرد هر قدر سیر بکند اثرش را حاضر خواهد یافت. به جهت ترتیب این عوالم که باید انسان از این عوالم اول ترقی به عالم نماید، بعد به عالم و انوار حقیقیه البته را خودتان احضر هستید. » 🔹اخلاق و زهد و عبادت همگی بدون علم ممکن است ولی از منظر امام خمینی (ره) همیشه همراه با علم و حکمت است. عرفان با تبدیل علم الیقین به از طریق ریاضات، علم را بر قلب حک می کند. این امر بدون علمِ سابق امکان ندارد. یکی از این موارد است تا ما مسیر را به ختم کنیم. رزقنا الله و ایاکم. 🔰حجت الاسلام سید مجتبی جواهری @almorsalaat 📌حتما 👇👇
📝| عدم حجیت اصل مثبت در بیان شیخ انصاری(ره) 🌀یکی از مسائل بسیار پر ثمر در فقه مساله حجیت یا عدم حجیت اصل مثبت است، مرحوم شیخ هم ذیل امر سادس از تنبیهات استصحاب، تبیین می کنند اصل مثبت، اصلی است که مستقیما مطلوب فقیه را اثبات نمی کند بلکه نتیجه اصل، مقارن با شیئ دیگر است که مطلوب فقیه بر آن شیئ ثانی بار میشود. 🌀 لذا اصل مثبت اختصاص به استصحاب ندارد ‌اما اصول عملیه عقلیه که مجعولی را به دنبال ندارند از محل بحث خارج اند. نسبت به برائت شرعیه نیز به خلاف برخی اصولیین، با تفکیک بین عدم مطلق و عدم مضاف، برائت شرعیه را دارای مجعول میدانند نه عدم الجعل. 🌀شیخ قائل است چون مجعولات شارع اعتباری اند، شارع بما هو شارع فقط در محدوده شارعیت خود اعتبار میکند لذا علاوه بر تفکیک حقیقت از اعتبار، چون هیچ معتبری نمی تواند در اعتبار معتبر دیگر تصرف کند، لازم است اعتبارات شرعی را نیز از اعتبارات غیر شرعی جدا کنیم. 🌀 بنابر اینکه شیخ استصحاب را متخذ از اخبار و مفادش را جعل حکم مماثل، می داند تصریح می کند مستصحب، مجعول شرعی است و چون امور اعتباری به خودی خود هیچ ملازمه ای با امور عقلی یا شرعی یا عادی ندارد، مثبتات استصحاب نیز حجت نیستند. 🌀 اما اگر استصحاب اماره باشد چون از است و مدارش ظن نوعی (حکم العقلاء) است مثبتاتش حجت است به خلاف و اعتباری شارع که مثبتاتشان حجت نیست‌. 🌀من هنا یظهر: 1⃣ همانطور که استاد شهید مطهری در مقاله ادراکات اعتباری تصریح میکند، در فضای اعتبار، ربط وجود ندارد فلذا هم به معنای ادراک مطابقت نسبت با واقع، وجود ندارد. بلکه ادراکات اعتباری هیچ رابطه تولیدی با ادراکات حقیقی یا اعتباری دیگر ندارند. 🌀پس بالتبع، قیاس هم که مناط اش به حدوسط است و حدوسط هم تابع واقع، ربط واقعی بین حد اصغر و حد اکبر را نشان میدهد، در ادراکات اعتباری معنا ندارد. لذا تبویب در علم اصول که مبتنی بر قیاس است، اگرچه مورد تایید اکثر متاخرین واقع شده است اما نهایتا خلط حقیقت و اعتبار است. 3⃣تعریف مرحوم مظفر از علم اصول که فرمود «علم یبحث عن قواعد التی تقع نتیجتها فی طریق الاستنباط الاحکام الشرعیه» هم خلط حقیقت و اعتبار است زیرا صغری و کبری و نتیجه در ادراکات اعتباری معنا ندارد. 4⃣رابعا در فضای اعتبار و حجیت عقلائی، بی معنا است فلذا نمی توان گفت که چون قطع و یقین بالمعنی الاعم حجت است به طریق اولی هم یقین بالمعنی الاخص حجت است زیرا حجیت امری عقلائی است و از یقین بالمعنی الاخص که مختص به فضای حقائق است، اجنبی است. 5⃣محدوده اعتبارات شرعی یعنی محدوده فقه طهارت تا دیات از واقعیات خارجی جدا است لذا حدوسط حجیت خبر واحد توان حجیت بخشی به اخبار معارف را ندارد بلکه اساسا مناط استظهار از ادله شرعی یعنی ، در باب اخبار از حقایق، جاری نیست. 6⃣منشا اعتبار غیر از محکی می باشد یعنی اعتبار از آن جهت که فعل اختیاری انسان است پشتبند و منشا داشته و تلازمی با نسبیت ندارد ولی هرگز اعتبار، مطابقی که از حکایت کند ندارد. 🌀در آخر باید گفت آنچه در مورد تفکیک بین حقیقت و اعتبار گفته شد صحیح است اما باید بین و نیز تفکیک کنیم به عبارت دیگر، عقلاء نه با اعتبارات فلسفی کار می کنند نه با حقائق فلسفی بلکه ملاک آنها اعتبارات عقلائیه است. 🌀لذا ولو علت و معلول در فضای اعتبارات فلسفی نداریم اما عقلاء بدون اینکه علیت تامه فلسفی را ادراک کرده باشند، چیزی را علت و چیز دیگری را معلول اعتبار می کنند. ✍️احسان چینی پرداز @almorsalaat بیانات استاد را حتما 👇👇👇
المرسلات
🎥 #ببینید 📚 آشنایی با کتاب توحید علمی و عینی (محاکمات علامه طباطبایی (ره) بر مکاتبات سید احمد کربلا
📌مقدمه كتاب توحید علمی و عینی (مکاتبات علمین) 🔰 آیت‌الله سيد محمد حسين حسينى طهرانى 🌀در سنواتى كه مرحوم فخر المحقّقين و شيخ الفقهاء و المجتهدين آخوند مولى محمّد كاظم خراسانى قدّس الله سرّه الشريف ، در قيد حيات بوده‌اند يكى از طلاّب نجف اشرف كه اهل ذوق بوده است ، به نام شيخ اسمعيل تبريزى، و متخلّص به تائب به عنوان استفتاء از حضرت ايشان ، در نامه‌اى از يك بيت از ديوان «منطق الطّير» شيخ عطّار سؤالى مى‌كند، 🌀بدين گونه كه شيخ عطّار در «منطق الطّير» گويد: ❇️دائماً او پادشاه مطلق است در كمال عزّ خود مستغرق است ❇️او به سر نايد ز خود آنجا كه اوست كى رسد عقل وجود آنجا كه اوست ؟ 🌀معنى بيت دوم را بيان فرمائيد . 🌀مرحوم آخوند، جواب مختصرى در سه سطر مى‌دهند؛ و مى‌گويند: مقام بيش از اين گنجايش إطاله را ندارد. 🌀آقاى شيخ اسمعيل اين سؤال را كتباً از مرحوم آية الله: آقا حاج شيخ محمّد حسين اصفهانى معروف به كمپانى مى‌نمايد؛ و ايشان جواب مفصّلى كتباً در إزاءِ سؤال او مى‌دهند. 🌀و نيز در همين ميان اين سؤال را كتباً از مرحوم آية الله : آقا حاج سيّد احمد طهرانى معروف به كربلائى مى‌نمايد؛ و ايشان نيز جوابى كتباً مرقوم مى‌دارند. 🌀جواب آقا حاج سيّد احمد با جواب حاج شيخ محمد حسين ، مخالف در آمد، زيرا حاج شيخ بر اساس مسأله توحيد عند الحكماء كه مى‌گويند: صفات ثبوتيّۀ حضرت حقّ‌ با ذات او عينيّت دارند، پاسخ مى‌دهد؛ و حاج سيّد احمد، بر اساس مسألۀ توحيد عند العرفاء پاسخ مى‌دهد كه : ذات أقدس او از هر اسم و رسمى بالاتر است ، و اين بيت مى‌رساند كه : أشياء در آن مقام منيع راه ندارند؛ و عقل را توان إراك نيست ، زيرا قبل از وصول به آن مقام ، مضمحل و فانى خواهد شد. 🌀شيخ إسمعيل پاسخ حاج سيّد أحمد را حضور حاج شيخ مى‌آورد، و ايشان پس از مطالعه ، جوابى بر ردّ مكتوب سيّد مى‌نويسند. او جواب شيخ را حضور سيّد مى‌آورد، و ايشان پاسخى بسيار مفصّل و مستدلّ‌ بر عليه شيخ مى‌نويسند ديگر در اينجا مطلب گسترش پيدا نموده ؛ و به كيفيّت حدوث أعيان ثابته و كيفيت وجود علمى أشياء در صُقع ربوبى و ذات حقّ‌ جلّ‌ و علا كشيده مى‌شود. و به كيفيت عدم وجود صفات در ذات او، و توحيد خواصّ‌ كه : و كمال توحيده نفىُ‌ الصِّفاتِ‌ عَنْهُ‌ منتهى مى‌شود. و بالأخره كم كم به بسيارى از موارد اختلاف مذهب حكماء با مذهب عرفاء منجر مى‌گردد. 🌀زيرا شيخ إسمعيل در اين هنگام پاسخ دوّم سيّد را به نزد شيخ مى‌برد؛ و شيخ مكتوب سوّمى بر ردّ سيّد مى‌نويسند؛ و همينطور مرتّباً هر نامه را به نزد ديگرى مى‌برد؛ و او جواب مى‌دهد. وَ هَلُمَّ‌ جَراً بطور مسلسل چهارده مكتوب از طرفين مسأله ردّ و بدل شده است ، هفت مكتوب از مرحوم شيخ ؛ و هفت مكتوب از مرحوم سيّد. 🌀در اين مكاتيب مرحوم شيخ به آنچه بر ردّ عرفاء در كتب حكمت آمده است ، تمسّك جسته ، و براى شكستن طرف مقابل خود از آن استمداد كرده است . و مرحوم سيّد به آنچه عرفاء بدان تمسّك دارند و اتّكاء مى‌نمايند، براى خرد كردن طرف و حريف خود، از آن استفاده نموده است . و بطور خلاصه هر كدام آنچه تير در تركش خود داشته‌اند، به كمان زده ؛ و به طرف مقابل خود پرتاب نموده‌اند. 🌀مرحوم حاج شيخ از برهان استمداد كرده ، و مرحوم حاج سيّد احمد هم از برهان و هم از ذوق و شهود و وجدان استفاده نموده ؛ و در أداء حقّ‌ مطلب دريغ ننموده‌اند. @almorsalaat