eitaa logo
ألنکت الأدبیة والٱصولیة
1.9هزار دنبال‌کننده
90 عکس
31 ویدیو
88 فایل
ادمین @Alhamd_leallah کانال شرح الجامی @sharholjami کانال شرح ریاض السالکین @RiazAlsalekin کانال مختصرالمعانی @MOKHTASAR_ALMANI
مشاهده در ایتا
دانلود
حاشیه خوانی مغنی.۱.mp3
41.23M
خلاصه درس: ۱.حاشیه خوانی چیست؟ ۲.مقدمه استفاده از حواشی چیست؟ ۳.چرا کلام عرب دلیل معتبر در ادبیات است؟با استفاده از اصول نحو سیوطی(زمان، مکان و قبیله شاعر در این امر دخیل است.) ۴.کلام عرب از چه راه معتبری قابل دسترسی هست(آیا استناد به دواوین عرب مثل دیوان امرء القیس در اعتبار یک شعر کفایت می کند؟) ۵.چرا اجماع دلیل معتبر در ادبیات است؟با استفاده از اصول نحو سیوطی. ۶.اجماع بصره و کوفه باهم فقط دلیل هستند یا به تنهایی نیز دلیل هستند؟ ۷.اگر اسلوبی در قرآن نباشد ولی در کلام عرب شایع باشد قابل اتباع هست؟ والحمدلله. @alnokat
ان شاء الله روز های شنبه جلسات تقدیم محضر می گردد.
4_1042592462016611025.pdf
7.54M
الاصباح فی شرح الاقتراح اصول نحو سیوطی همراه یک شرح مختصر و مفید. رفقا از این پی دی اف واسه دیدن عبارت اصول نحو استفاده کنند. @alnokat
مغنی دمامینی1.pdf
16.24M
تحفة الغریب دمامینی شرح ۴ جلدی و کامل. @alnokat
از این چهار کتاب جلسه اول استفاده شد.
حاشیه خوانی مغنی۲.mp3
36.43M
خلاصه درس: ۱.کمیت اسدی جزء کدام دسته از شعرا با تقسیم بندی چهار گانه است؟آیا قول او به عنوان دلیل پذیرفته می شود؟ ۲.اشکال مهم و دقیق شریف جرجانی مبنی بر اینکه همزه برای طلب تصور نیست. ۳.نقض کلام ابن هشام دروجوب اینکه مستفهم عنه بعد از ادات استفهام بیاید وجوب نحوی است و اثبات این مطلب که وجوب بلاغی است و صرفا اولویت نحوی دارد. ۴.اشکال مرحوم رضی بر زمخشری در ذیل تمام التصدیر بودن همزه. ۵.اصطلاح فصل تنبیه تذنیب در کتب مصنفین به چه معناست؟کجا باید استفاده شود؟ ۶.نقض کلام ابن هشام بر اینکه هل بین ادوات مختص طلب تصدیق است.باتوجه به عبارت خود ابن هشام در باب ام. ۷و... والحمدلله @alnokat
حاشیه خوانی مغنی۳.mp3
28.69M
خلاصه درس: ۱.برسی استدلال با ایات قران اعم از متواتر، آحاد وشاذ و کلام نبی صلوات الله علیه و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام(ناظر به اصول نحو سیوطی). ۲.بررسی اذ از حیث اضافه و اضافه اعم به اخص ذیل کدام یک از اقسام سه گانه اضافه معنویه می باشد. والحمدلله @alnokat
4_1042592462016610325.rar
48.43M
حاشیه ۷ جلدی خطیب بر مغنی اللبیب. از این نسخه برای ارجاعات در صوت استفاده کنید. @alnokat
حاشیه خوانی مغنی۴.mp3
26.39M
خلاصه درس: 💠تبیین اجمالی قاعده:عدم التقدیر اولی من التقدیر و مجرای آن. 💠بررسی وجه رد جمهور نسبت به استعمال اذ به معنای مفعول به و بدل. 💠بررسی تعارض قاعده عدم التقدیر با اصل عدم زیادت اقسام استعمالی یک ادات. 💠اشکال دمامینی به عبارت ابن هشام و پاسخ به دمامینی. والحمدلله @alnokat
حاشیه خوانی مغنی۵.mp3
30.14M
خلاصه درس: ۱.رفع یک تعارض ظاهری در کلام ابن هشام. ۲.ترجیح مبنای مرحوم رضی در ادات شرط فرعی، نسبت به مبنای ابن هشام از نظر بعض محشین. با مبنای مرحوم رضی ظاهر معانی آیات حفظ می شود. ۳.بررسی اجمالی این مطلب که لحاظ معانی بیان در نحو آری یا نه. ۴.اشکال دسوقی و جواب امیر از جانب ابن هشام. والحمدلله @alnokat
✅متعلَّق ♨️تفتازانی در حاشیه اش بر کشاف گفته است: 💢آنچه آگاهی دادن بر آن واجب است این است که: 🔆وقتی متعلَّق ظرف(یا جارو مجرور) کان یا کائن (بنابر اختلاف در تقدیر اسم مفرد یا فعل) باشد،این ها از افعال تامه به معنای حصل و ثبت و...هستند نه ناقصه و ظرف (متعلِّق)نسبت به آن مقدر لغو است نه مستقر والا اگر ظرف برای ان مقدر خبر باشد، به تقدیر یک کان دیگر است و لازمه آن تسلسل در تقدیرات است... 💠مثل زید فی الدار 💠در اصل زید کان(ثبت) فی الدار. در این مثال اگر فی الدار خبر باشد نه متعلق به کان،باید متعلق به محذوف باشد و هکذا... 📗الثالث: قال التفتازانيّ في حاشية الكشّاف: ممّا يجب التنبيه له أنّه إذا قدّر في الظرف‏ كان أو كائن فهو من التامّة بمعنى حصل و ثبت، و الظرف بالنسبة إليه لغو لا الناقصة، و إلا كان الظرف في موضع الخبر بتقدير كان أخرى و بتسلسل التقديرات. @alnokat
حاشیه خوانی مغنی۶.mp3
36.68M
خلاصه درس: 💠تحلیل مرحوم رضی از عامل اذا شرطیه در مقابل ابن هشام و اکثر نحات! 💠ملاک در اینکه دو یا چند کلمه بمنزله کلام واحد است از منظر مرحوم رضی(چرا مضاف الیه در مضاف یا توابع در متبوعات یا صله در موصول نمیتواند عمل کن اما فعل شرط،در شرط ماقبل عمل می کند و...) 💠ثمره عملی تحلیل مرحوم رضی از بحث اذا شرطیه در فهم دقیق و بهتر آیات . ✅اینکه در حاشیه خوانی مغنی ،متن شرح کافیه رضی تدریس شد: 💠اولا بخاطر ارجاع بسیاری از حاشیه های مغنی به مبنای مرحوم رضی در بحث اذا شرطیه. 💠ثانیا اشنایی با سبک بحث های مرحوم رضی. 💠ثالثا بخاطر ثمره علمی بحث نسبت به آیات و کلام عرب. والحمدلله. @alnokat
✅اصل رفع التقاء دو ساکن بوسیله اصلِ: 💠اذا التقی الساکنان حرِّک بالکسر 💠یا گاهی با فتح یا ضم یا حذف علی خلاف الاصل. ✅دلیل رفع التقاء دو ساکن: ثقالت بر زبان عرب آن زمان. ♨️اما سه جا رفع التقاء دو ساکن لازم نیست. ۱. التقاء ساکنین علی حدّه. ۲.اسم ذو اللام که بر آن همزه وصل داخل شده است( آلله اذن لکم..). ۳.هنگام وقف بر اسم هایی که حرف یکی مانده به آخر انها ساکن است: زید عمرو بکر. 💠اما آیا در این سه مورد تخصیص قاعده رخ داده است است یا تخصص؟ 💠پاسخ: 💠در برخی تخصیص است و دربعضی تخصص: 💠مثلا در جایی که همزه استفهام بر ال داخل می شود برای رفع التقاء دو ساکن نمی شود همزه اسفهام یا ال را حذف کرد، زیرا استفهام فهمیده نمی شود( مثلا در آلله اذن لکم گفته شود: الله اذن لکم) لذا با وجود ثقالت، عرب فصیح تن به ثقالت می دهد تا اشتباه رخ ندهد. 💠در برخی هم تخصص: مثل وقف بر کلمات و التقاء ساکنین علی حدّه: 💠 از انجا که وقف محل تخفیف است، التقاء دو ساکن موجب ثقالت نیست زیرا ثقالت جایی است که بعد دو ساکن بلافاصله شروع به حرکت شود پس نیازی به رفع ندارد. ↪️توضیح التقاء ساکنین علی حدّه و وجه تخصص می آید ان شاء الله. ✍احمد مومیوند. @alnokat
💥شیخ عبد القاهر جرجانی در دلائل الاعجاز گفته است: 📎نفی و اثبات در کلامی که مقیّد است به قیدی،متوجه این قید می شود (نه اصل حکم) به طور کلی هر کلامی که علاوه بر اثبات شیء لشیء یا نفی شیء عن شیء دارای قیدی باشد، حکم مربوط به آن قید است بلا شک. ❇️تفتازانی فرع بر این حکم گفته است: 📎پس مثل جائنی زید فعمرو ، غرض اثبات آمدن عمرو از زید است بدون فاصله به گونه ای که کأنّ روشن است زید و عمرو امده اند و شک در ترتیب و تعقیب آنها بوده!که این کلام ترتیب و تعقیب را تعیین می کند. ♻️یا در ما جائنی زید فعمرو، نفی به عقیب زید آمدن عمرو است نه نفی حکم، به گونه ای که ممکن است با هم آمده باشند یا یا زید بعد از عمرو آمده باشد یا عمرو بعد از زید آمده باشد ولی با مهلة! 📔مطول ص۲۳۵ @alnokat
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔴زن؛ «ریحانه» یا «قهرمانه»؟ نقدی بر ترجمه‌ای از کتاب علامه تهرانی 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــ به دلیل تشابهات فراوان زبان فارسی و عربی، به ویژه در سده‌های اخیر، بعضاً مشاهده می‌شود برخی از افراد حتی در ترجمه آیات و روایات معنای فارسی و عربی برخی از واژگان را خلط می‌کنند و بعضاً‌ به خلط و خطاهای بزرگی دچار می‌شوند. في‌المثل، در حديث بسيار مشهوري از امام علي(ع) دربارة زنان مي‌خوانيم: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ، وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ». اما بسياري از افراد، حتي برخي از مشاهير علمي، حديث را به زبان فارسي چنين ترجمه مي‌کنند که زن گلي خوشبو است نه قهرمان و پهلوان و روئين‌تن. مرحوم در کتابی با عنوان رساله بدیعه که در تفسیر آیه الرجال قوامون علی النساء نوشته است، ضمن نقل این حدیث، در توضيح آن چنين آورده است: «مطلبى لطيف: در استعاره‌اى كه امام عليه السّلام بكار برده، و زن را ريحانه خوانده، سرّ عجيبى نهفته است كه تمام سخنان گذشته ما را از لطافت، رقّت و احساس و ساير صفات زن، در بر مي‌گيرد. زيرا ريحان يعنى گياه خوشبو مانند گل است. و ريحانه در لغت به دسته گياه خوشبو و گياه معطّر معروف مي‌گويند. و شادابى و طراوت وى تا وقتى است كه در بوستان و باغ و بر شاخسار يعنى محيط طبيعى خود بماند، و در كنار درخت و اصل خويش زندگى كند. و به سبب همين لطافت بسيار است كه بادى شديد، گلبرگ‌هايش را مى‌پراكند و لطافت و بويش را از بين مي‌برد. و آن را به وادى تباهى مي‌رساند. همينطور زن، چون قهرمان روئين‌تن خلق نشده، كه تحمّل شدائد را داشته باشد و مشكلات رتق و فتق امور را تحمّل كند، بايد در گلزار خانوادگى خود به حفظ شخصيّت و كرامت خود بپردازد و از اين حدّ تجاوز نكند. ولى اگر در اجتماع مردان داخل شود، و در كار آنان دخالت كند، و متصدّى امور مهمّ گردد، باد كشندة مهالك و آفات و انحرافات، بر وى وزيدن گيرد، و وجودش را درهم شكند، و سجاياى فطرى و خدادادى و غرائز لطيف و مناسب در او را از وى بگيرد، و بوى خوش نفسانيش از بين برود. در نتيجه وجود عزيز و صفات ويژه و خلق نيكوى او به پستى گرايد و ضايع گردد؛ و اين مطلب ظلمى نابخشودنى در حقّ او است.» این در حالي است که «قهرمانة» هر چند در اصل، لغتي فارسي بوده و به عربي وارد شده است (به اصطلاح، معرَّب است) اما هرگز به معناي پهلوان نبوده و نيست. بلکه به معناي «وكيل مخارج» و يا «متصدى امور دريافت و پرداخت‏» و يا «خادم و پيش‌خدمت» است. به تعبير خليل «القهرمان: هو المسيطرُ الحفيظُ على ما تحت يديه». و به تعبير ابن اثير: «هو كالخازن و الوكيل و الحافظ لما تحت يده، و القائم بامور الرجل». کليني در کافي نقل مي‌کند که «اسْتَقْرَضَ قَهْرَمَانٌ‏ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ رَجُلٍ طَعَاماً لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ...؛ قهرمان امام صادق(ع) از مردي مقداري غذا براي امام صادق قرض گرفته بود ...» روشن است که در اينجا منظور يکي از خادمان يا پيشخدمتان امام صادق و يا يکي از متصديان امور دريافت و پرداخت آن حضرت بوده است؛ و نه پهلوان او! امام صادق پهلواني نداشته است و اگر هم مي‌داشت، تناسبي ميان پهلواني و استقراض طعام نيست! @Ahmadhoseinsharifi 🌹
ألنکت الأدبیة والٱصولیة
🔴زن؛ «ریحانه» یا «قهرمانه»؟ نقدی بر ترجمه‌ای از کتاب علامه تهرانی 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــ
🔰بسم الله الرحمن الرحیم ✅بر اهل فضل پوشیده نیست که از اولیات امر تحقیق در صورت امکان رجوع به منابع دسته اول است نه منقولات و محکیات افراد چه رسد به رجوع به ترجمه کلمات بزرگان که امر مستهجنی در باب تحقیق شمرده می شود... 💠روشن است ناقد محترم با توجه نقدی که دارند،به اصل کلام مرحوم علامه در رساله بدیعه رجوع نداشته اند بلکه کلام ایشان را از ترجمه اخذ کرده که متاسفانه مترجمین این اثر در ترجمه عبارت(قهرمانه)اضافه ای داشته اند که عبارت است از( رویین تن و پهلوان) ناقد هم همین عبارت را دست خوش نقد خویش قرار داده وحال آنکه عبارت رساله بدیعه اصلا شامل این کلمه نیست و با توجه به اصل عبارت روشن می شود مولف محترم رساله بدیعه کاملا آگاه به ترجمه صحیح عبارت( قهرمانه)بوده اند 💠اما عین عبارت از کتاب رساله بدیعه: فکذلک المراة حیث لم تخلق قهرمانة حتی تتحمل الشدائد و تحکم فی الامور و تتصرف فیها بامرها فلابد ....فاذا ادخلت فی اندیة الرجال او جعلت متصدیة لمهام الامور...(رسالة بدیعة.ص ١٣٩). 💠تحکم فی الامور و تصرف فی الامور بامرها و تصدیتها للامور.... دقیقا ترجمه صحیح قهرمانه است، در لغت عرب، باتوجه به لغت نامه های معتبر، باذعان خود ناقد. 💠آنچه انسان را به تعجب وا می دارد آن است ایشان با آنکه در تیتر نقد خویش فرموده اند: نقد بر ترجمه، اما اولا به اصل رساله رجوع نکرده اند با انکه ضروری بوده است ثانیا نقد را متوجه مرحومه علامه دانسته اند با انکه در رساله چنین تعبیری اصلا وجود ندارد. علاوه بر این تمام این عبارات که ترجمه صحیح واژه قهرمانه است، در ترجمه امده و ناقد بدون توجه به هیچکدام صرفا به کلمه رویین تن توجه نموده و بدور از انصاف صاحب رساله بدیعه را متهم به خلط بزرگ کرده اند... 💠بله اجتهاد و فهم دین علاوه بر هشتک، محتاج انصاف در برخورد با کلام دیگران است چه رسد به اینکه فرد مورد نقد، سید الطائفتین باشد که خود استاد فن در لغت عرب و سایر علوم اسلامی است. والسلام علی من اتبع الهدی. ✍احمد مومیوند ۱۴۰۱.۱.۱۲ @alnokat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در رابطه با متعلَق بسم الله الرحمن الرحیم نیاز به ترجمه نداره. زبان مکالمه کتابی هست. مکالمه فصیح. @alnokat
🧕ایشان حاج خانوم (رضا)جِندیه هستند. 👩‍🎓از معلم های خوب مصری ،که کویت تدریس دارند‌. 💠دارای چندین هزار نفر(بالای 536 هزار)دنبال کننده در فیسبوک و توییتر و... 💠که بعض نکات ادبی را با تطبیق بر قران کریم بیان میکنند. ♨️نکاتی که ایشان میفرمایند، دقیقترش را اساتید سنتی ادبیات ماهم سر درس میفرموندند اما... 💠غرض از بارگذاری این چندتا ویدئو این هست که پی ببریم همین نکاتی که لا بلای کتب قدیمی ما هست الان در بروز ترین دانشگاهای زبان عربی دنیا و از جانب اساتید معروف عرب در حال تدریس می باشد. 💠باقی ویدئو ها ان شاء الله بزودی بارگذاری می شوند. @alnokat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️فرعی بر حذف نون کان در فعل مضارع. 💠هیچ چیزی در قران حکیم اضافه و حذف نمی شود مگر برای غرضی. 💠لم اکُ بغیا 💠و ان تکُ حسنة یضاعفها 💠حذف نون کان دال بر این است که حدوث اقل درجات شی نفی یا اثبات می شود. 💠مریم س ظلم را از خود نفی نمی کند بلکه حدوث اقل درجات ظلم را از خود نفی میکند. یا 💠مقدار خیلی کم حسنه هم خدای متعال زیاد میکند نه حسنه معتنی به‌. ❇️تجارت با خدای متعال پرسود است. @alnokat
(شتر یا طناب کشتی؟!) مقدمه: یکی از معانی جمل،طناب کشتی است که بسیار زمخت و ضخیم است.با حفظ این مقدمه‌ی بسیار کوتاه می‌رویم سراغ نقدی بر برداشت مشهور. اكثر مترجمان و مفسران و قرآن پژوهان از دیر‌باز تاکنون،این واژه‌ی قرآنی الجمل(طناب کشتی) در آيه‌٤٠اعراف "اِنّ الذين كذّبوا بآياتنا و استكبروا عنها لاتُفتّحُ لهم ابوابُ السّماء و لايدخلون الجنّةَ حتّى يَلِجَ الجملُ فى سمّ الخياط" را با اتكا بر قرائت مشهور_ كه جمل را بر وزن فرس مى‌خوانند_بر همان معنای ظاهری و ابتدایی حمل می‌کنند یعنی به معنی شتر می‌گیرند! آخر،شتر را با سوراخ سوزن(سمّ الخیاط) چه مناسبت و سوراخ سوزن را با شتر چه مشابهت؟! به قول مولوی در دفتر اول مثنوی بیت۳۰۶۵: رشته را باشد به سوزن ارتباط نیست درخور با جمل سمّ الخیاط باری،با سوراخ باریک و ظریف سوزن،نخی باریک و ظریف،مناسبت و سنخیّت دارد...و دقیقا آیه می‌خواهد بگوید:هرگاه نخی زمخت و ضخیم چون جمل یعنی طناب کشتی به سوراخ ظریف سوزن درآمد_که از محالاتِ بسیار بدیهی است_گردن‌فرازانِ دروغ‌انگار هم به بهشت راه می‌یابند و داخل شوند!مانند این بیت معروف: به کنه ذاتش خِرد بَرَد پی گر خس رسد به قعر دریا نکته:جمل هر چند در قرائت مشهور بر وزن فرس است،اما تداعی‌گر جَمْل بر وزن و معناى حبل(طناب كشتى)می‌باشد.چنان‌که قرائتی دیگر دقیقا بر همین وزن و معنا در دست داریم.حال،گیریم که برای همان معنای ظاهری واژه ‌ی جمل به معنی شتر،شواهدی از اناجیل سه‌گانه(متّى،باب١٩،آيات٢٤و٢٥،و مرقس،باب١٠،آيه٢٥،و لوقا،باب١٨،آيات٢٥و٢٦)و برخی ترجمه‌های انگلیسی(camel)_که متأثر از زبان عبرى،فنیقی است_بیاوریم،اما در عين حال،هرگز نباید کلام بلند خداوند حکیم در قرآن کریم را در سطح و حدّ آن شواهد تنزّل داد.چه،با روح سخن قرآنی_ که در اوج فصاحت و بلاغت است_هیچ سنخیّتی ندارد.فتدبر سه نکته یکم.در زبان عبرى_فنيقى،جملِ عربى به معناى شتر،به صورت جامال/گامال تلفظ می‌شود که این تلفظ هم برگرفته از کامیلوس یونانی است و جالب است کهcamel انگلیسی از همین واژه‌ی کامیلوس گرفته شده است. دوم.در بین مترجمان قرآن فقط ابوالقاسم پاینده،واژه‌ی محور بحث را به درستی برگردانده و ترجمه نموده است ببینید: "کسانی که آیه‌های ما را تکذیب کرده و از آن گردن کشیده‌اند،درهای آسمان را بر آن‌ها نگشایند و به بهشت،درون نشوند تا طناب کشتی به سوراخ سوزن درشود" سوم.ممکن است برخی‌ها از معادل گرفتن شتر برای جمل در آیه‌ی مورد بحث دفاع کنند و بگویند خداوند می‌خواهد محال بودن ورود ملحدان مزبور را به بهشت،با تأکید فراوان بیان کند و مسأله‌ی محال بودن را حتمی و صد در صدی نشان دهد...که در پاسخ باید گفت که خداوند_معاذالله_ بی‌ذوق و کج‌سلیقه نیست که بخواهد محال بودنِ قطعی و صد در صدی را با مثالی ضد ذوق و ضد بلاغت تبیین کند!مثالی ذوق ستیز و بلاغت سوز! از کانال استاد یوسف زاده گیلانی @alnokat
♨️لغة 💠لغة العرب نوعان: 💠احدهما :عربیة حمیَر و هی التی تکلَّموا بها من عهد هود و من قبله و بقی بعضها الی الیوم. 💠ثانیهما: العربیة المحضه التی نزل بها القرآن و اول من اطلق لسانه بها اسماعیل بن ابراهیم الخلیل علیهما السلام. 💠وهی اوسع اللغات مذهبا و اکثرها الفاظا و لا یحیط بها من الناس الا نبیّ او وصیّ نبیّ و لعل الموجود منها دون ما ذهب بذهاب اهله.والله اعلم. 📗الطراز الاول،سید علیخان مدنی ره،ج۱،ص۱۱ @alnokat