هدایت شده از دو قدم مانده به صبح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛 پلاستیک دشمن بشریت
بطری های پلاستیکی عامل مشکلات خیلی جدی جنسی برای نسل های بعدی
🚨 صحبت های شنیدنی پرفسور کرمی که مو به تن تون سیخ خواهد کرد
🔴 اگر سلامتی خود و عزیزانتان برایتان مهم است حتماً این کلیپ را ببینید.
🌀 #منشور
--------🌼
•|شمـــــا هم در انتشـــار دانایے سهیمـ باشیـد|•
╭┅─────────┅╮
@mehrabane_man
╰┅─────────┅╯
🔰 مجموعه #لوح | یک ملت
🔶 برگرفته از کتب و از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
______________________
╭┅──────┅╮
🌹 @majboor_nistam
╰┅──────┅╯
⭕️حضرت آقا، سینهشان از آن بمبی که در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران منفجر شد، احتیاج به رطوبت و هوای مرطوب دارد. دست راست هم لمس است...
♦️سفر چین، در خدمت آقا بودم. دکترهای طب سوزنی چین به آقا گفتند در عرض یک هفته دست شما را راه میاندازیم. آقا فرمودند: در ایران معلولین مثل من زیاد هستند. اگر همه آنها آمدند، من هم میآیم.
#سنگ_محک
╭┅──────┅╮
🌹 @majboor_nistam
╰┅──────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چی_بودیم؟😳
#چی_شدیم؟☺️
قسمت بیست و دوم
تهیه شده در واحد تصویری استودیو نمکتاب
•|شمـــــا هم در انتشـــار دانایے سهیمـ باشیـد|•
╭┅─────────┅╮
💡@majboor_nistam
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ 💣~💣~💣~💣~💣~💣]
اثراتــــ فاجعه بار حملهای که آمریــ🇺🇸ــکا به ناکازاکی و هیروشیما کرد... 😱😢
#دور_دنیا_در_یک_روز
#کلیپ
╔ ▪️" ▫️ "▪️ ════╗
🎥 @majboor_nistam
╚════ ▪️" ▫️"
الو نمکتاب
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ] #رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی قسمت اول ~~~~~~~☆☆☆~~~~~~ «چگونه به دربار راه یافتم؟»
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ]
#رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی
قسمت دوم
~~~~~~~☆☆☆~~~~~~
~نخستین دیدار با ولیعهد~
کلاس مخصوص ولیعهد ساختمان مجزائی بود در دانشکده افسـ👨✈️ـری.
⚜ صبح روز بعد که ما سه نفر طبق معمول به دبستان نظام آمدیم، رئيس دبستان ما را به کلاس مخصوص برد.
زنـ🛎ـگ تفریح زده شد. ولیـ♕ـعهد اولین نفری بود که از کلاس خارج شد. دستش را روی قلاب کمربند گذاشته بود و کمی تکبرآمیز حرکت میکرد؛ تا ما بفهمیم که ولیعهد اوست.
ما سه نفر پهلوی هم ایستاده بودیم. سنمان حدود ۶ الی ۸ سال بود. ولیعهد ۲ سال از من کوچکتر بود (متولد ۱۲۹۸).
به آن دو نفر نگـ👀ـاهی کرد و خوشش نیامد، ولی به من نزديك شد.☆:☆:☆
نگاه عمیقی به من کرد و با لحنی دوستـ👨👦ـانه با من صحبت کرد. بقیه شاگردان کلاس با حسادت😒 به من مینگریستند.
➕ چندی بعد، روزی ولیعهد به من گفت: «تو میخواهی با من دوست باشی♡_♡؟»
من هم در حدود در سن خودم پاسخ دادم: «البته، خیلی خوشحال میشوم که دوست شما باشم.»
در امتحانات پایان سال اول کلاس مخصوص، من شاگرد اول شدم🥇.
ولیعهد را ❌خارج از رده❌ قرار داده بودند.
در سال دوم تحصیلی، کلاس مخصوص را به محوطه کاخ گلسـ🌸ـتان انتقال دادند و بعد معلوم شد که انتقال کلاس به کاخ گلستان تصمیم شاه بوده، تا کلاس ولیعهد به محل زندگیاش نزديك باشد.
📚 روزی در حال درس خواندن بودیم، که ناگهان
رضـ💂♂ـاشاه وارد کلاس شد.
من که زیرچشمی نگاه میکردم دیدم که رئیس کلاس مخصوص (سرهنگ محمدباقرخان) اشارهای به من کرد و شاه آمد و پهلوی من ایستاد؛
و به من گفت: «تو از همین امروز پس از پایان درس به ساختمان ولیعهد میروی و با هم درس حاضر میکنید تا ولیعهد بخوابد. روزهای جمعه و تعطیل هم باید پهلوی ولیعهد بیائی!»
~_~_~ من در آن موقع پیش خودم حدس زدم که شاید این حادثه با شاگرد اولی من مربوط باشد، چون تأکید شاه بر درس حاضر کردن بود. بعدها متوجه شدم که همین بوده است.
ادامه👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇