درس سیصد و شصت و هفتم
ادامه...... تفسیر آیه (۱۴) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
* سؤال:با این که خداوند زینت بودن مال و فرزند را پذیرفته است؛ «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیاهِ الدنیا» پس چرا این آیه در مقام انتقاد است؟
پاسخ:زینت بودن چیزی،غیر از دلبستگی به آن است.در این آیه انتقاد از دلبستگی شدید است که از آن به «حُبُّ الشَّهَواتِ» تعبیر می کند.
* کلمه ی«بَنین»شامل دختران نیز می شود،نظیر این که می گوییم:عابران محترم از پیاده رو حرکت کنند که شامل زنان عابر نیز می شود.
* امام صادق علیه السلام با استناد به «حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ...» فرمودند:مردم در دنیا و آخرت از چیزی بیشتر از زنان لذّت نمی برند...اهل بهشت نیز بیش از هر چیز به نکاح تمایل دارند تا خوردنی ها و آشامیدنی ها.
این روایت حکمت تقدّم«النّساء»را بر دیگر موارد بیان می کند.
پیام ها:
۱ -علاقه ی طبیعی به مادّیات،در نهاد هر انسانی وجود دارد،آنچه خطرناک است،فریب خوردن از زینت ها وجلوه های آن و عدم کنترل دلبستگی هاست. «زُیِّنَ لِلنّاسِ...»
۲ -جلوه ی دنیا برای مردمِ عادّی است،نه افراد فرزانه. «زُیِّنَ لِلنّاسِ» چنانکه در نظر همسر فرعون که فرزانه ی تاریخ است،کاخ و طلای او بی ارزش است. «نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»
۳ -علاقه ی بیش از حدّ به زن وفرزند،بیش از هر چیز مایه ی دلبستگی انسان به دنیا می گردد. «حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ»
۴ -مراقب باشیم که زینت ها وجلوه های دنیا،مقدّمه ی غفلت از آخرت است. «زُیِّنَ لِلنّاسِ... وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»
۵ -یکی از عوامل بد عاقبت شدن،شیفتگی و دلبستگی به دنیاست.زیرا عاقبت نیکو تنها نزد خداست. «زُیِّنَ لِلنّاسِ... وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»
۶ -یکی از شیوه های تربیتی،تحقیر مادّیات و بیان عظمت معنویات است. «ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»
۷ -بهترین راه برای کنترل علائق مخرّب،مقایسه آن با الطاف جاودانه ی الهی است. «وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»
@alquran_ir
درس سیصد و شصت و هشتم
تفسیر آیه (۱۵) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ (۱۵)
بگو:آیا شمارا به بهتر از اینها(که محبوب شماست)خبر دهم؟برای کسانی که تقوا داشته باشند،نزد پروردگارشان باغهایی (بهشتی) است که از زیر(درختان)آن نهرها جاری است.برای همیشه در آنجا(بهره مند) هستند و همسرانی پاک(خواهند داشت)و رضا و خشنودی خداوند (شامل حالشان می شود)و خداوند به حال بندگان بیناست.
نکته ها:
* در آخرین جمله از آیه ی قبل خواندیم که عاقبتِ نیک نزد خداوند است؛ «وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» این آیه،سیمایی از بهشت نیکوکاران را ترسیم می کند.
پیام ها:
۱- در دعوت مردم به حق،آنان را به مقایسه ی دنیا و آخرت دعوت کنیم. «قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ...»
۲- دوام و ثباتِ بهشت و رضایت خداوند کجا و لذائذ موقّت و ناپایدار دنیا کجا؟ «ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا... قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ»
۳- افراد با تقوا،شیفته ی زرق و برق دنیا نمی شوند. «لِلَّذِینَ اتَّقَوْا» در این آیه،در مقابل «لِلنّاسِ» در آیه ی قبل بکار رفته است.
۴- ملاک رسیدن به نعمت های آخرت،تقواست. «لِلَّذِینَ اتَّقَوْا»
۵- تشویق باید هماهنگ با خواسته های طبیعی وفطری باشد.«أنهار،أزواج،خالدین»
۶- پاکدامنی و پاکیزگی،برترین ارزش است. «أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ»
۷- لذّت های متّقین تنها محدود به لذایذ مادّی نیست،رضایت الهی بالاترین لذّت معنوی است. «رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ»
۸- تقوا تنها در ادعا نباشد،خداوند بصیر و داناست. «وَ اللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ»
@alquran_ir
درس سیصد و شصت و نهم
تفسیر آیه (۱۶) و (۱۷) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا إِنَّنا آمَنّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النّارِ (۱۶)
(پرهیزگاران)کسانی اند که می گویند:پروردگارا! براستی که ما ایمان آورده ایم،پس گناهان ما را ببخشای و ما را از عذاب آتش حفظ فرما.
پیام ها:
۱ -متّقین،همواره در انابه و دعا هستند. «یَقُولُونَ»
۲ -ایمان،زمینه ی عفو الهی است. «آمَنّا فَاغْفِرْ لَنا»
۳ -عفو،از شئون ربوبیّت و لازمه ی تربیت است. «رَبَّنا... فَاغْفِرْ لَنا»
۴ -ترس از قهر و عذاب خداوند،از نشانه های تقواست. «قِنا عَذابَ النّارِ»
۵ -به کارهای خوبتان اعتماد نکنید.با آنکه اهل تقوا هستید،باز هم از قهر الهی باید ترسید. «قِنا عَذابَ النّارِ»
الصّابِرِینَ وَ الصّادِقِینَ وَ الْقانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ (۱۷)
(پرهیزگاران،همان)صابران و راستگویان و فرمان برداران فروتن و انفاق کنندگان و استغفار کنندگان در سحرها هستند.
نکته ها:
* افراد با تقوا خصوصیات و ویژگی هایی دارند؛از جمله:
۱.صبر در برابر مشکلات،صبر بر ترک گناهان و صبر بر انجام واجبات.
۲.صداقت در گفتار و رفتار.
۳.خضوع وفروتنی در انجام دستورات،دوری از غرور و خود برتربینی.
۴.انفاق از هر چه خداوند به آنان روزی کرده است.
۵. مناجات سحر و آمرزش خواهی از خداوند.
آری! سحر مناسب ترین زمان برای دعاست.
امام صادق علیه السلام فرمود:مراد از استغفار در سحر،نماز در آن وقت است.
* در برخی روایات آمده است:اگر کسی یکسال به طور مداوم،در قنوت نماز شب هفتاد مرتبه استغفار کند،مشمول این آیه می شود.
* ابی بصیر از امام صادق علیه السلام درباره ی« اَلْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ »پرسید،حضرت فرمودند:
رسول خدا صلی الله علیه و آله در نماز وتر هفتاد مرتبه استغفار می کرد.
پیام ها:
۱ -هم رسیدگی به خلق،هم عبادت خالق. «وَ الْمُنْفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ»
۲ -تقوا به معنای انزوا، بی خبری و گوشه گیری نیست،متقّی باید جامع کمالات باشد. «الصّابِرِینَ وَ الصّادِقِینَ وَ...»
@alquran_ir
درس سیصد و هفتادم
تفسیر آیه (۱۸) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (۱۸)
خدایی که همواره به عدل و قسط قیام دارد،گواهی داده که معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش(نیز به یگانگی او گواهی داده اند)جز او که مقتدر حکیم است،معبودی نیست.
نکته ها:
* خداوند با ایجاد نظام واحد در هستی،بر یگانگی ذات خود گواهی می دهد،یعنی هماهنگی و نظم موجود در آفرینش،همه گواه بر حاکمیّت قدرتی یگانه بر هستی است، چنانکه در دعای صباح می خوانیم:«یا من دل علی ذاته بذاته»
آفتاب آمد دلیل آفتاب
گر دلیلت باید از وی رُخ متاب
* امام باقر علیه السلام فرمودند:«مراد از أُولُوا الْعِلْمِ »در آیه،انبیا واوصیا هستند»
* هر کجا تعدّد هست،محدودیّت نیز هست.خانه ی بی حدّ نمی تواند بیش از یکی باشد. اگر گفتیم:فلان چراغ،نور بی نهایت دارد،جایی برای چراغ دوم باقی نمی ماند. خدا بی نهایت است،زیرا اگر نهایت داشته باشد به نیستی برمی خورد و هیچ بی نهایتی قابل تعدّد نیست، لذا خداوند قابل تعدّد نیست و او یکتاست.
پیام ها:
۱ -شهادت عملی از بهترین نوع شهادت است.هماهنگی در میان آفریده ها، بهترین نمونه ی گواهی بر یکتایی خداست. «شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ»
۲ -راه ایمان به خدا،علم است وعلم واقعی،انسان را با سرچشمه هستی آشنا می کند. «وَ أُولُوا الْعِلْمِ»
۳ - دانشمندان،در کنار فرشتگان قرار می گیرند. «وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ»
۴ - عدل الهی،در کنار توحید مطرح است.بر خلاف دیگر قدرتمندان که هر کجا احساس یکتایی و نداشتن رقیب و شریک کنند،زور می گویند،او یکتایی است که به پا دارنده ی عدل است. «لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ... قائِماً بِالْقِسْطِ»
@alquran_ir
درس سیصد و هفتاد و یکم
تفسیر آیه (۱۹) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآیاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ (۱۹)
همانا دین(مورد پذیرش)نزد خداوند،اسلام(وتسلیم بودن در برابر فرمان خداوند)است و اهل کتاب اختلافی نکردند،مگر بعد از آنکه علم(به حقّانیت اسلام)برایشان حاصل شد،(این اختلاف)از روی حسادت و دشمنی میان آنان بود و هرکس به آیات خداوند کفر ورزد،پس(بداند که) همانا خداوند حسابگری سریع است.
پیام ها:
۱ -ایمان به یگانگی،عدالت،عزّت و حکمت خداوند(که در آیه ی قبل بود،) زمینه ی تسلیم شدن انسان است. «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ الْإِسْلامُ»
۲- لازمه ی تسلیم بودن در برابر خداوند،پذیرش اسلام به عنوان آخرین دین الهی است. «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ الْإِسْلامُ»
۳ -تجاوز از مرزهای حق،سبب بروز اختلاف است. «وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ... بَغْیاً»
۴ -سرچشمه ی بعضی از اختلافات مذهبی،حسادت ها و ظلم هاست؛نه جهل و بی خبری. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ»
۵- حسد،زمینه ی کفر است. «بَغْیاً... وَ مَنْ یَکْفُرْ»
۶ -کتاب وعلم،به تنهایی سبب نجات نمی گردند. «أُوتُوا الْکِتابَ، جاءَهُمُ الْعِلْمُ، مَنْ یَکْفُرْ»
۷ -کسانی که آگاهانه ایجاد اختلاف می کنند، بزودی سیلی می خورند. «سَرِیعُ الْحِسابِ»
@alquran_ir
درس سیصد و هفتاد و دوم
تفسیر آیه (۲۰) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُلْ لِلَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْأُمِّیِّینَ أَ أَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ اللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ (۲۰)
(از این رو)پس اگر با تو به گفتگو وستیز ومحاجّه برخاستند،(با آنها مجادله مکن و)بگو:من و پیروانم روی به خدا تسلیم کرده ایم.و به اهل کتاب(یهود و نصاری) و امیّین(مشرکان بی سواد مکّه)بگو:آیا شما هم(در برابر خدا)تسلیم شده اید، پس اگر تسلیم شدند و اسلام آوردند همانا هدایت یافته اند و اگر سرپیچی کردند (نگران مباش، زیرا)وظیفه ی تو فقط رساندن دعوت الهی است،(نه اجبار واکراه)و خداوند به حال و عمل بندگان بیناست.
نکته ها:
* این که می گویند:سخن کز دل برآید،لاجرم بر دل نشیند،قانون کلّی نیست؛زیرا سخن پیامبر از دل بود،ولی بر دل کفّار نمی نشست.
با آنکه حضرت از عمق دل می فرمود: «أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ» من با تمام وجود تسلیم خدا هستم،امّا گروهی اعراض می کردند؛ «وَ إِنْ تَوَلَّوْا»
* محور اصلی دین،تسلیم حقّ بودن است که در آیه ی قبل و این آیه چهار بار مطرح شده است. «الاسلام أسلمت، أسلمتم، أسلموا»
پیام ها:
۱- جدال و محاجّه،از خصلت های مخالفان انبیاست. «فَإِنْ حَاجُّوکَ»
۲- ابلاغِ رسالت واستدلال آری،ولی ستیز با افراد لجوج ممنوع. «فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ»
۳ -به مجادلات بی نتیجه و بیهوده،پایان دهید. «فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ»
۴ -در گفتگوها،موضع خود ویاران خود را صریح اعلام کنیم. «فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ... وَ مَنِ اتَّبَعَنِ»
۵ -پیروان واقعی پیامبر،کسانی هستند که تسلیم خدا باشند. «أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ»
۶- آنچه انسان را در برابر گفتگوهای مغرضانه حفظ می کند،اتصال به خداوند است. «أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلّهِ»
۷ -انبیا با تمام وجود و با عشق و نشاط به خدا دل بسته اند. «وَجْهِیَ لِلّهِ»
۸ -توجّه رهبر،باید هم به افراد با فرهنگ باشد و هم به عوام مردم. «أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْأُمِّیِّینَ»
۹ -کتاب های آسمانی،یک سند فرهنگی ارزشمند برای جوامع بشری است.در آیه مردم به دو دسته تقسیم شده اند؛ فرهنگیان وعوام. «أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْأُمِّیِّینَ»
۱۰- هدایت واقعی،در سایه ی تسلیم بودن در برابر خداوند است. «فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا»
۱۱- انسان در انتخاب راه آزاد است،نه مجبور. «فَإِنْ أَسْلَمُوا... وَ إِنْ تَوَلَّوْا...»
۱۲- علم و کتاب به تنهایی کافی نیست،چه بسا علم باشد،ولی تسلیم نباشد. «أُوتُوا الْکِتابَ...وَ إِنْ تَوَلَّوْا»
۱۳- ما مأمور انجام وظیفه ایم،نه ضامن نتیجه. «فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ»
۱۴ -خداوند از طریق پیامبران،با مردم اتمام حجّت می کند. «فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ»
@alquran_ir
درس سیصد و هفتاد و سوم
تفسیر آیه (۲۱) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ (۲۱)
براستی کسانی که به آیات خداوند کفر می ورزند و پیامبران را به ناحق می کشند وکسانی از مردم را که فرمان به عدالت می دهند می کشند، پس آنان را به عذابی دردناک بشارت ده.
نکته ها:
* در تفاسیر کبیر و مجمع البیان وقرطبی می خوانیم:بنی اسرائیل در اول روز آنهم در یک ساعت،چهل و سه نفر از پیامبران الهی و یکصد و دوازده نفر از آمران به معروف را به درجه ی شهادت رساندند.
البتّه ناگفته پیداست که در زمان پیامبراسلام صلی الله علیه و آله گروهی که انبیا را شهید کنند نبودند،ولی چون زنده ها به کار گذشتگان و نیاکان خود راضی بودند، خداوند در این آیه،کسانی را که به خاطر رضایت قلبی،شریک جرم نیاکان هستند،با خطاب«بشّرهم»مورد انتقاد و تهدید قرار داده است.
* سؤال:از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر آن است که خطری در کار نباشد، ولی در این آیه از کسانی که برای نهی از منکر تا پای جان ایستاده اند،ستایش شده است، علّت چیست؟
پاسخ:اوّلاً:شرایط افراد و نوع معروف ومنکر تفاوت می کند؛گاهی منکر،حکومت یزید است که امام حسین علیه السلام برای نهی از آن به کربلا می رود وشهید می شود،می فرماید:هدف من از این حرکت و قیام،امر به معروف و نهی از منکر است،امّا گاهی منکر در این حدّ نیست، بلکه گناهی است که باید میان خطر ومفسده ی گناه و از دست دادن مال وجان وآبرو مقایسه و با توجّه به اهمیّت و اولویّت عمل کرد.
ثانیاً:شاید مراد از کسانی که در این آیه مورد ستایش قرار گرفته اند آنهایی باشند که خود پیش بینی شهادت نمی کردند،ولی ستمکاران آنان را به شهادت رساندند.
پیام ها:
۱ -از اعتقادات انحرافی و کفرآمیز،اعمال خطرناکی همانند قتل و کشتار انبیا سر می زند. «یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ...»
۲ -در شرایطی،اظهار حقّ لازم است؛اگرچه به قیمت شهادت انبیا و اولیا باشد.
۳- دشمنان برای مقابله با حق،دست به کشتن پیامبران می زنند. «یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ»
۴ -گاهی طاغوت ها برای کشتن فرزانگان با تبلیغات و شایعات و توجیهات،کار خود را حقّ جلوه می دهند. «بِغَیْرِ حَقٍّ»
۵ -نام کسانی که به عدالت دعوت می کنند وآمرین به معروف وناهیان از منکر، در ردیف انبیا برده شده است.لذا کیفر قاتلان آنان نیز همچون قاتلان پیامبران است. «فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ»
@alquran_ir
درس سیصد و هفتاد و چهارم
تفسیر آیه (۲۲) و (۲۳) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
أُولئِکَ الَّذِینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ (۲۲)
آنان کسانی هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده و هیچ یاوری برای آنها نیست.
پیام ها:
۱- گاهی یک انحراف،تمام اعمال شخص را تباه می کند. «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ»
۲ -برای گناهانی همچون پیامبرکُشی،شفاعتی در کار نیست. «ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ»
أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُدْعَوْنَ إِلی کِتابِ اللّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلّی فَرِیقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ (۲۳)
آیا ندیدی کسانی را که از کتاب آسمانی(تورات وانجیل)بهره ای داده شدند،چون به کتاب الهی دعوت می شوند تا میانشان حکم کند،(وبه اختلافات پایان دهد) گروهی از آنان(باعلم و آگاهی)از روی اعراض روی بر می گردانند؟
نکته ها:
* در تفاسیر آمده است که زن و مردی از یهود،با داشتن همسر مرتکب زنا شدند.آنان می بایست طبق قانون تورات سنگسار می شدند،ولی چون از اشراف بودند سعی بر این داشتند تا از اجرای دستور تورات بگریزند.آنها نزد پیامبراسلام آمدند تا ایشان حکم کنند، آن حضرت نیز فرمان سنگسار داده و فرمودند: حکم اسلام نیز همانند حکم تورات است. آنها منکر حکم تورات شدند.
ابن صوریا که از علمای یهود بود،از فدک به مدینه فراخوانده شد تا تورات را بخواند.ابن صوریا چون از ماجرا با خبر بود،هنگام خواندن آیات تورات،دستش را روی جملاتی می گذاشت تا آیه ی سنگسار دیده نشود.عبداللّه بن سلام که در آن روز از علمای یهود بود ودر آن جلسه حضور داشت،ماجرا را فهمید و موضوع را بر ملا کرد.
* این آیه هشداری به مسلمانان است که مبادا شما هم مثل یهود به هنگام اجرای قانون قرآن،از دستور الهی رویگردان باشید ومیان مردم تبعیض قائل شوید.
پیام ها:
۱ -کتاب قانون و داوری و قضاوت،کتاب آسمانی است. «یُدْعَوْنَ إِلی کِتابِ اللّهِ لِیَحْکُمَ»
۲ -اسلام،دین انصاف و احترام به دیگران است.از علمای دیگر ادیان دعوت می کند تا کتاب خودشان را داور قرار دهند. «یُدْعَوْنَ إِلی کِتابِ اللّهِ لِیَحْکُمَ»
۳- همه ی علمای اهل کتاب بد نبودند. «یَتَوَلّی فَرِیقٌ مِنْهُمْ»
۴ -خطرناک تر از روی گردانی،قصد اعراض و لجاجت است. «یَتَوَلّی... مُعْرِضُونَ»
۵ -قانون باید در مورد همه ی افراد،مساوی اجرا شود.(با توجّه به شأن نزول)
@alquran_ir
درس سیصد و هفتاد و پنجم
تفسیر آیه (۲۴) و (۲۵) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَیّاماً مَعْدُوداتٍ وَ غَرَّهُمْ فِی دِینِهِمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ (۲۴)
این(روی گردانی از حکم خدا)برای آن بود که اهل کتاب گفتند:هرگز آتش دوزخ جز چند روزی به ما نمی رسد.و این افتراها(و خیالبافی ها)آنان را در دینشان فریفته ساخت.
نکته ها:
* در قرآن،بارها شعارهای پوچ وخیال های باطل یهود نقل شده است.آنها می گفتند:ما نژاد برتر و محبوب خداییم و در قیامت جز آن چهل روزی که اجداد ما گوساله پرست بودند، عذابی به ما نخواهد رسید.و همین خیالها سبب غرور و انحراف آنها شد.اسرائیلِ امروز نیز برتری نژادی خود را باور داشته،برای رسیدن به آن،از هیچ ظلمی خودداری نمی کند.
پیام ها:
۱ -سرچشمه اعراض،عقائد خرافی و بی اساس است. «هُمْ مُعْرِضُونَ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ...»
۲ -خودبرتربینی،چه بر اساس دین باطل و چه براساس نژاد،ممنوع و محکوم است. «لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ»
۳ -احساس امنیّت ومصونیّت در برابر کیفر،مایه ی گمراهی است. «لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ»
۴ -یهود،قیامت و دوزخ را قبول و به گناهکاری خود اقرار داشتند. «لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَیّاماً مَعْدُوداتٍ»
۵- همه ی مردم در دادگاه الهی یکسان هستند. «لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ... غَرَّهُمْ فِی دِینِهِمْ»
فَکَیْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ (۲۵)
پس(کسانی که گمان می کنند از قهر خداوند دورند،)چگونه خواهد بود حالشان،آنگاه که آنان را در روزی که شکّی در آن نیست،گرد آوریم و به هر کس در برابر آنچه تحصیل کرده،پاداش یا کیفر داده شود و به آنان ستم نخواهد شد.
پیام ها:
۱ -یاد قیامت باشید وخرافات را کنار بگذارید. «لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ... فَکَیْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ»
۲- کیفر و پاداش بر اساس عمل است،نه آرزو وگمان. «لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ... وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ»
۳ -هیچ عملی محو ونابود نمی شود،بلکه به صاحبش برگردانده می شود. «وفیّت...ما کسبت»
۴ -دادگاه الهی بر اساس عدالت تشکیل می شود وهرکس به جزای خود می رسد. «وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ...هُمْ لا یُظْلَمُونَ»
@alquran_ir
درس سیصد و هفتاد و ششم
تفسیر آیه (۲۶) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۲۶)
بگو:خداوندا! تو صاحب فرمان و سلطنتی.به هر کس(طبق مصلحت و حکمت خود)بخواهی حکومت می دهی و از هر کس بخواهی حکومت را می گیری و هر که را بخواهی عزّت می بخشی و هر که را بخواهی ذلیل می نمایی،همه خیرها تنها به دست توست.همانا تو بر هر چیز توانایی.
نکته ها:
* در تفاسیر می خوانیم که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پس از آنکه مکّه را فتح کرد،وعده ی فتح ایران وروم را به مسلمانان داد.در آن موقع منافقان با تعجّب به یکدیگر نگاه می کردند که این آیه نازل شد.گروهی از مفسّران،نزول آیه را در موقع حفر خندق دانسته اند.آن زمان که پیامبر صلی الله علیه و آله کلنگ را بر سنگ زد واز آن جرقه ای برخاست،فرمود:من در این جرقه ها فتح کاخ های مدائن ویمن را از جبرئیل دریافت کردم.منافقان با شنیدن این سخن،لبخند تمسخر می زدند که این آیه نازل شد.
* آنچه در این آیه در مورد اعطای عزّت و ذلّت از جانب خداوند آمده،طبق قوانین و سنّت اوست وبدون جهت ودلیل خداوند کسی عزیز یا ذلیل نمی سازد.مثلاً در روایات می خوانیم:
هرکس برای خداوند تواضع و فروتنی کند،خداوند او را عزیز می کند و هرکس تکبّر نماید، خدا او را ذلیل می گرداند.
قرآن از کسانی که از غیر خدا عزّت می خواهند به شدّت انتقاد کرده و می فرماید: «أیبتغون عِنْدَهُمُ الْعِزَّهَ فَإِنَّ الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً»
بنابراین عزّت و ذلّت از خداست،ولی ایجاد زمینه های آن به دست خود ماست.
پیام ها:
۱- مالک واقعی تمامی حکومت ها خداست.مُلک برای غیر خدا،موقّتی و محدود است. «مالِکَ الْمُلْکِ»
۲ -اکنون که مالک اوست پس دیگران امانتداری بیش نیستند و باید طبق رضای مالک اصلی عمل کنند. «مالِکَ الْمُلْکِ»
۳ -اگر انسان مالک مُلک نیست چرا با داشتن آن مغرور و با از دست دادنش مأیوس شود! «مالِکَ الْمُلْکِ»
۴ -خداوند به هر کس که شایسته و لایق باشد،حکومت می دهد.همان گونه که به سلیمان،یوسف،طالوت و ذوالقرنین عطا نمود. «تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ»
۵ -حکومت و حاکمیّت،دلبستگی آور است. «تَنْزِعُ الْمُلْکَ» «نزع»به معنای کندن است و نشانه یک نوع دلبستگی است.
۶ -عزّت و ذلّت به دست خداست،از دیگران توقّع عزّت نداشته باشیم. «تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ»
۷ -توحید در دعا و عبادت یک ضرورت است. «بِیَدِکَ الْخَیْرُ» در مناجات شعبانیه می خوانیم:«الهی بیدک لا بید غیرک زیادتی و نقصی».
۸ -آنچه از اوست، چه دادن ها وگرفتن ها،همه خیر است،گرچه در قضاوت های عجولانه ی ما فلسفه ی آن را ندانیم. «بِیَدِکَ الْخَیْرُ»
۹ -سرچشمه ی بدی ها عجز و ناتوانی است.از کسی که بر هر کاری قدرت دارد چیزی جز خیر سر نمی زند. «بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
@alquran_ir
درس سیصد و هفتاد و هفتم
تفسیر آیه (۲۷) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ (۲۷)
(خداوندا!)تو شب را به روز و روز را به شب درآوری و زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون آوری وهر که را خواهی بی شمار روزی می دهی.
نکته ها:
* این آیه وآیه ی قبل،دوازده مرتبه از نشانه های قدرت خدا نام برده است تا روح توحید را در انسان شکوفا کند.
مراد از داخل کردن شب در روز ویا روز در شب،یا کم وزیاد شدن طول ساعات شب وروز در فصل های مختلف است ویا غروب وطلوع تدریجی.البتّه معنای اوّل روشن تر است.
* نمونه قدرت نمایی خداوند در بیرون آوردن زنده از مرده،آفریدن سلّول زنده از مواد غذایی بی جان است.
* گاهی از کافران مرده دل،فرزندان مؤمن و زنده دل و از مؤمنان زنده دل،فرزندانی کافر و مرده دل ظاهر می شود که این یکی از مصادیق آیه است.
* مراد از رزق بی حساب،رزق فراوان وبی شمار است،نه آنکه حسابش از دست او خارج باشد.و ممکن است مراد آن باشد که رزق او خارج از محاسبات شماست،و او از راهی که گمان نمی برید رزق می دهد.
* تفاوت مردم در رزق،یکی از حکمت های الهی است،تا مردم به یکدیگر نیازمند بوده و زندگی اجتماعی تشکیل دهند و صفات سخاوت و ایثار و صبر و قناعت در آنان شکوفا شود.
زیرا در صورت یکسان بودن،این صفات شکوفا نمی شود.امّا اگر کسی نعمتی داشت و دیگری کمتر یا نعمتی دیگر داشت،مردم برای جبران کمبودها دور هم جمع می شوند و صفات تعاون و سخاوت از طرف دارنده نعمت و صفات قناعت و عفّت و صبر از سوی نادار شکوفا می شود.
پیام ها:
۱ -تغییرات شب و روز و پیدایش فصل ها یکی از برکات و الطاف الهی است. «بِیَدِکَ الْخَیْرُ...تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ»
۲ -علاوه بر آفرینش،هرگونه تغییر وتدبیر به دست اوست. «تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ»
۳- قدرت خداوند محدود نیست.او از مرده،زنده و از زنده،مرده خارج می سازد. «تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ»
۴ -سرچشمه لطف الهی بی انتهاست.رزق بی حساب،یعنی برای سرچشمه رزق محدودیّتی نیست. «تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ»
@alquran_ir
درس سیصد و هفتاد و هشتم
تفسیر آیه (۲۸) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیْءٍ إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاهً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ (۲۸)
نباید اهل ایمان،بجای مؤمنان،کافران را دوست و سرپرست خود برگزینند و هر کس چنین کند نزد خدا هیچ ارزشی ندارد،مگر آنکه از کفّار پروا و تقیّه کنید(وبه خاطر هدف های مهم تر،موقّتاً با آنها مدارا کنید)و خداوند شما را از(نافرمانی) خود هشدار می دهد و بازگشت(همه)به سوی خداوند است.
نکته ها:
* با توجّه به قدرت بی انتهای الهی در آیات قبل،جایی برای پذیرفتن سلطه کفّار نیست.
«بِیَدِکَ الْخَیْرُ،تُولِجُ اللَّیْلَ،لا یَتَّخِذِ...»
* در این آیه سیمای سیاست خارجی،شیوه ی برخورد با کفّار،شرایط تقیّه و جلوگیری از سوء استفاده از تقیّه بیان شده است.
* تقیّه،به معنای کتمان عقیده ی حقّ از ترس آزار مخالفان و ترک مبارزه با آنان به جهت دوری از ضرر یا خطرِ مهم تر است.تقیّه،گاهی واجب و گاهی حرام است.قرآن در آیه ۱۰۶ سوره نحل،درباره ی تقیّه سخنی گفته که شأن نزول آن عمار یاسر است.
پیام ها:
۱- پذیرش ولایت کفّار از سوی مؤمنان،ممنوع است. «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ» (اگر مسلمانان جهان تنها به این آیه عمل می کردند الآن وضع کشورهای اسلامی این چنین نبود.)
۲- در جامعه اسلامی،ایمان شرط اصلی مدیریّت و سرپرستی است. «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ»
۳- ارتباط سیاسی نباید مُنجرّ به سلطه پذیری یا پیوند قلبی با کفّار شود. «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ»
۴- ارتباط یا قطع رابطه باید بر اساس فکر و عقیده باشد،نه بر اساس پیوندهای فامیلی،قومی و نژادی. «الْمُؤْمِنُونَ،الْکافِرِینَ»
۵- هرکس به سراغ کفّار برود،خداوند او را به حال خود رها واز امدادهای غیبی خود محروم می سازد. «وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیْءٍ»
۶- ارتباط ظاهری با کفّار برای رسیدن به اهداف والاتر،در مواردی جایز است. «إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاهً»
۷- تقیّه،برای حفظ دین است.مبادا به بهانه ی تقیّه،جذب کفّار شوید و از نام تقیّه سوء استفاده کنید. «یُحَذِّرُکُمُ اللّه نَفْسَهُ»
۸- در مواردی که اصل دین در خطر باشد،باید همه چیز را فدا کرد و فقط باید از خدا ترسید. «یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ»
۹- یاد معاد،بهترین عامل تقواست. «یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ»
۱۰ -مبادا به خاطر کامیابی و رفاه چند روزه ی دنیا،سلطه ی کفّار را بپذیرید که بازگشت همه ی شما به سوی اوست. «وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ»
@alquran_ir
درس سیصد و هفتاد و نهم
تفسیر آیه (۲۹) سوره #آل_عمران از تفسیر نور
قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللّهُ وَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۲۹)
بگو:اگر آنچه در سینه ها دارید پنهان سازید یا آشکارش نمایید،خداوند آن را می داند و(نیز)آنچه را در آسمان ها وآنچه را در زمین است می داند و خدا بر هر چیز تواناست.
نکته ها:
* آمدن این آیه به دنبال آیه ی تقیّه،شاید اشاره به این باشد که مبادا به اسم تقیّه،با کفّار پیوند پنهانی برقرار نمایید،بلکه بدانید خدا بر افکار ونیّات شما آگاه است.
پیام ها:
۱ -به کسانی که به اسم تقیّه در صدد ارتباط با کفّار هستند،هشدار دهید. «قُلْ إِنْ تُخْفُوا»
۲ -سینه ی انسان،صندوق اسرار اوست. «تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ»
۳ -علم خداوند به آشکار و نهان،به زمین و آسمان،یکسان است. «تُخْفُوا... تُبْدُوهُ... یَعْلَمْهُ اللّهُ»
۴ -توجّه به علم خداوند،مایه ی زنده شدن وجدان مذهبی و مانع گناه و توجیه آن است. «یَعْلَمْهُ اللّهُ»
۵ - از خدایی که به اسرار تمام آسمان ها آگاه است،چه چیز را می توان پنهان کرد؟ «یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ»
۶ -قدرت مطلق خداوند،پشتوانه تهدید او نسبت به مخالفان است. «إِنْ تُخْفُوا... وَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
@alquran_ir