eitaa logo
تفسیر قرآن
1.3هزار دنبال‌کننده
460 عکس
0 ویدیو
0 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
درس دویست و سی و سوم تفسیر آیه ۲۰۵ سوره از تفسیر نور وَ إِذا تَوَلّی سَعی فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ (۲۰۵) و هرگاه به قدرت و حکومت رسد برای فساد در زمین و نابودی زراعت ها و نسل، کوشش می کند و خداوند فساد را دوست ندارد. نکته ها: * کلمه«تولّی»را دو نوع می توان معنا نمود:یکی به معنای به قدرت و حکومت رسیدن که در ترجمه آمده است.و دیگر به معنای اعراض کردن است که در این صورت معنای آیه این می شود:هرگاه از حقّ و هدایت الهی اعراض نمود و از نزد تو بیرون رفت، به سراغ فتنه و فساد می رود. * در آیه قبل،گفتار به ظاهر نیکوی منافقان مطرح شد و در این آیه رفتار مفسدانه ی آنان را بیان می کند. * قرآن می فرماید: «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ» اگر صالحان حکومت را بدست گیرند،نماز به پا می دارند و زکات می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند.و بدین وسیله رابطه خود را با خداوند و محرومان جامعه حفظ می کنند،ولی اگر نا اهل به قدرت رسید و ولایت مردم را بدست گرفت،بخاطر طوفان هوسهای درونی و ناآگاهی ها و فشارهای بیرونی،همه چیز جامعه را فدای خود می کند. به گفته ی المیزان؛تاریخ گواه آن است که چه مسلمان نمایانی به نام اسلام و تظاهر به ایمان،بر مردم حاکم شده و حَرث و نَسل را نابود ساختند. کسانی که با جعل قوانین و تهاجم فرهنگی و تبلیغات و مواد مخدّر،سبب نابودی اقتصاد و نسل نو می شوند،مصداق این آیه و«مفسد فی الارض»هستند. هلاک حرث به معنای محو کشاورزی،و هلاک نسل،انحراف نسل آینده است. مراغی و فخررازی در تفاسیر خود احتمال داده اند که مراد از«حرث»زنان باشند،بدلیل «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ» و مراد از«نسل»فرزندان. یعنی طاغوت ها،نظام خانواده و تربیت فرزندان را نابود می کنند. پیام ها: ۱- نااهل اگر به قدرت رسد،همه چیز را به فساد می کشاند. «إِذا تَوَلّی سَعی» ۲- بزرگ ترین خطر،نابودی اقتصاد و فرهنگ امّت است. «یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ» @alquran_ir
درس دویست و سی و چهارم تفسیر آیه ۲۰۶ سوره از تفسیر نور وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ (۲۰۶) و هنگامی که به او گفته شود از خدای پروا کن،عزت وغروری که در سایه ی گناه بدست آورده او را بگیرد. پس آتش دوزخ برای او کافی است و چه بد جایگاهی است. پیام ها: ۱- مستکبران،به موعظه ی دیگران گوش نمی دهند. «إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ» در تاریخ آورده اند که عبدالملک مروان از خلفای بنی امیه بر بالای منبر در شهر مدینه گفت:به خدا سوگند هرکس مرا امر به تقوا کند،گردنش را خواهم زد. ۲- حاکم باید پندپذیر باشد. «إِذا قِیلَ... أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ» ۳- گناه، مایه ی عجب، غرور و تکبّر است. «أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ بِالْإِثْمِ» ۴- توجّه دادن به دوزخ، هشداری غرور شکن است. «فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ» @alquran_ir
درس دویست و سی و پنجم تفسیر آیه ۲۰۷ سوره از تفسیر نور وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (۲۰۷) و از مردم کسی است که برای کسب خشنودی خدا،جان خود را می فروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. نکته ها: * ابن ابی الحدید که از علمای قرن هفتم اهل سنّت است، در شرح نهج البلاغه خود آورده است:تمام مفسّران گفته اند این آیه درباره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است که در لیله المبیت در بستر رسول خدا صلی الله علیه و آله خوابید.و این موضوع در حدی از تواتر است که جز کافر یا دیوانه آنرا انکار نمی کند. مشرکانِ مکّه،قرار گذاشتند از هر قبیله ای یک نفر را برای کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله انتخاب کنند و آن حضرت را دسته جمعی از بین ببرند تا بنی هاشم به خونخواهی او قیام نکنند و با این عمل از دعوت پیامبر راحت شوند. پیامبر صلی الله علیه و آله از نقشه ی آنان با خبر شد و علی علیه السلام برای اینکه پیامبر به سلامت از مکّه خارج شود،در بستر ایشان خوابید و این آیه در شأن آن حضرت نازل گردید. * همین که علی علیه السلام در آن شب خطرناک به جای پیامبر خوابید،خداوند به دو فرشته ی خود،جبرئیل و میکائیل فرمود:کدامیک از شما حاضرید فدای دیگری شوید؟! هیچکدام از آنها حاضر نشدند.خداوند فرمود:اینک مشاهده کنید که چگونه علی بن ابی طالب علیهما السلام حاضر است جان خود را فدای رسول خدا کند. * گاهی باید برای احیای یک معروف ویا محو یک منکر،جان را تسلیم کرد.حضرت علی علیه السلام فرمودند:کسی که در راه امر به معروف و نهی از منکر کشته شود،یکی از مصادیق این آیه است. پیام ها: ۱- نااهل،حرفش زیباست وانسان را به تعجّب وامی دارد،ولی مؤمن،عملش دنیا را متعجّب می کند. «مِنَ النّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ» ، «مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ» ۲- یاد ایثارگران را زنده بداریم. «مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِی» ۳- پیش مرگِ اولیای خدا شدن،یک ارزش است. «مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِی» ۴- بزرگ ترین سود آن است که انسان بهترین متاع را که جان اوست به خالق خودبفروشد،آن هم نه برای بهشت و یا نجات از دوزخ،بلکه فقط برای کسب رضای او. «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ» ۵- در راه خدا،استقبال از خطر و آمادگی برای جانفشانی همچون دریافت خطر است.با توجّه به شأن نزول آیه،ستایش از کسی است که جان خود را در معرض خطر قرار داد،هرچند حادثه ای اتفاق نیفتاد. «مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ...» ۶- رأفت خداوند،بهترین پاداش است.خداوند برای هرکاری پاداشی قرار داده است،امّا در این آیه می فرماید:خداوند رئوف است. «اللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» @alquran_ir
درس دویست و سی و ششم تفسیر آیه ۲۰۸ سوره از تفسیر نور یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّهً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (۲۰۸) ای کسانی که ایمان آورده اید! همگی در صلح و آشتی درآئید(و تسلیم مطلق خداوند شوید)و گامهای شیطان را پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست. نکته ها: * قرآن،ایجاد رابطه ی مسالمت آمیز با گروه های زیر را مطرح کرده است: ۱- با مشرکانِ بی آزار. «لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ» با کسانی که سرجنگ با شما ندارند و مزاحم وطن شما نیستند، خوشرفتاری کنید. ۲- با اهل کتاب. «قُلْ... تَعالَوْا إِلی کَلِمَهٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ» به اهل کتاب بگو:بیایید تا در آنچه ما و شما هم عقیده هستیم،متّحد باشیم. ۳- با دیگر مسلمانان. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّهً» * در چند آیه قبل درباره اجتماع بزرگ سیاسی عبادی حج فرمود:در آنجا فسق و جدال نباشد.پس می توان جامعه ای بدون فسق وجدال تشکیل داد و چه بهتر که همیشه چنین باشیم و از گام های شیطانی که عامل تفرقه است دوری نمائیم. * روایات متعدّد،دخول در سِلم را ورود در تحت رهبری معصوم دانسته اند. چنانکه در روایات آمده است: «ولایه علی بن ابی طالب حصنی» و ناگفته پیداست که دخول در حِصن و دژ، دخول در سِلم و سلامتی و آرامش است و چه آرامشی بالاتر از اینکه انسان احساس کند رهبرش الهی،معصوم،آگاه، دلسوز و پیشگام ترین افراد در همه ارزشها و کمالات می باشد. پیام ها: ۱- ورود در فضای سِلم و سلام و تسلیم امکان ندارد،مگر در سایه ی ایمان. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» ۲- سلیقه ها را کنار گذاشته،تنها تسلیم قانون خدا باشیم. «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّهً» ۳- ایجاد صلح،وظیفه ی همه مسلمانان است. «کَافَّهً» ۴- وسوسه های شیطان،انسان را مجبور به گناه نمی کند،بلکه انسان قدرت مقابله با شیطان را دارد و به همین دلیل از اطاعت او نهی شده است. «لا تَتَّبِعُوا» ۵- شیطان،گام به گام انسان را منحرف می کند. «خُطُواتِ» ۶- راههای منحرف کردن شیطان،بسیار است. «خُطُواتِ» ۷- شیطان،دشمن صلح و وحدت است وهمه ی نداهای تفرقه انگیز،بلندگوهای شیطانی هستند. «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّهً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» @alquran_ir
درس دویست و سی و هفتم تفسیر آیه ۲۰۹ سوره از تفسیر نور فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (۲۰۹) و اگر بعد از آنکه نشانه های روشن برای شما آمد،دچار لغزش (وگمراهی) شدید، بدانید که خداوند عزیز و حکیم است.(طبق حکمت خود عمل می کند و هیچ قدرتی مانع اراده ی او نیست.) پیام ها: ۱- خداوند،اتمام حجّت نموده است. «جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ» ۲- کسانی که آگاهانه مرتکب خلاف می شوند،در انتظار عذاب باشند. «زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ...عَزِیزٌ حَکِیمٌ» ۳- عدم تسلیم شما،در عزّت خداوندی اثری ندارد. «عَزِیزٌ» گر جمله کائنات،کافر گردند بر دامن کبریائیش،ننشیند گرد ۴- کیفر خداوند بر اساس حکمت است. «حَکِیمٌ» @alquran_ir
درس دویست و سی و هشتم تفسیر آیه ۲۱۰ سوره از تفسیر نور هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّ أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِکَهُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ إِلَی اللّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (۲۱۰) آیا جز این انتظار دارند که خداوند و فرشتگان در سایه های ابر به سوی آنها بیایند تا کار آنان یکسره شود؟(در حالی که بعد از نزول آیات روشن،نیازی به چیز دیگری نیست.)و به سوی خدا تمام امور برمی گردد. نکته ها: * دعوت انبیا از طریق استدلال ومعجزه است،ولی گاهی مردمِ بهانه جو،انتظارات دیگری داشتند.خداوند بر انجام هرکاری قدرت دارد،ولی می فرماید:اگر بعد از برآمدن انتظار شما بازهم لجاجت کنید،قهر الهی شما را فرا خواهد گرفت و دیگر مهلتی برای عذرخواهی و توبه در کار نیست. نمونه آن را در مائده آسمانی که از حضرت عیسی خواستند و یا ناقه ای که از حضرت صالح درخواست نمودند،می بینیم که هرگاه نوع معجزه به درخواست مردم صورت گیرد،باید اطاعت حتمی باشد و گرنه قهر حتمی است. البتّه این در مواردی است که اصل انتظار محال نباشد،مانند دیدن خدا وگرنه اگر اصل توقّع نابجا باشد،پاسخ ردّ به آنان داده می شود. * نظام آفرینش و تربیتی خداوند،بر محور انتظارات نابجای شما نمی چرخد.ممکن است شما انتظار داشته باشید خداوند و فرشتگان در لابلای ابرها،بالای سر شما به صورت جسمی پیدا شوند و مستقیماً با خودتان حرف بزنند،ولی چنین چیزی ممکن نیست. پیام ها: ۱- با وجود دلائل روشن بر رسالت پیامبر،توقّع نابجا ممنوع است. «هَلْ یَنْظُرُونَ» ۲- انتظار رؤیت خدا و فرشتگان،بهانه ای برای فرار از پذیرش حقّ است. «یَنْظُرُونَ...یَأْتِیَهُمُ اللّهُ...وَ الْمَلائِکَهُ» ۳- سرچشمه و بازگشت همه چیز به سوی خداست.چرا در انتظار دیدن خود او هستید،مگر آثار او را نمی بینید. «هَلْ یَنْظُرُونَ... وَ إِلَی اللّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» @alquran_ir
درس دویست و سی و نهم تفسیر آیه ۲۱۱ سوره از تفسیر نور سَلْ بَنِی إِسْرائِیلَ کَمْ آتَیْناهُمْ مِنْ آیَهٍ بَیِّنَهٍ وَ مَنْ یُبَدِّلْ نِعْمَهَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ (۲۱۱) از بنی اسرائیل بپرس:چه بسیار از دلایل روشن به آنها دادیم؟و هرکس نعمتِ (هدایت)خدا  را پس از آنکه به سراغ او آمد،(کفران و)تبدیل کند (بداند که)همانا خداوند سخت کیفر است. نکته ها: * به گفته روایات،نزدیک ترین تاریخ به مسلمانان در پیش آمدن حوادثِ گوناگون، تاریخ بنی اسرائیل است.خداوند به آنان،رهبری همچون موسی و معجزات و الطاف خویش را مرحمت فرمود و آنان را از اسارت فرعون نجات داد.برای اداره زندگی آنان،قوانین آسمانی فرستاد و به لحاظ مادّی نیز زندگی خوبی برای آنان تأمین کرد.امّا کفران و تبدیل نعمت ها از سوی آنان به حدّی رسید که به جای هارون،پیروی سامری کردند و به جای خداپرستی به گوساله پرستی روی آوردند تا آنکه خداوند که درباره ی آنان «فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ» فرموده بود، در اثر چنین رفتارهایی فرمود: «باؤُ بِغَضَبٍ» * از سنّت های ثابت الهی آن است که هر قوم و ملّتی،اعمّ از مسلمانان و غیر مسلمان، اگر نعمت های الهی را تبدیل و تغییر دهند،دچار قهر الهی خواهند شد.چنانکه امروزه دنیای پیشرفته به جای بهره گیری مفید از تکنولوژی وصنعت،دنیا را به آتش و فساد کشانده است. پیام ها: ۱- بررسی تاریخ وعبرت های آن لازم است. «سَلْ بَنِی إِسْرائِیلَ» ۲- نعمت ها،مسئولیّت آورند وکوتاهی در آن کیفرآور. «مَنْ یُبَدِّلْ... شَدِیدُ الْعِقابِ» @alquran_ir
درس دویست و چهل تفسیر آیه ۲۱۲ سوره از تفسیر نور زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیاهُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ اللّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ (۲۱۲) زندگی دنیا،در چشم کافران جلوه یافته است و(به همین دلیل)افراد با ایمان را مسخره می کنند.در حالی که مؤمنان و پرهیزکاران در قیامت از آنها برترند.وخداوند هرکس را بخواهد،روزی بی شمار مرحمت می کند. نکته ها: * این آیه،هم هشدار به کفّار است که به زرق و برق دنیا،سرگرم ومست نشوید و مؤمنان را مسخره نکنید.زیرا قیامتی هست که صحنه ها عوض می شوند.و هم موجب تسلاّی خاطر مؤمنان می باشد که با تمسخر کافران،سست نشوند و به آینده امیدوار باشند. پیام ها: ۱- کفر،دنیا را در نظر انسان جلوه می دهد. «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا» آری،دنیا برای کسانی جلوه می کند که به الطاف و نعمت های بی حساب قیامت، اعتقادی ندارند، ولی در نظر مؤمن،دنیا کجا و بهشت کجا. ۲- دنیاگرایی عامل تحقیر واستهزای دیگران می شود. «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا... یَسْخَرُونَ» ۳- مسخره کردن تهیدستان،شیوه دائمی اهل دنیاست.«یسخرون» ۴- برتری در قیامت،مخصوص مؤمنانی است که زخم زبان کفّار،رشته تقوای آنها را پاره نکرده باشد. «وَ الَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ» ۵- رزق بی حساب،نشانه ی لطف اوست،نه آنکه خداوند حساب آنرا ندارد و یا حکیمانه تقسیم نمی کند. «یَرْزُقُ... بِغَیْرِ حِسابٍ» @alquran_ir
درس دویست و چهل و یک تفسیر آیه ۲۱۳ سوره از تفسیر نور کانَ النّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (۲۱۳) مردم(در آغاز)امّتی یگانه و یکدست بودند(و در میان آنها تضاد و درگیری نبود. سپس در میان آنها اختلافات بوجود آمد،)پس خداوند پیامبران را بشارت آور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب آسمانی را به حقّ نازل نمود تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند حکم کند.ودر آن(کتاب)اختلاف نکردند مگر کسانی که به آنان داده شده بود، (آن هم)پس از آنکه دلائل روشن برایشان آمد،(و بخاطر) حسادتی که میانشان بود. پس خداوند آنهایی را که ایمان آورده بودند،به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به خواست خود هدایت نمود.(امّا افراد بی ایمان،همچنان در گمراهی و اختلاف باقی ماندند.)وخداوند هرکس را بخواهد به راه راست هدایت می کند. نکته ها: * آنچه از این آیه استفاده می شود این است که مردم در ابتدا زندگی ساده و بسیطی داشتند،  ولی کم کم در اثر کثرت افراد و ازدیاد سلیقه ها،اختلافات و درگیری ها پیش آمد.در برخی از روایات،این زمان به دوران قبل از حضرت نوح علیه السلام تطبیق شده که در آن زمان،مردم زندگی ساده و محدودی داشته و در بی خبری به سر می بردند. ‏سپس افراد بر سر بهره گیری از منابع طبیعی و اینکه هرکسی می خواست دیگری را به استخدام خود درآورده و از منافع او بهره ببرد،اختلاف کرده و جوامع و طبقات پیش آمد.لازمه ی زندگی اجتماعی، وجود قانون محکم و عادلانه ای است که بتواند اختلافات را حل نماید،خداوند پیامبران را برای حل اختلافات و رفع درگیری ها،مبعوث نمود و کتاب های آسمانی را نازل نمود،ولی گروهی آگاهانه و از سر لجاجت، در برابر انذار و تبشیر پیامبران مقاومت کرده و خود بوجود آورنده ی اختلافات دیگری نیز شدند. ‏امّا خداوند با لطف خویش افرادی که مستعد و پذیرای هدایت بودند،هدایت نمود و آنهایی که در اثر حسادت و یا ظلم مقابله می کردند،به حال خود رها کرد تا کیفر خود را ببینند. در تفسیر جوامع الجامع آمده است که «کانَ النّاسُ أُمَّهً واحِدَهً» ،یعنی«علی دین واحد» همه مردم بر فطرت خداشناسی بودند. * انتقاد قرآن،از اختلاف لجوجانه ای است که انسان حاضر به پذیرش داوری انبیا و قانون خداوند نباشد وگرنه اختلافی که عاقبت تسلیم عدالت شود،اشکالی ندارد. همچون اختلاف دو کفّه ی ترازو که در حرکت های متضادّ خود،دنبال رسیدن به عدالت هستند. «فَهَدَی اللّهُ... لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ» پیامهای این آیه را در شماره بعد بخوانید. @alquran_ir
درس دویست و چهل و دوم ادامه......... تفسیر آیه ۲۱۳ سوره از تفسیر نور پیام ها: ۱- قانون وتمدن های بشری،قادر بر حل اختلافات نیستند.زیرا هر گروه وفردی بدنبال خواست های خود است.حل اختلافات باید از طریق قانون الهی و داوری انبیا صورت گیرد.قانونی که مصون از تحریف وخطاست و داوریی که از هوا وهوس واغراض نفسانی معصوم است. «فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ... مَعَهُمُ الْکِتابَ» ۲- بهترین راه حل اختلاف،تقویت ایمان به معاد است.انبیا برای پیشگیری از اختلافات،از بشارت وبرای درمان آنها،از انذار استفاده می کنند. «مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ... لِیَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ» ۳- خطوط کلّی اهداف انبیا یکی است. «النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ» ۴- داوری انبیا،در چارچوب قوانین آسمانی است. «أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ... لِیَحْکُمَ» ۵- یکی از وظایف انبیا،ایجاد وحدت وتفرقه زدایی است. «لِیَحْکُمَ... فِیمَا اخْتَلَفُوا» ۶- قضاوت همه انبیا،یک گونه است.فرمود: «لِیَحْکُمَ» ونفرمود:«لیحکموا» ۷- بدترین نوع اختلاف،اختلاف آگاهانه ای است که بخاطر حسادت وظلم بوجود می آید. «مَا اخْتَلَفَ فِیهِ... مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ» ۸- در بین مؤمنان هم اختلاف پیدا می شود،ولی در پرتو ولایت خداوند،رهبری می شوند. «فَهَدَی اللّهُ... لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ» ۹- ایمان،زمینه برخورداری از هدایت خاصّ الهی است. «فَهَدَی اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا» ۱۰-گرچه هدایت همه افراد به خواست خداوند است،ولی خواست خداوند بر اساس اختیار انسان است. «یَهْدِی مَنْ یَشاءُ» ۱۱- صراط مستقیم،پایان دهنده اختلافات است. «اخْتَلَفُوا... یَهْدِی... صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» @alquran_ir
درس دویست و چهل و سوم تفسیر آیه ۲۱۴ سوره از تفسیر نور أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتّی یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتی نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ (۲۱۴) آیا گمان کردید داخل بهشت می شوید وحال آنکه هنوز مانند آنچه بر پپشینیان شما گذشت به شما نرسیده است؟! آنان گرفتار تنگدستی و ناخوشی شده و چنان زیر و زبر شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده و همراه او بودند،گفتند:یاری خدا چه وقت خواهد بود؟آگاه باشید که یاری خداوند نزدیک است. نکته ها: * «بأساء»سختی هایی است که از خارج به انسان تحمیل می شود،مثل جنگ و سرقت. و«ضرّاء»سختی های درونی است،مانند بیماری،زخم وجراحت. * این آیه یادآور تحمل سختی از سوی مؤمنان گذشته و هشدار و تسلاّیی برای مسلمانان است.حوادث سخت،آزمایش الهی است و مشکلاتی همچون حوادث تلخِ مالی و جانی همه برای ساخته شدن انسان هاست. هر بلایی را عطایی با وی است هر کدورت را صفایی در پی است زیر هر رنجی،گنجی معتبر خار دیدی،چشم بگشا گل نگر * در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم:بهشت با سختی ها پیچیده شده است. * ‏ و در روایت دیگری آمده:برای مؤمنان گرفتار در دنیا،چنان پاداشی است که دیگران می گویند: ای کاش این سختی ها با سختی بیشتری برای ما بود. آری،مشکلات،عامل رشد و قرب و راه ورود به بهشت است. نابرده رنج،گنج میسّر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد. ادامه دارد.... @alquran_ir
درس دویست و چهل و چهارم ادامه...... تفسیر آیه ۲۱۴ سوره از تفسیر نور * تأخیر استجابت دعا،مایه ی تردید نشود.خداوند بارها وعده داده است که ‏«إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ» ‏انبیا و بندگان ما حتماً یاری می شوند. ‏و «کَتَبَ اللّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی» ‏خداوند نوشته است که من و فرستادگانم پیروز هستیم. به هر حال خداوند وعده ی پیروزی داده و ممکن است به دلائلی این وعده ها به تأخیر بیافتد،لکن این تأخیر نباید سبب تردید شود. پیام ها: ۱- انتظار بهشت رفتن،تنها بخاطر ایمان داشتن و بدون سختی کشیدن،انتظار نادرستی است. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ...» ۲- در سنّت های الهی،هیچ تغییری نیست.همه ملّت ها و امتّ ها و افراد باید از کوران آزمایش بگذرند. «وَ لَمّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا» ۳- توجّه به مشکلات دیگران،عامل تسکین است.از تاریخ،عبرت و الگو بگیریم. «مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرّاءُ» ۴- آماده باشیم،آزمایشات الهی به قدری سخت است که بعضی مواقع انبیا را نیز مضطرب می کند. «یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتی نَصْرُ اللّهِ» ۵- در سختی ها،انبیا از مردم جدا نبودند. «یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ» ۶- یکی از شروط استجابتِ دعا،اضطرار و قطع امید از غیر خداست. «مَتی نَصْرُ اللّهِ... إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ» ۷- آرام بخشِ همه ی مشکلات،یاد نصرت خداوند است. «أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ» ۸- مقاومت،زمینه ی دریافت نصرت الهی است. «مَسَّتْهُمُ... إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ» @alquran_ir
درس دویست و چهل و پنجم تفسیر آیه ۲۱۵ سوره از تفسیر نور یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ (۲۱۵) از تو می پرسند چه چیز انفاق کنند؟بگو:هر مالی که(می خواهید)انفاق کنید،برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان باشد.و(بدانید)هر کار خیری که انجام دهید،همانا خداوند به آن آگاه است. نکته ها: * در این آیه دو بار کلمه«خیر»بکار رفته است:یکی انفاق خیر؛ «أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ» ودیگری کار خیر؛ «تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ» تا بگوید افراد بی پول نیز می توانند با عمل و کار خود،به خیر برسند. در حدیث می خوانیم:«لاصدقه و ذو رحم محتاج» در صورت نیازمندی بستگان،نوبت صدقه به دیگران نمی رسد. در انفاق،رعایت اهمّ و مهمّ،اطلاع کامل و موازین عاطفی مورد نظر است. * انفاق پنج گونه است: ۱- انفاق واجب.مانند زکات،خمس،کفّارات،فدیه ونفقه زندگی که برعهده مرد است. ۲- انفاق مستحبّ.مانند کمک به مستمندان،یتیمان و هدیه به دوستان. ۳- انفاق حرام.مانند انفاق با مال غصبی یا در راه گناه. ۴- انفاق مکروه.مانند انفاق به دیگران با وجود مستحقّ در خویشان،که ثوابش کمتر است. ۵- انفاق مباح.مانند انفاق به دیگران برای توسعه زندگی.زیرا انفاق برای رفع فقر،واجب یا مستحبّ است. ادامه دارد..... @alquran_ir
درس دویست و چهل و ششم ادامه........ تفسیر آیه ۲۱۵ سوره از تفسیر نور پیام ها: ۱- نوع انفاق و مورد و راه آن را باید از مکتب وحی آموخت.«یسئلونک» امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق از خداوند می خواهد که او را در انفاق کردن هدایت کند.«و أصب بی سبیل الهدایه للبر فیما انفق منه» ۲- سؤال مردم،زمینه ی نزول پاسخ از طرف خداوند است. «یَسْئَلُونَکَ... قُلْ» ۳- انفاق،شامل کارهای کوچک و بزرگ می شود.«من خیر» ۴- مال و دارایی دنیا،در دست افراد با ایمان،مایه ی خیر است.«من خیر» ۵- انفاق باید از چیزهای خوب ومرغوب باشد.«من خیر» ۶- انفاق،تنها در امور مالی نیست،هر نفع و بهره ای را در برمی گیرد.«من خیر» ۷- بهترین مورد انفاق،والدین و بستگان هستند. «فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ...» ۸- انفاق به خویشان،مایه ی استحکام پیوندهای خانوادگی،و انفاق به دیگران، سبب جبران کمبودهای مالی و عاطفی نیازمندان و برطرف نمودن اختلاف طبقاتی است. «فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ» ۹- حکیم کسی است که در پاسخ،به چیزی اشاره کند که سؤال کننده از آن غافل است.در آیه از جنس انفاق سؤال شد،خداوند مورد را معیّن نمود. «ما ذا یُنْفِقُونَ... فَلِلْوالِدَیْنِ...» ۱۰- اسلام،به طبقه ی محروم توجّه خاصّی دارد. «الْمَساکِینِ» ۱۱- عمل صالح،هرگز ضایع نمی شود.خواه آشکار صورت گیرد یا مخفیانه،کم باشد یا زیاد. «فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ» ۱۳- ایمان به آگاهی خداوند از عمل ما،بهترین تشویق است. «فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ» @alquran_ir
درس دویست و چهل و هفتم تفسیر آیه ۲۱۶ سوره از تفسیر نور کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (۲۱۶) جهاد بر شما مقرّر شد،در حالی که برای شما ناخوشایند است و چه بسا چیزی را ناخوش دارید،در حالی که خیر شما در آن است و چه بسا چیزی را دوست دارید،در حالی که ضرر و شرّ شما در آن است.و خداوند (صلاح شما را)می داند و شما نمی دانید. نکته ها: * کلمه«کُره»به مشقّتی گفته می شود که انسان از درون خود احساس کند،مانند ترس از جنگ.و«کَره»به مشقتی گویند که از خارج به انسان تحمیل شود،مانند حکم اجباری در آیه ی: * ‏ «ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ» * ‏به آسمان ها و زمین گفتیم:یا با رغبت بیایید یا با اکراه،گفتند:ما با رغبت می آییم. * آیه قبل مربوط به مال دادن بود واین آیه مربوط به جان دادن است. * اکراه از جنگ،یا به خاطر روحیّه ی رفاه طلبی است ویا به جهت انسان دوستی و رحم به دیگران ویا بخاطر عدم توازن قوا و برتری دشمن است. قرآن می فرماید:شما آثار و نتایج جهاد را نمی دانید و فقط به زیان های مادّی و ظاهری آن توجّه می کنید،در حالی که خداوند از اسرار و آثار امروز وفردای کارها در ابعاد مختلفش آگاه است. * جنگ با همه ی سختی هایی که دارد،آثار مثبت و فوایدی نیز دارد.از جمله: الف:توان رزمی بالا می رود. ب:دشمن جسور نمی شود. ج:روح تعهّد و ایثار در افراد جامعه بوجود می آید. د:قدرت و عزت اسلام و مسلمانان در دنیا مطرح می شود. ه:امدادهای غیبی سرازیر می گردد. و:روحیّه ی استمداد از خدا پیدا می شود. ز:اجر و پاداش الهی بدست می آید. ح:روحیّه ی ابداع و اختراع و ابتکار بوجود می آید. ادامه دارد @alquran_ir
درس دویست و چهل و هشتم ادامه........ تفسیر آیه ۲۱۶ سوره از تفسیر نور جهاد در ادیان دیگر: * برخلاف تبلیغاتی که دنیا برای صلح و علیه خشونت دارد،مسئله جهاد در راه دین،در تمام ادیان آسمانی بوده و یک ضرورت حتمی است. * در تورات می خوانیم: *ساکنان شهر را بدم شمشیر بکش و اموالشان را جمع نمای. *همگی ایشان را هلاک ساز و ترحّم منما. *چون برای مقاتله بیرون روی و دشمن را زیاد بینی،نترس. *برادر و دوست و همسایه خود را بکشد تا کفّاره گوساله پرستی باشد. *موسی جمعیّتی را به سوی جنگ حرکت داد و مقاتله مهمّی صورت گرفت. * در انجیل متی آمده است: *گمان مبرید که آمده ام تا سلامتی بر زمین بگذارم،نیامده ام تا سلامتی بگذارم،بلکه شمشیر را. *هرکه جان خود را دریابد(و به جنگ نیاید)آنرا هلاک سازد و هرکه جان خود را به خاطر من هلاک کرد آنرا خواهد یافت. * در انجیل لوقا می خوانیم: *دشمنان را که نخواستند من بر ایشان حکمرانی کنم،در اینجا حاضر ساخته،پیش من به قتل رسانید. *هرکس شمشیر ندارد،جامه خود را فروخته آنرا بخرد. * در قرآن نیز در سوره های آل عمران، [۲۱]مائده [۲۲]و بقره [۲۳]از وجود جنگ و جهاد در ادیان گذشته،سخن به میان آمده است. پیام ها: ۱- ملاک خیر وشر،آسانی و سختی و یا تمایلات شخصی نیست،بلکه مصالح واقعی ملاک است ونباید به پیشداوری خود تکیه کنیم. «عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ» ۲- کراهت و محبّت نفسانی،نشانه ی خیر و شرّ واقعی نیست. «تَکْرَهُوا... وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ... تُحِبُّوا... وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ» ۳- جنگ و جهاد در راه دین،مایه ی خیر است. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ... وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ» ۴- تسلیم فرمان خدایی باشیم که بر اساس علم بی نهایت به ما دستور می دهد، گرچه ما دلیل آنرا ندانیم. «وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» @alquran_ir
درس دویست و چهل و نهم تفسیر آیه ۲۱۷ سوره از تفسیر نور یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِیهِ قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ وَ کُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللّهِ وَ الْفِتْنَهُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ (۲۱۷) (ای پیامبر!)از تو درباره ی جنگ در ماه حرام سؤال می کنند،بگو:جنگ در آن ماهها (ذی القعده،ذی الحجه،محرم و رجب،گناهی)بزرگ است،ولی بازداشتن(مردم)از راه خدا وکفر ورزیدن به او و(بازداشتن مردم از) مسجدالحرام و اخراج ساکنانش از آنجا، (گناهش) نزد خداوند بزرگتر است.(زیرا ایجاد)فتنه،از قتل بالاتر است. (مشرکان) پیوسته با شما می جنگند،تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند،و هر کس از شما که از دینش برگردد و در حال کفر بمیرد،اعمال آنان در دنیا و آخرت تباه می شود و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود. نکته ها: * مراد از کلمه«فتنه»در آیه،شرک،شکنجه،امتحان وبلوی است. * در تفاسیر شیعه وسنی آمده است:رسول اکرم صلی الله علیه و آله شخصی را به نام عبداللّه بن جحش به همراه هشت نفر با نامه ای برای کسب اطلاعات از کفّار و مشرکان فرستاد،امّا بعد از ملاقات، درگیری پیش آمد و در این بین رئیس گروه مقابل کشته شد و دو نفر از آنان به اسارت درآمده و اموالشان مصادره گردید. این حادثه در اوّل ماه رجب که از ماه های حرام است واقع شده بود،در حالی که این گروه گمان کرده بودند که آخر جمادی الثانی است،نه اوّل رجب.به هر حال این قتال اشتباهاً در اوّل رجب صورت گرفت و کفّار این موضوع را دستاویز قرار داده و شایع کردند که مسلمانان احترام ماه های حرام را نگه نمی دارند. در برابر این تبلیغات دشمنان،قرآن جواب می دهد که گرچه جنگ در ماه حرام واقع شده، ولی این قتال به اشتباه از سوی مسلمانان صورت گرفته است،در حالی که شما مشرکان به عمد مرتکب گناهانی شده اید که مجازات آنها به مراتب از قتال در ماه حرام بیشتر است. بنابراین شما با داشتن سابقه ی آن همه جنایت ورسوایی وارتکاب گناهان بزرگ،نباید این عمل اشتباه را دستاویز قرار دهید. * حبط عمل مرتد در دنیا،به این است که از فوائد اسلام محروم می شود.زیرا کیفر او،جدایی از همسر مسلمان،محرومیّت از ارث،قطع رابطه با مسلمانان،خروج از حمایت اسلام و در نهایت قتل است. و حبط عمل او در آخرت،محو تمام کارهای خیر اوست. «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ» پیامهای این آیه را در شماره بعد بخوانید. @alquran_ir