eitaa logo
تفسیر قرآن
1.3هزار دنبال‌کننده
460 عکس
0 ویدیو
0 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
درس دویست و نود و سوم تفسیر آیه ۲۴۹ سوره از تفسیر نور فَلَمّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَهً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاّ قَلِیلاً مِنْهُمْ فَلَمّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَهَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللّهِ کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللّهِ وَ اللّهُ مَعَ الصّابِرِینَ (۲۴۹) پس هنگامی که طالوت،سپاهیان را با خود بیرون برد،به آنها گفت: خداوند شمارا به یک نهر آب آزمایش می کند،پس هر که از آن بنوشد از من نیست و هرکس از آن نخورد از من هست،مگر آنکه با دست،مشتی برگیرد(و بیاشامد.) پس(همین که به نهر آب رسیدند،)جز اندکی همه از آن نوشیدند،سپس هنگامی که او و یاوران با ایمان او از آن نهر گذشتند، (و دشمن را دیدند)گفتند:امروز ما توانایی مقابله با جالوت و سپاهیان او را نداریم.امّا آنها که اعتقاد داشتند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز قیامت ایمان داشتند)گفتند:چه بسا گروهی اندک که با اذن خدا بر گروهی بسیار پیروز شدند و خداوند با صابران(و استقامت کنندگان)است. نکته ها: * کلمه«جنود»جمع«جُند»به معنای لشکر است و حضور چندین لشکر بعد از اعراض گروه هایی از مردم،نشانه کثرت جمعیّت آنان است. * این آیه خبر از مردودی گروه زیادی از بنی اسرائیل می دهد که از صحنه آزمایش نوشیدن آب و تحمل تشنگی،سربلند بیرون نیامدند.امّا این گروه باقیمانده،آزمایش دیگری داشتندکه آزمایش روحی و معنوی بود.وقتی آنان با سپاه انبوه جالوت مواجه شدند، گفتند:ما توانایی مقابله با این سپاه مسلح را نداریم.ولی آنهایی که به روز قیامت ایمان داشتند، گفتند:پیروزی به دست خداست،ای بسا گروه های اندک که به اذن خداوند بر سپاهیان بزرگ پیروز می شوند. * پیروزی در یک مرحله از آزمایش،کافی نیست.افرادی در بعضی از مراحل موفق می شوند، ولی در مرحله ای دیگر شکست می خورند.در این داستان گروهی رهبر را به خاطر فقر نپذیرفتند،گروهی در آزمایش شکم،شکست خوردند و گروهی در مواجهه و برخورد با دشمن خود را باختند. * طالوت در ابتدا جمعیّت را به خود نسبت نداد و نفرمود:«جنوده»،بلکه فرمود:«بالجنود» گرچه لشکریان انبوه بودند و فرماندهی او را پذیرفته اند،ولی هنوز میزان فرمانبری آنان را آزمایش نکرده است،ولی بعد از آزمایش،به خود نسبت می دهد. «فَإِنَّهُ مِنِّی» * حساب دو گروه روشن است،هر کس ننوشد قطعاً خودی است و هر کس بنوشد قطعاً بیگانه است،ولی کسانی که با مشت نوشیدند،نه خودی هستند و نه بیگانه.باید آنان را نه مأیوس کرد ونه مشمول الطاف.لذا برای «مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَهً بِیَدِهِ» نه کلمه«منّی»بکار رفته ونه« فَلَیْسَ مِنِّی». @alquran_ir
درس دویست و نود و چهارم ادامه....... تفسیر آیه ۲۴۹ سوره از تفسیر نور * امام باقر علیه السلام می فرماید:افرادی که تا آخر کار به طالوت وفادار ماندند،سیصد و سیزده نفر بودند. * کسانی که دستشان به اموال مردم یا اموال دولتی رسید،ولی با کرامت و زهد از کنارش گذشتند و حرص و طمع آنان را آلوده نکرد،حزب اللّهی هستند و کسانی که دست درازی کرده و به اصطلاح پشت خود را با ذخیره آن اموال می بندند،مؤمن واقعی نیستند. «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی» پیام ها: ۱- یکی از وظایف فرمانده نظامی آن است که نیروهای رزمی را از تماشاچیان جدا سازد. «فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ» ۲- یکی از راههای آزمایش،ممنوعیّت های موسمی است.راحت طلبی و عدم تحمل فشارها و سختی های موسمی و موقّتی،با سلحشوری سازگاری ندارد.«إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ» ۳ -قبل از برخورد و مقابله با دشمن،باید تمرین مقاومت کرد. «مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ» ۴- مدیر باید نیروهای غیر مفید را طرد کند. «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی» ۵- تسلیم فرمانده بودن،رمز موفقیّت است. «مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی» ۶- حسابِ نیازِ ضروری،از حسابِ رفاه کامل جداست. «إِلاّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَهً بِیَدِهِ» ۷- کسانی که از میدان امتحان پیروز بیرون آیند،اندک هستند. «إِلاّ قَلِیلاً» ۸- انقلابی بودن مهم نیست،انقلابی ماندن مهم است.در این ماجرا شعار دهنده بسیار بود،ولی آنان که در آزمایشات موفق شدند،اندک بودند. «إِلاّ قَلِیلاً مِنْهُمْ» ۹- ایمان به معاد و وعده های الهی،توانایی ایستادگی در برابر سختی ها و مشکلات را ایجاد می کند. «مُلاقُوا اللّهِ» ۱۰- ایمان،درجاتی دارد.با اینکه گروهی همراه با طالوت بودند و به او ایمان داشتند و از نوشیدن آب هم گذشتند؛ «آمَنُوا مَعَهُ» ولی هر مؤمنی رزمنده نیست،تنها مؤمنانی رزمنده هستند که به لقاء اللّه ایمان داشته باشند. «یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللّهِ» ۱۱- فراوانی عِدّه و عُدّه ی دشمن در برابر اراده ی خداوند چیزی نیست. «کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللّهِ» ۱۲- نیروهای کیفی هرچند اندک باشند،برنیروهای کمّی برتری دارند. «کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً...» ۱۳- مؤمن مخلص،پیروزی را از خدا می داند. «بِإِذْنِ اللّهِ» ۱۴- مسلمانان اگر صبور و پایدار باشند،نباید از زیادی دشمن هراس داشته باشند.زیرا خداوند با صابران است. «وَ اللّهُ مَعَ الصّابِرِینَ» @alquran_ir
درس دویست و نود و پنجم تفسیر آیه ۲۵۰ سوره از تفسیر نور وَ لَمّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ (۲۵۰) و هنگامی که در برابر جالوت و سپاهیان او قرار گرفتند،گفتند:پروردگارا صبر و شکیبایی بر ما فرو ریز و قدمهای ما را ثابت و استوار بدار و مارا بر گروه کافران پیروز فرما. پیام ها: ۱- همیشه و به خصوص در جبهه ها،دعا همراه با حرکت لازم است،نه دعا به جای حرکت. «بَرَزُوا لِجالُوتَ... رَبَّنا أَفْرِغْ...» ۲- صبر و پیروزی،ملازم یکدیگرند.در اثر صبر،ظفر آید. «صَبْراً... وَ انْصُرْنا» ۳- دعاهای خود را با«ربّنا»آغاز کنیم. «رَبَّنا أَفْرِغْ...» ۴- در شداید،انسان به صبرِ بسیار محتاج است.«افرغ»به معنای نزول فراوان است. کلمه«صبراً»نیز در قالب نکره آمده است که نشانه ی صبر بزرگ است. ۵- پشت سر گذاشتن امتحانات و موفقیّت در آنها شما را مغرور نکند،باز هم از خداوند استمداد نمائید. «ثَبِّتْ أَقْدامَنا» ۶- وظیفه ی انسان،حرکت و تلاش است،امّا پیروزی به دست خداست. «رَبَّنا...وَ انْصُرْنا» ۷- پیروزی در جنگ،زمانی با ارزش است که هدف رزمندگان برتری حقّ بر باطل باشد،نه برتری یکی بر دیگری. «وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ» @alquran_ir
درس دویست و نود و ششم تفسیر آیه ۲۵۱ سوره از تفسیر نور فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَهَ وَ عَلَّمَهُ مِمّا یَشاءُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لکِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْعالَمِینَ (۲۵۱) سپس آنها(طالوت و یاران او)به اذن خداوند،سپاه دشمن را درهم شکستند و داود(که جوانی کم سن و سال،ولی مؤمن،شجاع و از یاران طالوت بود،)جالوت را (که فرمانده سپاه دشمن بود)کشت،و خداوند حکومت و حکمت به او عطا نمود و از آنچه می خواست به او آموخت.و اگر خداوند(فساد)بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند،قطعاً زمین را فساد می گرفت.ولی خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد. نکته ها: * بر اساس روایات،داود علیه السلام بر اثر همین شجاعت و دلاوری به مقام نبوّت رسید و فرزندش سلیمان علیه السلام نیز از انبیای الهی گردید. در روایات می خوانیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:خداوند به خاطر یک مسلمان صالح،بلا را از صد هزار خانه از همسایگان دور می کند.سپس آن حضرت این آیه را تلاوت نمودند: «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ...» با توجّه به آیات گذشته معلوم می شود که عوامل پیروزی در چند چیز است: ۱- رهبر توانا و لایق. «زادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» ۲- پیروان مؤمن. «قالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللّهِ» ۳- -توکّل. «کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللّهِ» ۴- صبر و استقامت. «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا» ۵- انگیزه ی الهی داشتن. «وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ» ادامه دارد..... @alquran_ir
درس دویست و نود و هفتم ادامه...... تفسیر آیه ۲۵۱ سوره از تفسیر نور پیام ها: ۱- گرچه تلاش وجهاد از شما بود،امّا شکست دشمن بدست خداوند است. «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللّهِ» ۲- دعاهای خالصانه رزمندگان و مجاهدان،مستجاب می شود. «وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ. فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللّهِ» ۳- تا استعداد،لیاقت،ایثار و سابقه درخشانی نباشد،انسان مورد لطف خاصّ الهی قرار نمی گیرد. «وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَهَ» ۴- در جبهه و جهاد،لبه ی تیز حمله به سوی فرماندهی دشمن باشد. «قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ» ۵- نام کسانی را که در جنگ مردانگی از خود نشان داده اند،زنده نگاه دارید.«قَتَلَ داوُدُ» ۶- نابودی رهبر کفر،عامل تار ومار شدن لشکر او می شود. «فَهَزَمُوهُمْ... قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ» ۷- اگر در برابر متجاوز و ظالم دفاع صورت نگیرد،فساد و تباهی زمین را فرا خواهد گرفت. «لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ... لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ» ۸- جنگ با مفسدان،یک ضرورت است.اگر عنصر مضرّ حذف نشود،عناصر دیگر به تباهی کشیده می شوند. «لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ... لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ» ۹- اراده وفضل الهی از راه عوامل طبیعی عملی می شود. «دَفْعُ اللّهِ... بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ» ۱۰- حکم جهاد ودفاع در برابر متجاوز،فضل الهی است. «اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْعالَمِینَ» @alquran_ir
درس دویست و نود و هشتم تفسیر آیه ۲۵۲ سوره از تفسیر نور تِلْکَ آیاتُ اللّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ (۲۵۲) اینها آیات خداوند است که به حقّ بر تو می خوانیم و براستی تو از فرستادگان الهی هستی. نکته ها: این آیه،پایان جزء دوّم قرآن است و می فرماید:داستان ها و حوادثی که در آیات گذشته از آنها سخن به میان آمد،مایه ی عبرت و درس آموزی است. داستان مرگ هزاران نفر در یک لحظه و زنده شدن مجدّد آنان با دعای پیامبر،اعطای منصب رهبری به جوان چوپانی گمنام،ولی لایق و دانا،پیروزی گروهی اندک بر گروه انبوه دشمن،شهامت و شجاعت یک نوجوان در جنگ و اعطای مقام نبوّت به او،همه و همه جلوه هایی از آیات الهی و نشانه هایی از صدق گفتار و رسالت پیامبر اسلام است. @alquran_ir
درس دویست و نود و نهم تفسیر آیه ۲۵۳ سوره از تفسیر نور آغاز جزء سوم تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شاءَ اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ وَ لکِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ وَ لَوْ شاءَ اللّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَ لکِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ ما یُرِیدُ (۲۵۳) آن پیامبران،ما بعضی از آنان را بر بعضی برتری دادیم.از آنان کسی بود که خداوند با اوسخن گفته ودرجات بعضی از آنان را بالا برد،وبه عیسی بن مریم نشانه های روشن(و معجزات)دادیم و او را با روح القدس (جبرئیل)تأیید نمودیم،و اگر خدا می خواست،کسانی که بعد از آنان (پیامبران)بودند،پس از آنکه نشانه های روشن برای آنها آمد،با هم جنگ و ستیز نمی کردند.(امّا خداوند مردم را در پیمودن راه سعادت آزاد گذارده است،)ولی با هم اختلاف کردند پس برخی از آنان ایمان آورده و بعضی کافر شدند.(و باز)اگر خدا می خواست(مؤمنان و کافران)با هم پیکار نمی کردند،ولی خداوند آنچه را اراده کند انجام می دهد.(و اراده حکیمانه ی او بر آزاد گذاردن مردم است.) نکته ها: * گرچه طبق احادیث،تعداد انبیا ۱۲۴ هزار نفر بوده است،امّا تنها نام ۲۵ نفر از آنان در قرآن آمده ونام دیگران برده نشده است؛ «مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ» مقام ودرجات انبیا یکسان نیست و هرکدام جایگاه و امتیازاتی دارند.مثلاً امتیاز پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله خاتمیّت،امّی بودن،تحریف نشدن کتابش،امتیاز ابراهیم علیه السلام یک تنه امّت بودن ونسل مبارک داشتن،امتیاز نوح علیه السلام طول عمر و پایداری ودریافت سلام ویژه از طرف خداوند است.در این آیه،امتیاز حضرت موسی و عیسی علیهما السلام بیان شده که موسی مخاطب سخن خداوند و عیسی مؤیّد به روح القدس بوده است. کلمه«درجات»نشانه ی برتری های متعّدد است. * فخررازی در تفسیر کبیر ذیل این آیه،حدود بیست امتیاز برای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بیان کرده است.از آن جمله:معجزه ی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله قرآن کریم بر همه معجزات برتری دارد.دیگر اینکه پیامبر اسلام بر همه پیامبران گواه است، چنانکه می فرماید: * ‏«فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهِیداً» پیامهای این آیه را در شماره بعد بخوانید. @alquran_ir
درس سیصد ادامه........ تفسیر آیه ۲۵۳ سوره از تفسیر نور پیام ها: ۱- انبیا،مقامی بس والا دارند.«تلک»اشاره به دور ومقام والاست. ۲- انبیا،همه در یک رتبه نیستند.یگانگی در هدف،مانع بعضی کمالات ویژه و برتری های خاصّ نیست. «فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ» ۳- تجلیل از انبیای گذشته لازم است.موسی وعیسی علیهما السلام در آیه تکریم شده اند.«مَنْ کَلَّمَ اللّهُ...عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ» ۴- سنّت و قانون خداوند،آزاد گذاشتن انسان است.او می تواند مردم را به اجبار به راه حقّ وادار کند،امّا رشد واقعی در سایه آزادی است.در این آیه دو بار می خوانیم که اگر خدا می خواست،اختلاف و نزاعی میان مردم ایجاد نمی شد. «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ» ۵- ریشه ی اکثر اختلافات،هوس ها،حسدها و خودبینی هاست،نه جهل و ناآگاهی. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ» ۶- راه انبیا،همراه با دلیل روشن است.«بینات» ۷- اختلافات اعتقادی،از عوامل پیدایش جنگ هاست.البتّه دین منشأ اختلاف نیست،بلکه مردم اختلاف می کنند. «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ مَا اقْتَتَلَ... وَ لکِنِ اخْتَلَفُوا» ۸- اختلاف عقائد مردم،دلیل اختیار آنها است. «فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ» @alquran_ir
درس سیصد و یکم تفسیر آیه ۲۵۴ سوره از تفسیر نور یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَهٌ وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ (۲۵۴) ای کسانی که ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزی داده ایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی فرا رسد که نه خرید و فروشی در آن است و نه دوستی و نه شفاعتی، و(بدانید که)کافران همان ستمگران هستند.(که هم به خود ستم می کنند وهم به دیگران.) نکته ها: * در این آیه خداوند اهرم هایی را برای تشویق مردم به انفاق بکار برده است، الف:آنچه داری،ما به تو دادیم از خودت نیست. «رَزَقْناکُمْ» ب:مقداری از آنچه داری کمک کن،نه همه را. «مِمّا» ج:این انفاق برای قیامت تو،از هر دوستی بهتر است. «یَأْتِیَ یَوْمٌ...» پیام ها: ۱- قبل از دستور،مردم را با احترام صدا زنیم. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» ۲- استفاده از فرصت ها در کارهای خیر،ارزش است. «مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ» ۳- محروم کردن امروز،محروم شدن فرداست.اگر امروز انفاق وبخششی صورت نگیرد،در آن روز هم محبّت و دوستی و وساطتی در بین نخواهد بود. «أَنْفِقُوا... یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ...» ۴- یاد معاد،عاملی برای تشویق به انفاق است. «أَنْفِقُوا... یَأْتِیَ یَوْمٌ...» ۵- یکی از راههای ایجاد روحیّه ی سخاوت،توجّه به دستِ خالی بودن انسان در قیامت است. «لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَهٌ» ۶- بخل،نشانه ی کفران نعمت وکفر به وعده های الهی است.«انفقوا...والکافرون» ۷- کفر،نمونه ی بارز ظلم است. «الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ» @alquran_ir
درس سیصد و دوم تفسیر آیه ۲۵۵ سوره از تفسیر نور اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (۲۵۵) اللّه،که جز او معبودی نیست،زنده و برپادارنده است.نه خوابی سبک او را فرا گیرد و نه خوابی سنگین.آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست.کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند.گذشته و آینده آنان را می داند.و به چیزی از علم او احاطه پیدا نمی کنند مگر به مقداری که او بخواهد.کرسی(علم و قدرت)او آسمان ها و زمین را در برگرفته و نگهداری آن دو بر او سنگین نیست و او والا و بزرگ است. نکته ها: * به مناسبت وجود کلمه ی«کرسی»در آیه،رسول اکرم صلی الله علیه و آله این آیه را«آیه الکرسی»نامید. در روایات شیعه و سنی آمده است که این آیه به منزله ی قلّه قرآن است و بزرگترین مقام را در میان آیات دارد. همچنین نسبت به تلاوت این آیه سفارش بسیار شده است. از علی علیه السلام نقل کرده اند که فرمود:بعد از شنیدن فضیلت این آیه،شبی بر من نگذشت،مگر آنکه آیه الکرسی را خوانده باشم. در این آیه،شانزده مرتبه نام خداوند و صفات او مطرح شده است.به همین سبب آیه الکرسی را شعار و پیام توحید دانسته اند. هر چند در قرآن بارها شعار توحید با بیانات گوناگون مطرح شده است،مانند: «لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ» ، «لا إِلهَ إِلاّ هُوَ» ، «لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ» ، «لا إِلهَ إِلاّ أَنَا» ،ولی در هیچ کدام آنها مثل آیه الکرسی در کنار شعار توحید، صفات خداوند مطرح نشده است. @alquran_ir
سلام علیکم از زمانی که درسهای کانال «تزکیه» متوقف شد، برخی از اعضا منتظر شروع مجدد آن بودند و اشتیاق خود را برای ادامه راه سلوک اعلام میکردند. اکنون به لطف پروردگار تصمیم گرفته ایم؛ اگر خداوند توفیق عنایت فرماید، فصلی دیگر را آغاز کنیم، با امید به اینکه همراه با مشتاقان این مسیر نورانی بتوانیم بهره ای وافر از عنایات حق را نصیب خود سازیم و نورانیت و صفای درونی خویش را جلائی تازه بخشیم و در سیر الی الحق گامهای بلندی برداریم. طالبان این مسیر و کسانی که اهلیت این راه را دارند به همراهی دعوت کنید و آدرس کانال را در اختیارشان قرار دهید تا در صورت آمادگی، از فیض حضورشان بهره مند گردیم. ومن الله التوفیق آدرس کانال: eitaa.com/tazkieh_ir
درس سیصد و سوم ادامه....... تفسیر آیه ۲۵۵ سوره از تفسیر نور * صفات خداوند دو گونه اند،برخی صفات،عین ذات او هستند و قابل تجزیه از ذات الهی نمی باشند.مانند: علم،قدرت و حیات امّا برخی صفات که آنها را صفات فعل می نامند، مربوط به فعل خداوند است،مثل خلق کردن و عفو نمودن.منشأ اینگونه صفات،اراده الهی است که اگر بخواهد خلق می کند،ولی درباره ی صفات ذات این را نمی توان گفت که اگر خداوند بخواهد می داند و اگر نخواهد نمی داند. اگر بخواهیم صفات ذات را تشبیه کنیم،باید بگوئیم عالم و قادر بودن برای خداوند،نظیر مخلوق بودن برای انسان است.هرگز صفت مخلوق بودن از انسان جدا نمی شود،همانگونه که هرگز صفت علم از خداوند جدا نمی شود. * کلمه«اله»درباره هر معبودی بکار می رود،خواه حقّ و یا باطل، «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» ولی کلمه«اللّه»نام ذات مقدّس الهی است. * ‏معبودانِ غیر از خدا،از آفریدن مگسی عاجزند؛ «لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً» و آنان که به پرستش غیر خدا می پردازند،از بلندای توحید به دره های خوفناک سقوط می کنند. «وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ» * «لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ» اوّلین صفحه شناسنامه ی هر مسلمان است.اوّلین شعار و دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز با همین جمله بود:«قولوا لا اله الا الله تفلحوا» * ‏همچنان که فرمود:«من قال لا اله الا الله مخلصا دخل الجنه و اخلاصه بها ان تحجزه لا اله الاالله عما حرم الله»هرکس خالصانه شعار توحید سر دهد،وارد بهشت می شود و نشان اخلاص او آن است که گفتن «لا اله الا الله»وی را از حرامهای الهی دور سازد. @alquran_ir
درس سیصد و چهارم ادامه....... تفسیر آیه ۲۵۵ سوره از تفسیر نور امام صادق علیه السلام فرمودند:«قول لااله الاّاللّه ثمن الجنه» گفتن«لااله الاّ اللّه»بهای بهشت است. همچنان که امام رضا علیه السلام در حدیث قدسی نقل کرده اند:«کلمه لااله الاّاللّه حصنی» کلمه ی توحید،دژ مستحکم الهی است. آری،توحید،مایه ی نجات و رستگاری انسان است.البتّه همانگونه که می گویند هرکس به دانشگاه یا حوزه علمیه قدم گذاشت،دانشمند شد.یعنی به شرط اینکه تمام دروس لازم را بخواند.گفتن«لااله الاّ اللّه»نجات دهنده است،امّا با داشتن شرایطش که در جای خود بدان اشاره خواهد شد. * اعتقاد به توحید،همه ی قدرت ها و جاذبه ها را در چشم انسان کوچک و حقیر می کند. نمونه ای از آثار تربیتی توحید همین است که مسلمانان در برابر پادشاهان و صاحبان قدرت سجده نمی کردند.در دربار نجاشی پادشاه حبشه،پناهندگان مسلمان گفتند:«لا نسجد الا لله»ما به غیر خدا سجده نمی کنیم. دحیه کلبی یکی دیگر از مسلمانان در کاخ قیصر روم، سجده نکرد و در جواب کاخ نشینان گفت:«لا اسجد لغیر الله»من برای غیر خداوند سجده نمی کنم. آری،توحید انسان را تا آنجا بالا می برد که حتّی بهشت و دوزخ نیز برای او مطرح نمی شود. امامان معصوم علیهم السلام نیز برای تربیت چنین انسان هایی تلاش می کردند. علی علیه السلام فرمودند: «لاتکن عبد غیرک و قد جعلک اللّه حراً» ، بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است. لازم است مسلمانان هر روز و در هر جا با صدای بلند،اذان بگویند وفریاد آزادی از بندگی خدایان دروغین و طاغوت ها را سر دهند.و گوش نوزادان خود را قبل از هر صدایی،با طنین توحید«لا اله الاّ اللّه»آشنا سازند. @alquran_ir
درس سیصد و پنجم ادامه....... تفسیر آیه ۲۵۵ سوره از تفسیر نور «هُوَ الْحَیُّ» * در فراز هفتادم دعای جوشن کبیر،حیّ بودن خداوند را اینگونه مطرح می کند: «یا حیا قبل کل حی،یا حیا بعد کل حی،یا حی الذی لیس کمثله حی،یا حی الذی لا یشارکه حی، یا حی الذی لا یحتاج الی حی،یا حی الذی یمیت کل حی،یا حی الذی یرزق کل حی، یا حیا لم یرث الحیاه من حی،یا حی الذی یحیی الموتی،یا حی یا قیوم» آری،خداوند زنده است،قبل از هر زنده ای و بعد از هر زنده ای.در زنده بودن،وی را نظیر و شریکی نیست و برای زنده ماندن،نیازمند دیگری نیست.او زندگان را می میراند و به همه زنده ها روزی می بخشد.او زندگی را از زنده ای دیگر به ارث نبرده،بلکه به مردگان نیز زندگی می بخشد.او زنده و پا برجاست. * معنای حیات درباره ذات پروردگار با دیگران فرق می کند و مانند سایر صفات الهی،از ذات او جدایی ناپذیر است و در آن فنا راه ندارد؛ «وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ» او در حیات خویش نیازمند تغذیه،تولید مثل،جذب و دفع،که لازمه حیات موجوداتی همچون انسان و حیوان وگیاه است،نیست.«یا حی الذی لیس کمثله حی» «القیوم» * «قَیّوم»از ریشه ی«قیام»،به کسی گفته می شود که روی پای خود ایستاده و دیگران به او وابسته هستند. کلمه ی«قیّوم»سه مرتبه در قرآن آمده است و در هر سه مورد در کنار کلمه«حَیّ»قرار دارد. قیام او از خود اوست،ولی قیام سایر موجودات به وجود اوست.و مراد از قیّومیّت پروردگار، تسلّط و حفاظت و تدبیر کامل او نسبت به مخلوقات است.قیام او دائمی و همه جانبه است، می آفریند، روزی می دهد،هدایت می کند و می میراند و لحظه ای غافل نیست. * هر موجود زنده ای برای ادامه ی حیات،نیازمند منبع فیض است.همچون لامپی که برای ادامه ی روشنی،نیاز به اتصّال برق دارد.تمام موجودات برای زنده شدن باید از«حیّ» تغذیه شوند و برای ادامه ی زندگی باید از«قیّوم»مایه بگیرند. امام علی علیه السلام می فرماید:«کلّ شیء خاضع له و کلّ شیء قائم به»هر چیزی تسلیم او و هر چیزی وابسته به اوست. نقل کرده اند که در جنگ بدر رسول خدا صلی الله علیه و آله مکّرر در سجده می گفتند:«یا حی یا قیوم» @alquran_ir
‍درس سیصد و ششم ادامه....... تفسیر آیه ۲۵۵ سوره از تفسیر نور «لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ» * امام صادق علیه السلام فرموده اند:«ما من حیّ الاّ و هو ینام خلا اللّه وحده»هیچ زنده ای نیست مگر اینکه می خوابد،تنها خداوند از خواب بدور است. خداوند حیّ است و نیازمند خواب و چُرت نیست. خواب،زنده ها را از خود منقطع می کند تا چه رسد به دیگران،ولی خداوند خواب ندارد و همواره بر همه چیز قیّومیّت دارد. «لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» * مالک حقیقی همه چیز اوست و مالکیّت انسان در واقع عاریتی بیش نیست.مالکیّت انسان،چند روزه و با شرایط محدودی است که از طرف مالک حقیقی یعنی خداوند تعیین می شود.حال که همه مملوک او هستند،پس چرا مملوکی مملوک دیگر را بپرستد؟دیگران نیز بندگانی همچون ما هستند؛ «عِبادٌ أَمْثالُکُمْ» * ‏طبیعت،ملک خداست و قوانین حاکم بر آن محکوم خداوندند.ای کاش انسان ها هم از مِلک او و هم از مُلک او بهتر استفاده می کردند.اگر همه چیز از خدا و برای خداست،دیگر بخل و حرص چرا؟آیا خدای خالق،ما را رها کرده است؟ «أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدیً» امام کاظم علیه السلام از در خانه ی شخصی بنام«بُشر»می گذشت،متوّجه سر و صدا و آواز لهو ولعبی شدند که از خانه بلند بود.از کنیزی که از آن خانه بیرون آمده بود پرسیدند صاحبخانه کیست؟آیا بنده است؟! جواب داد:نه آقا،بنده نیست آزاد است. امام فرمود:اگر بنده بود این همه نافرمانی نمی کرد.کنیز سخن امام را وقتی وارد منزل شد به صاحبخانه باز گفت.او تکانی خورد و توبه کرد. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:اوّلین درجه تقوا و بندگی خدا آن است که انسان خودش را مالک نداند. @alquran_ir