شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
🍃 به آسمان حرم، هرکسی که دل بسته رها شدهست ز غمها شبیه کفترها... #استوری 🕊
۱۸صفر شهادت آقا علیبنموسیالرضا(ع) به روایتی🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه امانم نداد زیاد بنویسم ....
این کلیپو ببینید متوجه میشوید 😭🥺
امان از وقتی که پسر بچه ای دلتنگ مادرش شود امان ...
میگن شب های جمعه حضرت زهرا سلام الله علیها میرن کربلا ...
رفقایی که کربلا هستین التماس دعا #برای_آرتین
😭😢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حاج حسین یکتا
🔻اربعین را جدی بگیرید. امام حسین (ع) را هر چی عالم بشناسه کار ظهور جلو میفته، کار ارباب سهل تر میشه..
▪️ آیت الله ناصری (ره الله):
🌑 امڪان ندارد حضرت بقیه الله (علیه السلام) دست رد به سینه شما بزند. پشتیبان شما، ملجأ شما، نگهبان شما، ناصر و یاور شما، خدا شاهد است امام زمان است.
🌕 تا اینجایش را حضرت ڪمڪ کردند بعدش هم اتمام میڪنند. اما عرضه متوقف بر تقاضا است. اول باید تقاضا باشد تا عرضه بشود. بخواهید از حضرت، هرڪجا گیر ڪردید (گرفتارید):
🔺 ۱- زیارت آل یاسین
🔺 ۲- دعای توسل
🔺 ۳- بعد هم نماز امام زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیومدمبازیکنم
مناومدمنوکری...
هدایت شده از شهید رضا رحیمی
#حاضرِ_غایب ۲۹ 📝
قسمت اول
تقریبا یک سالی از شهادت رضا میگذشت.
تا چند وقت اول بعد از شهادتش هیچ خوابی از رضا نمیدیدم اما بعد از مدتی شروع شد...
بعد از این مدت، دوباره چند روزی بود کمتر خواب رضا رو میدیدم آخه تا اون موقع هر شب رضا رو تو خوابم داشتم حتی اگر شده بود برای یک لحظه.
تو همین روزها بود یه خانواده از من التماس دعا داشتن وخواستن رضا که تو خوابم میاد ازش بخوام مشکلشون حل بشه؛ منم صادقانه بهشون گفتم انشاالله که کمک میکنه، چند روزی هست خوابشو ندیدم ولی انشاالله که منو لایق بدونه وصدامو بشنوه مشکل شما هم حل بشه.
با یه لحنی که یعنی دعای تو کارساز نیست یا اینکه دلتو خوش نکن که دعا کردنت مشکلی رو حل میکنه، گفتن:
آخه میگن که دعای مادر شهید مستحاب میشه. پس دعا کن بخوابت بیاد.
دلم خیلی شکست، چیزی نگفتم، از عصر همش تو فکر بودم نکنه بقیه افراد هم برای دل خوشی من یا دلداری دادنم بهم میگن دعامون کن؟! نکنه، میخوان منو با این صحبتها امیدوار کنن؟!
به قدری ناراحت شدم که رضا رو قسم دادم هر جور هست بهم نشون بده من تو حاجت دادنش به بقیه یه نقشی دارم. با ناراحتی و بی حوصلگی خوابیدم.
خدا رو شکر همون شب خوابی دیدم...
خواب دیدم که از ناراحتی چادرم روسر کردم وبه قول معروف سر به بیابون گذاشتم. همون طور که سرم پایین بود میرفتم جلو و متوجه اطرافم نبودم. یه لحظه صدای مادرم رو شنیدم. صدام زد کجا میری؟ بیا اینجا.
ایستادم وبه سمت صدا نگاه کردم. چند قدمی من یه خیمه بود.
مادرم جلو درب خیمه مونده بود. با دستش بهم اشاره کردکه به طرفش برم. همین طوری که تو فکر بودم رفتم جلو خیمه.
صدای ناله از تو خیمه شنیده میشد. مادرم با ی حالت درخواست بهم گفت بیا تو به داد اینا برس.
داخل که نگاه کردم چشمم به دوتا خانم که خوابیده بودن و با چادر سفید پوشیده شده بودن ومشخص نبود کی هستن افتاد.
پرسیدم چکار کنم؟ گفت: بیا کمکشون کن. فقط تو میتونی درد اینا رو مداوا کنی. اون خانمی که به من نزدیکتر بود، از زیر چادر دستشو بیرون آورد وبه طرفم دراز کرد و گفت: ننه کمکم کن.
چادر که عقب رفت چهره اش مشخص نبود. مادرم گفت عزیز مریمه ( مادر مادرم).
تعجب کردم که آخه من چطوری میتونم کمکش کنم؟! وچه کاری از دست من بر میاد؟
ولی نتونستم دستش رو رد کنم. دستش رو گرفتم وبلندش کردم. انگار نیمه جون بود و بعد که بلندش کردم حالش خوب شد و نشست.
@shahid_reza_rahimi1397
هدایت شده از شهید رضا رحیمی
قسمت دوم
همین که خواستم بر گردم خانمی که کنارش خوابیده بود صدام زد ،خانم تو را خدا منم بلند کن.
دوباره دستم رو به طرف اونم دراز کردم واونم بلند شد و نشست.
من هنوز همون طوری ناراحت وبدون اینکه حرفی بزنم از خیمه اومدم بیرون. دیگه دلم نمیخواست جلوتر برم؛ با خودم گفتم بر میگردم.
رفتن من تو این بیابون چه فایده ای داره؟
ناخواسته روبه روی خیمه رو نگاه کردم. دو سه متری تا خیمه فاصله بود. دوتا خانم نشسته بودن روی میز تحریر (مثل میز تحریر که تو کلاسهای درس بود) و روی اونم یه دفتر بزرگ حضور وغیاب بود.
یکی از خانمها قد بلندی داشت وپوشیه زده بود و دیگری با قد متوسط ولی با چهره نامشخص.
روی صندلی پشت میز نشسته بودن. یه جوری که متوجه من نباشن چادرم رو طوری گرفتم که یعنی من شما رو ندیدم. آرام از خیمه اومدم بیرون وبرگشتم بیام طرف خونه....
تا سه چهار قدم رفتم یکی از خانمها صدام زد.
خانم ....خانم....
من نشنیده گرفتم وبه راهم ادامه دادم. دوباره صدا زد، مادر شهید رضارحیمی.....
دیگه نشد مجبور شدم بر گشتم وایستادم.
صدام زد بیا اینجا کارت دارم. آرام آرام با همون بی حوصلگی وناراحتی رفتم رو به روی خانم کنار میز موندم. دفتر حضور وغیاب رو به طرف من بر گردوند.
داخل دفتر اسم شهدا بود ولی برام مشخص نبود، تنها اسمی که میدیدم اسم رضا بود، واضح نوشته بود شهید رضا رحیمی.
با انگشت جلو اسم رضا رو نشون داد و با دادن خودکار دستم، از من خواست جلوی اسمش را امضا بزنم.
منم امضا زدم. گفت: اونجا رو ببین. اشاره کرد به بیابون. یه بیابون که مثل دریا انتها نداشت. تمام بیابون خیمه زده شده بود وصدای ناله از توی خیمه ها شنیده میشد.
گفتم: خب؟
گفت: اینا ماموریتهای رضا هستن. رضا اینجا خیلی کار داره وباید کارهاشو انجام بده. وقتی رضا داره کارشو انجام میده وتا هر خیمه ای رفته
وقتی تو ازش میخوای بیاد بهت سر بزنه، به احترام تو بر میگرده وکارش نیمه تمام میمونه و باید دوباره از نو شروع کنه.
پس بذار هر موقع مرخصی داشت خودش خواست بیاد. گفتم: پس امضای من چی بود؟ یه لحظه فکر کردم نکنه امضا داده باشم که دیگه رضا نباید بیاد (رضایت داده باشم که راضی ام دیگه نیاد)؟؟!!
توی دلم خالی شد، بدنم میلرزید. اون خانم گفتن وقتی رضا کاری انجام میده باید شما امضا کنی...
رضا نصف کار رو انجام میده و با امضای شما کار به پایان میرسه. به خاطر همین شما باید دعا کنی که حاجتمند، حاجت بگیره.
خوشحال شدم به جوابم رسیده بودم که واقعا دعای من یه جای کار هست. دوباره نگاهم رو به طرف بیابون انداختم وخواستم ببینم رضا رو میبینم؟
بر گشتم دیدم از خانم قد بلند خبری نیست از خانمی که کنارش نشسته بود پرسیدم این خانم کی بود ؟ کجا رفت؟؟؟ اصلا شما کی هستی؟
گفت: اون خانم حضرت زهرا(س) بود، منم زینبم... تا اینو گفت، من دیگه ندیدمش و از خواب بیدار شدم ،از اون روز به بعد همیشه میگم خدا کنه به رضا مرخصی بدن ومتوجه شدم که خدا را شکر واقعا ی جاهایی هست که خدا صدامو بشنوه ...
#مادر
#شادی روح زندگان ابدی
@shahid_reza_rahimi1397
هدایت شده از شهید رضا رحیمی
چه خوش خیال است
فاصله را می گویم
به خیالش تو را از من دور کرده
نمی داند جای تو امن است
اینجا در میان دل من🖤
@shahid_reza_rahimi1397
#اربعین
❇️ اسلام این قدر برای اجتماع و برای وحدت کلمه هم تبلیغ کرده است و هم عمل کرده است ، یعنی روزهایی را پیش آورده است که با خود این روزها و انگیزه این روزها تحکیم وحدت میشود مثل عاشورا و اربعین و قرآن کریم پافشاری دارد در این مطلب که متفرق نباشند مردم، مسلمین از هم و ید واحده باشند و معتصم به «حبل الله» باشند
امام خمینی (ره)، ۲۵آذر۱۳۶۰
#کربلا
#اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_مهدوی
🔸 امسال باید هر زائر یه مبلغ برای امام زمان باشه.
در مهدوی کردن #اربعین سنگ تمام بذارید...