🔺زمان حمله تکفیریها به رژیم صهیونیستی مشخص شد!
🔹یا شیخ چه زمانی به جنگ اسرائیل خواهیم رفت ؟
🔹 هر زمانی که مسلمان شدند!
#وعده_صادق
#سوریه
دختر خوب کسیه که فقط با مرد خودش بگه بخنده! نمیگم با بقیه بد باشه ولی خب خیلی لزومی به گرم گرفتن نیست.
و مرد خوب هم کسیه که فقط با زن خودش بگه بخنده.😉
@alshahid_ali_alhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 چجوری ایران اسرائیل رو بزنه که بره پِی کارش؟
ایران #سوریه نیست
پاسخ قرآن چیه؟
#کنفرانس_بصیرتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️ محبوب من!
زمستان پشت در است،
اما خانهٔ دل من، به بودنت گرم است.
#امام_زمان
#استوری
آقا امیرالمومنینعلیهالسلام:
کسی که دوستت داشته باشد،
تورا از کار #بد، باز میدارد.
غررالحکم،حدیث۸۴۷۴
21.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوش بحال مجنون
چقدر همراه لیلی بود...
#امام_زمان
حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) به آیت الله #گلپایگانی فرمودند:
از علایم ظهور فقط #علامات_حتمى مانده است
و شايد آنها نيز در مدتى كوتاه به وقوع بپيوندند؛
پس بر شما باد كه براى فرج دعا كنيد.
#امام_زمان
13.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قوام و حيات نهضت ما
در خونِ شهيد است!
#شهیدسیدمرتضیآوینی
#شهید_علی_الهادی_حسین
#طنز_جبهه
خرمشهر بوديم...
آشپز و كمک آشپز تازه وارد بودند و با شوخی بچهها ناآشنا...
آشپز،سفره رو انداخت وسط سنگر و بعد بشقابها رو چيد جلویِ بچهها
رفت نون بياره كه عليرضا بلند شد و گفت: بچهها! يادتون نره!
آشپز اومد و تند و تند دوتا نون گذاشت جلویِ هر نفر و رفت
بچهها تند نونهارو گذاشتند زير پيراهنشون
كمک آشپز اومد نگاه سفره كرد
تعجب كرد!
تند و تند برایِ هر نفر دوتا كوكو گذاشت و رفت
بچهها با سرعت كوكوهارو گذاشتند لایِ نونهایی كه زير پيراهنشون بود
آشپز و كمک آشپز اومدن بالا سر بچهها
زل زدند به سفره
بچهها شروع كردند به گفتن شعار هميشگی: ما گشنمونه ياالله!
كه حاجی داخل سنگر شد و گفت: چه خبره؟
آشپز دويد روبروی حاجی و گفت: حاجی! اينها ديگه كيند!
كجا بودند!
ديوونهاند يا موجی؟
فرمانده با خنده پرسيد چی شده؟
آشپز گفت تو يه چشم بهم زدن مثل آفريقاییهایِ گشنه هرچی بود بلعيدند!
آشپز داشت بلبل زبونی ميكرد كه بچهها نونها و كوكوهارو يواشكی گذاشتند تو سفره
حاجی گفت اين بيچارهها كه هنوز غذاهاشون رو نخوردند!
آشپز نگاه سفره كرد
كمی چشماشو باز و بسته كرد
با تعجب سرش رو تكونی داد و گفت: جل الخالق؟
اينها ديونهاند يا اجنه؟
و بعد رفت تو آشپزخونه...
هنوز نرفته بود كه صدایِ خندهیِ بچهها سنگرو لرزوند...😂😂