🔶رهبر انقلاب: من اصرار دارم که بسیجی قدر بسیج را بداند، جایگاه بسیج را بشناسد، فلسفه حضور بسیج را بداند.
✅ بسیج عنصر معنوی را در هر فعالیتی برجسته میکند. دانشمند برجسته مرکز رویان وقتی به یک پیشرفتی دست پیدا میکند #سجده_شکر میکند. این را #مرحوم_کاظمی_آشتیانی جلوی خود آن دانشمند به من گفت.
(5 آذر 1401 در دیدار با بسیجیان)
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#چهل_سال_گذشت
40 سال پیش در 6 آذرماه 1361 اولین شهید لشگر10 سیدالشهداء(ع)
✅ #تخریبجی_شهید_سید_مرتضی_مساوات از جبهه #سومار آسمانی شد
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#اولین_شهید_لشگر_ده_سیدالشهداء_علیه_السلام
#تخریبچی_شهید_سید_مرتضی_مساوات
☑️ #شهادت_6_آذر_1361
منطقه عملیاتی سومار
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزی_که_اولین_شهید_لشگر_10_مجروح شد
#تخریبچی_شهید_سید_مرتضی_مساوات
🔴 تیپ سیدالشهداء(ع) در مهرماه سال 61و قبل از عملیات #مسلم_ابن_عقیل (ع) در تهران با کمک گرفتن از گردان های پادگان ولیعصر(ع) تشکیل شد و در اولین ماموریت در خط پدافندی سومار مستقر شد.
واحد #تخریب_تیپ_سیدالشهداء(ع) از اولین واحدهای رزمی بود که شکل گرفت و سردار #شهید_حاج_عبدالله_نوریان بعد از مدت کوتاهی به عنوان فرمانده تخریب معرفی شد و #شهید_حاج_سید_محمد_زینال_حسینی که از تجربه بالایی در تخریب برخوردار بود در کنار شهید نوریان مشغول به کار گردید.
اولین ماموریت واحد تخریب تیپ تازه تاسیس سیدالشهداء(ع) پاکسازی میادین مین منطقه #سومار_و_گیلانغرب بود.
در این ماموریت اولین شهید تیپ سیدالشهداء(ع) تخریبچی #شهید_سید_مرتضی_مساوات بود که در تاریخ 27 آبانماه 1361 در منطقه سومار در حال خنثی سازی و با انفجار #مین_کوشکوبی به شدت مجروح گردید و به پشت جبهه منتقل گردید و بعد از 10 روز به علت جراحت های سخت در 6 آذر ماه سال 61 به شهادت رسید.
🔴 شهید سید مرتضی مساوات از نیروهای با تجربه ی تخریب قرارگاه کربلا بود که بعد از تاسیس تخریب تیپ سیدالشهداء(ع) به این واحد پیوست و هنگام شهادت 19 ساله بود. پیکر مطهر این شهید بعد از تشییع در تهران در گلزار شهدای بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#گزارش_شهادت_فرمانده_تخریب
#چگونگی_شهادت_اولین_شهید_لشگر_10
برادر #عبدالله_نوریان فرمانده شهید تخریب لشگر10 میگفت :
شهید سید مرتضی مساوات شب قبل از شهادتش خواب دیده بود و به من گفت:
برادر عبدالله من شهید میشم
وقتی با من خداحافظی کرد و با من روبوسی کرد بوی شهادت میداد.
راوی:برادرشهید
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#اولین_شهید_لشگر_10_هنگام_اذان_ظهر_پرکشید
#تخریبچی_شهید_سید_مرتضی_مساوات
شهادت 6 آذرماه 1361
✍️✍️✍️راوی: #سید_هاشم_مساوات (برادر_شهید)
🔴 تازه از منطقه اومده بودم بعد از عملیات مسلم ابن عقیل (ع)بود
همون صبح که من رسیدم تهران مرتضی حرکت کرد برای اسلام آباد غرب.
یک هفته از رفتن مرتضی گذشته بود و منزل یکی از دوستانم بودم که خبر اومد مرتضی در جبهه مجروح شده.
تا شنیدم انگار به من الهام شد .
گفتم: مرتضی دیگه این بار شهید میشه.
بعد از چند روز بیمارستان طالقانی تهران آوردند..
مثل اینکه قبلا توی بیمارستان صحرایی جبهه روی معده اش عمل جراحی کرده بودند.
وقتی ما به بیمارستان رسیدیم ایشون رو آماده کرده بودند که به اطاق عمل ببرند.
من دستش رو گرفتم و نگاهم به پاهاش افتاد که ورم کرده بود
میگفتند پاهاش باید قطع بشه..
بهش گفتم داداش چطوری؟؟؟
گفت الحمدلله خدا رو شکر.
توی اون حالت فقط امام زمان(ع) وامام حسین(ع) رو صدا میکرد.
چند روز از این ماجرا گذشت. پاهاش رو قطع کرده بودند.
من و برادرم و عمویم به صورت شیفتی شبانه روز کنار تختش در بیمارستان بودیم.
کلیه هاش از کار افتاده بود و مجرای تنفسی اش هم ترکش خورده بود و برای اینکه راحت نفس بکشه ، گودی گلوش رو سوراخ کرده بودند و از اونجا نفس میکشید و از ته گلو صحبت میکرد.
از در اطاق بیرون رفته بودم تا راحت استراحت کنه.
نیم ساعت گذشته بود که با نگرانی به اطاقش برگشتم.
تا نگاهم افتاد دیدم صورت مرتضی مثل گچ سفید شده.
پرستارها و دکترها رو صدا زدم و اومدند آمپول زدند و شوک دادند و حالش بهتر شد و بهوش اومد و چشم هاش رو باز کرد.
تا نگاهش به من افتاد گفت : برادر چرا من رو از اون دنیا بیرون کشیدی من در یک باغ سر سبز و زیبا بودم. من با آقام امام حسین(ع) بودم .من ☑️ سرم روی زانوی آقام بود و آقا به من گفت دو روز بیشتر زنده نیستی.
بیا این دو روز من رو ببیرید خونه.
مرتضی اصرار داشت که ما او رو بخونه ببریم اما با وضعیتی که داشت امکان پذیر نبود
پاهاش قطع بود و اکسیژن بهش وصل بود و شکمش از ترکش پاره بود و بدنش عفونت کرده بود و کلیه هاش از کار افتاده بود
اون روز پنجشبه ظهر بود که هی اصرار میکرد به منزل ببریم که میسر نشد.
☑️ مرتضی دو روز بعد همون طور که خودش خبر داده بود ظهر روز شنبه نزدیک اذان ظهرآماده رفتن به اطاق عمل بود
هم تختی او میگفت از صبح فقط امام حسین(ع) رو صدا میزد و مدام ذکر میگفت.
#تخریبچی_شهید_سید_مرتضی_مساوات با اذان ظهر روز شنبه 6 آذرماه 61 شهادتین را زمزمه کرد و با پیان اذان ظهر ملائکه ا را با خود بردند.
روحش شاد.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
🌹 #پیکر_مطهر_تخریبچی_شهید
#سید_مرتضی_مساوات
اولین شهید لشگر10سیدالشهداء(ع)
شهادت در اثر انفجار مین در منطقه عملیاتی سومار
✅مجروحیت 27 آبانماه 1361
✅شهادت 6 آذرماه 1361
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#پیکرهایی_که_غسل_و_کفن_نداشت
روح همه ی شهدا خصوصا شهید سید مرتضی مساوات اولین شهید تخریب تیپ سیدالشهداء علیه السلام و اولین شهید لشگر10 شاد باشه.
اونقدر که در حافظه ام هست تا قبل از عملیات فتح المبین در عید سال 61 همه ی شهدا رو غسل میدادند و کفن میکردند. حداقل در تهران اینطور بود.
اما از عملیات فتح المبین در عید سال 61 و شهادت رزمندگان این عملیات یه خورده فرق کرد.
از اون به بعد طبق فتوای امام شهدایی که در معرکه جنگ در دم به شهادت میرسیدند با همون لباس جبهه و بدون غسل دفن مینمودند و رزمندگانی که با مجروحیت بالا به پشت جبهه منتقل میشدند و یا در مراکز درمانی و بیمارستان های شهرها به شهادت میرسیدند بنا به فتوای امام خمینی(ره) میبایستی تغسیل و تکفین میشدند.
لذا شهید سید مرتضی مساوات در جبهه سومار با انفجار مین به شدت مجروح شد و بعد از یکهفته در بیمارستان در شهر تهران به شهادت رسید و پیکر مطهرش در بهشت زهرا غسل داده شد و در قطعه 28 گلزار شهدای تهران به خاک سپرده شد(جعفر طهماسبی)
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#خنثی_کردن_مین_با_دست_مجروح
شهید سید مرتضی مساوات
✍️✍️✍️ راوی : #سید_هاشم_مساوات(برادر شهید)
#سید_مرتضی مجروح شده بود آوردنش بیمارستان تهران.
دستش ترکش خورده بود و توی گچ بود
در بیمارستان فرمانده شون برای ملاقات اومده بود
فرمانده شون #برادر_عبدالله فرمانده تخریب بود
من به ایشون گفتم : برادرعبدالله حالا که دستش زخمی شده مادرمون نگران است که با این دست زخمی نمیتونه #مین_خنثی کنه پانشه بازبره جبهه و مین خنثی کنه.
گفتم برادر عبدالله چند وقت مرخصی به مرتضی بده تا دستش خوب بشه بیاد جبهه.
برادرعبدالله گفت: من حرفی ندارم خودش گوش نمیده.
مرتضی با همون دست بسته و گچ گرفته رفت جبهه...
وشنیدم با همون دست مجروحش مین خنثی میکنه.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#تخریبچی_شهید_سید_مرتضی_مساوات
🔴40 روز بعد از شروع جنگ #سید_مرتضی پایش به جبهه باز شد
از قدیمی های تخریب بود
زیر دست #شهید_خیاط_ویس از بنیانگذاران تخریب در جنگ کار کرده بود
مرتضی از تخریبچی های #قرارگاه_تخریب در جنوب بود و هنگام عملیات ها به تیپ و لشگرها برای باز کردن معبر مامور میشدند.
در پاکسازی #میادین_مین در اطراف بستان و هویزه و سوسنگرد خیلی فعال بود.
با تشکیل #تیپ_سیدالشهداء(ع) وقبول فرماندهی #تخریب از سوی #شهید_حاج_عبدالله_نوریان به واسطه ی رفاقتی که با هم از تخریب قرارگاه کربلا داشتند وارد تخریب تیپ سیدالشهداء(ع) شد.
در اولین ماموریت تخریب تیپ سیدالشهداء علیه السلام برای پاکسازی میادین مین سومار و گیلانغرب به علت تجربه بالا در پاکسازی میادین مین کمک کار شهید نوریان بود.
در این ماموریت بود که در اثر انفجار #مین_کوشکوبی و اصابت ترکشهای فراوان و قطع شدن هر دوپا از بالای زانو در تاریخ 27آبان 61 به شدت مجروح شد و برای درمان به تهران فرستاده شد . اما درتاریخ 6 آذرماه 1361 به جهت شدت جراحات وارده به شهادت رسید.
@alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ظفر_نزدیک_است
و لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین*
*سورهی آلعمران، آیهی ۱۳۹؛ «و اگر مؤمنید، سستى مکنید و غمگین مشوید، که شما برترید.»
@alvaresinchannel
هدایت شده از اطلاع رسانی گردان تخریب ل۲۷
*صبحانه دورهمی گردان تخریب*
*در دوشنبه های اول هر ماه قمری*
*دوشنبه ۷ آذر ماه، مطابق با سوم ماه جمادی الاول (ویژه برادران) با رعایت موارد بهداشتی برگزار میگردد*
*مکان : مزار سردار شهید حاج محسن دین شعاری قطعه 29*
*ساعت : 7 الی 8 صبح*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشبینی دقیق آیتالله میرباقری
در سال ۱۳۹۹ از نظم نوین جهانی و حکمرانی مجازی در دوران #پساکرونا
✅طرح آندلس سازی و #سیاهچال_مجازی
✅انقطاع جامعه از محافل معنوی
🔶راهکارهای خنثیسازی توطئهها
🔵 علوم و جنگ شناختی
@alvaresinchannel
32.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جهاد_تبیین
سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین #سیدهاشم_الحیدری
در کنگره بزرگداشت روحانی شهید #میرزاکوچک_جنگلی
@alvaresinchannel
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🌱🌱🌱
🌱
#یا_زینب_سلام_الله_علیها
ولادت حضرت زینب سلام الله علیها گرامیباد
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روز_پرستار_مبارک
یاد اون روزهای خوب بخیر که این فرشتگان به زخم های تن مجاهدان راه خدا مرهم میگذاشتند.
و خاطرات شیرین دوران بستری بیمارستان.
✅ یکی از دوستان تعریف میکرد که توی جبهه ترکش به سرم خورد و دیگه نفهمیدم چی شد تا اینکه توی بیمارستان وقتی بهوش اومدم یکی داشت صدام میکرد..
برادر... حالت خوبه..
صدای من رو میشنوی.
گفت: آروم چشمام رو باز کردم.
دیدم یه خانوم مهربون با روپوش سفید جلوم ایستادم.
به خیالم شهید شدم و من رو به بهشت آوردند و این هم حوریه ی است مقابلم ایستاده.
✅ یاد همه ی اون مهربونی های این فرشتگان سفید پوش بخیر.
در روز ولادت پرستار کربلا حضرت زینب سلام الله علیها قدر دان کادر پرستاری به خصوص پرستارانی که در خدمت بیماران کرونایی هستند هستیم.
#alvaresinchannel
🌹☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
🌹☘️
#آخرین_صبحگاه_قبل_از_عملیات
16 دیماه 65
#مصادف_با_روز_ولادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#کربلای_5
✍️✍️✍️✍️ #به_روایت_فرمانده_لشگر_10
#سردار_فضلی
مه غلیظی در اردوگاه حاکم بود که فاصلهی چند متری آنطرفتر خود را بیشتر نمیتوانستیم ببینیم. هر چهقدر هوا روشنتر میشد، از حجم مه هم کم میشد و دید بهتر میگشت. به محوطهصبحگاه اومدیم. دقایقی بعد صدای شعار رزمندگان بهگوش میرسید ولی هیچکس را نمیدیدیم. هر گردانی صداش از یک گوشهی اردوگاه میآمد. ولی معلوم نبود که کدوم گردان است. این روز با مابقی روزها فرق میکرد. حال و شعار نیروهای رزمنده با همهی روزها فرق میکرد. کمکم دیدیم که عزیزان رزمنده به میدان صبحگاه وارد میشوند.
اولین گردان، #گردان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها بود .
سرو وضع نیروهای گردان یه جور خاصی بود وبا همهی روزهای تاریخ جنگ فرق میکرد.
یک پلاکارد بزرگ جلویشان گرفته بودند که معلوم و قابل رؤیت بود که بهغیر از نیروهای گردان، دیگر رزمندگان حاضر در محل اردوگاه آن را امضاء کرده بودند. تعدادی از این نیروها #کفن_به_تن کرده بودند و تمامی نیروها #پوتین_هاشون را درآورده، بند آنرا به هم گره زده بودند و به دور گردن آویزان کرده بودند.جلوتر که اومدند متن پلاکارد وضوحش بیشتر شد.
بعدا این متن را به حضرت امام تقدیم کردند.
نوشته شده بود
#اماما_ما_اهل_کوفه_نیستیم_که_شما_را_تنها_گذاریم و جملات و کلمات زیبایی تا آخر این نوشته بود. این متن رو در حدود 10 هزار نفر امضاء کرده بودند.
این نوشته و امضاءها نشانگر بیعت مجدد با امامشان بود .
گردانهای دیگر هم مثل این گردان کاملاً سر حال و آماده وارد صبحگاه شدند و این قوت قلبی بود برای فرماندهان که نشان میداد نیروها آماده نبرد با دشمن هستند .
قرار شد من چند دقیقه ای برای رزمندگان لشگر صحبت کنم
اینجوری سخن آغاز کردم
برادرهای رزمنده : شما چند ماهی است در حال آمادهباش، آموزش، تمرین، مانور، میدان تیر، راهپیمایی و خشمشب هستید و مفصل و مرتب مشغول آمادهسازی خودتان بودید. از نزدیک به 20 روز به #عملیات_کربلای_4 برای بالا بردن ضریب حفاظتی ما شما را قرنطینه کرده و ارتباط با خانوادهها از طریق تلفن و نامه را قطع نموده ایم و مدت زیادی است که هیچکدام از شما به مرخصی نرفتهاید.
حالا که از #عدم_فتح_عملیات_کربلای_4 برگشتیم، امام عزیزاز ما خواستهاند که بمانیم و عملیات دیگری را انجام دهیم. #رزمندگان_اسلام این روزها، #روزهای_کربلایی_و_عاشورایی است.
من دقایقی صورتم را برمیگردانم...
هر کس مشکلاتی دارد و میخواهد برود، هیچ مانعی ندارد و خودش را از صف رزمندگان جدا کند.
این را گفتم و...... دقایقی بعد که برگشتم به سمت رزمندگان..،
میتوانم قسم بهخدا یاد کنم که حتی یکنفر هم از صف این میدان صبحگاه جدا نشد.
و همه یکصدا فریاد میزدند.
#ما_اهل_کوفه_نیستیم_علی_تنها_بماند
☘️🌹
🌹☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
@alvaresinchannel
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🌴🌹🌴🌹🌴صبحگاه لشگر10 در اردوگاه کوثر و خلق حماسه
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•#طلبه_شهید_سعید_نخبه_زعیم
✍🏿✍🏿✍🏿 روایت محمدعلی اسدی
از کربلای 4 که برگشتیم، بچههای گردان هجوم آوردن برای گرفتن تسویه حساب و مرخصی. بچه ها سه ماه بود که مرخصی نرفته بودند و انواع واقسام آموزشها رسشون رو کشیده بود و جریانات عملیات کربلای 4 روحیه شون رو درب و داغون کرده بود دیگر طاقت ماندن نداشتند هرچه برای اونها توضیح میدادیم که باید بمانید مجاب نمی شدند مستقیم هم نمیتوانستیم بگوییم که عملیاتی در پیش است. همه به قول معروف صفر بیست و یکشون عود کرده بود. همین طور مانده بودیم چه کنیم؟ که صبح اول وقت توی اردوگاه ولوله ای افتاد. دیدیم سعید نخبه زعیم وشیخ سیاوشی کفن پوش آمدند توی محوطه اردوگاه گردان حضرت زینب (س) در مقر کوثر. پوتین هاشون رو هم دور گردن انداخته بودند.
سعید با صدای بلند فریاد میزد: امروز عاشوراست و حسین تنهاست. آنقدر تُن صداش بلند بود که همه اردوگاه صدای او را شنیدند و بچهها از چادرها بیرون اومدند. این هیئت و هیبت سعید همه رو منقلب کرد.
شهید مجید داوودی با پای لنگش اولین نفری بود که به سعید پیوست و بعد هم سه نفری فریاد زدند: هر کس میخواهد بماند و هر که نمیخواهد برود.
با این حرکت یک به یک درب چادرها بالا میرفت و بچههای دیگر به جمعشون اضافه میشدند. هرکسی توانسته بود پارچه سفیدی رو پیدا کنه و به گردن بیاندازه و اعلام کنه که کفن پوش آماده رزمه. تقریبا همه بچهها اومده بودند و چادرها خالی شده بود. ولوله ای شده بود. ما وقتی به خودمون اومدیم که بچه ها کفن پوشیده و پوتین ها دور گردن رفتند سمت میدان صبحگاه لشگر در اردوگاه کوثر.
مه غلیظی همه اردوگاه رو گرفته بود. بچه های گردان حضرت زینب همه صف کشیده بودند تا مراسم صبحگاه آغاز شود. حاج فضلی از دیدن این جماعت به وجد اومده بود و #شهید_جواد_رسولی رفت پشت بلند گو و شروع کرد به مداحی کردن. زمین صبحگاه شد یک پارچه ناله.
این کار شهید نخبه زعیم و سایر بچه ها قوت قلبی بود برای فرماندهان لشگر ده سیدالشهداء (ع) که برای شکستن دژ شلمچه اعلام آمادگی کنند این اتفاق درست روز 16 دیماه 65 واقع شد و اون روز هم مصادف بود با روز ولادت زینب کبری (س) .
🍃🌲🌲🍃🌲🍃
🍃 @alvaresinchannel
هدایت شده از خالدین
46.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 حاج قاسم و حاج رسول
چند خاطره کوتاه از شهید حاج قاسم اصغری و شهید حاج رسول فیروزبخت
🔹 تهیه شده در گروه تحقیقاتی خالدین
#شهید_حاج_قاسم_اصغری #شهید_حاج_رسول_فیروزبخت #گردان_تخریب #لشگر_ده_سید_الشهداء
🔸 @khaledin_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ با #خامنه_ای کسی نگردد گمراه
لا حول و لا قوه الا باالله
🍃🌲🌲🍃🌲🍃
🍃 @alvaresinchannel