eitaa logo
محبان الزّهرا(س)
396 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
186 فایل
🕌قرارگاه‌فرهنگی خواهران مسجدامام‌محمدباقر"ع" پردیسان،قم‌المقدسه💚پایگاه‌بسیج‌معصومیه #امام‌خامنه‌ای‌مدظله‌العالی جواب کارفرهنگی باطل،کارفرهنگی #حق است.👌 آدمین ثامن👇 @Sahelmontazer313 📌کپی‌مطلب‌با‌ذکر‌آیدی‌+ #صلوات‌براےظهورمنجی‌عالم تبادل‌نداریم ❌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣📣امشب📣📣📣 📢ساعت ۸ شب ازشبکه ۳ سیما🖥🎥 مستندی پخش میشودکه درمحضرمقام معظم رهبری (حفظه الله)جواب خیلی ازشبهات وسوالات جامعه داده خواهدشد.... 🎞 در گروه هایی که هستین اطلاع رسانی کنین ملت شریف ایران حتماببینند📱......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿🕊📿🕊📿🕊 📿🕊📿🕊 📿🕊 "بسم رب الشهدا" 🌹معرفی شهید والامقام شهیدمدافع حرم ✨ شهیدمجیدقربان خانی در۳۰ مراد سال ۱۳۶۹وتک پسر خانواده بود. مجید ازهمون بچگی دوست داشت یک برادر داشته باشه تا همبازی و شریک شیطنت هایش باشد.😊 تا اینکه وقتی ۶ سالش بود که خواهر دومش به دنیا آمد.او نمی دونست که خواهر دارشده و خواهرش رو "علیرضا"صدا می کرد.😂 وقتی بهش گفتم تو خواهردارشدی و اسمش رو"عطیه"گذاشتیم. ولی خیلی باهم جور بودن و مجید بعضی وقت ها به شوخی عطیه را علیرضا یا داداش صدا می کرد😂 👨🏻‍🏫مجید تا اول دبیرستان بیشتر درس نخواند وبیشتر دوست داشت کار کند. اما ذهن بسیار خوبی داشت هیچ شماره ای را سیو نمی کرد شماره هرکسی را میخواست از حفظ میگرفت.🤓 آقا مجید قصه ما از همین کوچه پس کوچه های شلوغ پهلون پروربود. همیشه عصایی دست پیر های محله بود وقتی میدید پیر مردی خرید کرده سریع تمام وسایلش را میگرفت ومیگفتم حاجی من مردم مگه بزارم شما این هارو بیارید بچه با مرام ومعرفتی بود.🤩 🚚مجید یک نیسان داشت که با آن کار می کرد و روزی اش رادر می آورد. پشت دخل نان بربری هم تنها به دلیل می رفت تا اگرمستمندی را می شناسد نان مجانی دستش بدهد. آقا مجید از آن دست بچه های جنوب شهری لوطی مسلکی بود که دست بخیرش زبانزد بود مجید درآمد خوبی داشت ویک زانتیا هم داشت که وقتی نیازمندی را میدید دیگر فکر نمی کرد که بدهد یادندهد همان لحظه کمک می کرد و تکه کلامش این بود"خدابزرگه می رسونه"😊 مجید هیچ وقت اهل نماز وروزه دعا نبود. شب های ایام فاطمیه بود یکی از رفقا مجید رو دعوت میکنه هیئت مجید وقتی از هیئت برگشت مجید دیگه اون مجید نبود ساعت ها پای سجاده می نشست واشک می ریخت قرآن میخواند دعا میخواند و اشک می ریخت و میگفت نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده اصلا دلم نمی خواد از پای سجاده بلندشوم ازاون روز به بعد زمزمه سوریه رفتن های مجید شروع شد و تکه ای از مداحی ورد زبانش بود "پناه حرم کجا داری میری برادرم" ولی مادر راضی نبود دلش می خواست دامادی تک پسرش را ببیند وقتی از دامادی اش میگفتیم میگفت نترسید برام عروسی هم میگیرد اما عروسی من با همه فرق داره! با سپاه صحبت کردیم و سپردیم مجید را با خودشان نبرند وانها قبول کردند😔 🌸اما مجید همیشه ارادت خاصی به حضرت زینب"س" داشت وخیلی از اینکه تکفیری ها کودکان و مردم بی پناه را میکشند ناراحت بود. همه درهای رفتنش بسته شد.اما مجید رفت😳 و مدافع حرم بی بی زینب شد.ازهمه حلالیت گرفت ورفت... در سوریه همه کار می کرد بدون اینکه ما بدونیم جوراب های تک تک مارو می شست اصلا خیلی خاص و دوست داشتنی بود مجیدقصه امروز ما در ۲۵ سالگی به آرزوی خودش رسید و شهد شهادت رو نوشید و۲ سال گمنام در سوریه ماند و پس از دوسال به میهن عزیزمان بازگشت. 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿🕊📿🕊📿🕊 📿🕊📿🕊 📿🕊 💟 "خاطره ای ازشهید" شب عملیات بود وهمه بچه هارو اماده عملیات می شدن. دیدم مجید با چهرای نورانی ومملو از ناراحتی داره میاد پیش من وقتی اومد پیشم گفت حاجی منم ببر عملیات😔 گفتم مجید جان انشاءالله عملیات بعدی می برمت سرش رو انداخت پایین وگفت حاجی من با این خالکوبی که رو دستم هست چه کنیم😔 گفتم ببین مجید خداتورو با همین خالکوبیت پسندید حضرت زینب هم قبول کردن تو بشی مدافع حرمش مطمعا باش خدا بخشیدتت😊 مجید یه کم سکوت کرد انگار داشت فکر می کرد بعداز چند دقیق دیگه غمگین نبود نمی دونم چی شد مجید لبخند زد و گفت حاجی فردا صبح دستش رو نشون داد وگفت این خالکوبی هم پاک میشه هم خاک میشه📿 من کمی تعجب کردم اما چیزی نگفتم ومجید رو در آغوش کشیدم وبوسیدمش فرداش مجید و مدافعان دیگه درجنوب حلب،خان طومان،باغ زیتون با تکفیری ها درگیر شده بودند مجید سه نفراز تکفیری هارو به درک واصل کرده بود وخودش هم از سمت بازوی سمت چپش تیرخورده بود و۳ تاتیر هم به سینه و پهلوش می خوره و شهد شهادت رو می نوشد. 🖋فرمانده مجید 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿🕊📿🕊📿🕊 📿🕊📿🕊 📿🕊 ✨مـاسـیـنـه زدیـم بـی صـدا بـاریـدنـد ازهـرچـه کـه دم زدیـم آن هـادیـدنـد مــامـدعـیـان صـف اول بـودیـم ازآخــر مـجـلـس شـهـدا را چـیـدنـد✨ 🌹شهید مجید قربان خانی، شهیدی بود که خدا عاشقش شد من گمان نمی کنم، آن شب دوست مجید،مجید رو به هیئت دعوت کرده باشد من صددرصد میگویم مادر سادات مجید را آن شب انتخاب کرده بود کسی که با مداحی کل وجودش مملو از عشق و عبادت می شود🥀 فقط یه مداحی نیست بلکه خیلی چیزها هست که مجید می شود یه مجید دیگر با خودم می گویم آن لحظه مجید چه دید وچه شنید که به فرمانده خود گفت فردا صبح این خالکوبی پاک میشه خاک میشه🤔 مجید نزد حضرت زهرا آبرو داشت که مادر،مجید را ۲ سال مهمان خود کرد وبرایش مادری کرد تا خالکوبی اش پاک شود حتی چطور شد که مجید همچون مادر جان داد وشهید شد😔😔 وقتی مجید به میهن بازگشت چیزی جز چند تکه استخوان بازنگشت😔 هرچه بود نمی دانم ولی یک چیز را خوب می دانم خـ👆ـدامجید را خوب خرید 🥀شـهادت مبارڬ آقا مجید🥀 🎁دهانمان را خوش بو می کنیم با ۱۴صلوات محمدی پسندی هدیه به روح پاک ومطهر 🤲🏻 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🕊✨ همـه وظیفه داریم نام های نورانی شهیدان را تکریم کنیم وعظمت وجایگاه آنان را دریادها ماندگار سازیم. افتخاری است برای کوی ها وبرزن ها که نام شهید وعنوان شهادت برفراز آنها بدرخشد این،موهبت هم اکنون در سراسر کشور وجود دارد وباید ادامه یابد. 🖋مقام معظم رهبری 🍃🍃🍃🍃🍃 @alzahra14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا