🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃
✒️ نیایش صبحگاهی (فرازی از دعای چهل و یکم صحیفه سجادیه)
💫 به نام خداوند بخشنده و مهربان
💞خــ♡ـدایا
بر محمّد و آلش درود فرست و بستر کرامتت را برایم بگستران و به آبشخورهای رحمتت درآور و در وسط بهشتت جایم ده و داغ مردود شدن از درگاهت را بر پیشانیام مگذار و به نومیدی از درگاهت محرومم مکن؛
⚡ای کسی که زنده و پایداری و وجود پدیدهها در پرتو ذات توست⚡
🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃
♻️ چهارشنبه
🌀 ۲۵ مرداد ۱۴۰۲
♻️ ۲۹ محرم ۱۴۴۵
🌀 ۱۶ اوت ۲۰۲۳
🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃
📿 ذکر روز چهارشنبه
✨یا حی و یا قیوم✨
🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃
💠 حدیث امروز
✍🏻 حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمودند:
اگر دوست داری بدون گناه به ملاقات خدا بروی در دنیا به زیارت امام حسین(ع) برو.
📚 بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۶، ح ۲۳
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟩✨ تلاوت نور ✨🟩
🌸🌿🌹🕋🌹🌿🌸
فیلم زیبا ازتصویر گرے ترجمہ فارسے سورہ مبارڪہ
🌺🌸 نساء 🌸🌺
❇️ بخش دهـم
✨اشارہ بهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ👇
⚡ اشارہ بہ سرگذشت چند پیامبر
⚡پند و اندرز
⚡منافقان
⚡ جواب بعضے از سوالهـــــــــــــــــــــــــــاے شما در این ڪلیپ هـــــــــــــــــــــــــــاست...
┏━🍃💠🍂━┓
#حتما_بخونید
حکایتی بسیار زیبا 🌺
اقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند.
بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند.
مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد هتوجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری
رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت
با بی میلی و اکراه استکان رو اوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم امدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود: آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود:
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من بادست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
(برگرفته از خاطرات آن مرحوم)
التماس دعا 🌺
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
🔴 برای اموات غذا بفرستید!
✍ حکایت از علامه محمدحسین
طهرانی صاحبکتاب معادشناسی:
يـک روز شخصی از بـسـتـگـان بــه
عمویما حاج سيّدمحمّدرضا گفت:
ديشب مادر شما را خـواب ديدم
و در عالم رؤيـــا بـه مــن گـفـت:
به محمّدرضا بگو: چرا چند شب
اسـت غـذای ما را نفرستادهای؟
عموی ما هر چـه فكر كرد چيزی
به نظرش نرسيد، فردای آن روز
كــه در مـنـزل ما آمـدنــد گفتند:
مـعـنـی خــواب را پـيــدا كـردم.
من سی سال است عادتم اين اسـت
كـه بعد از نـمـاز مـغـرب و عشـاء دو
ركعتنماز والدين ميخوانمو ثوابش
را به روح پدر و مادرم هديّه ميكنم.
اما چند شب است كه بواسطۀ پذيرائی از مهمانان نتوانستم بخوانم. بخاطر همین مادرم به خواب فلانی آمده و از من گلايۀ نفرستادن غذای ملكوتی خود را کرده است. (خواب بیننده ساكن سامرّاء و عموی ما ساكن تهران بود و ابداً از این عمل عموی ما مطّلع نبوده است و اين خواب موجب تعجّب همۀ حضّار شد)
📚 معادشناسی جلد3 صفحه199
➥ @ansuiemarg_ir
🏴علامه مجلسی(رحمةاللهعلیه):
▪️ آنچه باعث غلبهٔ حضرت قائم(عج الله تعالی فرجه ) و تعظیم ائمه(علیهم السلام ) میشود، #صلوات بر محمد و آلمحمد است.
📚 فضائل صلوات، ص۱۰۴
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
امروز به توشهٔ فردا صلوات
یا ذکر خدا زمزمه کن یا صلوات
ما زنده ز خون شهدائیم، خوش است
تا یاد کنیم از شهدا با صلوات
➖➖➖➖
#دعای_فرج
☀بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ☀
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَ انْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ، وَ مُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى، وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنابِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا ياصاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
🌤الّلهُــمَّـ؏جــِّللِوَلیِّــڪ َالفــَرَج🌤