فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها در روز قیامت/خوشا بحال کسانی که محب و پیرو حضرت زهرا سلام الله علیها هستند
حجت الاسلام عالی
❇️لینک کانال صحابه رسول الله صل الله علیه وآله
https://eitaa.com/conquests
4_5805673303079129934.mp3
8.31M
🌸چه اسم قشنگی، چه اسم شریفی، #مادر پر از عشقه، چه حس لطیفی...
#برای_مادرم💝
#سجادمحمدی
👈 بفرست برای همه مادران ایران زمین
❣@soltan_imamreza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمازِ دلتنگی! ❣
🎙 استاد سید احمد فقیهی
💊 بیان نسخه آیت الله مصباح یزدی (ره) برای درمان دردها؛ این نماز رو بخونی دردهات خوب میشه💉
#آیت_الله_مصباح_یزدی
#آثار_نماز
🆔 @namazmt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 امروز صبح مسیر گلزار شهدای کرمان و شهید حاج قاسم سلیمانی
@Qomonline
قمآنلاین، کانون اخبار مهم🔝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┅═ঊঈ👩🍳ঊঈ═┅╮
🎬 @Ashpaz_baash
╰┅═ঊঈ👩🍳ঊঈ═┅╯
❌ به فرزندان خود بیاموزید ❌
جذابیتهای مختلفی ممکن است فرزندان ما را به تعرض گاه جنسی نزدیک کند.
❌امروزه ممکن است گوشی و اسباب بازی های جذاب یا هر وسیله دیگری، ابزار آدمهای مریض برای کشاندن فرزندان ما به کنج خلوت برای تعرض به کودکان معصوم باشد.
👨👩👦👦به فرزندان خود بیاموزید که شما دریچه آنها برای ورود به اجتماع هستید.
👨👩👦👦به آنها بیاموزید که از گوشی کسی غیر از شما استفاده نکنند
👨👩👦👦به آنها بیاموزید که بدون شما برای دیدن چیزی با کسی همراه نشوند.
👨👩👦👦به آنها بیاموزید که اگر کسی آنها را برای دیدن اسباب بازی ها به جایی دعدت کرد با او همراهی نکنند.
🤾♂️گاهی با آنها بازی کنید
🤹♂️گاهی با آنها هیجان به خرج بدهید
👨👩👧👧بگذارید همه چیزشان شما باشید تا همه چیزشان را به شما بگویند.
😔کودکی که گرفتار چنین اتفاقی شود، به انواع بیماریهای روحی روانی دچار می شود
🌺 دوره تربیت جنسی کودک و نوجوان 🌺
https://eitaa.com/joinchat/1081803223Cc60a0cb30a
❣️#موسسه_همـــــیارخــــــــانواده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخرین روضه شهید عادل رضایی در گلستان شهدای کرمان😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹آخرین مداحی شهید حاج عادل رضایی
از شهدای تروریستی دیروز کرمان😭😭
شهادت گوارای وجودت
آفاق ۱ ـــ سبک زیست مومنانه
🔴 زیارت مجازی مزار شهید حاج قاسم سلیمانی
🔹 وارد سایت شوید، سپس وارد درب شمالی شده و به مسیر ادامه دهید:
tour.soleimani.ir
آفاق ۲۵ـــ آن سوی مــــــــرگ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻😭بچها گناه ندارن؟
🔹️دیگر تنها
گریه حالم را میداند
از عشق دلتنگی هایش می ماند...
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
#کرمان
#شهدا
#حمله_تروریستی
#مرگ_بر_رژیم_صهیونیستی
🇮🇷 #ایران_تسلیت_انتقام_سخت_باذن_الله
آفاق ۲۵ـــ آن سوی مــــــــرگ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آماده سازی محل دفن شهدای ۱۳دی ماه چهارمین سالگرد شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
افاق ۵ ــــ شهیدان زنده اند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشنوید صحبتهای مردی که چندین نفر از اعضای خانواده اش شهید شدند....
همینقدر مظلوم
همینقدر مقاوم
#کرمان 💔
@hosein_darabi
💌
نامه ای به تمام خستگانِ جهان :
باشد که اشک بعدی شما
اشک شوق باشد !❤️🩹🌿
https://eitaa.com/joinchat/140836864Cd04ed740f7
هدایت شده از قرارگاه سایبری آفاق1⃣
voice_msg_-7113368308244712108.opus
3.14M
بسمه تعالی
قرارگاه سایبری آفاق تقدیم می نماید:👇
دشمن شناسی
مبحث اول: دشمن خود را بهتر بشناسیم.
جلسه ی0⃣1⃣ در حال برگزاری است.
موضوع سخنرانی:
چرا دشمنان انقلاب، حضور و حاکمیت ولایت فقیه در جامعه و نظام جمهوری اسلامی ایران را، خطر آفرین میدانند و با آن دشمنی می ورزند.؟
راهکار اصلی آنها، برای نابودی نظام جمهوری اسلامی ایران چیست؟
سخنران:
استاد ارجمند، دکتر مجید صفاتاج
نویسنده، پژوهشگر، مدرس دانشگاه و کارشناس ارشد غرب آسیا
گروه دشمن شناسی
صبح یک روز زمستانی سرد در آخرین روز هفته بود روز گذشته حادثه تروریستی تلخی در کرمان اتفاق افتاده و حالم حسابی گرفته است خواستم به بهانه تمرین کلاس نویسندگی از خانه بیرون بزنم تا هم حال و هوام عوض بشه و هم سعی کنم بدون هیچ حس پیش زمینه ای فقط ببینم و بشنوم. وقتی در را باز کردم هوای سردی به سوی صورتم هجوم آورد و درست چند دقیقه بعد اشک از چشمانم جاری شد به سرما حساسیت داشتم مجبور شدم مرتب اشکم را پاک کنم در حالی که نگران بودم دیگران فکر نکنند دارم گریه میکنم اما اشکها راه خودشونو می رفتن. چیزهای مختلفی دیدم مغازههای جورواجور که هر کدام مرتب تغییر میکردند و یا ایجاد میشدند.از خیابان فرعی به خیابان اصلی وارد شدم و مسیری را به سمت چپ پیش گرفتم چند قدم رفتم اما اینبار برگشتم و خواستم برای تنوع وارد خیابان دیگه ای بشم که کمتر از آنجا تردد میکردم.تمرین کلاسم این بود که چه می بینم چه می شنوم و آن دیده ها و شنیده ها چه حسی را بیشتر در من ایجاد میکند.
امیدوار بودم حس خوبی پیدا کنم و راجع به آن بنویسم اما هیچ صدایی غیر از ماشینها نمیآمد.حتی گنجشکها هم خبری ازشان نبود. گهگاهی کسی از کنارم رد میشد و برای لحظهای صدای مبهمی می شنیدم که داشت با موبایل صحبت میکرد چیزی در حد سلام و علیک همه یا شال زده بودن یا ماسک.
مغازه دارها هم که وقتهای دیگر بیرون بودند داخل مغازههایشان چپیده بودند و شیشهها بخار کرده بود به خصوص داخل آش فروشی که روبروی بیمارستان قرار داشت و شاید همراهان بیماری بودند که تند و تند مشغول خوردن آش و حلیم بودند.خانه بتونی نسبتا بزرگی در حال ساخت بود که در کنار ش بنری بود با این توضیح که :خانمی خانه اش را برای اسکان بیماران وقف کرده .کمی جلوتر مغازه خشکشویی بود که از جوی کنار خیابان بخارش بلند میشد و بوی کت پشمی چهارخانه طوسی با خطهای آبی رنگی را میداد که سالها پیش همسرم داشت و براش اتو میکردم . کمی جلوتر به مغازه شیرینی فروشی رسیدم .ناخودآگاه خاطره تلخی به سمتم هجوم آورد .شاید دلیلش این بود که کلاً از دیروز حالم خوب نبود و موجهای منفی با ذوق زدگی مجال یافته بودند که سریع خودشان را به من برسانند .یادم آمد سالها پیش مادرم از این شیرینی فروشی قدیمی معروف برای شب عید شیرینی نخودی خریده بود و و قتی به خانه آورده بود متوجه کپک روی اونها شده بود از من خواست که پسشون بدم و من بر خلاف میلم اینکار را کردم.
وقتی به مغازه رفتم در سمت چپ صفی پر از مشتری بود و در سمت راست پیرمردی بود که صاحب اصلی مغازه زنجیرهای بود آرام جلو رفتم و شیرینی را نشانش دادم و گفتم این شیرینی کپک زده. با حالت بسیار بدی اونو از دستم کشید و پشت ویترین مغازه گذاشت و با حالت توهین آمیزی به من گفت که دروغ میگی و به شاگردش گفت و او ۲۰۰ تومن را جلوی من پرت کرد. حسابی شوکه شدم.آقایی اعتراض کرد که چرا پولو پرت میکنی ؟اما بقیه فقط نگاه کردند.
او نگذاشت دوباره شیرینی را پس بگیرم و ثابت کنم که دروغ نمیگم . همه نگاهم میکردند بغض مجالم نداد که از خودم دفاع کنم پول را برداشتم و بیرون مغازه به مادرم که منتظرم بود دادم و چیزی نگفتم.
حالا یادم آمد که چرا دوست نداشتم از آن مسیر بروم و حالا همه مغازهها برام تازگی داشت.
بدتر از همه اینکه از همسرم خواستم بیاد و از من دفاع کنه اما او قبول نکرد و گفت مهم نیست شب عید از این چیزا زیاد اتفاق میافته.
آدمها چقدر متفاوتند.خانومی که رفته و خانه اش را به بیماران بخشیده وکسی که برای یه جعبه شیرینی ...
به خودم آمدم جلوی مغازه توقف کرده بودم خداروشکر کسی داخل مغازه نبود چون اشکهام داشت بدون حساسیت فصلی ؛ حسابی می بارید
.
✨ هر روز قسمتی از یک آیه ✨
فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا
چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانی در آن قرار میدهد!آیه 19 سوره نساء
.