هدایت شده از یاران امام زمان عجلالله
هیهات ! از آن دمی
که عشق
خون طلب کند !
تنها ثارالله است
که برای رضای حق
جان را فدا کند https://eitaa.com/joinchat/1060569876C3e43695307
هدایت شده از یاران امام زمان عجلالله
13.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚✨💚
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وقت تشییع جنازه ام بگویید حسین
وسط غسل و نمازم بگویید حسین
پیشنهاددانلود
https://eitaa.com/joinchat/1095631115C59fbc515fb
گروه عاشقان فرج 👆
#التماس_دعا🤲
🤲
💚💚💚💚💚
این عشق و محبت «امام حسین (ع)» است که همه مردم را در کنار هم جمع میکند و آنان را هم دل و همصدا میکند
شما به این گروه دعوت شدید باور کنید دعوت شما بی حکمت وبی دلیل نیست
💚💚💚💚
گروه حب الحسین یجمعنا
https://eitaa.com/joinchat/3546284512C84a0bb5408
💚💚💚💚💚
مدیر⬅️ @NORATK مدیر ⬅️ @Naim62
2.78M
🍃🌸🍃🍂🌺🍃
سلام علیکم دوستان عزیز🤝
موضوع📎 بی انصافی نصبت به سربازان گمنام امام زمان
گوش👂کن
🎤ـــــــــــــيرۅـــــــں
🍃🌸🍃🍂🌺🍃
کوچکترین محبت ها از ضعیفترین حافظه ها پاک نمیشه💝
بینا باشیم ☑️🇮🇷
💢پارت هفتم
💢تاوان یک گناه
💢ارسالی از اعضای کانال
عروسی ساده ای گرفتن تو خونه ما خانم ها بودن خونه همسایه مرد ها چون شوهر زهرا از روستا دیگه بودرفت و آمد سخت بود
_مامان
_جان
_کمک نمی خواهید ؟
_بیا مادر این چایی ها رو ببر
طاهره تو هم این شیرینی ها رو پخش کن تا شام درست بشه
_چشم
_چشم شیرینی ها رو بدین
خیلی خوب بود لباس زیبایی پوشیده بودم و موهامو نجمه درست کرده بود خوشگل شده بودم و گاهی که وقت می کردیم با دوستام می رفتیم وسط و محلی می رقصیدیم
مامان صدامون کرد شام آماده س خانم ها برن حسینیه برای شام چون جا نبود سفره بندازیم و توی مراسم شام رو توی حسینیه سفره می انداختن که مردم راحت تر باشند و برای خانواده عروس و داماد شام می آوردن خانه منم رفتم کمک مامان وبقیه تا توی حال سفره شام بندازم دور سفره نشستیم و با بگو بخند شام مون رو خوردیم و آخر شب جواد و زهرا رو دست به دست دادن با گریه که بخاطر دلتنگی بود فرستادن خانه بخت
زهرا هم اشک توی چشماش جمع شده بود برای همین مادر داماد گفت بهتره زودتر برن گریه توی عروسی شگون نداره دعا کنید خوشبخت بشن و به پای هم پیر بشن وهمه با لبخند زهرا رو بوسیدیم و رفتن سوار مینی بوس شدن و رفتن من وزهره هم رو بغل کردیم وگریه می کردیم که صدای پدر صادق آمد که به بابا می گفت چون مادرش حالش خوب نیست بهتره هر چه زودتر عروسی صادق و زهره رو بگیریم که آرزو به دل نمونه بابا هم گفت اخه هنوز تازه زهرا رفته سر زندگیش نمی تونم جهاز بخرم پدر صادق گفت مشکلی نیست میان فعلا پیش ما تا کم کم بتونیم براشون خونه و وسایل آماده کنیم برن خونه خودشون بابا که چاره ای نداشت قبول کرد و گفت کی قرار عروسی رو بزاریم پدر صادق گفت دوهفته دیگه می ترسم خدای نکرده اتفاقی بیفته و اون وقت مادرم آرزو به دل بمونه مادر صادق هم گفت نگران نباشید خونمون بزرگ دوتا اتاق به شون میدیم هرچی جهازم خریدین بدین برن سر زندگی....
ادامه دارد....
💢پارت هشتم
💢تاوان یک گناه
💢ارسالی از اعضای کانال
مامان گفت ما هر چی جهاز خریدیم دادیم برای زهرا باید یکم صبر کنید
_باباگفت زیور خانم اجازه بدین خودمون مردها این قضیه رو حل کنیم
مامان رفت تو خودش
جمیله خانم گفت زیور خانم بیایید بریم پیش بچه ها تا مردها تصمیم هاشون رو بگیرن
_بیایید بریم تو
زهره چای و شیرینی بیار
_باشه چشم
_طاهره برو کمک خواهرت
_باشه چشم
_زیور خانم میدونم الان عروسی زهرا بوده ولی باید مارو هم درک کنید اگه مادرشوهرم خدای نکرده طوریش بشه تا دوسال عروسی این بچه ها عقب می افته بزارین با هرچی هست یه عروسی بگیریم برن سر زندگی گناه دارن این دوتا جون
_چی بگم جمیله خانم هرچی شما بگین قبوله نهایتش قرض می کنیم تا بتونیم یکم جهاز جور کنیم
_اره مهم خوشبختی این دوتا جونه که سه ساله عقد هستن
_بفرمایید چایی
_دست درد نکنه عروس گلم
_نوش جان شیرینی هم بردارین
_ممنون
نشستیم یه نیم ساعت حرف زدیم تا پدر صادق جمیله خانم رو صدا کردن و رفتن شب سختی بود مادر و پدر تو فکر بودن که از کی قرض کنن
ادامه دارد....
💢پارت نهم
💢تاوان یک گناه
💢ارسالی از اعضا
صبح زود مادر بیدارمون کرد تا حیاط رو مرتب کنیم وظرف ها رو بشوریم خانم های همسایه هم آمدن بریم حسینیه کمک تا زود تر ظرف ها تموم بشه وجارو کنن مریم همسایه و دوتا دخترهاش هم بودن خوشحال شدم با اینکه خیلی خسته بودم رفتیم تا ظهر طول کشید از شام دیشب هر چی اضافه آمده بود رو تقسیم کردیم بین همسایه هایی که آمده بودن کمک یکم هم مامان برای خودمون نگه داشت گرم کرد بخوریم از بس خسته بودیم نهار رو خوردیم خوابیدیم عصر مادر بیدارمون کرد بقیه کارها رو انجام بدیم
گفتم مامان نگران نباش من و مرضیه میریم کارگاه کمک خرج میشه
_شما نمی خواد به این چیزها فکر کنید من و بابا یه فکری میکنیم
_بزارین دوسال دیگه عقد باشیم
_نمیشه مادر پدر شوهرت بیماره خدا نکرده طوریش بشه سرکوفتت میزنن برین زودتر کارها رو بکنید بابا قرار شده بره پیش خان قرض بگیره
ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ 🍃
🌿 الهـی بـه امیـد تــو 🤲
┅═✾🍃 ⃟ ⃟🥀🌹🥀 ⃟ ⃟🍃✾═┅
┅═✾#اَلْحَمْدُلِلّٰهْ_کَمٰاهُوَاَهْلُه✾═┅
┅═✾🍃 ⃟ ⃟🥀🌹🥀 ⃟ ⃟🍃✾═┅
🤲 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🤲
᪥࿐🍂🥀﷽🥀🍂࿐᪥
✳️ دعای پیش ازخواندن قرآن ✳️
🤲🏻اَللّهُمَّ
بِالحَقِّ اَنزَلتَهُ و بِالحَقِّ نَزَلَ ،،
🤲🏻اَللّهُمَّ
عَظِّم رَغبَتی فیهِ وَاجعَلهُ نُوراً لِبَصَری وَ شِفاءً لِصَدری وَ ذَهاباً لِهَمّی وَ غَمّی وَ حُزنی ،،
🤲🏻اَللّهُمَّ
زَیِّن بِهِ لِسانی وَ جَمِّل بِهِ وَجهی وَ قَوِّ بِهِ جَسَدی وَ ثَقِّل بِهِ میزانی ، وَارزُقنی تِلاوَتَهُ عَلیٰ طاعَتِکَ ءاناءَ اللَّیلِ وَ اَطرافَ النَّهارِ ، وَاحشُرنی مَعَ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الاَخیار..
┅═✾🍃 ⃟ ⃟🥀🌹🥀 ⃟ ⃟🍃✾═┅
┅═✾#اَلْحَمْدُلِلّٰهْ_کَمٰاهُوَاَهْلُه✾═┅
┅═✾🍃 ⃟ ⃟🥀🌹🥀 ⃟ ⃟🍃✾═┅