eitaa logo
یاران امام زمان (عج)
3.6هزار دنبال‌کننده
25.1هزار عکس
21.5هزار ویدیو
20 فایل
بســـــــــــــمـ‌اللّھ‌الرحمن‌الرحیـــــــــــــمـ راه ظهورت را بستم ..... قبول اماخدا را چه دیدی شاید فردا حر تو باشم . 🔹مدیریت: @Naim62 🔹 مدیرپاسخ به سوالات مذهبی سیاسی و انگیزشی: @Sirusohadi 🔹مدیرپاسخ به سوالات احکام شرعی: @AMDarzi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جولانی: تا ۴ سال دیگر امکان برگزاری‌ انتخابات در سوریه وجود‌ ندارد اینم از آزادی و‌ دموکراسی‌ای که جولانی بابتش سوریه رو به پرتگاه کشوند!
10.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سرقت‌های غیرمعمولی که در لندن رو به افزایش است کندن پارکومتر و سرقت پول از آن در روز روشن!
11.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 مقاومت معنایی ریشه‌دار در باور ملت‌هارهبر انقلاب
دادگاه آمریکایی حکم سوءاستفاده جنسی ترامپ را تأیید کرد 🔹یک دادگاه تجدیدنظر دیروز (دوشنبه) حکم یک دادگاه بدوی‌تر مبنی بر سوءاستفاده دونالد ترامپ از یک نویسنده زن در اواسط دهه ۱۹۹۰ را تأیید کرد. 🔹دادگاه استیناف حوزه دوم ایالات متحده آمریکا با صدور یک رأی کتبی از ابقای حکم هیئت منصفه دادگاه منهتن مبنی بر اعطای جریمه ۵ میلیون دلاری به «ای جین کارول»، روزنامه‌نگار و ستون‌نویس آمریکایی حمایت کرد. 🔹کارول سال ۲۰۲۳ در دادگاه شهادت داده بود که ترامپ بهار سال ۱۹۹۶ در رختکن یک فروشگاه به او حمله جنسی انجام داده است. 🔹دونالد ترامپ این اتهامات را رد کرده و از حضور در دادگاه رسیدگی به پرونده خودداری کرده بود.
یک کلام نورانی در مورد ادب دیدم گفتم تقدیم شما عزیزان کنم ⬇️
یاران امام زمان (عج)
یک کلام نورانی در مورد ادب دیدم گفتم تقدیم شما عزیزان کنم ⬇️
حاج اسماعیل دولابی: 🔸 ادب و حیا درهای بسته را باز می‌کند و بی ادبی درهای باز را می‌بندد. 🔹 با ادب بروی راه هست، بی ادب بروی راه بسته است باید آنقدر ادب ورزید تا طلوع کند. ✔️ وقتی محبت طلوع کرد ادب کنار می رود “تَسْقُطُ الْآدَابُ ُ بَیْنَ الْأَحْبَابِ” یعنی با هم یگانه می‌شوند. ✅ اینجاست که عبد، کار خدا می‌کند و خدا کار عبد را... ادب و حیا درهای بسته را باز می کند و بی ادبی درهای باز را می بندد، بی حیایی بود که سبب شد در آن کوچه باریک جلوی دختر پیامبر (ص) را بگیرند، به نحوی که حضرت نه راه پیش رفتن داشتند و نه راه بازگشت، و آن جسارت را مرتکب شدند... ❇️ شخص با ادب به زمین ها و آسمان ها و به خوبان خدا راه پیدا می کند. ❤️ ائمه (علیهم السلام) آرزو دارند ما با ادب باشیم و آزار نرسانیم تا پهلوی ما بنشینند. اگر ما یک خورده باحیا باشیم، ائمه، خدا را در ما می بینند. می بینی وقتی بچه ات نماز می خواند چقدر کیف می کنی؟ ائمه که پدر حقیقی ما هستند چطور؟ 👈🏼 آداب شرع، همه ادب است. از خدا خواهیم توفیق ادب / بی ادب محروم ماند از لطف رب 🔹 مصباح الهدی، تالیف مهدی طیب
🌼امام کاظم علیه السلام: رجب ماه بزرگى است كه خداوند [پاداش] نيكى ها را در آن دو چندان و گناهان را پاك مى كند. 📗من لایحضره الفقیه ج۲ ص۹۲
8.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 ثواب بسیار زیاد روزه گرفتن در ماه مبارک رجب 👤حجت الاسلام فرخزاد
Mah Rajab Mah Ali.mp3
7.12M
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے با اشتراک این لینک ما را به دوستان خود معرفی کنید
یاران امام زمان (عج)
#رمان_حورا #قسمت_هشتاد_و_سوم ۱۷سال قبل... _سلام. _سلام علی آقا. حال شما؟ خوبی خوشی؟ _ ممنون داد
🌱🍂🌱🍂🌱🍂🌱🍂🌱 شب شد... رضاحسابی در فکر این مسئولیت سنگینی بود که خواهر و شوهرخواهرش بر گردن او گذاشته بودند. باید با خانومش مشورت می کرد.. بالاخره امکان داشت که مسئولیت حورا تا آخرعمربر گردنش بیفتد و اگر این گونه می شد باید به بهترین نحو انجامش می داد. مریم خانوم را به اتاق صدازد. _ مریم، علی آقا گفته که مادرش مریضی سختی گرفته. با حمیده باید برن کانادا و ازمن خواستن که حورا پیش مابمونه. مریم خانوم تا سخنان شوهرش را شنید گفت:اصلا حرفشو نزن. یعنی چی که ما از دخترشون مراقبت کنیم؟ خودمون دوتابچه قد و نیم قد داریم. چطور از پس یه بچه دیگه هم بربیایم؟ _بزار ادامه حرفمو بزنم. برای مخارج حورا و اینکه خدایی نکرده شاید برنگردن ارثیه حورا و مبلغ صدمیلیون پول علی میده به من ولی خواسته که نزاریم لحظه ای بهش سخت بگذره. مریم باز باشنیدن اون مبلغ و ارثیه حورا به کل حرف هایی ک زده بود را فراموش کرد وگفت: این چه حرفیه رضا جان حورا هم مثل مونای خودمه. معلومه که نمیزارم بهش سخت بگذره. خودم ازش مراقبت میکنم. حتما قبول کن. بگوعلی اقا باخیال راحت بره. اما آقا رضا هنوز مردد بود. او از اخلاقیات همسرش باخبر بود و آینده ای تاریک را میدید. نکند از دردانه و امانت خواهرش خوب مراقبت نکرده باشد و مدیون وجدان خود و خواهر و شوهر خواهرش بشود؟! مریم خانم اما با اصرار می خواست که شوهرش این کار را قبول کند. به هرحال شب راهی شدن علی و حمیده رسید. همگی به سمت فرودگاه حرکت کردند. چشمان حورا گواه از گریه بسیار میداد اما او دختری محکم بود که اجازه نمیداد کسی از دردهایش باخبرشود. وقت خداحافظی رسید. علی و رضا همدیگر را درآغوش کشیدند. _رضاجان، جون تو وجون حورا.. مواظبش باشی. حوراخیلی دختر احساسیه و البته درظاهربسیارمحکمه. من چیزی جز اینکه بهش محبت کنین و حواستون بهش باشه، نمیخوام. _علی جان خیالت راحتِ راحت. من به خوبی ازش مراقبت میکنم تا انشالله خودتون سالم برگردین و زیر سایه خودتون بزرگ بشه. رضا نمیدانست که دل علی گواه بد می داد. حورا خداحافظی دردناکی بامادرپدرش کرد و از آنها جدا شد. اما هیچ کس نمیدانست این وداع آخر این دخترک و خانواده اش است. (ع) (ع)