eitaa logo
یاران امام زمان (عج)
3.6هزار دنبال‌کننده
24.9هزار عکس
21.2هزار ویدیو
20 فایل
راه ظهورت را بستم ..... قبول اماخدا را چه دیدی شاید فردا حر تو باشم مدیر @Naim62 ( مدیر سوالات مذهبی سیاسی و انگیزشی👈 @Sirusohadi ))
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ঊঊ🌺🍃ঊঈ ═‎✧❁°❁✧═‎ ঊঈ🍃🌺ঊঈ ‍ خیلیا تو مسیر اربعین نیستن .... ولی خب تو از همینجا اگه قدمی برا ظهور برداری ، یعنی تو مسیر امام حسین در حرکتی ... زیارت اربعین ، اصل حرفش یعنی من آماده ام برای یاری امام ... خب ؟ پس هدف مشخصه ... اون جاده اثرات خاص تبلیغی خودشو داره ... نتونستی بری ؟ + باشه قبول ... از همینجا خودتو وصل کن به اون جاده ... یعنی چجوری ؟ برو حرم و زیارتگاه شهرتون نذر ظهور ... برو گلزار شهدا نذر ظهور ... برو برا خادمی خونه پدر و مادرت نذر ظهور ... برو سراغ یه غذای نذری به یه نیازمند نذر ظهور ... برو سراغ آب دادن به گل نذر ظهور ... برو سراغ غذا دادن به پرنده و حیوانات نذرظهور ... برو سراغ بازی با فرزندت و رقم زدن لبخندش نذر ظهور ... برا آرامش همسرت قدمی بردار نذر ظهور ... تو مسیر به یکی کمک کن نذر ظهور ... بشین صلوات و قرآن بخون نذر ظهور ... مداحی گوش کن ، اشک بریز ، دعا کن برا ظهور ... میتونی برو مسجد ، کفش هارو واکس بزن ، نذر ظهور ... میتونی یه کتیبه مهدوی بخر ، به یه نفر هدیه بده نذر ظهور ... میتونی گل های خونه رو قلمه بزن و بده به همسایه ها نذر ظهور ... میتونی از میوه های درخت حیاط چندتا ظرف بچین و بده همسایه ها نذر ظهور ... میتونی هر هفته ، صبح جمعه ، دو نفر رو اطعام کن نذر ظهور (راننده تاکسی ، میوه فروش ، کارگر یا ... ) میتونی کرایه ماشین پنج نفر رو حساب کن ، نذر ظهور ... میتونی ، یه گناه رو ترک کن یا کمتر کن برا اینکه نشی مانع ظهور ... میتونی دو تا کتاب شهدا بخر و وقف در گردش کن نذر ظهور ... میتونی به نانوا ، پول چندتنور نان رو پرداخت کنی و بگی صلواتی بین مردم نذر ظهور بده ... میتونی رو اجناس تخفیف بزار نذر ظهور ... خیاطی ، مکانیکی ، آرایشگری یا ... روزای جمعه درصد تخفیف بزار نذر ظهور ... یه روز در ماه میتونی یه مجلس روضه برپا کن تو اوج سادگی با چای و میوه نذر ظهور ... تو هر شغلی هستی ، به مردم خدمت کن با عشق فارغ از حقوق ، نذر ظهور ... میتونی به کسی کمکی کنی ؟ مالی ، جانی یا ... ، کمک کن نذر ظهور ... ببین تو اوج سادگی ، خالص قدم بردار که هر قدمت میشه یه رزق برا پازل ظهور ... نیت یادت نره : به عشق حسین نذر ظهور فرزند حسین ... 📝 این متن روازقلبم نوشتم به نذرظهور..‌توهم این متن رو پخش کن نذر ظهور .... ✨ ঊঊ🌺🍃ঊঈ ═‎✧❁°❁✧═‎ ঊঈ🍃🌺ঊঈ ‍
چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام خیز، ای لب تشنه از بهر تو آب آورده ام گر بپرسی داغ تو با سینه خواهر چه کرد قامت خم گشته ای بهر جواب آورده ام 🏴فرا رسیدن حسینی بر صاحب عزا حضرت مهدی صاحب الزمان ( عج الله تعالی فرجه) و همه محبان خاندان عصمت تسلیت و تعزیت باد🏴 ✨ ঊঊ💚🍃ঊঈ ═‎✧❁°❁✧═‎ ঊঈ🍃💚ঊঈ
صوت مراسم یکشنبه (اربعین حسینی) - 04-06-1403.mp3
39.89M
صوت مراسم یکشنبه (اربعین حسینی) - 04-06-1403
هدایت شده از تکیه گاهم (وقت خدا )
🔴 زائران کربلا! گوارایتان باد لبخند و دعای امام زمان ! ▪️امام صادق علیه‌السلام: 🔸️اگر زائر امام حسین علیه‌السلام می‌دانست چقدر پیامبر و امیرالمومنین و حضرت زهرا و ائمه و شهدای اهلبیت علیهم‌السلام را خوشحال کرده، و از دعاهای آن‌ها چه چیزها نصیبش شده و چه ثوابی در دنیا و آخرت دارد و چه  موهبت‌هایی در پیشگاه خدا برایش ذخیره شده، دوست داشت تا آخر عمر خانه‌اش کربلا بود! 📚 کامل الزیارات، باب۹۸، حدیث ۱۷ •┈••✾🍂🥀🏴🥀🍂✾••┈•
هدایت شده از تکیه گاهم (وقت خدا )
🚩 مولا جان! اول محرم از شما کسب اجازه کردیم برای عزاداری بر جد غریبتان... چهل روز با شما هم‌ناله شدیم و بیقرار... چهل روز پابه پای شما در عزای جد غریبتان نوحه کردیم و به سینه زدیم... 🚩اربعین دارد می‌گذرد اما دلهای ما بیقرار آمدنتان ... با چشمانی اشکبار از روضه‌های جدتات، برای آمدنتان دعا کردیم و نیت تمامی اعمالمان به جهت ظهور شما بود ای مهربانترین❤️ ⏪ اما عهد می‌بندیم که شما را تنها نگذاریم و از هر فرصتی برای تبلیغ و معرفی شما بهره ببریم و برای آمدنتان دعا کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تکیه گاهم (وقت خدا )
🖤پروردگارا... ✨در این روز اربعین حسینی 🖤دستانم را در دستانت می گذارم ✨و تو را سپاس می گویم برای 🖤تمام داده ها ونداده هایت ✨كه اگر داده اي، 🖤 همه از لطف وعطوفتت بوده ✨ اگر نداده اى، 🖤همه از حکمت و معرفتت. 🖤برای امروزم نیز از تو می خواهم ✨تا همه دعاهاي به حق ام را 🖤 اجابت فرمايي 🖤آمیـن اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
Banifatemeh-Boland Sho umade Khahar Ajab umadani.mp3
6.53M
« بلند شو اومده خواهر عجب اومدنی »... 🎙حاج_سیدمجید_بنی_فاطمه اربعین حسینی تسلیت باد... 🏴
برای دفع سنگ کلیه: عسل رو با آب ترب یا شلغم مخلوط کنید وبخوریداین ترفند برای ازبین بردن سنگ کلیه از پرتو درمانی هم قوی تره ⬛️🏴
🍃آیت الله فاطمی نیا : استادي داشتم كه از كبار اولياي خدا بود ، ميفرمود براي زيارت اربعين پاداشی است كه براي عمل ديگر نيست . زائر اربعين امام حسين (ع) عاقبت بخير ميشود . اين شامل ما هم كه از راه دور هستيم ، می شود. ⬛️🏴
یاران امام زمان (عج)
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت355 میز ناهار خوری، وسط سالن گذاشته شده بود و رویش ی
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 گاهی تو مراحل این بازیا اونقدر آه و ناله می‌کنیم و در جا میزنیم که گاهی سالها تو یه مرحله از امتحان خدا می‌مونیم.. تصادف خودت رو در نظر بگیر، وقتی همه چیز رو کنار هم می‌چینی حتی گاهی خودت زودتر، می‌تونی بعضی اتفاقها رو پیش بینی کنی. سعیده آهی کشید. –درسته، ولی احساس آدم واقعا گاهی دست خودش نیست. نمی‌تونی بی‌خیالش بشی. –آره‌خب، کارهای مامان برای مهار همین احساساتم خیلی کمک کرد. به نظرم هر مشکلی راهی داره که اولین راهش مبارزس. نباید ضعف از خودت نشون بدی، وگرنه اون مشکله بهت غلبه میکنه. سعیده من نمی‌خوام هدف زندگیم گم بشه. گاهی خواست خدا چیزی غیر از خواست ماست، باید رد بشیم. باید جلوی قانون خدا سر کج کنیم. نباید بگیم خدایا چرا؟ فقط باید بگیم چشم. سعیده سرش را به بازویم تکیه داد. –همیشه به این جمله خاله فکر می‌کردم. یادته؟ می‌گفت بنده‌ی خدا باشید. اون موقع‌ها فکر می‌کردم منظورش همین نماز و حجاب و واجباته. ولی بعد به مرور فهمیدم اینا یه جزییشه، بندگیت وقتی معلوم میشه که تو اوج درد نباید داد بزنی، تو اوج عاشقی باید کنارش بزاری. آره حرفهات رو قبول دارم. ولی خیلی سخته. اصلا شاید به خاطر سختیش هر کسی نمی‌تونه بندگی کنه. بعد صاف نشست و لبخند زد. –البته اگه فکر کنیم همه‌ی اینا بازی خداست و یه جورایی سرکاریه و می‌گذره یه کم کار آسونتر میشه. بعد روبرویم نشست. –مهم اینه که الان راضی هستی. یه چیز دیگه این که کمیل خیلی دوستت داره. وقتی حواست نبود خیلی عاشقانه نگاهت می‌کرد. –امیدوارم لیاقت عشقش رو داشته باشم. –معلومه که داری. بعد نگاهش را در صورتم چرخاند. –بیا یه کم آرایشت کنم. –نه بابا، واسه شام شوهر زهرا میاد بالا. –عه اینجوری ساده که نمیشه، خب اون موقع برو بشور. جشن با بامزه بازیهای بچه های زهرا و ریحانه خیلی خوش گذشت. کمیل کیک را برای تقسیم به آشپزخانه برد و با اشاره از من هم خواست که همراهش بروم. کیک بالا را جدا کرد و اشاره به کیک پایین کرد و گفت: –بیا ببین این مخصوص خودم و خودته، بالاخره توانستم نوشته اش را بخوانم. "خوش امدی به دلم که حریمِ خانه‌ی توست." بعدگوشه ی کیک به شکل کج خیلی ریز نوشته بود: "آن روز که رفتی ،آمدنت را باورداشتم." پس می‌خواست فقط من نوشته ها را بخوانم که استتارش کرده بود. در آشپزخانه روی قالی نشستیم و با کمیل کیک را تقسیم کردیم و داخل پیش دستیها گذاشتیم. بچه های زهرا خانم به کمک داییشان آمدند و پیش دستی ها را داخل سینی گذاشتند و برای مهمانها بُردند. آنقدر مطیع و گوش به فرمان کمیل بودند که به کمیل حسودیم شد. آخر سر هم کمیل همانطور که قربان صدقه‌شان می رفت تکه‌ی بزرگی از کیک برایشان در بشقاب هایشان گذاشت وگفت: –بیایید دایی جان برای شما سفارشی گذاشتم. در حال خوردن کیک گفت: –راستی راحیل من فردا میرم یه سری به شرکت میزنم و میام. –مگه با هم نمیریم؟ –نه، جنابعالی تا من بیام می شینی چمدون می بندی که تا امدم راه بیوفتیم بریم. باتعجب گفتم: –کجا بریم؟ –شهرستان دیگه. پاگشا و این حرفها. میخوان جلوی پات گوسفند پخ پخ کنن. –خب یه خبر میدادی، من که اینجا لباس ندارم. –چرا داری، به مامانت گفتم هرچی لازم داری بیاره. نمی دانستم تعجب کنم یا ذوق. –می گم بهت رئیسی میگی نه. ببین مثل رئیسا چقدر حواست به همه چی هست و همشم دستور میدی. به آدمم هیچی نمی‌گی. انگشتش که کمی خامه‌ایی شده بود را به بینی‌ام زد و گفت: –به اون میگن مدیرت کردن نه ریاست حوری من. –حالا چه فرقی داره، مدیرت جدیدا مد شده و گرنه همین مدیرا رو قبلا می گفتن رئیس. بلند خندید و گفت: –در ضمن من هیچ وقت به شما دستور نمیدم. –پس چی کارمی کنی؟ الان من دلم می خواد فردا باهات بیام چرا اجازه نمیدی؟ اسم این کار چیه؟ مهربان نگاهم کرد. بعد لبهایش راجمع کرد وگفت: –فکرکنم زورگویی باشه. نوک انگشتم را کمی به خامه‌ی کیک آغشته کردم و روی دماغش زدم و گفتم: –چقدرم به هیکلت زورگویی میادا. باخنده گفت: –باشه حوری من. مهمونا که رفتن. با هم چمدونو جمع می کنیم و فردام دوتایی میریم. الان خوبه؟ –آفرین، الان شدی یه رئیس مهربون. –این زبونت کجا بوده تو این مدت رو نمی کردی؟ –همونجا که این مهربونیها و بامزگیهای تو بوده. –دلم می‌خواد از این کیک فردا برای شقایق هم ببرم؟ –فقط یادت باشه از زندگی شخصیمون تو شرکت حرف نزنیا.