eitaa logo
قرارگاه سایبری عمار
8.2هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
7.1هزار ویدیو
88 فایل
🎋کانال #قرارگاه_عمار 🔻 #ولایت_فقیه 🔻 #نفوذ_دشمن 🔻 #انقلاب_اسلامی 🔻 #حزب_الله 📌 تبادل، پیشنهاد، انتقاد و ارسال مطلب:👇 🆔 @amarhaadmin اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــــــــرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🔴 قالیباف و "رو کم‌کنی" به سبک هاشمی و لاریجانی 🔹🔸امروز خبری منتشر شد که "اداره حقوقی مجلس" از سه نفری که بحث رشوه شصت و پنج میلیاردی شهرداری به برخی نمایندگان دوره قبل مجلس را دنبال می‌کنند و آقای میرسلیم که مدعی اصلی این قضیه بوده شکایت کرده است. ♦️در بین واکنشها، موضع وحید اشتری برایم جالب بود. حرفش این بود که چرا وقتی درباره عملکرد شما در شهرداری یا مسائل و ابهامات مالی مرتبط با بعضی اطرافیانتان بحثهایی در رسانه‌ها مطرح می‌شود، شما ظرفیت "واحد حقوقی مجلس" را به خدمت می‌گیرید و منصوبینتان در مجلس هم می‌گویند برای "جلوگیری از تخریب جایگاه مجلس" شکایت صورت گرفته است. این سنت ناپسند را آقای هاشمی در کشور بنا نهاد که برای دفاع از اتهاماتی که متوجه اطرافيانش بود مساله را به جایگاه حقوقی‌اش وصل می‌کرد. ♦️این حرف را که خواندم ناخودآگاه یاد یک اتفاق تاریخی افتادم. اردیبهشت ماه سال 69 نامه‌ای خطاب به هاشمی، رئیس جمهور وقت منتشر شد که اغلب امضاکنندگانش اعضای نهضت ازادی بودند که در قالب «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملی» فعالیت داشتند. نامه‌ای محترمانه با حرفهای تکراری طیف نهضت آزادی که مملکت از نظر اقتصادی و سیاسی در بن‌بست و بحران است و آزادیها محدود شده و انحصار و اختناق و انحراف ادامه یافته و تیشه به ریشه حاکمیت مردم و قانون زده شده و در نتیجه غلبه افراط و احساسات در سیاست خارجی به انزوای بین‌المللی دچار شده‌ایم و این حرفهای همیشگی طیف نهضت آزادی. ♦️در روایتهایی که امضاکنندگان این نامه در سالهای بعد گفتند مشخص شد گویا پس از تصمیم بر نوشتن نامه انتقادی، یک پیشنویس عزت‌الله سحابی می‌نویسد که در آن روی مسائل اقتصادی و توجه به امپریالیسم آمریکا بیشتر تاکید شده و به همین خاطر مورد پذیرش سایرین قرار نمیگیرد. پیشنویس دیگر که به نقل از محمد توسلی -دبیرکل فعلی نهضت آزادی- مهندس بازرگان نقش اصلی در نگارشش داشت با تاکید بر مسائل سیاسی داخلی مثل سرکوب و تبعیض و امثالهم نوشته می‌شود. نهایتا نامه دوم مورد اقبال واقع شده و مهندس سحابی نیز در رودربایستی با بازرگان آن را امضاء می‌کند. ♦️پس ازانتشار نامه و خوانده‌شدنش از رادیوهای آنورِ آبی، حدود یک ماه بعد وزارت اطلاعات بیست و سه نفر از امضاکنندگان نامه را دستگیر کرد که مهندس سحابی نیز یکی از آنها بود. او بهمن 78 در مصاحبه با روزنامه فتح نقل قولی دارد که در تاریخ ماندگار شد: « بعد از دستگیری ها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا می شناختند، به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزت الله سحابی را گرفتی؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: "رویش زیاد شده بود، می خواستیم رویش را کم کنیم." ♦️برگردیم به ماجرای شکایت واحد حقوقی مجلس از کسانی که مدعی تخلفات شهرداری آقای قالیباف هستند! کاری به این ندارم که اولین بار، خبر این شکایت را کانالِ منسوب به کدام نهاد انقلابی منتشر کرد، همچنین کاری ندارم که انتصاب افراد متعدد منسوب و منتسب و دارای سابقه فعالیت در آن نهاد انقلابی در ارکان مختلف مجلس چه معنایی دارد و باز هم کار ندارم به مسموعات مشهور درباره حمایت‌های معنوی و غیرمعنوی چندین ساله آن نهاد مقدس از جناب قالیباف در انتخابات‌ها و.... ♦️عرضم این است که آقای قالیباف! اصلا آقای هاشمی به کنار! یادتان هست چند سال قبل که جناب علی لاریجانی بر صندلی ریاست مجلس تکیه داشت و برادرش هم رئیس قوه قضائیه بود، تیم آقای لاریجانی شکایت رگباری از بچه‌های ارزشی منتقدش را استارت زد و در بازه کوتاهی چندین نفر دادگاهی شدند؟ حتی رفته بودند مطالب وبلاگهای بچه‌ها را پرینت گرفته بودند و بر اساس آن شکایت کرده بودند. آقای قالیباف! کوتاه مدتش را که ببینی بله، به قول آقای هاشمی روی بچه‌ها کم شد، شمشیر زبانشان کُند شد و شاید برخی‌هایشان اساسا غلافش کردند؛ اما بلند مدتش را که ببینی چه کسی ضرر کرد؟ چه کسی در افکار عمومی بی اعتبار شد؟ برای فرار از شفافیت ممکن است بتوان با شکایت کِشی موقتا دهانها را بست، اما در بلند مدت دودش در چشم بانیانش خواهد رفت. شما که از هشتاد و چهار دوست داشتید رئیس یک قوه شوید و بالاخره بعد از چهارده سال شیفتگی خدمتتان ثمر داد، احتمالا باید بدانید که شرط حیاتِ سیاسیِ موفق و محبوبِ مردم ماندن، نه فرار از پاسخگویی توأم با برخورد تحکم‌آمیز، بلکه شفافیت همراه با تواضع است. ✍ 🆔 @amarha
🔴پیام‌های تاریخیِ روضه در حسینیه خالیِ امام‌خمینی 🔹🔸الان را نبینید که همه راحت اینترنت داریم و با گوشی و تبلت، لایو مراسم‌ها و حرم‌ها را می‌بینیم، یا در خانه جلوی تلویزیون مینشینیم و هر شبکه دارد مداحی و سخنرانی های مختلف را نشان می‌دهد. اینها برایمان بدیهی شده، نه؟ عادت کرده‌ایم دم هر مناسبت مذهبی، در شهر و محله‌مان کلی هیأت برقرار باشد و تلویزیون هم مفصل برایش برنامه داشته باشد، از جمله هیأت و مراسمهای بیت رهبری. ♦️برگردید به چنددهه قبل، مثلا سال چهل و چند. هیأت و محافل مذهبی خیلی کم بود، هیأت‌ها بیش‌تر سخنران محور بودند و مداحی مثل این دوران رونق نداشت و بیشتر، روضه خوانی سنتی داشتند. سخنران‌ها و منبری ها هم هرکدام بلحاظ خط و خطوطی، زیر بلیط و نماینده فکری یک مرجع بودند. ♦️تِم اصلی فضای مذهبی‌ "عدم وحدت با اهل تسنن" و تاکید بر "برائت حداکثری" بود. در چنین فضایی وقتی انقلابیون و امام می‌گفتند بحث ولایت امیرالمؤمنین و غصب خلافت به کنار، اما این تفرقه شدید و خونین شیعه و سنی، پشتش استعمار است و می‌خواهد دنیای اسلام درگیر خودش باشد و باید به سمت "وحدت" برویم؛ روحانیت سنتی‌ که بدنه اجتماعی قابل توجه و صدای بلندی هم داشتند به آنها حمله می‌کردند که شما سنی هستید! وهابی هستید! ولایت امیرالمؤمنین را قبول ندارید و این حرفها. ♦️در کنار این اضافه کنید وقتی امام و انقلابیون بحث "سیاسی بودن حرکت و قیام امام حسین" را مطرح می‌کردند، آنها میگفتند شما دارید عاشورا را تحریف میکنید، شما با عزاداری مخالفید. دوقطبی عجیبی که در ماجرای کتاب شهید جاوید به کمک ساواک تشدید و تعمیق شد. ♦️اینها که گفتم وقتی در ذهنم موج زد که امروز آقا را از تلویزیون در حسینیه امام‌خمینی دیدم. یک روحانیِ شخصیتِ اول سیاسی کشور تنها نشسته به برقراری روضه در حسینیه؛ اقدامی که شاید بنظر برخی حرفه‌ای ها از نظر تصویری که به جهان و اینور آنور مخابره می‌شود چندان درست نباشد و این حرفها. ♦️ناخودآگاه یاد آن طیف روحانیت سنتی افتادم که قبل از انقلاب ته دغدغه‌شان این بود که در محرم و صفر، کاباره و سینماها تعطیل باشند و اعلیحضرت بر خلاف پدر ملعونش اجازه دهد هیأت و روضه برقرار باشد. همان‌ها که آن روز سیدعلی خامنه‌ای، امام جماعت و سخنران مشهدی را هم مثل آقا روح‌الله خمینی، سنی و وهابی و مخالف عزای امام‌حسین(ع) معرفی می‌کردند. می‌گفتند بیسواد است و او هم در جوابشان گفته بود اگر دفتر تقریرات درسم را بر سرتان بزنم گردنتان می‌شکند. ♦️یاد آنها که بعد از انقلاب هم ته دغدغه‌ و فهمشان از تعظیم شعائر حسینی، لخت شدن و قمه زدن و عکس یادگاری با عَلَم بیست و یک تیغه است و هنوز فکر می‌کنند لعن علنی کردن یعنی اهتزار پرچم ولایت علوی در جهان. وقتی اوایل رهبری اش، بطور علنی با قمه‌زنی مخالفت کرد، همان مرتجعین زبان باز کردند که بله! این هم از رهبر نظام اسلامی و مخالفت علنی اش با شعائر! . ♦️سیدعلی خامنه‌ای اما در این سی و یکی دو سال رهبری اش، پای کار روضه و احیای شعائر بوده است. وقتی روضه های فاطمیه بیتش راه افتاد و هیأت‌های گوشه و کنار مملکت به تأسی از او در فاطمیه رونق گرفت، وقتی به هر بهانه‌ و مناسبتی "حسینیه امام‌خمینی" را کرد پاتوق سخنرانان و مداحان کشور، دیدار با مداحان و شعرای آیینی و واعظان گذاشت و وقتی در این هفت هشت سال یک مملکت را برای راهپیمایی اربعین بسیج کرد. حالا هم بیخیال نق نق های تخصصی اهل رسانه درباره پیام‌های مخابره ی تصویر تنهایی اش در حسینیه خالی، روضه را تعطیل نمی‌کند و می‌رود وسط حسینیه خالی گریه می‌کندو تلویزیون هم پخشش می‌کند. ♦️روحانیت سنتیِ بی‌اثر و مرتجعین غیرسیاسی که حالا هم از ترس کرونا در پستوی بیوت خزیده اند، بخواهند یا نخواهند سالها است دارند زیر سایه‌ی سیدعلی خامنه‌ای و فضایی که او ایجاد کرده عزاداری می‌کنند. و البته کیست که نداند "حسینیه‌ی امام‌خمینی" خیابان فلسطینِ خامنه‌ای، پشتش به "حسینیه‌ی جماران" خمینی گرم است؟ سالها گریه به تو جُرم تلقی می‌شد/ گریه‌ی هر شبِ ما برکت روح‌الله است ✍ 🆔 @amarha
🔴پایی که جاماند و روایت یک جهاد بدون مرز 🔹🔸این سه عزیز که سال نود به اتهام تلاش برای انفجار سفارت اسرائیل در تایلند دستگیر شدند را باید سَرِ دست گرفت. کاظم دارابی، متهم ترور میکونوس، تابستان سال هفتاد و یک دستگیر و پاییز هشتاد و شش آزاد شد. کتاب "نقاشی قهوه‌خانه‌" که خاطرات او و زحمت جناب محسن کاظمی است روزهای قبل از آزادی را خیلی خوب تصویر کرده است، آمیزه‌ای از شادی و اضطراب، امید به پایان رنجهای این مدت و نگرانی از منتفی شدن کل ماجرا. از وقتی برای اولین بار میشنوی قرار است آزاد شوی تا تک تک لحظات انتقال از زندان و در مسیر و سوار هواپیما شدن؛ طوفان فکر و خیال درباره اولین لحظه برخورد با خانواده‌ات که چند سال است تو را ندیده‌اند و هزار و یک فکر و خیال دیگر. ♦️حماسه‌ها و حماسه سازان را باید با جسارت و به زیباترین شکلش سرود و وصف کرد، نه انکار. این سه دلاور را با یک زن دوتابعیتی "جاسوس اسرائیل" مبادله کردند. دنیای امنیت، شوخی ندارد. جاسوسی دارد، عملیات اطلاعاتی دارد، عملیات ویژه دارد‌؛ هم میزنی و هم میخوری، گاهی موفقی و گاهی ناکام. این سه دلاور فارغ از اتهامی که بخاطرش دستگیر شدند، "نُه سال" بخاطر یک آرمان مقدس، در کشوری غریب اسیر بودند. ان شاء الله خاطراتشان منتشر شود، ولی حتما طبق معمول بهشان پیشنهاد شده که بپذیر از طرف دولت ایران قصد عملیات داشته‌ای و پناهنده بشو، حتما در کنار این تطمیع، تهدید هم شده‌اند که اسرائیل از تایلند می‌خواهد آنها را تحویل بدهد. و حتما این سه نفر در ذهنشان مرور کرده‌اند که این اتفاق یعنی به سرنوشتی مثل حاج احمد متوسلیان مبتلا شدن، یعنی دیگر دیدن مادر و همسر و فرزندت را فراموش کن... حتما خیلی فشارهای دیگر که هیچکس مثل خودشان نتواند بیانشان کند. امروز تمام آن رنجها و سختی‌هایی که خود این سه دلاور و خانواده‌هایشان دیدند پس از "نه سال" تمام شد، مادر و پدرهای چشم انتظار فرزندهایشان را در آغوش کشیدند، برادرهای نگران دست در گردن برادرشان انداختند و فرزندانی پدر را غرق بوسه کردند. ♦️راستی، اینکه آزادیشان با "روز بسیج" همزمان شد هم این اتفاق را شیرینتر کرد. در این مدت هر بار عکس علی زندوکیلی با پای قطع شده روی ویلچر را می‌دیدم، یاد کتاب "پایی که جا ماند" رزمنده جانباز سید ناصر حسینی‌پور می‌افتادم. بسیجی‌ها هروقت لازم باشد وسط میدان هستند، بسیجی برای خاک نمیجنگد، برای "آرمان اسلام" جهاد می‌کند. "پایی که جا ماند" برای من، روایت یک جهاد بدون مرز با استکبار است، از سید ناصر حسینی تا علی زندوکیلی و از مبارزه با صدام تا مبارزه با اسرائیل ✍ 🆔 @amarha
🔴ضدّ انتخابات 🔹🔸از این چندماه قبل از هر انتخابات متنفرم. چون "فصل شعار و حرفهای روی هوا" است. اصلاحطلبها مشغول لولوسازی از روی کار آمدن فلان چهره اصولگرا و اقناع مخاطبانشان برای رأی به یک گزینه‌ی دست چندم هستند. بین اصولگراها هم از دی و بهمن کم کم بحث می‌شود که فلانی بهتر است یا فلانی؟ این یکی رأی آورتر است یا آن یکی؟ وحدت حول یک نفر بهتر است یا نه؟ چرا آن گزینه جدید نه و آن قدیمی آره و کلی ازین حرفها و تحلیل‌ها. یک سری افراد همیشگی و تکراری با حرفها و استدلالها و مدل‌های تکراری تر می‌افتند به جان بدنه حزب‌اللهی جامعه که آقا الان وقت این نقدها و حرفها نیست، این تحلیل‌ها و آسیب‌شناسی ها درست، اما الان دیگر باید بین یکی از این دوسه نفر موجود انتخاب کنیم تا انقلاب از این پیچ تاریخی عبور کند. جو می‌دهند و نیرو جمع می‌کنند و حسابی به کارشان می‌گیرند. اگر رای بیاورند به همان سبک آن نیروها را در دعوای باندی و زرگری خود با رقیبِ وسط میدان به کار می‌گیرند و جامعه را به جان هم می‌اندازند. اگر هم رأی نیاورند که آن بدنه ی دغدغه‌ مند کف جامعه را ول می‌کنند به امان خدا تا انتخابات بعدی. دفعه بعد هم باز همین آش و همین کاسه! ♦️این وسط می‌بینید آن نیروی حزب‌الهی دغدغه مند پرشور، تبدیل شده به یک فعال اینستاگرامی و توییتری که کل انرژی چندساله اش صرف دعواهای باندی و قبیله‌ای آقایان و دفاع از یکی و حمله به دیگری شده است. یعنی این احزاب و دستجات سیاسی، این وسط نه اندکی اصول گفتمان انقلاب و امام و سیاست‌ورزی انقلاب به او آموخته‌اند؛ نه قوه تحلیل سیاسی‌اش را رشد داده‌اند، نه گفتمان رهبری در عرصه‌های مختلف را برایش تبیین کرده‌اند، نه تاریخ انقلاب و جریان‌شناسی سیاسی؛ هیچ! یک میلیمتر هم رشدش نداده‌اند! اما در عوض یک فعال مجازی تندخو ساخته‌اند که اوج سطح دغدغه‌اش در اختلافات بین مجلس و دولت و جلیلی و قالیباف و آذري جهرمی و کمیته فیلترینگ خلاصه می‌شود، همه گافهای طرف مقابل را حفظ است، هشتگ ترند کن است، به اخبار محرمانه دسترسی دارد و سری در کدبازی های سیاسی دارد و این حرفها. واقعا "تحزب" در انقلاب اسلامی قرار بود به این سطح از ابتذال برسد؟ این بود الگوی کار حزبی حزب جمهوری و رویای بهشتی‌ها و خامنه‌ای ها؟ یا قرار بود احزاب "کانال کشی فکری صحیح جامعه" و "تربیت نیروی متعهد انقلابی" را عهده‌دار باشند؟ ♦️حقیقتش سود جریان‌های سیاسی مختلف، در "سطح پایین نگه داشتن هواداران" است. هوادار سیاسی، هرچه نفهم تر باشد، مطیع تر است و جوگیر کردنش راحت تر است. به قول وحید جلیلی رهبری می‌گویند تحلیل کنید ولو غلط و عده‌ای می‌گویند تحلیل نکنید ولو درست. آنها دیده‌اند "جوگیر کردن هوادار بی‌تحلیل" راحتر است از "اقناع هوادارِ با تحلیل و آگاه". مثال بزنم؟ ساده‌ترينش این است که برای دسته اول میتوانی تناقض‌های رفتار سیاسی ات را با پاسخ همیشگیِ "مجبور بودن در مقطع حساس کنونی" حل کنی، ولی دومی را باید "قانع" کنی. اولی همیشه پای کار است، با نسخه‌های باهنر و ولایتی و زاکانی و ایثارگران و چند "عزیز" دیگر به هر لیستی و هر فردی رأی می‌دهد و کاری به فرآیند و نیروهای دخیل در آن ندارد. اما هوادار با تحلیل است که می‌پرسد چرا یک انتخابات می‌گویید باید ببینیم نظر رهبری به چه کسی است و به او رای بدهیم، یک انتخابات می‌گویید"بین صالح مقبول و اصلح نامقبول به اولی رای بدهید"، یک انتخابات می‌گویید وحدت روی یک گزینه قبل انتخابات، یک انتخابات می‌گویید سه گزینه همزمان و وحدت روی یک نفرشان در دوران تبلیغات، یک انتخابات می‌گویید باید به اصلح رای بدهیم! نیروی با تحلیل است که می‌پرسد با نهی امام نسبت به ورود نظامیان به سیاست چه کنیم؟ می‌پرسد جمنا چه گلی به سرمان زد که حالا زیر عَلَم شانا سینه بزنیم. او است که می‌پرسد چرا حزب جمهوری اسلامی از رجایی که عضوش نبود برای نخست‌وزیری دفاع کرد، ولی آقای زاکانی می‌گوید امثال فلانی و فلانی که وابستگی تشکیلاتی به اصولگرایی ندارند نباید با آمدنشان در جبهه انقلاب ایجاد شکاف کنند. ♦️بگذریم، میگفتم که از موسم انتخابات متنفرم. چون این چندماه آدمهایی که چهار سال است کاری به بدنه حزب‌اللهی کف میدان نداشتند باز با ژست دلسوزی سر و کله شان پیدا می‌شود و از ضرورت نجات انقلاب توسط خود و نسخه تجویزیشان می‌گویند، چندماه مسابقه‌ی "افتخارات انقلاب را به نام خود زدن" و "ادای مردمی بودن درآوردن" راه می‌اندازند، شعارهای دهن پرکن می‌دهند و در دل به جماعتی که برایشان هورا می‌کشند می‌خندند و بعد هم می‌روند تا انتخابات بعدی. ✍️ 🆔 @amarha