🍂🥀 يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّهُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِيبَهُ بِكَ (بِكُمْ) عَلَيْنَا وَ عَلَي جَمِيعِ أَهْلِ الإِْسْلاَمِ.
سلام علیکم
🌴در این روز ، ۲۷ ذی الحجه سال ۶۰ قمری، کاروان غم زده و خسته حضرت سید الشهداء ، علیه السلام ، به منزل پر ماجرای «ذوحُسّم» می رسد و فصل جدیدی از رنج ها و مصائب خاندان با عظمت اهل البیت ، علیهم السلام ، آغاز می شود.
🌿ان شاءالله تا ساعاتی دیگر ، پس از تنطیم ، تکمیل و ویرایش مطالب مربوط به این منزل تاریخ ساز ، آن را در اختیار دوستان عزیز ، علاقمندان خاندان نبوت و ولایت ، صلوات الله علیهم ، قرار می دهم.
📢 پس از چند روز درگیری، سر انجام طالبان روز پنجشنبه بر شهر مرزی " زرنج " در استان نیمروز در مرز ایران و افغانستان ، نقطه مقابل گذرگاه " میلک " (شهرستان زابل) تسلط یافت و سومین گذرگاه مرزی ایران و افغانستان را بعد از گذرگاه های (ماهیرود به ابونصر فراهی ، در استان فراه ) و (دوقارون به اسلام قلعه در استان هرات) ، به تصرف خود در آورد.
لذا ضروری به نظر می رسد ، دوستان مسائل مربوط به افغانستان را از طریق منابع معتبر ، با دقت دنبال نمایند.
*📛 امتحان سخت طرفداران آقای رئیسی*
*🔺یکی از مواردی که احتمال دارد همزمان با انتشار لیست اعضای کابینه و معاونین جناب آقای رئیسی در رسانههای مختلف اتفاق بیفتد:*
*➖نقدها و اعتراض ها نسبت به این لیست وانتخاب می باشد.*
*🔸باید در نظر داشت که ما با رأی دان به آقای رئیسی ، ایشان را صاحب فکر و اهل مشورت در جهت اداره کشور دانسته ایم.*
*پس باید به تصمیمات وانتخاب های ایشان نیز احترام بگذاریم و اعتمادکرده وفرصت دهیم.*
*🔹این نباشد که بعد از اعلام لیست ، طرفداران آقای رئیسی ، فشاری مضاعف به ایشان وارد کرده و به جای یاری دادن در جهت رفع مشکلات اقتصادی و مقابله با هجمه های رسانهای، کارشکنی هاو ایجادموانع معاندین ، خود نیزدر صف منتقدین ومعترضین وارد شوند.*
*🔺در تاریخ این دین وکشور بسیار بوده که با تصمیمات ولی و فرمانده ، مخالفتها شده و به قول معروف آب به آسیاب دشمن ریخته شده ودشمن سودبرده است.*
*♦️برادران عزیز و خواهران گرامی ، درشرایط بسیارحساس حاضر، مراقب باشیم که شیاطین و دسیسه های آنان با تغییر دولت ، درصددایجادشکاف واختلاف و اعتراض بوده و قطعاً برای تضعیف دولت مردمی وانقلابی آقای رئیسی ، تفرقه و عدم استقبال وتمکین از نظرات فرمانده ، از این قبیل نقشه ها وتوطئه ها خواهد بود.*
*🔹مطمئن باشیم که آقای رئیسی - با توجه به تاییداتی که رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ از ایشان داشته اند - بدون مصلحت ومشورت بانخبگان اعضای هیئت دولت و معاونین خود را انتخاب نکرده اند و با یاران و دوستان نزدیک ، چه آنهایی که در انتخابات به نفع ایشان کنار کشیدند و چه دوستانی که در روند انتخابات در جهت پیروزی ایشان تلاش کرده اند ، مشورت نموده ، و برای هر پست انتخاب اصلح را انجام داده اند.*
*🔺 نبودن یک فرد مطرح در لیست کابینه و معاونین به معنای حذف آن فرد از دولت آینده نیست.*
*📛 مراقب دسیسه ها باشیم ، چرا که ما از تمامی مصلحت ها و مشورت ها و رایزنی هایی که در روند انتخاب این لیست انجام شده باخبر نیستیم و خدای ناکرده با قضاوت نادرست، وبیان واشاعه آن موجب تضعیف عملکرد دولت نوپا، ولایی، فسادستیزوعدالت محور نشویم.*
*والعاقبه للمتقین*
⚘اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ
⚘اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
⚘اَلسَّلاَمُ عَلَيكَ يَا خِيَرَهَ اللهِ وَ ابنَ خِيَرَتِهًّ.
🍃🌹 همراه با کاروان امام حسین ﴿عَلَيهِ السَّلامُ﴾ از مکه تا کربلا.
🍃🕯 (قسمت پانزدهم)
🌴 در این روز یعنی یکشنبه ۲۷ ذی الحجه سال ۶۰ قمری ، امام حسین (علیه السلام) به منزل «ذوحُسَم» ، (ذوحسم ، ذوحسی، ذوخشب، ذوجشمی) ، رسیدند.
🌸 امام علیه السلام امر فرمودند: خیمه ها را بر پا کنند؛ در این هنگام لشکر حر بن یزید ریاحی با قریب هزار سرباز در گرمای ظهر رسیدند. 😥
🌺 امام علیه السلام به جوانانش دستور داد تا آنان را با اسب هایشان سیراب کنند.
🌿 جوانان و اصحاب همه را سیراب کردند و ظروف و طشت ها را پر آب می نمودند و نزد چهارپایان می بردند و صبر می کردند تا سه ، چهار یا پنج بار سر از طشت برداشتند و سیراب که می شدند ، سپس به نزد حیوان دیگر می بردند. (۱)
📖 ۱- ارشاد ج۲ ص ۷۰ تا ۸۰
📚 منبع: تقویم شیعه
💐 با کاروان حضرت اباعبدالله الحسین ﴿عَلَيهِ السَّلامُ﴾ همراه شوید با ذکر شریف صلوات بر محمد و آل محمد، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عُجِّل فَرَجَهُم»
🐪 منزل «ذوحُسَم» 🌴
⛰ " ذو حسم " نام کوهی است که بین آن و " عذیب الهجانات " تا کوفه، ۳۳میل فاصله است ؛ ابوحنیفه دینوری آن را ذی جشم نقل کرده است. [۱]
این منزل یکی از منازلی است که کاروان امام حسین (علیهالسلام) در آن فرود آمده است.
🌹هنگامی که کاروان به "ذو حسم" رسید، امام حسین (علیهالسّلام) پیاده شد و دستور داد چادرها را برپا کردند. وقتی چادرها نصب شد، لشکریان کوفه رسیدند. آنان هزار نفر به فرماندهی حربن یزید تمیمی یربوعی بودند. حر و سوارانش در گرمای نیمروز رسیدند و در مقابل حسین (علیهالسّلام) توقف کردند.
🌹 امام حسین (علیهالسّلام) و یارانش عمامه به سر داشتند و شمشیرهایشان را حمایل کرده بودند. در این هنگام حسین (علیهالسّلام) به جوانان فرمود: این جماعت را آب بدهید و سیرابشان کنید و به اسب هایشان نیز آب بنوشانید. جوانان برخاستند و به آنها آب دادند تا اینکه سیرابشان کردند.
🐴 آن گاه ظرفها را پر از آب کرده، مقابل اسبها گذاشتند. وقتی که اسبی سه، یا چهار یا پنج نفس از آن آب میخورد، آب را از مقابل او برمی داشتند و مقابل اسب دیگر میگذاشتند، تا اینکه همه اسبها سیراب شدند.
👤 شخصی به نام علی بن طعان محاربی میگوید: من با حربن یزید بودم و جزء آخرین کسانی بودم که به آنها ملحق شدم. وقتی حسین، عطش من و مرکبم را دید گفت: راویه را بخوابان. راویه در ذهن من به معنای مشک بود؛ از این رو منظور او را نفهیدم. (امام از لفظ راویه، شتری را که مشک آب بر آن حمل میشد قصد کرده بود؛ زیرا اهل حجاز چنین شتری را راویه میگویند ولی چون علی بن طعان، عراقی بود و اهل عراق مشک را راویه میگویند، لذا ابتدا منظور امام برایش روشن نبود) [۲][۳]
این بار گفت: شتر را بخوابان. من شتر را خواباندم. سپس گفت: آب بنوش، وقتی مشغول نوشیدن شدم، آب از مشک بیرون میریخت. حسین گفت: مشک را بپیچان. ولی من نمیدانستم چگونه این کار را بکنم. او برخاست و آمد و مشک را پیچاند و من آب خوردم و مرکبم را سیراب کردم. [۴]
🥀 اتمام حجت امام با لشکر حر
🕯وقت نماز ظهر فرا رسید. حسین (علیهالسّلام) به حجاج بن مسروق جعفی فرمود که اذان بگوید. او اذان گفت. امام با یک ازار (پارچه یا حولهای که به دور کمر میبندند.) و رداء (پارچه یا حولهای که بر دوش میاندازند.) و نعلین از چادر بیرون آمد و بعد از حمد و ثنای خدا، فرمود:
ای مردم، این سخنم، عذر من به پیشگاه خدا، و اتمام حجت بر شماست. من به سوی شما حرکت نکردم، مگر زمانی که نامه هایتان به من رسید و فرستادگانتان نزد من آمدند (تا بگویند) که ما امامی نداریم؛ نزد ما بیا تا شاید خداوند در پرتو شما، ما را بر محور هدایت جمع کند. اینک اگر بر دعوتتان پایبند هستید من آمدهام، و اگر عهد و پیمانی که موجب اطمینان من بشود، به من بسپارید به شهرتان وارد میشوم و اگر این کار را نکنید و ورودم را خوش نداشته باشید، برمی گردم به همان جایی که ازآنجا به سوی شما آمدهام. [۵]
بنا به نقل دینوری امام این سخنان را پس از اقامه نماز ظهر ایراد فرمود [۶]
🌹در این هنگام امام به مؤذن فرمود که اقامه بگوید. پس از اینکه اقامه گفته شد، امام رو به حر کرد و فرمود: آیا میخواهی با یارانت نماز بخوانی؟
حر گفت: نه؛ شما نماز بخوانید و ما با شما نماز میخوانیم. امام نماز جماعت را اقامه کرد. بعد به چادر خود بازگشت و اصحاب، اطرافش جمع شدند. حر هم به جایگاه خود بازگشت و به خیمهای که برایش برپا کرده بودند وارد شد. عدهای از نیروهایش نزد او رفتند و بقیه نیروها به صفهای خود برگشتند و هرکس لجام اسب خود را گرفت و در سایه اسبش نشست. هنگام عصر، حسین (علیهالسّلام) فرمان داد که (کاروانیان) خود را برای حرکت آماده کنند؛ سپس (از خیمه خویش) بیرون آمد و به منادی اش دستور داد که وقت عصر را اعلام کند و اقامه عصر را بگوید؛ سپس امام جلو ایستاد و با افراد قوم (یعنی یاران خود و افراد حر) نماز خواند.
🥀 ماجرای برخورد امام با حر
🍃🕯بعد از سلام نماز، رو به طرف حر و افرادش کرد و بعد از حمد و ثنای خدا فرمود: ای مردم! اگر شما پارسایی پیشه کنید و حق (حکومت) را برای اهلش بشناسید، برای خدا رضایت بخش تر است. ما اهل بیت، از اینهایی که ادعای چیزی را دارند که از آن آنها نیست و در میان شما به ظلم و ستم رفتار میکنند، به امر حکومت سزاوارتریم. ولی اگر ما را نمیپذیرید و نسبت به حق ما جاهل هستید و نظرتان غیر از آن چیزی است که در نامه هایتان نوشته شده بود و فرستادگانتان بر اساس آن نزد من آمدند، از نزد شما برمی گردم![۷]
🥀حر گفت: به خدا سوگند ما از این نامههایی که میگویی خبر نداریم! حسین (علیهالسّلام) فرمود: ای عقبة بن سمعان: آن دو خرجینی که نامهها در آنهاست بیاور. عقبه دو خرجین پر از نامه را آورد و پیش روی آنها به زمین ریخت. حر گفت: ما جزو کسانی که برای شما نامه نوشتهاند نیستیم. ما مامور هستیم وقتی که به شما رس
یدیم از شما جدا نشویم، تا اینکه شما را نزد عبیدالله بن زیاد ببریم.
🌹حسین (علیهالسّلام) فرمود: مرگ از این کار به تو نزدیک تر است. آنگاه به اصحابش فرمود: برخیزید و سوار شوید. آنان سوار شدند و منتظر ماندند تا اینکه زنان هم سوار شدند. سپس امام فرمان برگشت را صادر کرد؛ ولی هنگامی که خواستند برگردند، سپاه حر، مانع از برگشتن آنان شد. حسین (علیهالسّلام) به حر گفت: مادرت به عزایت بنشیند! چه میخواهی؟
🥀 حر گفت: به خدا قسم اگر در میان عرب غیر از تو کس دیگری در چنین وضعی که تو به سر میبری، این جمله را به من میگفت، از جواب او صرف نظر نمیکردم؛ هرچه میخواست بشود؛ ولی به خدا قسم درباره تو چارهای ندارم، جز اینکه مادرت را به نیکوترین وجه یاد کنم!
🌹 حسین (علیهالسّلام) گفت: پس چه میخواهی؟
🥀حر گفت: به خدا قسم میخواهم تو را نزد عبیدالله بن زیاد ببرم.
🌹حسین (علیهالسّلام) فرمود: در این صورت به خدا قسم من از تو پیروی نمیکنم.
🥀حر گفت: بنابراین من نیز تو را رها نمیکنم! این کلام سه مرتبه بین آنها ردوبدل شد. وقتی که سخن میانشان به درازا کشید، حر گفت: من به جنگ با شما مامور نشدهام؛ بلکه مامورم که از شما جدا نشوم تا شما را وارد کوفه کنم. حال اگر نمیپذیری راهی را انتخاب کن که تو را نه به کوفه برساند و نه به مدینه بازگرداند، تا اینکه من به ابن زیاد نامه بنویسم. یا اگر خواستی شما به یزید بن معاویه یا عبیدالله بن زیاد نامه بنویس، تا شاید به امید خدا دستوری بیاید و مرا از مبتلا شدن به کار شما رها کند.🥀
(در این هنگام حر به سمت چپ اشاره کرد و گفت: ) اینک از راه " عذیب و قادسیه " به سمت چپ برو. [۸][۹][۱۰][۱۱]
🌴 بین " ذی حسم " تا " عذیب " ۳۸ میل (هر میلی معادل دو کیلومتر است.) فاصله بود؛ از این رو امام حسین (علیهالسّلام) با اصحابش حرکت کرد و حر نیز آنها را همراهی نمود.
🧭موقعیت امام در ذوحسم
🌷امام (علیهالسّلام) هنگام خروج از مکه برای رفتن به عراق و کوفه، کوتاهترین راه را برگزید که جادهای کاروانی در جهت شمال شرق مکه و با مسیری کم و بیش مستقیم بود و صحراهای عربستان را میشکافت تا به کوفه برسد. حال در پاسخ به اینکه چگونه مسیر امام که به سوی کوفه بود، به کربلا - در شمال غرب کوفه و با فاصله بسیاری از آن - ختم شد، و اینکه چگونه با وجود تغییر مسیر امام از عذیب و قادسیه، کاروان حضرت مجددا از مکانی به نام «عذیب» گذشته است؟ لازم است یادآور شویم که بر اساس منابع جغرافیایی، در نواحی غرب کوفه دو آبگاه و منزلگاه به نام عذیب وجود داشت؛ یکی در مسیر جاده کاروانی مکه به کوفه که در جنوب غرب کوفه به فاصله ۲۱ میل از این شهر واقع بود و در فاصله شش میلی مغرب قادسیه، یعنی در دوازده کیلومتری غرب قادسیه قرار داشت و لذا به آن " عذیب القوادس " میگفتند.
عذیب دیگر در شمال غرب کوفه و در نواحی غربی کربلا قرار داشت که به آن " عذیب الهجانات " گفته میشد؛ پس وقتی گفته میشود امام به اجبار مسیر خود را از سوی عذیب و قادسیه و کوفه، به سمت چپ جاده کوفه تغییر داد ، منظور این است که از آن نقطه که حر مانع کاروان امام به سوی کوفه شد. حضرت جهت حرکت خود را از شمال شرق، به سوی شمال و شمال غرب تغییر داد و در نتیجه کاروان امام (علیهالسّلام) به سوی " عذیب الهجانات " و ⚘کربلا ⚘رفت که در فاصله دوری در شمال غرب کوفه قرار داشت.
📚 پانویس
۱. ↑ دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۴۸.
۲. ↑ طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۰۲.
۳. ↑ طبسی، محمد جواد، مع الرکب الحسینی من المدینة الی المدینه، ج۳، ص۲۴۳.
۴. ↑ طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۰۲.
۵. ↑ طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۰۳.
۶. ↑ دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۴۹.
۷. ↑ طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۰۳.
۸. ↑ طبری، محمداین جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۰۳.
۹. ↑ شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۷۶-۸۱.
۱۰. ↑ کوفی، ابن اعثم، کتاب الفتوح ج۵، ص۷۶-۷۹.
۱۱. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۱، ص۲۳۰-۲۳۳.
📖 منبع
پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۶۶۰-۶۶۶.