•
شاگرد اخلاق آیت الله خوشوقت بود.
یک بار به حاج آقا گفت:
"ذکری به من یاد بدهید که
من شهید شوم."
حاج آقا گفته بود:
الان فقط وظیفه شما این است که
آنجا(سایت نطنز) خدمت کنید.
خدمت شما در آنجا
ظهور آقا امام زمان (عج) را
نزدیک می کند.
یک روز صبح بلند شد،
دیدم چهره اش برافروخته است!
گفتم:
"چیشده؟!"
نمی گفت اصرار کردم.
حال عجیبی داشت.
بعد هم گفت:
" در خواب امام زمان(عج) را دیدم.
امام به من فرمودند:
من از شما راضی ام."
#شهیدمصطفیاحمدیروشن
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥پرستو و هسته هلو...
_________________
🔹️قطعا کسی مخالف بازگشت پرستوصالحی و مادرش به کشور نیست
منتها...
👈مادرش برای زندگی و درمان
👈پرستو برای محاکمه و زندان
10.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌کلیپ : شناخت کامل در مورد نایاک وجوادظریف
12.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهکارهای مؤثر برای کنترل خشم و عصبانیت
🍏🍏🍏
🇮🇷هشدارایران به مردم اسرائیل:یک هفته فرصت دارید حیفا و تل آویو را خالی کنید .
برای همیشه اسرائیل را از روی نقشه حذف میکنیم.
نشر حداکثری در تمام شبکه های مجازی با تمام زبان های دنیا ارسال کنید تا برسد به مردمان اسرائیل
💥💥💥💥💥💥💥💥
انگلیسی
Iran's warning to the people of Israel
You have one week to evacuate Haifa and Tel Aviv.
We will remove Israel from the map forever.
Send maximum publication in all languages of the world.
💥💥💥💥💥💥💥
چینی
伊朗对以色列人民发出警告
您有一周的时间撤离海法和特拉维夫。
我们将把以色列永远从地图上删除。
发送世界上所有语言的最大出版物。💥💥💥💥💥💥💥
ارمنی
Իրանի նախազգուշացումն Իսրայելի ժողովրդին Դուք ունեք մեկ շաբաթ Հայֆան և Թել Ավիվը տարհանելու համար։ Իսրայելը ընդմիշտ կհեռացնենք քարտեզից. Ուղարկեք առավելագույն հրապարակում բոլոր վիրտուալ ցանցերում՝ աշխարհի բոլոր լեզուներով
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
با سلام و احترام
امروز اول ماه صفر است:
خونریزی وصدقه ودود کردن اسفند فراموش نشود.
ان شاءالله با خواندن این دعا در اول ماه صفر ازبلا دور بوده ، حاجت روا شوید:
نیت کنید.
سبحان الله يافارج الهمّ ويا كاشف الغم فرّج همي ويسرّ أمري وأرحم ضعفي وقلة حيلتي و أرزقنی من حيث لاأحتسب يارب العالمين
حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند .
هر كس مردم رااز اين دعا باخبركنددر گرفتاريش گشايش ايجاد می شود
التماس دعا صلوات
🏴🇮🇷
✅ نماز عباس بابایی و احترام ژنرال آمریکایی
♦️خود عباس ماجرای فارغالتحصیلی از دانشکده خلبانی آمریکا را چنین تعریف کرده است:
«دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمیدادند تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در مقابلش و روی میز بود. ژنرال آخرین فردی بود که میبایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهارنظر میکرد.
♦️او پرسشهایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤالهای ژنرال برمیآمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت زیرا احساس میکردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامههایی که برای زندگی آیندهام در دل داشتم همه در یک لحظه در حال محو شدن است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای انجام کار مهمی به خارج از اتاق برود، با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.
♦️به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و میتوانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را میخوانم. انشاالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشهای از اتاق رفتم و روزنامهای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه میدهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی مینشستم از ژنرال معذرتخواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه میکردی؟
گفتم: عبادت میکردم.
گفت: بیشتر توضیح بده.
♦️گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعتهای معین از شبانهروز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم.
♦️ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست، این طور نیست؟ پاسخ دادم: بله همینطور است. لبخند زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهرهای بشاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پروندهام را امضا کرد. سپس با حالتی احترامآمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک میگویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.»
🌷#شهید_عباس_بابایی
🏴🇵🇸
✅ قدرت ایمانی
باید برای آزادی قدس از مسلسلهای متکی بر ایمان و قدرت اسلام استفاده و بازیهای سیاسی را که از آن بوی سازشکاری و راضی نگهداشتن ابرقدرتها به مشام میرسد کنار گذاشت!
۱۳۶۰/۰۵/۱۰
#امام_خمینی(رحمةاللهعلیه
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 اعلام خطر به بچه انقلابیها
🏷 وقتی یک فقیه، فقیهی را میخواهد معرفی کند.
📌خطر بزرگی که علامه مصباح یزدی(ره) در اواخر عمر خودشان به انقلابیها هشدار دادند
نعمتی بزرگ که اگر قدرش را ندانیم ممکن است خدا ...