این دم دمایِ آخر مولا میگفت:
فاطمـه جان؛
حالا که داری میری
قرارمون باشـه
ظهر عاشـورا
تـهِ گودال ..
امیرحسن¹¹⁸
این دم دمایِ آخر مولا میگفت: فاطمـه جان؛ حالا که داری میری قرارمون باشـه ظهر عاشـورا تـهِ گودال .
دعـوا شد سرِ پیـراهنش
خیمه حتی دست خولیِ بد دهنه
یکی با لگد...
یکی با عصـا...
قربةً الا الله هرکی میاد میزنه💔
امیرحسن¹¹⁸
مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم با شکوه بگیرم برای تو...
مرا ببخش خانه ی امنی نداشتم
صدا از خانهی علی بود...
گویی بر صور اسرافیل دمیدند!
غوغا شد...
ملائک موی پریشان ساختند
و چهره خراشیدند...
جبرئیل دل از کف داد!
تاب نیاورد...
هبوط نمود!
پشت در نیمسوخته بر خاک افتاد...
ناله سر داد و نفیر کشید...
علیّ الأعلی!
فرزندان طاهرهی مطهره را دریاب
که سینهی زمین تنگ گردید و
نفس زمان به شماره افتاد...
وا مصیبتاه وا محمداه...
السَّلامُعَلَیْکِأَیَّتُهَاالصِّدِّیقَةُالشَّهِیدَةُ
گزارش مینویسد ؛ قتل با جسمی گران بوده
و مقتوله زنی که ظاهراً جوان بوده
گزارش مینویسد ؛ با لگد در را شکستند
و مقتوله همان دم اتفاقا پشت در بوده . .