آقای امام حسین ؛ اربعین که نشد بیایم کاش ولادتتون جای شما باشیم :)

چند‌ وقتی‌ست‌ نخورده‌ به‌ ضریحش‌ دستم؛ بفرستید به مشهد، غمِ هجران مرا(:

و فقط تو قلب ما جاماندگان را تسکینی :))

عشقم اگر علیست سرِ دارَم آرزوست من سر گذشتِ میثم تمارم آرزوست

خرما فروختن بشود کارم آرزوست رسوا شدن میانه ی بازارم آرزوست

اون صحنه هایی که ملائك دل دیدنش و نداشتن برای زینب خاطره شد . ـ بعضی خاطره ها تموم نمیشن ـ

دشنه، بر لب تشنه...

دلم برات تنگ شده حسین !

در خصائص‌الحسینیه اومده که؛ «هرکس شب جمعه دلش هوای کربلا کند، مادر سادات وقتی مشرف میشوند به حرمِ سیدالشهدا، جای خالی جاماندگان را نگاه میکنند؛ و به اسم ایشان را یاد می‌کنند.» مادر جان ،ما امشب خیلی دوست داشتیم کربلا باشیم..

کاش میشد ی شب جمعه توی قتلگاه وقتی مادرت داره ناله میزنه و تورو صدا میکنه من برات جون بدم..

به قول جناب ستوده : شب‌های جمعه مادر بُنی میگه و خواهر میفته ..