eitaa logo
عمار نامه
899 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
234 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اوج ولایت پذیری، تسلی مشدن قلبی است. این تسلیم شدن قلبی، با مقدمات عقلانی نیست. بعضی ها می گویند ما مگر عقل نداریم، چرا باید تسلیم باشیم؟ چون همان عقل به انسان میگوید، این تسلیم شدن شما، به حرکت جامعه و جمع کمک میکند. تسلیم شدن، یعنی پذیرش عقلانی یک حرکت جمعی. اصلاً مقدمات تسلیم شدن قلبی، عقلانی است نه اجباری. این ولایت پذیری و پذیرش نقش ما و همراهی با جمع، با تبیین صورت می گیرد.
اهمیت ولایت پذیری در آیات و روایات دینی دربارۀ ولایتمداری و ولایتپذیری مطالب مختلفی بیان شده است. ولایتپذیری، اطاعت و مسئولیتپذیری توأم با شناخت است؛ یعنی انسان باید خودش و وظیف هاش را در قبال ولیّ خدا درست بشناسد 1 . نساء، 65 . تا بتواند از او به درستی اطاعت کند. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر؟صل؟ و از قول ایشان به مؤمنان م یفرماید: قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد؛ چون خدا آمرزندۀ مهربان است. ً ما شیعیان در اینکه «اولی الامر منکم » قطعااهل بیت؟علیهم السلام هستند، اختلافی نداریم. ما معتقدیم همان طور که از خدا اطاعت می کنیم، باید مطیع پیامبر خدا هم باشیم و همان طور که از پیامبر خدا اطاعت می کنیم، باید از ولی و امام نیز فرمان ببریم. کسی نمی تواند بگوید من خدا را قبول دارم، اما پیامبرش را قبول ندارم؛ به همین شکل نیز نمی شود کسی بگوید من پیامبر را پذیرفته ام، اما اهل البیت؟عهم؟ را نمیپذیرم. باید از دستور خداوند اطاعت کنیم. خداوند فرموده است که از پیامبر و اهل بیتش اطاعت کنید، پس بر ما واجب است که مطیع باشیم. شخصی خدمت امیرالمؤمنین؟ع؟ رسید و از حضرت پرسید: «کمترین چیزیکه انسان در پرتو آن جزو مؤمنان خواهد شد چیست؟ و کوچ کترین چیزی که با آن از کافران محسوب می شود، چیست؟ » حضرت؟ع؟ فرمودند: «کمترین چیزی که انسان به سبب آن در زمرۀ گنهکاران درمی آید، اینست که ولایت ما را نپذیرد. » آن شخص منظور حضرت را جویا شد. حضرت فرمودند: «]ولایت[ کسانی که خداوند اطاعتشان را در ردیف اطاعت خود و اطاعت پیامبر قرار داده و فرموده ست أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ... آن مرد گفت: «فدایت شوم، برایم روش نتر بیان فرما. » حضرت؟ع؟ فرمودند: «آنانی که رسول خدا؟صل؟ در مواقع مختلف و در خطبۀ روز آخرش آن ها را یاد کرد و ف رمود: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً: کتاب الله ... وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ .. میان شما دو چیز سنگین و گرا نبها میگذارم. اگر به آن ها تمسک جویید، هرگز پس از من گمراه نم یشوید: قرآن و عترت من، اهل بیتم. این دو از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من درآیند. 1 این روایت به خوبی نشان می دهد که فضای زمان ایشان چقدر مسموم و فتنه آلود بوده است؛ زیرا شخصی که حضرت را با عنوان «امیرالمؤمنین » خطاب می کند، هنوز جایگاه ایشان و جایگاه اه لبیت؟عهم؟ را نمی داند! دشمنان اهل بیت؟عهم؟ بعد از پیامبر؟صل؟ کاری کردند که مردم در جهل و غفلت باقی بمانند.__
امام سجاد؟ع؟ می فرمایند: «طاعَةُ وُلاةِ الأمر تَمامُ العِزّ »ِ فرمان بردن از فرمانروایان ]الهی[ کمال عزّت است. عزت واقعی فقط در سایۀ تمسک به اهل بیت؟عهم؟ به دست م یآید. دیگران چیزی ندارند که بخواهند با آن عزتی پیدا کنند! روزی امام صادق؟ع؟ یکی از بزرگان اهل سنت به نام ابوحنیفه را م یبینند. از او م یپرسند: ابوحنیفه، منظور از این آیۀ قرآن چیست که میف‌رماید: ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ سپس در آن روز از نعمت هایی که داشته اید، بازپرسی خواهید شد؟ ابوحنیفه میگوید: «یعنی خداوند مردم را دربارۀ غذاهای لذیذ و آب های خنک که در لصف تابستان می خورند، مؤاخذه میکند. » حضرت؟ع؟ میف‌رمایند: «اگر فردی تو را به خانه ا‌ش دعوت کند و با غذای لذیذ و آبی خنک از تو پذیرایی کند، و بعد بر یا این پذیرایی بر تو منت بگذارد، دربارۀ او چگونه قضاوت میک‌نی؟ » گفت: «می گویم آدم بخیلی ست. » حضرت فرمودند: «آیا خداوند بخیل ست تا در روز قیامت دربارۀ غذاهایی که به ما داده ست، ما را مؤاخذه کند؟! » گفت: «پس مقصود از نعمتهایی که قرآن می گوید انسان دربارۀ آن ها مؤاخذه م یشود، چیست؟ » حضرت؟ع؟ فرمودند: «آن نعمت ما اهلبیت؟عهم؟ هستیم. دربارۀ ما سؤ لا خواهد شد. 2» امام با این جمله ابوحنیفه را به مسئلۀ رهبری الهی و نقش آن در جامعۀ مسلمین متوجه ساختند. باید بدانیم که از ما نیز دربارۀ نعمت اهل بیت؟عهم؟ سؤال خواهد شد.
شایان ذکر است که در بین یاران ائمه؟عهم؟ نیز بعضی ولایت پذیر بودند و بعضی با اینکه در ظاهر تحت ولایت ایشان بودند، در باطن ولایت پذیری نداشتند. عبدا لله بن ا‌بی یعفور یکی از افراد ولایتپذیر بود. وی روزی در محضر امام صادق؟ع؟ نشسته بود و از وجود مقدس آن حضرت بهر ه مند میشد. عبدالله در ضمن سخنانش کلامی را بیان کرد که توجه امام؟ع؟ را جلب کرد. سخن او از منتهای اخلاص وی ریشه گرفته بود و از اعماق جانش برم یخاست او به پیشو ای ششم عرضه داشت: « یا مولای من، قسم به خدا اگر اناری را دو نصف کنی و بفرمایی که نصف آن حلال و نصف دیگرش حرام سات، مطمئناً شهادت خواهم داد که آنچه گفتی حلال، حلال تسا و آنچه فرمودی حرام، حرام تسا! و هیچ چو نوچرایی نخواهم کرد! » امام صادق؟ع؟ فرمودند: «خدا تو را رحمت کند! خدا تو را رحمت کند! 1» آیا ما خود را ای نگونه آماده کرد ه ایم که هنگام ظهور امام زمان؟عج؟ در برابر همۀ اوامر ایشان سر تعظیم فرود آوریم؟! ممکن است امام زمان؟عج؟ نکته ای را بفرمایند که با نظر ما سازگاری نداشته باشد. آیا خود را طوری تربیت کرد ه ایم که بگوییم: «ملاک فقط سخن ایشان است » و فقط همان کاری را که امام خواسته اند، انجام دهیم؟
بعضی از یاران ائمه اطاعت محض نداشتند و نفسشان بر امر امام برتری ی، یکی از دوستان امام جعفر داشت؛ مثل این داستان مشهور که مأمون رقی از امام صادق؟ع؟، حکایت کرده است: در منزل آن حضرت؟ع؟ بودم که شخصی به نام سهل بن حسن خر ساانی وارد شد و سلام کرد و پس از آنکه نشست، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت: «یابن رسول للّه، شما بیش از حد عطوفت و مهربانی دارید! شما اهلبیت؟عهم؟ امامت و ولایت هستید. چه چیز مانع شده ست که قیام کنید و حق خود را از غاصبان و ظالمان باز پس گیرید، با اینکه بیش از ی کصد هزار شمشیرزن آمادۀ جهاد و فد کااری در رکاب شما هستند؟! » ا مام صادق؟ع؟ فرمودند: «آرام باش، خدا حق تو را نگه دارد! » و سپس به یکی از پیشخدمتان خود فرمودند: «تنور را آتش کن. » همینکه آتش تنور روشن شد و شعله های آتش زبانه کشید، امام؟ع؟ به آن شخص خر سانی خطاب فرمودند: «برخیز و برو داخل تنور آتش بنشین. » سهل خر ساانی گفت: « یا سرور و مولایم! مرا در آتش، عذاب مکن و ببخش! خداوند شما را مورد رحمت و ساعۀ خویش قرار دهد! » در همین لحظات شخص دیگری به نام مکی در حالیکه کفش های خود را به دست گرفته بود، وارد شد و سلام کرد. ح ضرت امام صادق؟ع؟، پس از جواب سلام، به او فرمودند: « یا هارون، کفش هایت را زمین بگذار و برو درون تنور آتش بنشین. » هارون مکی کفش های خود را بر زمین نهاد و بدون چو نوچرا و بهانه یا، داخل تنور ر تف و در میان شعله های آتش نشست. آنگاه امام با سهل خر ساانی مشغول صحبت شدند و دربارۀ وضعیت فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و دیگر جوانب شهر و مردم خر ساان مطالبی را مطرح کردند؛ چنانکه گویی ایشان مدت ها در خر ساان بودهاند و تازه از آنجا آمدهاند. پس از گذشت ساعتی، حضرت؟ع؟ فرمودند: « یا لهس، بلند شو و برو ببین در تنور چه خبرست » همین که سهل کنار تنور آمد، دید هارون مکی چهارزانو روی آتش ها نشسته تسا! پس از آن امام؟ع؟ به هارون اشاره کردند و فرمودند: «بلند شو و بیا! » و هارون هم از تنور بیرون آمد. بعد از آن، حضرت؟ع؟ خطاب به لهس خر ساانی اظهار داشتند: «در خر سانِ شما چند نفر مخلص مانند این شخص پیدا می شود که مطیع ما باشد؟! » لهس پاسخ داد: «هیچ! به خدا سوگند حتی یک نفر هم این چنین وجود ندارد! » امام جعفر صادق؟ع؟ فرمودند: « یا سهل ما خود م یدانیم که در چه زمانی خروج و قیام کنیم و آن زمان، موقعی خواهد بود که حداقل پنج نفر مطیع و مخلص ما یا تف شوند. در ضمن بدان که ما خود به تمام آن مسائل آ گاه بوده و هستیم! 1»
در روایت دیگری آمده است: شخصی به امام صادق؟ع؟ عرض کرد: «چرا نشسته اید و بر یا گرفتن حقّتان قیام نمیکنید؟! به خدا قسم اگر امیرالمؤمنین؟ع؟ این تعداد یار و یاور داشت ]صدهزار، بلکه دویست هزار نفر[ هرگز دیگران در گرفتن حق وی طمع نمیکردند! » آنگاه ا مام صادق؟ع؟ فرمودند: «اگر به تعداد این گوسفندان یاور داشتم، قیام میکردم! » وقتی گوسفندان را شمردند، دیدند فقط عدد هستند! 1 در روایات آمده است که یاران امام زمان؟عج؟ ۳۱۳ نفرند. ممکن است به ذهن خیلی از افراد آمده باشد که آیا الان ۳۱۳ نفر هنوز پیدا نشده اند؟! 👈آیت الله بهاءالدینی؟ره؟ میفرماید که امام زمان؟عج؟ ۳۱۳ یار مثل امام خمینی؟ره؟ می خواهند. البته آن گونه که از روایات برمی آید، ۳۱۳ نفر فرماندهان سپاه هستند و در سپاه هر فرماندهی، چند هزار نفر خدمت می کنند. یعنی اگر جزء ۳۱۳ نفر نباشیم، نباید ناامید شویم. ان شاءالله در رکاب امام زمان؟عج؟ هستیم؛ اما ممکن است که جزو فرماندهان نباشیم.
📌اطاعت از نواب، نشانه ولایت پذیری زمانی که پیامبر؟صل؟ رحلت فرمودند، جانشینان ایشان یعنی ائمۀ بزرگوار معصومین؟عهم؟ حضور داشتند و یک به یک سکان رهبری شیعیان را به دست گرفتند. در زمان غیبت امام زمان؟عج؟ هم نائبان خاص ایشان واسطۀ بین ایشان و مردم بودند. نائب دوم امام، از وجود نازنین بقیةالله؟عج؟ سؤال می کند: «بعد از ما که نه امامان معصوم حضور فیزیکی دارند و نه نائبان خاص ایشان، تکلیف مردم چیست؟ » امام زمان؟عج؟ می فرمایند: وَ أمَّا الَْوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَُّمَْ حُجَّتِ الله عَلَیْکُمْ «وَ أنَا حُجَّةُ اللَّهِ علیهم 2» َ اما دربارۀ وقایعی که رخ خواهد داد، به راویان احادیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شما و من حجت خداوند بر آنان هستم. امام زمان؟عج؟ ای نگونه تکلیف ما را م یکنند. همان طور که امام حسین؟ع؟ برای مردم کوفه نائب فرستادند و همان طور که حضرت علی؟ع؟ بار ها به شهرهای مختلف نائب م یفرستادند، امام زمان؟عج؟ هم برای مردم این عصر نائب فرستادند؛ البته نواب عام، یعنی مراجع تقلید که بیش از هزار سال است قدرت و استحکام شیعه را تضمین و مدیریت می کنند و شیعه را به اوج عزت رساند هاند. در سختترین دوران که نقل حدیث ممنوع شده بود، 👈مراجع تقلید بودند که احادیث را جمع آوری کردند؛ مانند شیخ کلینی و شیخ صدوق و علامه مجلسی؟ره؟ که موفق شدند روایات را سامان دهند. بنابراین وظیفۀ ما اطاعت از نواب امام زمان؟عج؟ است. در این موضوع بحثی نیست که مراجع تقلید در امور فقهی جانشینان امام زمان؟عج؟ هستند؛ اما نکته این است که آیا مراجع تقلید همان اختیاراتی را دارند که متعلق به امام زمان؟عج؟ است؟ مثلاً آیا مرجع تقلید می تواند حاکم شود و حکومت کند؟ روایتی وجود دارد که از لحاظ سندی بسیار است و رهبر فقید انقاب؟ره؟ در بحث ولایت فقیه به این روایت استناد می کند. راوی این حدیث بن حنظله است که از راویان معتبر محسوب م یشود. عمر بن حنظله می گوید که از امام صادق؟ع؟ دربارۀ دو نفر از دوستان شیعه سؤ لا کردم که دربارۀ قرض یا میراث، نزاعی بینشان بود و بر یا رسیدگی به قاضی مراجعه کرده بودند. پرسیدم: «آیا مراجعه به قاضی طاغوت رو ست؟ » فرمودند: «هرکه بر یا دعاوی حق یا دعاوی ناحق به ایشان مراجعه کند، در حقیقت به طاغوت ]یعنی قدرت حاکمۀ ناروا[ مراجعه کرده تسا. و هرچه به حکم آن ها بگیرد، در حقیقت به طور حرام می گیرد، گرچه آن را که دریافت میکند، حق ثابت او باشد؛ زیرا آن را به حکم و با رأی طاغوت و آن قدرتی گرفته که خدا دستور داده به آن کافر شود. خد یا تعالی میفرماید: يُريدونَ أَن يَتَحاكَموا إِلَى الطّاغوتِ وَقَد أُمِروا أَن يَكفُروا بِهِ وَيُريدُ داوری در حل اختلاف هایشان میخواهند به طاغوت مراجعه کنند؛ با آنکه دستور مؤکد به آن ها داده شد که از رفتن پیش طاغوت خودداری کنند. پرسیدم: «چه باید بکنند؟ » فرمودند: «باید نگاه کنند ببینند از شما چه کسی تسا که حدیث ما را روایت میکند و در حلال و حرام ما مطالعه کرده و صاحب نظر شده و حاکام و قوانین ما را شناخته ست، او را ب هعنوان قاضی و داور بپذیرند؛ زیرا من او را حاکم بر شما قرار دادهام. پس آنگاه که به حکم ما حکم کرد و از وی نپذیرفتند، بی گمان حکم خدا را سبک شمردهاند و به ما پشت کردهاند و کسی که به ما پشت کند، به خداوند پشت کرده و این در حد به خداوندست. 2» 👈توجه بفرمایید که امام؟ع؟ م یفرمایند پیروی نکردن از حکم چنین حاکمی، در حکم شرک به خداست. اکنون متوجه میشویم که چرا حضرت امام خمینی؟ره؟ فرمود که از حکومت اسلامی بر نماز مقدم است؛ چون کسی که نماز نخواند، مشرک نم یشود، ولی کسی که حکومت الهی را از بین ببرد، مشرک است.__
📌مثالی برای ضرورت تشکیل حکومت 👈بعضی از افراد به اسم امام زمانی بودن و استناد به احادیثی در رد قیام قبل از ظهور، با جمهوری اسلامی مخالفند. 🔻فرض کنید حاکمی بر سر کار باشد که چادر را از سر زن ها بردارد، روضۀ امام حسین؟ع؟ را ممنوع کند، پول های مملکت را بدزدد و کشور را مستعمره کند. 🔺شما نیز این قدرت را داشته باشید که این حاکم را عزل کنید و انسانی مؤمن و مقید بر جای او بنشانید که احکام دین را گسترش دهد. 🔻در این موقعیت چه کار میکنید؟ پاسخ عاقلانه این است که از لحاظ شرعی باید این کار را انجام دهیم. ایشان نیز همین کار را انجام داد که به این کار امر به معروف و نهی از منکر می گویند. 🔺اگر امر به معروف و نهی از منکر را رد کنیم، باید اکثر آیات قرآن را کنار بگذاریم. 🔻اگر کسی از نائب امام اطاعت نکند، از خود امام اطاعت نکرده است. مگر می شود کسی بگوید من امام علی؟ع؟ را دوست دارم؛ اما مالک اشتر را قبول نمی کنم؟! یا بگوید من امام حسین؟ع؟ را دوست دارم؛ اما مسلم ب نعقیل را قبول ندارم؟!
📌ولایت پذیری اسوه ها سردار سرافراز سپاه اسلام، حاج قاسم سلیمانی در وصیت نامه اش م ینویسد: «برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری ست؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب می دانید منزّه ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را حل کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولای فتقیه را تنها نسخه نجات بخش این امت قرارداد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید ]باید[ به دور از هرگونه اختلاف، بر یا نجات سالام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسو الله ست. اساس دشمنی جهان با جمهوری سالامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه ست، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت لله الحرام و مدینه حرم رسو الله؟صل؟ و نجف، کربلا،کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی ماند؛ قرآن آسیب میبیند. » مراجع عظام تقلید که نواب عام امام زمان؟عج؟ به حساب می آیند نیز بارها و بارها حساسیت خود نسبت به جایگاه ولی فقیه را بیان فرموده اند.
آیت الله گلپایگانی؟ره؟📌 👈مقام معظم رهبری؟دب؟ تقریباً هم سن نوۀ آیا‌ت لله گلپایگانی؟ره؟ هستند. زمانی که ایشان بر یا رهبری نظام انتخاب شد، آیت لله گلپایگانی از لحاظ علمی مرجع بزرگ جهان ساام بود و مقام معظم رهبری؟ آن موقع به مرجعیت نرسیده و فقط مجتهد بودند؛ بااین حال آی ایت لله گلپایگانی، برای رهبر معظم عبای ظریفی هدیه فرستادند و فرمودند: «اگر دیدم شما کاری انجام میدهید و خلاف سلام ست، من تذکر م یدهم. اگر تغییر دادید، بسیار خوب و اگر تغییر ندادید، من دیگر صحبت نمیک‌م و تضعیف شما را حرام می دانم. عمده عظمت شماست. شما رهبر مسلمین هستید و نمی خواهم صحبتی کنم در یک فرعی که شما را تضعیف کرده باشم.
آیت الله بهاءالدینی؟ره؟ آیت الله صدیقی تعریف م یکند: بعد از رهبری مقام معظم رهبری؟دب؟، آقای بهاءالدینی؟ره؟ کسالتی پیدا کرده بود و به بیمارستان نمیرفت. آقای خامنه به آقای فاطمی نیا گفته بود: «به آقای بهاءالدینی بفرمایید حتماً دکتر بروند و اگر هزینه یا‌ هم دارد، بدهید. » بالاخره به آقای بهاءالدینی خبر رسید که آقا گفته ا‌ند شما حتماً به بیمارستان بروید. خلاصه به خاطر دستور آقا، ایشان به تهران آمد و مدتی برای معالجه در بیمارستان خاتم بستری شد. من به عیادتش رفتم و به آقای بهاءالدینی گفتم: «حالتان بعد از عمل چطور ست؟ » آیت لله بهاءالدینی؟ره؟ گفت: «الحمدلله، الحمدلله. ما به حرف این سید ]آیت لله خامنه یا‌[ گوش کردیم و آمدیم بیمارستان، آقا ]امام زمان؟عج؟[ به ملاقات ما آمدند. 2» 📌اکنون به گوش ه ای از ولایتپذیری شهدای عزیزمان اشاره می کنیم که در اوج ولایت پذیری بودند: گردان مظلوم حنظله در کانال کمیل، در آن محاصرۀ شدید پنج روز بدون آب قرار گرفته بودند. بی سیمچیِ شهید همت نقل میک‌ند که از گردان حنظله حاجی را خواستند. حاجی پای بی س‌یم آمد و گوشی را به دست گرفت. بی س‌یمچی گردان حنظله گفت: «باتری بیسیم در حال تمام شدنس ا. حامد رفت، حسین هم رفت. باتری بیس‌یم دارد تمام می شود. عراقی هاعنقریب می آیند تا ما را خلاص کنند. من هم خد حاافظی میک‌نم. » حاج همت هما نطور که به پهنای صورت اشک می ریخت، گفت: «بی س‌یم را قطع نکن… حرف بزن! هرچه دو ست داری بگو؛ اما تماس را قطع نکن. » صد یا بی س‌یمچی را شنیدم که گفت: «سلام ما را به برسانید! از قول ما به امام بگویید هما نطور که فرموده بودید، حسین وار کردیم! ماندیم و تا آخر جنگیدیم! » 📌شهدای عزیز مدافع حرم هم این گونه بودند. شهید محمدامین کریمیان که بورسیۀ آلمان شده بود، قبول نکرد به آلمان برود و طلبه شد. او در ۲۱ سالگی در سوریه به شهادت رسید. ایشان به پدر و مادرش و تمام مردم ایران وصیت کرده است: «من از این دنیا با همۀ زیبایی هایش می روم و همۀ آرزوهایم را رها میک‌نم؛ اما به ولایت و حقانیت امام علی بن ابی طالب؟ع؟ و خداوندی خدا ی یقه همتان را می گیرم اگر امام خامنه یا‌؟دب؟ را تنها بگذارید! خواهش آخر من این ست که سلام مرا به امام خامنه یا‌؟دب؟ برسانید و بگویید اگر دوباره زنده شوم، از تکه تکه شدن در راه تو ابا نخواهم داشت! » 📌این ولایت پذیری است؛ چون چنین افرادی به واقع قبول کردند که ایشان نائب امام زمان؟عج؟ هستند. هنگامی که امام زمان؟عج؟ تشری ففرما شوند، این افراد رجعت پیدا می کنند و در رکاب ایشان قرار می گیرند.
حضرت آی تالله ری شهری 2، در کتاب کیمیای محبت، به مناسبتی می آورند: آقای علی محمد بشارتی، وزیر پیشین کشور، نقل میک‌رد که در تابستان سال ۱۳۵۸ ، هنگامی که مسئول اطلاعات سپاه بودم، گزارشی داشتیم که آقای شریعتمداری در مشهد گفته ست «من بالاخره علیه امام اعلام جنگ میک‌نم. » من خدمت امام رسیدم و ضمن ارائۀ گزارش، خبر مذکور را هم گفتم. ایشان سرش پایین بود و گوش می داد. وقتی این جمله را گفتم، سر بلند کرد و فرمود: «این ها چه می گویند؟! پیروزی ما را خدا تضمین کرده ست. ما موفق م یشویم. در اینجا حکومت ساامی تشکیل میدهیم و پرچم را به صاحب پرچم میس‌پاریم. » پرسیدم: «خودتان؟ » امام سکوت کردند و جواب ندادند. 3