💢شیرودی در کنار بالگرد جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است. 🌹 سالروز شهادت /شادی روحش صلوات ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

🔸️ راهکارهای زندگی موفق در جزء چهارم ... ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

✅ #به_یاری_خدا_کرونا_را_شکست_میدهیم 🎥 گزارش تصویری فرایند بسته بندی ماسک های تولید شده توسط قرارگاه فرهنگی عمار ... 🔸 اردیبهشت ۱۳۹۹ ... ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

🎥 دستپاچگی ننه ترنج ۸۰ ساله روی آنتن زنده وقتی می‌بینه موهاش از روسری بیرون زده😍 ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

📖 نکات کلیدی جزء پنجم قرآن کریم ... ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

🎥 گزارش تصویری مشارکت در تهیه بسته های معیشتی و بهداشتی با بسیج قپچاق و بسیج فرهنگیان شهریار ... 🔸 اردیبهشت ۱۳۹۹ ... ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

🎥 دعا و گریه کردن ترنج خانم برای حاج قاسم سلیمانی ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

هیچی سارق وطنی نمیشه باحال و مردم دار😂 ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

🔸️ راهکارهای زندگی موفق در جزء ششم ... ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab

🔸️مــرد فقیـــرى بـــود ڪه همســــــرش از ماست ڪره مى گرفت و او آنرا به یڪى از بقالى های شهر مى فروخت، آن زن ڪره ها را به صورت توپ های یڪ ڪیلویى در می آورد. مرد آنرا به یڪى از بقال های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. 🔸️روزى مـــرد بــقال به انــدازه ڪـــره ها شڪ ڪرد و تصمیم گرفت آنها را وزن ڪند. هنگامى ڪه آنها را وزن ڪرد، اندازه هر ڪره ۹۰۰ گرم بود. 🔸️او از مـرد فقیــر عـصبانــــى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو ڪره نمى خرم، تو ڪره را به عنوان یڪ کیلو به من مى فروختى در حالى ڪه وزن آن ۹۰۰ گرم است. 🔸️مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم، بنابراین یڪ ڪیلو شڪر از شما خریدیم و آن یک ڪیلو شڪر شما را به عنوان وزنه قرار دادیم. مرد بقال از شرمندگی نمیدانست چه بگوید. 🔹️ ‌‌از ماسـت ڪه بر ماسـت ✳️ #قرارگاه_فرهنگی_عمار 🆔 @ammar_enghlab