─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
✪◁ البتّه ذکری که پیغمبر دارد با ذکر ما فرق دارد؛ خیلی بالاتر، خیلی راقیتر، خیلی لطیفتر است، خیلی بیشتر با عروج معنوی همراه است. آرامشی هم که او پیدا میکند با آرامش ما فرق دارد.
♤ آرامش ما زود به هم میخورد؛ با اندک چیزی سکون و آرامش قلبی ما به هم میخورد، ° ولی° آرامش پیغمبر نه، یک آرامش عمیق و مستمر و بادوام است، در مقابل حوادث مثل کوه است.
✿ خود ما هم اگر امتحان کنیم، خواهیم دید در مشکلات زندگی، در سختیها، آنجایی که دشمن نشان میدهد که قوی است و قرائن نشان میدهد
۞ که ممکن است ما دچار ضعف بشویم، آنجا با یاد خدا، با ذکر الهی، با توکّل به خدا، همان آرامش بر دل انسان حکمفرما میشود و سایه میافکند، و خود این آرامش کمک میکند که انسان بتواند در این میدانها پیش برود.
✿ بنابراین، °فَاستَقِم کَماٰ اُمِرت° در راه تقویت قلبی پیغمبر و تقویت معنوی پیغمبر است
─┅═════༅𖣔2⃣1⃣𖣔༅═════┅─
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
❥︎◁و در پایان این سؤال، این برادر سؤال کردهاند..در سخنرانی اشاره کردید که از سال ششم بعثت دعوت پیامبر علنی شد؛ چندین بار هم تکرار کردید؛ با اینکه طبق تاریخ و اقوال معروف، دعوت علنی بعد از سال سوّم بعثت بوده؛ لطفاً توضیح دهید.. دو مرحلهی دعوتِ علنی هست؛ درست است.
۞ تا سال سوّم، پیغمبر دعوتش را کتمان میکرد، به هیچ کس نمیگفت؛ از سال سوّم دعوت را آشکار کرد، و از سال ششم پیغمبر به صورت دستهجمعی تظاهرات اسلامی میکرد؛ به مسجدالحرام میآمدند، آنجا نماز میخواندند؛ تا آن وقت پیغمبر در مسجدالحرام نماز نمیخواند.
❖ و فکر میکنم در همین سال ششم بود که حمزه اسلام آورد و پیغمبر قوی شد، و به کمک حمزه بود که پیغمبر دستهجمعی با اصحابشان میآمدند در مسجدالحرام و آنجا نماز میخواندند. قبل از آن، تظاهرات دستهجمعی به مسلمانی نمیتوانستند بکنند.
♤ انشاءالله که خدای متعال ما را توفیق بدهد تا بتوانیم پیروان راستین برای آن بزرگوار باشیم و شایستگی این را داشته باشیم که آن راه را ادامه بدهیم و پرچم آن دعوت را بعد از گذشت قرنها، باز در دنیا برافرازیم
اللّهــمَّعَجِّـــلْلِوَلِیِّک الفَــرَج
پـــــــایـــــان
─┅═════༅𖣔2⃣2⃣𖣔༅═════┅─
هدایت شده از کانال حافظان عماریون
─═┅┅═༅🕊🕋🕊༅══┅─
◾️آخرِ صفراست وعزای ثامنالحُجج
◽️سینه بزن و بگو اللهم عجللوليکالفرج
◾️یاصاحبالزّمان(عج)شده بیتالاحزان
◽️کل کشور ایران مولاجان یا رضا جان
🏴شهادت امام رئوف، حضرت علیبنموسی الرضا علیهالسلام بر همه شیعیان تسلیت باد.
🆔@hafezanammareyon
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅═─
🔮#اتحــــادیه_عمـــــاریون
┄┅════✧✿﷽✿✧════┅┄
❥︎#تسلیت_شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
🇮🇷#طرح_مشترک_400_گروه_ولایی
🕯#نذر_فرهنگی_ده_ساله_شهید...
🇮🇷#عمـــــاریون_رهبــــریم
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
🔍☆◁#کنفـــــــرانـــــــــس
📖☆◁#تدابیر_ششگانه_امام_رضا_علیه_السلام_در_کلام_رهبری
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
◁جنــــاب استـــــاد #بـــابـــایی
❏◁سوال
🆔 @ilyan313
🗓تاریخ:#چهارشنبه1401/07/03
⏰ســــاعت 18/00
🆔 @ammareyon
🆔 @bisimchee1400
🚫#کپی برداری از #نام#ابتکارات #طراحی و#تنظیمات کنفرانس ها و#کپشن هاو#بنرهای_اتحادیه
_عماریون بدون اجازه و به هر نحوی
#شرعا_جایز_نیست و#حق_الناسه
─┅═══༅𖣔🌺𖣔༅═══┅─
🔮#اتحــــــــادیه_عمـــــــاریون
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❥︎◁حادثه ولیعهدی را مورد مطالعه قرار دهیم. در این حادثه امام هشتم علیبنموسیالرضا در برابر یك تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت
❍ و در معرض یك نبرد پنهانی سیاسی كه پیروزی یا ناكامی آن میتوانست سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد.
✿ مأمون از دعوت امام هشتم به خراسان چند مقصود عمده را تعقیب میكرد
─┅═══༅𖣔1⃣𖣔༅═══┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
◁(1)..#مظلومیت_و_قداست_زدایی
❀ اولین و مهمترین آنها، تبدیل صحنهی مبارزات حاد انقلابی شیعیان به عرصه فعالیت سیاسی آرام و بیخطر بود.
❏ همانطور كه گفتم شیعیان در پوشش تقیه، مبارزاتی خستگیناپذیر و تمام نشدنی داشتند،این مبارزات كه با دو ویژگی همراه بود، تأثیر توصیفناپذیری در برهم زدن بساط خلافت داشت،
✪ آن دو ویژگی، یكی مظلومیت بود و دیگری قداست... با اين كار مأمون آن دو ويژگی مؤثر و نافذ را نيز از گروه علويان میگرفت
♢ زيرا جمعی كه رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلقالعنان وقت و متصرف در امور كشور است نه مظلوم است و نه آنچنان مقدس
─┅═══༅𖣔2⃣𖣔༅═══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
◁(2).. تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافتهای اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافتها بود.
(3).. اینكه مأمون با این كار، امام را كه همواره یك كانون معارضه و مبارزه بود، در كنترل دستگاههای خود قرار میداد و بهجز خود آن حضرت، همه سران و گردنكشان و سلحشوران علوی را نیز در سیطره خود در میآورد.
(4)..اینكه امام را كه یك عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سؤالها و شكوهها بود در محاصره مأموران حكومت قرار میداد و رفتهرفته رنگ مردمی بودن را از او میزدود و میان او مردم و سپس میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله میافكند.
─┅═══༅𖣔3⃣𖣔༅═══┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
◁(5).. با این كار برای خود وجهه و حیثیتی معنوی كسب میكرد. طبیعی بود كه در دنیای آن روز همه او را بر اینكه فرزندی از پیغمبر و شخصیت مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است ستایش كنند و همیشه چنین است كه نزدیكی دینداران به دنیاطلبان از آبروی دینداران میكاهد و بر آبروی دنیاطلبان میافزاید.
(6)..آنكه در پندار مأمون، امام با این كار، به یك توجیهگر دستگاه خلافت بدل میگشت. بدیهی است شخصی در حد علمی و تقوائی امام با آن حیثیت و حرمت بینظیری كه وی بهعنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت، اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حكومت برعهده میگرفت هیچ نغمهی مخالفی نمیتوانست خدشهای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد. این همان حصار منیعی بود كه میتوانست همهی خطاها و زشتیهای دستگاه خلافت را از چشمها پوشیده بدارد
─┅═══༅𖣔4⃣𖣔༅═══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❥︎◁#سیاستها_و_تدابیر_امام_علیبنموسی_الرضا_در_این_حادثه
★{1}..هنگامیكه امام را از مدینه به خراسان دعوت كردند آن حضرت فضای مدینه را از كراهت و نارضائی خود پركرد، بهطوریكه همهكس در پیرامون امام یقین كردند كه مأمون با نیت سوء حضرت را از وطن خود دور میكند.
❍ امام بدبینی خود به مأمون را با هر زبان ممكن به همهی گوشها رساند. در وداع با حرم پیغمبر، در وداع با خانوادهاش هنگام خروج از مدینه، در طواف كعبه كه برای وداع انجام میداد، با گفتار و رفتار، با زبان دعا و زبان اشك، بر همه ثابت كرد كه این سفر، سفر مرگ اوست.
✿ همه كسانی كه باید طبق انتظار مأمون نسبت به او خوشبین و نسبت به امام به خاطر پذیرش پیشنهاد او بدبین میشدند
❏ در اولین لحظات این سفر دلشان از كینه مأمون كه امام عزیزشان را اینطور ظالمانه از آنان جدا میكرد و به قتلگاه میبرد لبریز شد
─┅═══༅𖣔5⃣𖣔༅═══┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
★◁{2}..هنگامیكه در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آن حضرت مطرح شد، حضرت به شدت استنكاف كردند
❀ و تا وقتی مأمون صریحاً آن حضرت را تهدید به قتل نكرد آن را نپذیرفتند. این مطلب همهجا پیچید كه علیبنموسیالرضا ولیعهدی و پیش از آن خلافت را كه مأمون به او با اصرار پیشنهاد كرده بود نپذیرفته است.
❏ دستاندركاران امور كه به ظرافت تدبیر مأمون واقف نبودند ناشیانه عدم قبول امام را همهجا منتشر كردند،
✪ حتی فضلبنسهل در جمعی از كارگزاران و مأموران حكومت گفت من هرگز خلافت را چنین خوار ندیدهام، امیرالمؤمنین آن را به علیبنموسیالرضا تقدیم میكند و علیبنموسی دست رد به سینهی او میزند
─┅═══༅𖣔6⃣𖣔༅═══┅─