- پس از حسین کزو خوبتر تراب ندیده چه‌ها گذشت به زن‌های آفتاب ندیده

🌱 ای خوشا چشمی که او را دیده است یک بغل نرگس برایش چیده است... ای خوشا آن کس که گوید مدحِ او یا برایش شاعری شوریده است... صحنِ زیبا و فضایِ جمکران از حضورِ او به خود بالیده است خوش به حالِ زائرش در نیمه شب نور حق بر جان او تابیده است... کاش بینم جلوه‌ای از رویِ او در فراقش چشم‌ها باریده است... جمکران باشد قرارِ عاشقی... عطر نرگس در فضا پیچیده است... عشق باشد خادمیِ جمکران در جوارش خارها ارکیده است... #آسترکی🕊 #امام_زمان عجل‌الله‌فرجه |ملیکه‌ی‌قم اینجاست⸙ 『♥️⃟🕊@ammejanam_qom』

- _زندگی؟ +خب قضیه‌ش اینجوریه که شما عصر جمعه با هر حالی تشریف می‌برید حرمِ‌باصفاشون و بعد از زیارت و دعا و .. با نوشیدنِ چای جانی دوباره میگیرید ..!

🌱 سلام بانو... رنگ سبزِ پرچمت دل را هوایی می کند گنبد ِ زرد و طلایت دلربایی می کند حاجتِ درماندگان نزدت نماند بر زمین پنجره فولاد هم ، مشکل گشایی می کند خوش به حالِ زائرت، قول بهشتش داده اند وعده ی دیدار، مارا هم فدایی می کند السلام علیک یافاطمه المعصومه #آسترکی🕊 @ammejanam_qom💚

- بریم زیارت: السلام علیکِ یا سیدتی و مولاتی یا فاطمة المعصومة.. پنجره‌فولاد

بی‌قرار عشق را جز در وصـــــال آرام نیست...❤️ سلام بانو....🌱

السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر نوکر که پیر شد دلبری‌اش بیشتر است... #زیارتنامه

🌱 من کفترِ بی تابِ کنجِ حرمت هستم باز است درِ لطفت بر هر دلِ بارانی از چشمه‌ی چشمانم می‌بارد و می‌‌‌بارد شرمندگی و حسرت، بارانِ پشیمانی گل کرده کراماتت، در خاک کویر دل در سایه ی احسانت، دل آمده مهمانی طوفان زده بر جانم، از بار گناهانم دست من و دامانت، در وادیِ حیرانی محتاج عطاهستم، این خصلتِ نوکرهاست بر گمشدگان ما‌من ، بر درد تو درمانی مهرت به دلم بسیار، نامت به زبان دارم دستی به دعا بردار، تو خواهر سلطانی خواهم زخدا هر دم، با تو که بمانم من با تو، چو گلستانم ، بی تو همه ویرانی ای کاش شوم پیچک، دور حرمت گردم با تو بروم تا اوج ، ای تابشِ رحمانی... #آسترکی🕊 @ammejanam_qom💛

بسمــ رب الحسینــــ ‌‌...🌱

اَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ🥀 سلام بر كسى كه در خونش غلتيد،

نوکری برای اربابش این گونه نوشت😭 هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم  میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم  یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم چون کبوتر راهی صحن و سرایت میشوم  با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه گر بخواهی ام، غلام رو سیاهت میشوم مثل جون و مثل عابس، مثل مسلم، مثل حر گر دهی رخصت مرا، من هم فدایت میشوم  گر برات کـربلایم را به دستانم دهی جان زهرا تا قیامت وامدارت میشوم  چون قسم دادم تو را بر نام زهرا، مادرت مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم حسین جان💔 ...