eitaa logo
خانواده امن
211 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
3 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸سپاسگزار بودن و قدردانی، پل محبت میان آدم هاست* 🌸🌸🌸این همان خصلتی است که زوج های از آن برخوردارند 🌸🌸🌸و کوچکترین ارزشی را بهانه می کنند تا از طرف مقابل قدردانی کنند. 🌸🌸🌸شبتون منور 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @amn_org
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹🌹🌹 امام رضا علیه السلام: 🌹🌹🌹«مُداوَمَةُ أكلِ البَيضِ يَعرِضُ مِنهُ الكَلَفُ فِي الوَجهِ.» 🌹🌹🌹خوردن همیشگی تخم مرغ سبب پیدایش کک و مک در صورت می‌شود. 🌹🌹🌹 منبع : بحارالانوار ، ج ۶۲ ، ص ۳۲۱ دانشنامه احادیث پزشکی، ج۱، ص۴۹۵ 🌹🌹🌹 هر روز تخم مرغ نخورید و کمتر به صورت آب پز مصرف کنید. 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @amn_org
🌹🌹🌹 ۳۰ 🌹🌹🌹شما هم قدم مسیر کمالید؛ 🌹🌹🌹 بیشتر با هم حرف بزنید و مشورت کنید! @amn_org
🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 والدین بدانند که تمام تکنیک های تربیتی را باید در بازی کودک اجرا کنند 🌹🌹🌹چون برای کودک زیر شش سال فقط 3 چیز اهمیت دارد 🌹🌹🌹۱_بازی 🌹🌹🌹۲_همبازی 🌹🌹🌹۳_اسباب بازی @amn_org
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 گاه از ظاهر نوجوانتان در دوران بلوغ ، منفی نگویید: 🌹🌹🌹پوستت پر جوش شده دستات مو درآورده چقدر سیبیلات زیاده یا ..... 🌹🌹🌹به او آرامش بدهید و بگویید که شما هم در دوران بلوغ چه تغییرات ظاهری را تجربه کرده اید. 🌹🌹🌹نشان دادن عکس هایتان در دوران بلوغ می تواند برای نوجوانتان خوشایند باشد. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @amn_org
🌹🌹🌹 : 🌹گوشیم انتن نداشت. 🌹تو ترافیک موندم. 🌹باتری گوشیم تموم شد. 🌹🌹🌹: 🌹خیلی گرون نخریدم. 🌹از حراجی گرفتم. 🌹تو راهم دارم میام، 🌹🌹🌹است 🌹🌹🌹بیشتردروغهای خانوما راجع به خرید کردنه @amn_org
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹تنبلی در انجام تکالیف 🌹🌹🌹پسر ۱۵ ساله ام در انجام وظایف و تکالیفش تنبلی می کند. علل آن چیست و آیا میشود تنبلی را درمان کرد؟ 🌹🌹🌹جواب : تنبلی، ذاتی انسان نیست و منشأ ژنتیکی و وراثتی ندارد؛ بلکه دارای عللی است: 🌹🌹🌹۱۔ بی برنامگی: نوجوانی که برنامه ندارد و کارهایش دائم به هم ریخته است، روحیه انجام وظایف و تکالیف را نخواهد داشت. پیشنهاد می کنم به او کمک کنید تا فهرستی از کارهایش را آماده و از کارهای سبک آغـاز کـند. 🌹🌹🌹فیلسوف چینی، لائوتسه می گوید که آغاز سفر هزار مایلی، با یک گام کوچک آغاز می شود. 🌹🌹🌹برای انجام نخستین کار، بهتر است از مقدمات آن آغاز کند؛ برای مثال اگر می خواهد مقاله ای بنویسد، از مقدمه آن آغاز کند یا اگر انشا می نویسد، ابتدا رؤوس محتوای آن را یادداشت کـنـد یـا بـرای نوشتن یک درس، اول پرسش های آن را بنویسد. ادامه دارد . . . . 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @amn_org
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹امام تنها 🌹🌹🌹چرا ما نمی‌توانیم در کنار هم و با هم برای تو کار کنیم؟ 🌹🌹🌹سایۀ هم را گاهی با تیر می‌زنیم و زیر پای هم را خالی می‌کنیم. تو که بی‌تردید امام همۀ مایی، ما اگر همه مأموم تو بودیم، دل‌هایمان باید یکی می‌شد. دل‌ها اگر یکی نیست، باید در مأموم بودنمان شک کنیم. 🌹🌹🌹 کسی که مأموم تو نیست، مگر می‌تواند برای تو کار کند؟ گویی باید باور کنیم، کار کردن‌هایمان برای تو، خرابکاری اگر نباشد، کار نیست. 🌹🌹🌹کاش قبل از هر کاری برای تو، فکری به حال مأموم شدنمان می‌کردیم. آن وقت چه قدر برکت می‌کرد کارهایمان! 🌹🌹🌹ای امام تنها! 🌹🌹🌹عصرتون بخیر 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @amn_org
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! 🌹🌹🌹 برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد. 🌹🌹🌹همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید. 🌹🌹🌹صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری. او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. 🌹🌹🌹 خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید! 🌹🌹🌹همسایه اول هر روز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. 🌹🌹🌹با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود 🌹🌹🌹و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد. 🌹🌹🌹روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!! 🌹🌹🌹این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. هر خبری مادامی که روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیست. خیلی ها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود اتفاق ! 🌹🌹🌹لطفا خبرهای بد را نشر ندهیم و تلاشمان فقط آگاهی دادن در مورد پیشگیری باشد. 🌹🌹🌹یک عزم همگانی برای عبور از این بحران لازم است. بیایید خودمان به فکر باشیم و فقط اخبار و اطلاعات درست را نشر دهیم... 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @amn_org
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹هر ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ از ﺁﺏ كه ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﻔﺘﺪ، ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ! 🌹🌹🌹ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﻓﺘﺪ، ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ 🌹🌹🌹ﭘﺲ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ "ﻣﮑﺎﻥ" ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺭﺧﺸــــﻴﺪ! 🌹🌹🌹ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ، ﺭﻗﻢ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﺩ، 🌹🌹🌹ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻗـــــﺪﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ…! 🌹🌹🌹شبتون زیبا 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @amn_org
💜💜💜💜💜💜💜💜 💜💜💜 💜💜💜 💜 💜 💜 💜 💜💜💜 💜💜💜 امام صادق علیه السلام: 💜💜💜«اَلْفُجُلُ اَصْلُهُ يَقْطَعُ الْبَلْغَمَ وَ لُـبُّهُ يَهْضِمُ وَ وَرَقُهُ يَحْدِرُ البَولَ حَدرا» 💜💜💜ترب، ساقه اش بلغم را از بین می‌برد، خودش غذا را هضم می‌کند و برگش به دفع کامل ادرار کمک می‌کند. 📖 منبع : کافی (ط_الإسلامیة)، ج۶، ص۳۷۱، ح۲ 💜 💜 💜 💜 💜💜💜 💜💜💜 💜💜💜💜💜💜💜💜 @amn_org
💜💜💜 ۳۱ 💜💜💜 بهش بگین؛ 💜💜💜که زیباترین زن، از نگاه شماست @amn_org
💜💜💜 ؟ 💜💜💜به خنده‌های شان خیره شده‌اید؟ چنان به خاطر یک حرف ساده و اتفاق پیش پاافتاده از ته دل می‌خندند که گویا خنده‌دارترین حرف دنیا و اتفاق دنیا را دیده و شنیده‌اند. 💜💜💜به بزرگ‌ترین شیطنت‌های یواشکی‌شان دقت کرده‌اید؟ یک مداد دست گرفتن و یک گوشه قایم شدن و نقاشی کشیدن روی دیوار! . 💜💜💜به دلخوری‌هایشان توجه کرده‌اید؟ در اوج دلخوری با یک نوازش و یک دوستت دارم کوچولو، شما را می‌بخشند و از آن به بعد واقعاً از ته دل همه‌چیز را فراموش می‌کنند. @amn_org
💜💜💜 حرفی در کودکان، حس کنجکاوی و تمایل به دانستن همه چیز هست. كودكان باهوش زياد سوال ميپرسن. 💜💜💜یکی دیگه از علت‌های پرحرفی در کودکان، نیاز به جلب توجه هست. 💜💜💜گاهی ترس کودکان هم باعث میشه زیاد صحبت کنن. 💜💜💜اگه والدین به فرزندشون به اندازه کافی توجه کنن و واسش به طور اختصاصی وقت بذارن، اما باز هم فرزندشون به طور غیر عادی صحبت کنه، باید به دنبال ریشه‌های روانی قضیه بگردن. @amn_org
‌ 💜💜💜 💜💜💜یه نکته ای که خیلی از مردها بدشون میاد اینه که خانمشون رازهای خونه رو به بیرون از خونه ببره از هر لحاظ کار درستی نیست 💜💜💜همیشه حریم خصوصیتونو حفظ کنید نزارید کسی از مسائل خصوصی تون اطلاع پیدا کنه 💜💜💜مسائل ومشکلات خانوادگی مربوط به شما وهمسرتونه 💜💜💜فاش کردنش باعث از بین بردن اعتماد بین شما میشه @amn_org
💜💜💜💜💜💜💜💜 💜💜💜 همسرشون محبت کنن، ولی بعضی از خانما از این محبت سوء استفاده می‌کنن و وظایفشون رو انجام نمی‌دن. چه کنیم؟ 💜💜💜 قسمت سوم: 💜💜💜 توجه نکردن به درخواست خانما 💜💜💜بعضی از آقایون توجهی به درخواستای همسرشون ندارن و در برابر این درخواستا، فقط یه کلمه بلدن و اونم «نه» هست! 💜💜💜 همسرای این آقایون هم، وقتی که از طرف شوهرشون محبّتی می‌بینن، فرصت رو غنمیت می‌بینن و درخواست‌شون رو مطرح می‌کنن. 💜💜💜 بعضی از این شوهرا، درخواستای این‌طوری رو سوء استفاده از محبت می‌دونن. 💜💜💜 توجه نکردن به مکمل محبت 💜💜💜محبّت، مکملی داره به نام "احترام". محبت بدون احترام، نتیجۀ خوبی نمی‌ده. 💜💜💜 معمولاً کسایی که محبّت می‌بینن ولی باهاشون محترمانه برخور نمی‌شه، نمی‌تونن واکنش مناسبی در برابر محبّت نشون بدن. آقایی که به همسرش محبّت می‌کنه ولی با اون مثل یه انسان محترم و با شخصیت برخورد نمی‌کنه، نباید توقع داشته باشه که همسرش قدر محبّتش رو بدونه. 💜💜💜 ادامه دارد... عباسی 💜💜💜💜💜💜💜💜 @amn_org
💜💜💜💜💜💜💜💜 💜💜💜 💜💜💜 💜💜💜از همان بچگی بعضی از کارها را به آنها واگذار کنید. 💜💜💜بچه های کوچک، حتی بچه های دو ساله، علاقه ی خیلی زیادی به کمک کردن دارند. اگر صبور و خلاق باشید، مطمئن باشید خیلی بیشتر از آنچه شما فکر می کنید از دستشان برمی آید. اینکار باعث می شود وقتی بزرگتر شدند، در کارهایشان اعتماد به نفس و شور و اشتیاق داشته باشند. 💜💜💜 برای کارهایشان پاداش نگذارید. 💜💜💜اگر می خواهید حس مسئولیت پذیری به صورت طبیعی و عمقی در وجود فرزندانتان شکل گیرد، باید بتوانند ارزش واقعی کارهایشان را درک کنند. اگر فقط روی چیزی که به عنوان پاداش خواهند گرفت متمرکز شوند، این را یاد نخواهند گرفت. 💜💜💜 وقتی اشتباه میکنند، عواقبی طبیعی برای آنها در نظر بگیرید. 💜💜💜اگر عادت کرده اند که همیشه وسایل بازیشانرا جایی جا بگذارند، باید بگذارید با نتایج و عواقب کارهایشان هم روبه رو شوند. 💜💜💜شاید لازم باشد که برای بازی بعدیشان از کسی دستکش قرض بگیرند، یا شاید هم اگر گم شده باشد، مجبور شوند یک دستکش نو بخرند. اگر هر وقت که چیزی را گم می کنند شما کمکشان کنید، هیچوقت در زندگی مسئولیت پذیر نخواهند شد. 💜💜💜 وقتی می بینید جایی احساس مسئولیت کرده اند، آن را بر زبان بیاورید. 💜💜💜هر رفتاری که از آنها می بینید و خوشتان می آید را جلوی خودشان به زبان بیاورید. اینکار باعث می شود با شور و شوق بیشتری باز آن کار را تکرار کنند. 💜💜💜💜💜💜💜💜 @amn_org
💜💜💜💜💜💜💜💜 💜💜💜امام مظلوم ما 💜💜💜دشمن‌ها یا جانمان را می‌خواهند یا ایمانمان را. در دل این همه دشمنی اگر زود تسلیم نمی‌شویم، به خاطر نگاهی است 💜💜💜که تو به دلمان می‌کنی. معلوم است که نمی‌خواهی ته مانده‌ای که از ایمان برایمان مانده از میان برود. 💜💜💜کاش کمی تکان می‌دادیم به خودمان و برای ایمانمان فکری می‌کردیم. تا کی تو باید جور ما را بکشی؟! بمیرم برایت که بار سنگین تنبلی‌های ما را روی شانه‌ات تحمل می‌کنی. 💜💜💜خدا کند روزی بارت را سبک کنیم آقا! 💜💜💜یا امام مظلوم ما! 💜💜💜عصرتون شاد 💜💜💜💜💜💜💜💜 @amn_org
💜💜💜💜💜💜💜💜 💜💜💜 دست از مقایسه همسرت بردار 💜💜💜روزی زنی به شوهرش گفت: امروز مقاله‌ای خواندم در یک مجله برای بهبود رابطه‌مان. حاضری امتحانش کنیم؟! 💜💜💜مرد گفت: بله حتما. 💜💜💜زن گفت: 💜💜💜در مقاله نوشته بود که هر کدام از ما یک لیست جداگانه از چیزهایی که دوست نداریم طرف مقابل انجام دهد یا تغییراتی که دوست داریم در همسرمان رخ دهد، تهیه کنیم و بعد از یک روز فکرکردن و اصلاح آن، روز بعد آن را به همسرمان بدهیم. 💜💜💜شوهرش با لبخند پاسخ مثبت داد و کاغذی برداشت و به اتاق‌نشیمن رفت و زن هم به اتاق‌خواب رفت و شروع به نوشتن کرد. 💜💜💜صبح روز بعد هنگام خوردن صبحانه زن به همسرش گفت: حاضری شروع کنیم؟ من اول شروع کنم؟ 💜💜💜شوهرش گفت: باشه شما شروع کن. 💜💜💜زن چند ورق کاغذ درآورد که لیست بلندبالایی در آن‌ها نوشته بود و شروع به خواندن کرد: عزیزم، من دوست ندارم شما... 💜💜💜و همینطور ادامه داد. از کارهای کوچک و بزرگی که همسرش انجام می‌دهد و او را اذیت می‌کند. 💜💜💜مرد سکوت کرده بود و همسرش همچنان لیستی از تغییراتی که باید شوهرش در خود ایجاد می‌کرد را می‌خواند. تا اینکه زن احساس کرد همسرش ناراحت شده است. 💜💜💜پرسید: عزیزم دوست داری ادامه بدم؟ 💜💜💜مرد گفت: اشکالی نداره عزیزم، شما ادامه بده! 💜💜💜بالاخره لیست زن تمام شد و به شوهرش گفت: حالا تو شروع کن. 💜💜💜مرد کاغذی از جیبش درآورد و گفت: دیروز خیلی فکر کردم و از خودم پرسیدم که دوست دارم چه تغییراتی در تو ایجاد کنم. هر چقدر فکر کردم حتی یک چیز هم به ذهنم نرسید چون تو رو همین‌جور که هستی قبول کرده‌ام! 💜💜💜سپس کاغذ را که سفید سفید بود به زنش نشان داد و ادامه داد: از نظر من، تو در نقص‌هایت کاملا بی‌نقصی! 💜💜💜زن بغض کرده بود و شوهرش ادامه داد: من تو را با تمام نقاط مثبت و منفی‌ای که داری، قبول کرده‌ام. من کل این مجموعه را دوست دارم و من واقعا عاشقتم، همین. 💜💜💜زن پس از شنیدن حرف‌های همسرش، کاغذهایی که نوشته بود را مچاله کرد. 💜💜💜به یاد بیاورید چگونه عاشق همسرتان شدید. اگر او را به‌خاطر اینکه شوخی می‌کرد و آدم پرحرف و شادی بود، دوست داشتید، پس چرا حالا دوست دارید او زیپ دهانش را بکشد؟ 💜💜💜اگر آدم قوی و جدی و ساکتی بود و به‌خاطر این موضوع عاشقش شدید، چرا حالا می‌خواهید او پرحرف و شوخ‌طبع باشد؟ 💜💜💜اگر به‌خاطر گذشت و مهربانی‌اش عاشق او شدید پس چگونه اکنون او را به‌خاطر دل‌رحمی‌اش سرزنش می‌کنید؟ 💜💜💜دست از مقایسه بردارید. هيچ‌کدام از آن‌هايی که همسرت را با آن‌ها مقايسه می‌کنی، هنوز با تو زندگی نکرده‌اند تا نقاط ضعفشان را هم ببينی! 💜💜💜💜💜💜💜💜 @amn_org