✅محیط اطلاعات و هک شناختی
🔸محیط اطلاعات را میتوان بهطور گستردهای در دو بُعد (فنی_ روانی و اجتماعی) توصیف کرد.امنیت محیط اطلاعات که امروزه (اغلب تحت عنوان امنیت سایبری نیز شناخته میشود) در درجه نخست با ویژگیهای کاملاً فنی - دفاع در برابر انکار، حملات به خدمات، بات نت ها، سرقتهای عظیم مالکیت معنوی و سایر حملاتی که معمولاً از آسیبپذیریهای امنیتی استفاده میکنند، مرتبط است.
🔹اما این دیدگاه، بسیار محدود و مختص به یک محیط خاص است. بهعنوانمثال، توجه چندانی به دفاع در برابر حوادثی همچون هک آسوشیتدپرس در آوریل 2013 که در آن گروهی حساب این خبرگزاری را به سرقت برده و پیام "انفجار در کاخ سفید و باراک اوباما زخمی شده است" را انتشار دادند نشد. "
🔸 این پیام، با توجه به وزن آسوشیتدپرس، باعث افت شدید بازار سهام به ارزش حدود 136 میلیون دلار در مدتزمان 5 دقیقه شد. این حمله هم از ویژگیهای فنی (ربودن حساب) و هم از بعد روانی و اجتماعی (درک و واکنش بازار) از شاخصهای محیط اطلاعات بهرهبرداری میکند.
🔹حمله دیگر، با بهرهگیری از ویژگیهای کاملاً روانشناختی، در سپتامبر 2013 در کشور هند رخ میدهد. این حادثه ازآنجا آغاز شد که یک دختر جوان هندی و خانوادهاش شکایت کرد که توسط یک پسر مسلمان مورد آزار و شکنجه کلامی و جنسی قرارگرفته است.
🔸گفته میشود که برادر و پسرعموی او پس از ملاقات با پسر او را به طرز فجیعی کشتهاند. این امر موجب درگیری شدید بین جوامع هندو و مسلمانان شد. در اقدامی که برای دامن زدن به آتش خشونت طراحیشده بود، فرد ناشناسی فیلم وحشتناکی از ضرب و شتم دو مرد را منتشر کرد که همراه با شرح نوشتاری بود که این دو مرد را هندو و جمعیت مقابل را مسلمان معرفی کرد.
🔹شایعات به طرز حرفهای منتشر شدند؛ مبنی بر اینکه اوباش و پسرعموی دختر جوان بهتلافی از طریق تلفن و شبکههای اجتماعی جوان مسلمان به قتل رساندهاند. نتیجه کلی برای خنثی کردن خشونت؛ 13000 سرباز هندی طی چند روز در سراسر هند در حالت آمادهباش قرار گرفتند. معلوم شد درحالیکه این فیلم دو مرد را نشان میدهد که تا حد مرگ مورد ضرب و شتم قرارگرفتهاند، اما ادعا شد که آنان هرگز در چنین مکانی نبودهاند.
🔸درواقع، این حادثه حتی در هند رخ نداده بود. این حمله به هیچ مهارت فنی احتیاج نداشت و بهسادگی نیاز به درک روانشناختی و اجتماعی از مکان و زمان ارسال برای دستیابی به اثر مطلوب را دارد.
🔹این دو اقدام اخیر؛ نمونههایی از (هک شناختی) هستند. کلید موفقیت این نوع هکهای شناختی؛ سرعت و میزان بیسابقه توزیع و انتشار اطلاعات نادرست در جامعه هدف بود. یکی دیگر از عناصر اصلی در موفقیت این دو تلاش، آسیبپذیری شناختی از سوی سناریو نویسان آنها در "ارزیابی صحیح مخاطبان موردنظرشان" بود - پیش فرضی که مخاطب از قبل تمایل به پذیرش آن دارد، زیرا ترس یا اضطراب موجود را به خود جلب میکند.
@amniatemeli
34.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ویدیو / چرا هند در حال محو کردن تاریخ خود است؟
🔹از پاک کردن بخشهایی از سلسله مغول از تاریخ هند تا حذف ترور گاندی به دست یک ناسیونالیست هندو در کتابهای درسی
🔹حزب بیجیپی با یک نگاه ناسیونالیستی در حال بازنویسی کتابهای تاریخ است.
@amniatemeli
🔺نظریه فرانک هافمن
▪️اکنون به نگاه بسیاری از متخصصان همچون فرانک هافمن جنگ ترکیبی، شکل متمایز درگیری در سطح پایین به شمار میرود که طیفی از قابلیتهای "سخت و نرم" را دربرمی گیرد.اینیک ادغام عمدی و تا حدودی مبهم نشائت گرفته از بروز جنگهای متعارف و نامتعارف است و تحت یک مرجع مرکزی واحد و هدایت یک دولت و یا بازیگری شبیه به دولت انجام میپذیرد.
▪️ رسیدن به هدف جنگ ترکیبی، درواقع دستیابی به اهداف سیاسی است که با استفاده از هر یک آن دو شکل، بهصورت تفکیکشده قابلدستیابی نبوده و یا هزینه بسیار بالایی بازیگران در پی دارد. تلفیقی از تلاشهای متعارف و نامتعارف، بازیگر یا دشمنان را قادر میسازد تا از ضعف استراتژیک یا اعتقادی حریف بهرهبرداری کنند و درعینحال «انکار» و غافلگیری استراتژیک را برای کسب قدرت بیشتر برای خود حفظ کنند.
@amniatemeli
8.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 پیشرفت توان موشکی و پهپادی نیروی دریایی ایران در صدر خبری رسانههای عربی؛ رزمایش دریایی ایران حامل پیامهایی برای اسرائیل و آمریکاست!
🔶 اسکاینیوز عربی: مجهز بودن ناوگان دریایی ایران به پهپاد و موشکهای پیشرفته...
@amniatemeli
37.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نقش قدرت کلام چرچیل در جنگ جهانی دوم
#چرچیل با استفاده از زبان به عنوان یک سلاح و قدرتی که در لحن، ریتم بیان و روش انجام سخنرانیهایش داشت، توانست پیروزی انگلستان در جنگ جهانی را رقم بزند.
@amniatemeli
🔻حتی با وجود ارتشهای حرفهای، هزینههای جنگ بسیار زیاد است و این مسئله عمدتاً به دلیل روشی است که دنیای غرب در جنگهای خود از طریق فناوریهای فشرده مبارزه میکند.
@amniatemeli
18.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 هشت ماه در هشت دقیقه؛
روایت اقتدار °۳۶۰
🔸 خطیر و ناشناخته؛ دوکلمهای که میتوانست ماموریت هشتادوششمین ناوگروه ارتش را توصیف کند.
🔹 ناوگروهی که برای انجام یک ماموریت بزرگ انتخاب شده بود:
۳۶۰ درجه حرکت به دور زمین و دریانوردی تاریخساز.
☝️ برگهایی از تاریخسازی هشت ماه دریانوردی تاریخساز ارتش را در هشت دقیقه مرور کنید.
@amniatemeli
🔺هویت لیبرالیسم
🔸لیبرالیسم در بسیاری از موضوعات: ماهیت آزادی، جایگاه مالکیت و دموکراسی در یک جامعه عادلانه، دچار شکاف و گسست میشود تا جایی که ممکن است از خود بپرسیم که با وجود این همه نظریات متناقض آیا صحبت از «لیبرالیسم» اصلاً فایدهای دارد یا خیر. با این حال، نکته جالب این است که تمامی نظریههای لیبرالیسم آزادی سیاسی را با تعریفی که خود از آزادی دارند یک اصل میگیرند و بر اساس آن نظریه خود را پایهگذاری می کنند و به نتایج متفاوتی میرسند.
🔹به طور مثال دموکراتهای رادیکال بر ارزش اصلی برابری تأکید میکنند تا جایی که حتی بسیاری از آزادی ها را کاملا تهدید می کند. مثلا با فشار برای برابری در زمینه درآمد تا حدی جلو می روند که به مالیات های گزافی ختم می شود یا محدودیت های زیادی برای مردان در زمینه های کاری ایجاد می کنند تا آمار شاغلین مرد و زن در برخی مشاغل مثل مدیر کل یا پزشکی به میزان برابر باشد. از طرف دیگر لیبرال های کلاسیک یا محافظهکاران امروز نیز شکایت دارند که رویکرد لیبرال به آزادی، ارزشها و فضایل مثل ارزش های قدیمی خانواده و در نهایت خود نظم اجتماعی را نیز تضعیف میکند.
@amniatemeli
مطالعات امنیت ملی و جنگ نرم
🔴 #عملیات_مرصاد 2️⃣ قسمت: دوم 📽 #فیلم_مستند | عملیات منافقستیز #مرصاد و شکست و تلفات سنگین مزدو
24.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 #عملیات_مرصاد
3️⃣ قسمت: سوم
📽 #فیلم_مستند | عملیات #مرصاد و شکست و تلفات سنگین منافقین ضدخلق
@amniatemeli
مطالعات امنیت ملی و جنگ نرم
🔺هویت لیبرالیسم 🔸لیبرالیسم در بسیاری از موضوعات: ماهیت آزادی، جایگاه مالکیت و دموکراسی در یک جامعه
🔺لیبرالیسم کلاسیک
قسمت اول
🔹همانطور که گفته شد، نظریه سیاسی لیبرال در مورد چگونگی درک آزادی دچار شکاف است. یک خط گسل مهم وضعیت اخلاقی مالکیت خصوصی و نظم بازار است. برای لیبرالهای کلاسیک - لیبرالهای «قدیمی» - آزادی و مالکیت خصوصی ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند. از قرن هجدهم تا به امروز، لیبرالهای کلاسیک اصرار داشتند که یک سیستم اقتصادی مبتنی بر مالکیت خصوصی به طور منحصربهفردی با آزادی فردی سازگار است و به هر یک از آنها اجازه میدهد تا زندگی خود - از جمله استفاده از نیروی کار و سرمایهاش - را آنطور که صلاح میداند اداره کنند. در واقع، لیبرالهای کلاسیک و آزادیخواهان اغلب ادعا کردهاند که به نوعی آزادی و مالکیت واقعاً یک چیز هستند. برای مثال، استدلال شده است که همه حقوق، از جمله حقوق آزادی، اشکالی از مالکیت هستند. دیگران معتقدند که مالکیت خود نوعی آزادی است . بنابراین نظم بازار مبتنی بر مالکیت خصوصی به عنوان تجسم آزادی در نظر گرفته می شود. تا زمانی که مردم آزاد نباشند قرارداد ببندند و نیروی کار خود را بفروشند، درآمدهای خود را پس انداز کنند و سرمایه گذاری کنند و به هنگام افزایش سرمایه آزاد نباشند بنگاه های اقتصادی راه اندازی کنند، واقعاً آزاد نیستند.
🔸لیبرال های کلاسیک از استدلال دومی نیز استفاده می کنند که آزادی و مالکیت خصوصی را به هم مرتبط می کند. این استدلال دوم به جای اصرار بر اینکه آزادی برای به دست آوردن و به کارگیری مالکیت خصوصی صرفاً یکی از جنبه های آزادی مردم است، اصرار دارد که مالکیت خصوصی به طور مؤثر از آزادی محافظت می کند. در اینجا ایده این است که پراکندگی قدرت که از اقتصاد بازار آزاد مبتنی بر مالکیت خصوصی ناشی می شود، از آزادی افراد در برابر تجاوزات دولت محافظت می کند.
@amniatemeli
28.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چرا قانونخواهی مشروطه به هرجو مرج رسید؟
🔸️محمدعلی همایون کاتوزیان، بشر قانون را به قصد نظم و استقرار ابداع کرده است اما سرنوشت قانونخواهی در ایران خیلی زود به بیثباتی و بیدولتی منجر شد.
🔸️محمدعلی همایون کاتوزیان گرچه تمام تاریخ گذشتهی ایران را با شابلون دورههای مکرر استبداد و هرج و مرج مینگرد اما این جا توضیح میدهد که هرج و مرج برای اولین بار پس از تضعیف دولت مرکزی به قصد ایجاد قانون رخ داد.
گویا قبل از صرف تشکیل مجلس ملی و تصویب قانون اساسی و مشروط کردن ارادهی شاه و... بنیادی فراتر از خود قانون ضرورت مییابد.
گرچه ماهیت این بنیاد به روشنی مشخص نیست اما شاید بتوان آن را در نقطهی تولد جمهوری اسلامی جستجو کرد. نیروهای ایرانی با انقلاب اسلامی، وحدتی بیسابقه را تجربه کردند؛ وحدتی غیر از وحدت استبدادی رضاخانی که هر گونه هرج و مرج را به نفع استقرار نظمی نوین تا سالها منحل میکند.
🗂منبع: سیمافکر
@amniatemeli
✅مفهوم بورژوازی
🔺بورژوا و بورژوازی، در قرون وسطا فردی از اهل شهر آزاد يا «بورگ» را، كه نه ارباب بود نه دهقان، بورژوا ميی گفتند.
در سدههای هفدهم و هجدهم ارباب يا كارفرما را در برابر دوره گردان و كارگران، يا بازرگان را در برابر پيشهور، به اين نام ميی ناميدند.
🔹بدين ترتيب، «بورژوا» به معناي فردی از طبقه ميانه شد. بورژوازی به صورت اسم جمع در اصل، در فرانسه عنوانی بود برای طبقه ميانه سوداگر و پيشهور يا شهرنشينانی كه بر ملاك دارائی از حقوق سياسی برخوردار بودند، اما رفته رفته در مباحثات سياسی معنای خاص و وسيعی به خود گرفت.
🔹از سده نوزدهم به بعد نسبت به اين طبقه، كه پايهگذار تمدن جديد نيز شمرده می شود، داوريهای گوناگون كردهاند.
از نظر اقتصاد و سياست، بورژوازی را طبقهای باز، ماجراجو، و انقلابی شمردهاند.
🔸بدينسان است كه ماركس در مانيفست كمونيست مينويسد: «بورژوازی از نظر تاريخی بالاترين نقش انقلابی را داشته است. بورژوازی بدون آنكه مدام ابزارهاي توليد و همراه آن تمام مناسبات را به شيوه انقلابی دگرگون كند، نميتواند زيست.»
🔹بورژوازی پرچمدار ليبراليسم به شمار می آيد و انقلابهایی كه زير نفوذ آن انجام شده، بويژه انقلاب فرانسه، به امتيازهای ناشی از تبار پايان داده و بر فرد، حقوق فرد، و دستاوردهای فرد همچون معياری براي سنجش ارج اجتماعی انسان تكيه كرده است.
🔸اما از نظر فرهنگی ، نويسندگان، از مولير تا بالزاك، بورژوازی را نمودگار آزمندی. پستي طبع و بی ذوقی شمردهاند و برای آن جز پولپرستی انگيزهای نمی شناسند. بورژوازی ، از نظر اهل فرهنگ و هنر، طبقهای است كه همه چيز، از جمله فرهنگ را به شی و كالا تبديل می كند.
بورژوازی ، در اصطلاح ماركسيستی، به معنای سرمايهداران، سوداگران، پيشهوران و دارندگان مشاغل آزاد است، در برابر پرولتاريا كه تنها با فروش نيروي كار خود می زيد. برحسب اين طبقهبندی ، بورژوازی از سویی به سرمايهداران صنعتی و سرمايهداران مالی ، و از سوی ديگر، به بورژوازی بزرگ (كاپيتاليستها) و خرده بورژوازی (پيشهوران خرده پا، دكانداران، و ديگراني كه سطح زندگيشان خيلي بالاتر از سطح زندگی پرولتاريا نيست) تقسيم می شود. به نظر ماركس، سرمايهداری از رشد طبقه ميانه سوداگر و صنعتگر جامعه قرون و سطایی پديد آمده و بر ويرانههای آن بساط فرمانروایی سياسی خود را برقرار كرده و با نظريات ليبرال خويش روابط اقتصادی و سياسی جامعه را ديگرگون كرده است.
🔹بدين ترتيب، واژههای «بورژوا» (به معناي فرد وابسته به طبقهي بورژوازي) و «بورژوازي»، در زبان سوسياليستهاي اروپای قارهاي – كه از 1890 به بعد اكثر ماركسيست شدند- داخل شد و تا حدودي ناگزير مخالفانشان نيز آنها را به كار بردند و از آن پس به معناي «سرمايهدار»، «غيرسوسياليست» و «غيرماركسيست» باب شد.
🔸بنابراين، در اصطلاحات ماركسيستی، «جامعهي بورژوايی» به معناي «جامعهي سرمايهداری» و «احزاب بورژوايی» به معناي «احزاب غيرسوسياليست» و «سوسياليسم بورژوايی» به معناي «سوسياليسم غيرماركسيست» است، و گاه نيز همان معني اصلی كلمه، يعني طبقه ميانه، از آن خواسته ميشود.
بخشبندی بورژوازی به بورژوازی بزرگ و خرده بورژوازی از ديدگاه فرهنگي نيز معنا يافته است. بورژوازی بزرگ را معمولاً طبقهای می دانند كه صرف ثروت براي برخورداری از جنبههای معنوی و فرهنگی زندگی و زندگی آريستوكراتوار را آموخته است؛ ولي خرده بورژوازی، به نظر برخی ، نمودگار روح كاسبانه حسابگر تنگ چشم و خالی از هر گونه بلندپروازی و نمودهای عالی، و بطور كلی، نمودگار ميانمايگی انسانی است.
@amniatemeli