eitaa logo
🌹 گلستان کودک و نوجوان🌷
2.9هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
908 ویدیو
620 فایل
وبسایت 👈 گلستان کودک و نوجوان 👉 طرح درس،رنگ آمیزی، مسابقه و گزارش برنامه ها و... ویژه مربیان و مبلغان کودک و نوجوان وبسایت ما: amoobahreman.ir تبادلات: @ertebat_golestan فروشگاه ما: @shop_golestan مدیر کانال: @amoo_bahreman
مشاهده در ایتا
دانلود
انار میوه خوشمزه منم یه تاج دارم روی سرم مثل صدف توی دلم هزار تا مروارید دارم با مزه‌ای ترش و شیرین نمونه هستم رو زمین منم میوه سرما قرمز و سرخ و زیبا •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir
انار دونه دونه هر کس باید بدونه از آدما تو دنیا فقط خوبی می مونه •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
yadvare.pdf
523.8K
🌺 فال شهدا ویژه شب یلدا این برگه ها رو بعد از پرینت، برش زده و در یک ظرف ریخته و شب یلدا برای اطرافیان بگیرید و پیام معنوی شهدا رو بخونید. ☺️ 🔹 موضوع : •┈•••❄️🌿🌺🌿❄️•••┈• 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir
8 trackte shab yalda (www.mplib.ir).pdf
810.3K
🍉🍉 8 تراکت به مناسبت شب یلدا ⭕️ منبع : وبلاگ معاون پرورشی 💢 موضوع : •┈•••❄️🌿🌺🌿❄️•••┈• 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir
آن میوه ای که فاطمه آن را طلب نمود چون باب میل اوست، شد این میوه تاجدار •┈•••❄️🌿🌺🌿❄️•••┈• 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir
🔲🔶🔳ماجرای درخواست انار حضرت زهرا (س) هیچ وقت از همسرش چیزی را درخواست نمی کرد. روزی بانو در بستر بیماری افتادند. امام علی (ع) بر بالین ایشان آمدند و فرمودند:«زهرا جان! چه میل داری تا برایت فراهم کنم؟» حضرت زهرا(س) مانند همیشه فرمودند:«من از شما چیزی نمی خواهم، ای پسر عمو! پدرم به من سفارش کرده که هرگز چیزی از شوهرت در خواست نکن، مبادا تهیه آن برایش مشکل باشد و در برابر در خواست تو شرمنده شود.» امام علی (ع) فرمودند: « ای فاطمه! به حق من، هر چه میل داری بگو تا برایت آماده کنم.» پس از پافشاری امام علی(ع) ، بانو(س) فرمودند:« اکنون که من را سوگند دادی می گویم. اگر اناری برایم فراهم کنی خوب است.» امام برای به دست آوردن انار خانه را ترک کردند. در راه از مردم می پرسیدند:«در این فصل از سال کسی میوه انار دارد؟» مردم با تعجب به امام (ع) نگاه می کردند، زیرا فصل انار گذشته بود اما یکی از مسلمانان گفت:«یا علی! فصل انار گذشته، ولی چند روز قبل شمعون یهودی چند انار از طائف آورده بود.» امام(ع) به در خانه شمعون رفت. شمعون وقتی که چشمش به علی علیه السلام افتاد با تعجب به امام (ع) نگاه کرد و پرسید :« چه شده است علی؟» امام ماجرای خانه را تعریف کرد و درخواست خرید انار کرد. شمعون گفت: «چیزی از انارها باقی نمانده است همه را فروخته ام.» همسر شمعون پشت در بود و سخن آنها را می شنید، به شوهرش گفت: «من یک انار برای خودم برداشته بودم و در زیر برگ ها پنهان کردم.» آنگاه رفت و انار را آورد و به امام(ع)داد. آن حضرت چهار درهم به شمعون داد. او گفت: قیمتش، نیم درهم است. امام فرمود: «همسرت این انار را برای خود ذخیره کرده بود تا روزی از آن نفع بیشتری ببرد. نیم در هم مال خودت و سه درهم و نیم هم مال همسرت.» امام در حال برگشت به خانه بود که با صدای ناله ی فقیری رو به رو شد. ایشان به دنبال صدا رفتند تا ببیند چه اتفاقی برای آن بنده خدا افتاده است. امام(ع) دیدند مرد فقیر و غریب و نابینایی در خرابه ای بدون سرپرست و غذا روی زمین خوابیده است. امام فرمودند:« تو کیستی؟ از کدام قبیله ای؟ چند روز است که در اینجا افتاده ای؟» گفت:« ای جوان صالح! من از اهالی مدائن (ایران) می باشم، در آنجا قرض زیادی داشتم. ناگزیر سوار بر کشتی شدم و با خود گفتم خود را به مولایم امیرمؤمنان می رسانم شاید آن حضرت کمکی به من کند و قرض هایم را ادا نماید - جوان نمی دانست که سرش بر دامن علی علیه السلام است -» امام (ع) نگاهی به انار کردند و فرمودند:« من یک انار دارم که برای مریض در خانه ام می برم، بیا تا نصف این انار را به تو بدهم» امام (ع) انار را دو نصف کرده و نصف آن را کم کم در دهان آن جوان می گذاشت تا تمام شد. جوان گفت: «اگر مرحمت فرمایی نصف دیگرش را نیز به من بخورانی، چه بسا حال من خوب شود!» امام علی (ع) نیم دیگر انار را نیز کم کم به او خوراند تا تمام شد. سپس امام راه خانه را در پیش گرفت اما از خجالت بر پیشانی اش عرق نشسته بود و نمی دانست چطور دست خالی به خانه رود، از شکاف در به درون خانه نگاهی کرد تا ببیند فاطمه (س) خواب است یا بیدار. مشاهده کرد همسرش به دیوار تکیه داده و طبقی از انار پیش روی اوست و میل می فرماید، حضرت بسیار خوشحال وارد خانه شد، متوجه شد که این انار مربوط به این دنیا نیست. پرسید:« فاطمه جان! این انار را چه کسی برای شما آورده است؟» فاطمه (س) گفت: «ای پسر عمو! وقتی که از پیش من رفتی، چندان طولی نکشید که نشانه سلامتی را در خود یافتم. ناگاه صدای در به گوشم رسید فضه خادمه در را گشود، مردی را دید که طبق انار دارد. آن مرد گفت: این طبق انار را امیرمؤمنان علی علیه السلام برای فاطمه فرستاده است.» منبع: ریاحین الشریعة، ج 1، ص142 •┈•••❄️🌿🌺🌿❄️•••┈• 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir
28.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن جذاب و دیدنی داستان درخواست انار از سوی حضرت زهراء (سلام الله علیها) •┈•••❄️🌿🌺🌿❄️•••┈• 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️امام صادق(ع): 🤔عبرت بگير بخلق انار و آنچه در آن هويدا گرديده... 💯از آثار قدرت كريم غفار به درستى كه در ميان آن مانند تل‌ها از پيه نصب كرده و در جميع اطراف آن تل‌ها انار را منصوب گردانيده و به‌يكديگر چسبانيده و گمان می‌كنى به‌دست چيده‌اند😍 و دانه‌ها را چندين قسمت نموده و هر قسمتى را محجوب به‌لفافه گردانيده و آن لفافه را به‌لطافتى بافته‌اند كه عقل در آن حيرانست👌🏻 🍃 و جميع اقسام را در ميان پوست محكمى جا داده پس تدبير شريف در خلق اين لطيف آنست كه اگر ميان انار تمام دانه بود راه غذا بسوى دانه‌ها نبود پس اين پيه را در ميان دانه قرار داده و ته دانه‌ها را در آن منصوب گردانيده كه از آن راه غذا به‌هر دانه برسد ♨️ و آن لفافه‌ها براى حفظ‍‌ دانه‌هاى لطيف كه ضايع نشوند بر روى آنها كشيده و آن پوست را محكم بر روى همه كشيده كه حبات به‌آن لطافت و طراوت از آفات سرما و گرما و غير اين‌ها محفوظ‍‌ بماند 💢آنچه گفتيم اندكى است از بسيار در حكمت‌هاى خلق انار و زياده از اين بسيار است براى كسى كه اطناب در كلام نمايد و آنچه گفتيم كافى است براى دلالت و اعتبار. 📕منبع: توحید مفضل و اخلاق، ص۱۰۶ •┈•••❄️🌿🌺🌿❄️•••┈• 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir
🌸شعر یلدای مهدوی🌸 وقتی که یلدا می‌شه ستاره پیدا می‌شه لب‌ها دعاگو برا مهدی زهرا عج می‌شه تق و تق و تق یه مهمون اومده به خونه‌مون کِی بشه از راه بیاد مهدی صاحب زمون عج آجیل توی پیاله میوه ها توی سبد یلدا دیگه چی می‌خواد صلوات بر محمّد ص •┈•••❄️🌿🌺🌿❄️•••┈• 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir
کنارِ خانواده ، شب نشینی ، شاد و خندون یه قوری چایِ دبش و پولکی ، قندِ تو قندون چقدر خوبه کنار هم بشینیم شاد و سرخوش خدایا بابَتِ این دل خوشی ها از تو ممنون مادر جون میگه با دستای لرزون که نشکن پسته رو عشقم با دندون مواظب باش عزیزم ، جون و عمرم امان از دستِ این پُر خوری هاتون پسر خاله میاره واسمون یک سینی معجون آقا جون هم میخونه واسمون لیلی و مجنون به زیرِ لب دعا کرد مادرم من هم شنیدم که گفتا بارالها شادی هامون باشه افزون آقا جون میگه های بچهٔ شیطون میخوای بازی کُنی بِپَر تو بیرون نکُن اینجا تو بازی جون و عمرم یه وقت میشکونی گل ها رو تو گلدون میگم باشه میرم الان تو اِیوون نخور غُصه نشو دلگیر و محزون زبونم لال یه وقت قلبت میگیره منم میشم ز غُصه دَرب و داغون خدایا ، بارالها ، صاحبِ این چرخِ گردون کسی گُشنه نَمونه این شبای برف و بارون الهی باشه یلدای همه شاد و دلا خوش بمونه تا ابد لطف خدا بر دلها تابون ... 🖌 شاعر : علیرضا قاسمی •┈•••❄️🌿🌺🌿❄️•••┈• 💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷 👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf http://amoobahreman.ir