eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
91 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
48.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 فیلم سینمایی شارلاتان 🖥 تخیلی ، کمدی ، طنز 🖥 بخش سوم 🇮🇷 @amoomolla
🌷 اگر مدرسه یا کلاس دارید 🌷 نگذارید بچه ها ، خودشان هر کدام ، 🌷 یک جور وسایل و اوازم تحریر بخرند . 🌷 خودتان از بچه ها پول بگیرید 🌷 و وسایل یک دست و یک شکل ، فراهم کنید 🌷 مثلا ؛ 📖 دفترها ، یک شکل باشند 🏺 جامدادی ، یک شکل باشند ✏️ مداد و تراش و پاکن و... نیز ، یک دست باشند 🌷 این جوری ، حواس بچه ها ، 🌷 فقط به سمت درس متمرکز می شود 🌷 نه به وسایل همدیگر . 🌷 علاوه بر آن ، 🌷 اختلاف طبقاتی دیگر دیده نمی شود . 🌷 هزینه ها کمتر می شود 🌷 چشم و هم چشمی کم می شود . 🌷 تجمل گرایی کمتر می می شود . 🌷 و در هزینه ها نیز ، صرفه جویی می شود . 🇮🇷 @amoomolla
27.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 آهنگ زیبا ، آرامبخش ، حماسی و هیجانی 🎼 وای اگر حکم جهادم دهد 👈 کاری از بچه های با غیرت اهواز 🇮🇷 @ghairat ♻️ لطفا نشر بدین
محتوای تربیت کودک
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت ۳۳ 🚥 با تعجب گفتم : آن خانم ها کی بودند ؟ 🚥 چطو
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت ۳۴ 🌹 محمد گفت : 🌹 او بوده که به حکومت ، 🌹 گزارش شیعه شدن پدر شما را داد . 🌹 او بوده که در آن حادثه کوچه ، 🌹 مادر شما را سیلی زد 🌹 او بود که درب خانه شما را آتش زد 🌹 او بود که آب و برق شما را قطع کرد 🌹 او بود که مردم را ، 🌹 بر علیه شما تحریک کرد . 🌹 او بود که بین شیعه و سنی ، 🌹 اختلاف می انداخت . 🌹 او بود که به مردم گفت : 🌹 شیعه کافرند پس شما هم کافر شدید 🌹 تا مردم شما را اذیت کنند 🌹 او بود که به فامیل شما اطلاع داد 🌹 که شما قصد داشتید از شهر خارج شوید 🚥 حرفهای محمد ، 🚥 مرا یاد خاطرات تلخم انداخت 🚥 او می گفت و من گریه می کردم . 🚥 واقعا دلم برای مادرم تنگ شده . 🚥 سپس محمد کمی مکث کرد 🚥 سرش را پایین انداخت و با یک بغضی گفت : 🌹 و از همه بدتر ... 🚥 چشمان محمد ، مثل چشمان من ، 🚥 پر از اشک شدند . 🚥 گفتم : چی شده آقا محمد ؟! 🚥 با صدای گرفته گفت : 🌹 او بود که لگد به شکم مادر شما زد 🌹 و بچه در شکمش را سقط کرد 🌹 او بود که خواهر شما را ، 🌹 از دست پدرتان گرفت و انداخت زمین 🚥 گفتم : بسه محمد نگو 🚥 زدم زیر گریه 🚥 محمد مرا در آغوش گرفت 🚥 ناگهان مثل زنان ضجه زدم 🚥 یتیمانه با هم گریه می کردیم 🚥 بعد از اینکه آرام شدم ؛ گفتم : 🇮🇷 محمد جان❗ 🇮🇷 اینها که این بیرون ، می خواستند مرا بکشند 🇮🇷 آنها هم آلمانی بودند ؟ 🌹 گفت : بعد از مناظره آخر شما ، 🌹 محبوبیت شیعیان ، 🌹 بین اهل سنت ، خیلی بیشتر شد 🌹 خصوصا بین جوانان ؛ 🌹 همین باعث شد که گرایش آنها ، 🌹 به شیعه بیشتر شود 🌹 به خاطر همین 🌹 هم آلمانی ها و هم حکومت آل سعود ، 🌹 شما را خطری برای خودشان می دیدند 🌹 به خاطر همین 🌹 تصمیم گرفتند شما را بکشند 🌹 تا دیگه نتوانید از شیعه دفاع کنید . 🚥 محمد در حال صحبت کردن بود 🚥 که ناگهان صدای انفجار آمد . 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی 🇮🇷 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 این فیلم هیچوقت قدیمی نمیشه! سدی به نام در برابر تیرهای دشمنان از ما محافظت می‌کند، بخاطر خودمان هم که شده، تا دیر نشده متحدانه بیدار شیم... 🌸 @amoomolla 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 کارتون قهرمانان مدرسه 🖥 علمی ، تخیلی ، کمدی ، ماجراجویی 🖥 این قسمت : کرم زیبایی 🇮🇷 @amoomolla
🌷 آموزش انگلیسی مذهبی 🌷 🏵 آقای گرامی ، آقای عزیز 🌼 dear sir 🎼 تلفظ : دِیَر سِر 🏵 خوش آمدی آقای عزیز 🌼 welcome dear sir 🎼 تلفظ : وِلکام دِیَر سِر 🏵 سلام آقای عزیز 🌼 hello dear sir 🎼 تلفظ : هِلو دِیَر سِر 🇮🇷 @amoomolla 🌷 🌷
42.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 فیلم سینمایی شارلاتان 🎞 تخیلی ، کمدی ، طنز 😂 📼 بخش چهارم 🎥 @kartoon_film 🇮🇷 @amoomolla
🍎 آموزش آداب اجتماعی و اسلامی ، 🍎 مثل سلام کردن ، مودبانه سخن گفتن ، 🍎 احترام گذاشتن ، خداحافظی کردن ، 🍎 درست نشستن ، درست غذا خوردن ، 🍎 رعایت نظافت ، مسواک زدن ، 🍎 شستن دست ها ( پیش و پس از غذا ) ، 🍎 و... 🍎 نخستین آموزش هایی است 🍎 که از سن هیجده ماهگی ، 🍎 می‌توانیم آنها را شروع کنیم . 🍎 اما بدون اجبار و قهر و خشونت باشد . 🇮🇷 @amoomolla 🇮🇷 🇮🇷
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
شعر روز پنج شنبه 🕌 با ذکر پنج شنبه ها 🕌 میشیم ز غم ها رها 🕌 با لطف و یاد خدا 🕌 نمی مونیم ما تنها 🕌 لااله الاالله 🕌 خدایی نیست جز خدا 🕌 ملک الحق المبین 🕌 خدا هست فرمانروا 🇮🇷 @amoomolla
📚 📚 ❇️ کتابی ویژه والدین ومربیانپدر، مادر، نوجوان 🖋 نویسنده: دون دینک میر،گری مک کی 📝 مترجم: مهدی قراچه داغی 📌انتشارات: تهران، پیک بهار 🌹🌺 کسب دانش در شکوفایی و تعالی انسان موثر است. ┏━━━🍃🍂━━━┓ https://eitaa.com/amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ ‫آموزش زبان هندی 🏵 من 👈 مِ ، مِین ( main ) 🏵 تو : تُم ( tum ) 🏵 من و تو‬ : مِین آر تُم ( main aur tum ) 🇮🇷 @amoomolla
✍ شعر حدیثی 🌷 مَن وَقَّرَ عالِماً ، 🌷 فقَد وَقَّرَ رَبَّهُ 🌷 احترام به علما 🌷 واجبه خوبه بَه بَه 🌷 احترام به دانشمند 🌷 به دستور خداوند 🌷 بسیار نیکو و زیباست 🌷 چه غنی چه مستمند 💠 امام على عليه‌ السلام می فرماید : 🔹 هر كه عالم و دانشمندى را احترام کند ، 🔹 خدا را احترام كرده است . 📚 غررالحكم : ۸۷۰۴ 🇮🇷 @amoomolla
💚 🌱 سلام بر تو ای مولایی که 🌱 دستگیر درماندگانی 🌱 بشتاب ای پناه عالم 🌱 که زمین و زمان درمانده شده ! 🌤 🇮🇷 @amoomolla
محتوای تربیت کودک
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت ۳۴ 🌹 محمد گفت : 🌹 او بوده که به حکومت ، 🌹 گزار
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت ۳۵ 🚥 محمد در حال صحبت کردن بود 🚥 که ناگهان صدای انفجار آمد . 🚥 یکی از دوستان ، وحشت زده آمد و گفت : 🌹 همه فرار کنید . 🇮🇷 گفتم : چی شده ؟! 🌹 گفت : مامورین حکومتی و آلمانی ها ، 🌹 به ما حمله کردند . 🚥 من و محمد را ، از در پشتی ، فراری دادند . 🚥 و با سرعت ، 🚥 به طرف سفارت ایران حرکت کردیم . 🚥 و با اولین پرواز ، به ایران برگشتیم . 🚥 تصمیم گرفتم به جای اینکه ، 🚥 خودم تنها به مناظره ادامه دهم 🚥 که معلوم نیست زنده می مانم یا نه 🚥 حداقل ده نفر را به شاگردی بگیرم 🚥 و آنها را در فن مناظره ، قوی کنم 🚥 که اگر بلایی سر من آمد 🚥 لااقل یک نفری باشد تا راه مرا ادامه بدهد 🚥 در اولین فرصت ، 🚥 مدرسه فرق و مذاهب تاسیس کردم 🚥 و در طول دو سال ، 🚥 بیست شاگرد برای مناظره با انواع مذاهب ، 🚥 تربیت کردم . 🚥 که از میان آنها ، سه نفر قوی تر بودند . 🚥 آن سه را به قم فرستادم 🚥 تا اطلاعات خود را افزایش دهند . 🚥 چند روز دیگر ، عروسی خواهرم هست 🚥 هیچ وقت ، به اندازه امروز ، 🚥 خوشحال و خندان نبودم . 🚥 خوشحالم از اینکه ، به قولم عمل کردم 🚥 و مراقب آبجی بودم . 🚥 پدر ، به شهر رفته بود تا وسایل بخرد 🚥 رفتم به اتاق خواهرم ، سر بزنم . 🚥 دیدم دارد گریه می کند . 🚥 کنارش نشستم 🚥 گفتم چی شده عزیزم ؟!! 🚥 ناگهان بغلم کرد و زار زار گریه کرد 🚥 و با گریه گفت : دلم برای مامان تنگ شده 🚥 هر عروسی دوست داره ، مادرش کنارش باشه 🚥 ولی من کسی رو ندارم 🚥 من خیلی تنهام 🚥 من هم ناراحت شدم . 🚥 بغض چند ساله ام را شکستم و گریه کردم 🇮🇷 گفتم : من هم دلم برای مادر تنگ شده 🇮🇷 ولی تو غصه نخور عزیزم 🇮🇷 گریه نکن گلم ، من همیشه کنارت هستم 🇮🇷 همه ما کنارت هستیم 🇮🇷 تو هیچ وقت تنها نیستی ... 🚥 با کمک دوستان و همسایه ها ، 🚥 خانه و کوچه را ، چراغانی کردیم . 🚥 وسایل پذیرایی را ، تدارک و مهیا نمودیم . 🚥 که ناگهان ، چند ماشین غریبه ، 🚥 کنار خانه ما ، توقف کردند . 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی 🇮🇷 @amoomolla