eitaa logo
آموزش تخصصی تجوید و حفظ و قرائت قرآن کریم
6.4هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
7.3هزار ویدیو
420 فایل
✨﷽✨ 📖 رسول اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : ✨حاملان وحافظان قرآن مشمول رحمت خاص خداوند هستند.✨ 📣ادمین و پشتیبانی کانال آموزش حفظ قرآن↩️ @meftah68 گروه حفظ ترتیبی https://eitaa.com/joinchat/3090940015C72c3166202
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽📚🕥📚🎆 📖 (ص) 🦋جنگ ذات السلاسل و نزول سوره عاديات‏🦋 🌱يكى از جنگ هايى كه در سال هشتم هجرت رخ داد، و مجاهدات قهرمانانه حضرت على عليه‏السلام در آن جنگ موجب پيروزى عجيبى شد، و سوره عاديات صدمين سوره قرآن در شأن آن نازل شد، جنگ ذات السلاسل است. در پنج آيه آغاز اين سوره چنين مى‏خوانيم: 🌱وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا - فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا - فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا - فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا - فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا؛ 🌱سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالى كه نفس‏زنان به پيش مى‏رفتند، و سوگند به افروزندگان جرقه آتش (در برخورد سمهايشان با سنگهاى بيابان)، و سوگند به هجوم آوران سپيده‏دم، كه گرد و غبار به هر سو پراكندند، و ناگهان در ميان دشمن ظاهر شدند. به اين مناسبت نظر شما را به شرح جنگ ذات السلاسل جلب مى‏كنيم: 🌱سال هشتم هجرت بود، به مدينه خبر رسيد كه دوازده هزار سوار از مردم وادى يابس هم پيمان شده‏اند كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم و على عليه‏السلام را بكشند. پيامبر، چهارهزار نفر را به فرماندهى ابوبكر، براى سركوبى آن متجاوزان سركش، فرستاد، ولى ابوبكر، صلاح را در جنگ ندانست و بازگشت. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، عمر بن خطاب، و سپس عمرو عاص را با سپاهى مجهز فرستاد، آنها نيز رفتند و بدون نتيجه بازگشتند (مطابق بعضى از روايات، درگيرى شد و سپاهيان اسلام با دادن شهداى بسيار، شكست خورده و بازگشتند.) 🌱پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اين بار، حضرت على را طلبيد و به او فرمان حركت به سوى وادى يابس را داد، حضرت على عليه‏السلام اين فرمان را با جان و دل پذيرفت. 🌱حضرت على عليه‏السلام دستار (دستمال) مخصوصى داشت، آن را بر سر نمى‏بست مگر در نبردهاى شديد و سخت، از اين رو به خانه بازگشت، و آن دستار را از همسرش فاطمه گرفت، فاطمه عليهاالسلام پس از اطلاع از جريان، از روى مهر و محبتى كه به على عليه‏السلام داشت گريان شد، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به او فرمود: چرا گريه مى‏كنى؟ به خواست خدا شوهرت كشته نخواهد شد. 🌱على عليه‏السلام به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد: اى رسول خدا! مرا از رفتن به بهشت باز ندار! 🌱آن گاه حضرت على عليه‏السلام پرچم پيامبر را به دست گرفت، و همراه سپاه با شيوه غافلگيرانه روانه وادى يابس شد، از بيراهه حركت مى‏كردند، شب‏ها راه مى‏رفتند و روزها در پشت تپه‏ها و سنگ‏ها و گودال‏ها، كمين مى‏نمودند، و به همين ترتيب به پيش مى‏رفتند تا آن كه هنگام سپيده سحر دشمن را غافلگير كرده و به آن‏ها حمله كردند. 🌱در اين وقت، دشمن خواب آلود نتوانست كارى بكند، و مفتضحانه پراكنده شد و شكست خورد 🌱عالم بزرگ، شيخ مفيد در ارشاد مى‏نويسد: حضرت على عليه‏السلام پس از حمله به دشمن، شش يا هفت نفر از آن‏ها را كشت، و بقيه گريختند، مسلمانان پيروز شده و با به دست آوردن غنايم جنگى، همراه على عليه‏السلام به مدينه بازگشتند. 🌱ام سلمه (يكى از همسران پيامبر) مى‏گويد: پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در خانه من خوابيده بود، ناگهان هراسان از خواب پريد، عرض كردم: خدايت پناه دهد، چه شد؟ فرمود: راست گفتى خدايم پناه دهد، اكنون جبرئيل به من اطلاع داد كه على عليه‏السلام به سوى مدينه مى‏آيد. 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥📚🎆 📖 (ص) 🦋هلاكت پيشتازان دشمن به دست على عليه‏السلام‏🦋 🌱مطابق روايات ديگر؛ در ماجراى جنگ ذات السلاسل، وقتى كه حضرت على عليه‏السلام و سپاهش به دشمن نزديك شد، على عليه‏السلام به پرچمدار سپاه خود فرمود: پرچم را برافراشته كن. او پرچم را برافراشت، مشركان آن را ديدند و شناختند و به همديگر گفتند: اين‏ها دشمن ما هستند كه در جستجوى ما آمده‏اند، اين محمد است كه با سپاه خود آمده است. در اين هنگام يكى از جوانان قهرمان دشمن به ميدان تاخت و مبارز طلبيد و گستاخانه فرياد زد: اى يارانِ ساحر دروغگو، كدام يك از شما محمد است، تا به ميدان من آيد؟! 🌱على عليه‏السلام به ميدان او رفت و فرمود: مادرت به عزايت بنشيند، ساحر دروغگو تو هستى، و محمد صلى الله عليه و آله و سلم حق است و از جانب حق آمده است. او گفت: تو كيستى؟ 🌱 على عليه‏السلام فرمود: من على پسر ابوطالب، و برادر و پسرعمو و داماد رسول خدا هستم. او گفت: اكنون كه تو در نزد محمد داراى چنان مقامى هستى، كشتن تو با محمد يكسان است، آن گاه در حالى كه رَجَز مى‏خواند به على عليه‏السلام حمله كرد. حضرت على عليه‏السلام نيز رَجَز خواند، و به او حمله نمود، طولى نكشيد كه او به دست پر توان على عليه‏السلام كشته شد، آن گاه على عليه‏السلام مبارز طلبيد، برادر مقتول به ميدان آمد و به حضرت على حمله كرد، او نيز به دست آن حضرت به هلاكت رسيد. باز على عليه‏السلام مبارز طلبيد، در اين هنگام حارث بن مكيده كه او را با پانصد نفر مرد جنگى مى‏سنجيدند به ميدان تاخت، على عليه‏السلام او را نيز بر خاك هلاكت افكند و باز مبارز طلبيد، عمرو بن فتّاك پسرعموى حارث به ميدان آمد، او نيز به دست توانمند آن حضرت كشته شد. باز على عليه‏السلام مبارز طلبيد، ولى هيچ كس از دشمن جرئت آمدن به ميدان نكرد، در اين هنگام على عليه‏السلام به قلب دشمن زد و پيشتازان دشمن را كشت، دشمنان شكست خوردند، على عليه‏السلام اموال آن‏ها را به غنيمت گرفت، و اهل و عيال آن‏ها را اسير كرد و به مدينه بازگشت. 🌱پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و مسلمانان به استقبال على عليه‏السلام شتافتند، وقتى كه به هم رسيدند، پيامبر با رداى خود گرد و غبار صورت على عليه‏السلام را پاك كرد، و بين دو چشمان على عليه‏السلام را بوسيد، و مطالب بسيار بلندى را در شأن على عليه‏السلام فرمود، از جمله در حالى كه اشك از چشمانش سرازير بود، فرمود: اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِى شَدَّ بِكَ اَزرِى وَ قَوّى‏ بِكَ ظَهرِى...؛ 🌱اى على! حمد و شكر خداوندى را كه به سويله تو پشتم را محكم و نيرومند نمود... 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥📚🎆 📖 (ص) 🦋سوزاندن و ويران كردن مسجد ضرار🦋 🌱 هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به مدينه هجرت كرد، مسلمانان اطراف او را گرفتند و اسلام به طور چشمگيرى گسترش يافت، پيروزى مسلمانان در جنگ بدر موجب بالا گرفتن كار اسلام و رونق تازه آن گرديد. 🍁يكى از مسيحيان سرشناس به نام ابوعامر كه خود روزى از بشارت‏دهندگان ظهور پيامبر اسلام بود، چون با پيشرفت سريع اسلام، اطراف خود را خالى ديد، به مبارزه با اسلام برخاست، از مدينه به سوى كفار مكه گريخت، و از آن‏ها براى جنگ با پيامبر استمداد نمود، و قبايل عرب را بر ضد اسلام تحريك كرد. كارشكنى ابوعامر به جايى رسيد كه نقشه‏هاى جنگ احد را بر ضد مسلمانان رهبرى مى‏نمود، به دستور او در ميان دو صف گودال هايى كندند، كه اتفاقاً پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در ميان يكى از آن‏ها افتاد و پيشانيش مجروح شد و دندانش شكست. 🌱ابوعامر پس از جنگ احد به روم گريخت، و نزد هِرقَل پادشاه روم رفت و از او خواست تا با لشگرى مجهز براى سركوب مسلمانان حركت كند. گستاخى و كارشكنى او به جايى رسيد كه براى منافقان مدينه نامه نوشت، و تأكيد كرد كه مكانى زير نقاب مسجد، به عنوان كمك به درماندگان و ناتوانان و معذوران بسازند، تا بعدها آن جا را به صورت كانون ضد اسلام در آورد. منافقان كه در ظاهر اظهار طرفدارى از اسلام مى‏كردند، نزديك مسجد قبا، مسجدى ساختند و يكى از جوانان آشنا به قرآن به نام مجمع بن جاريه را به عنوان امام جماعت مسجد برگزيدند. 🍁سال نهم هجرت بود و مسلمانان به فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در تدارك حركت به جبهه تبوك براى جلوگيرى از تجاوزات لشگر روم بودند، در اين بحران، سازندگان مسجد فوق نزد پيامبر آمدند، تا آن حضرت به آن مسجد برود و آن جا را افتتاح كند، پيامبر به خاطر حركت به سوى تبوك، افتتاح را به بعد موكول كرد. 🌱پس از پيروزى مسلمانان در جنگ تبوك و بازگشت پيامبر به مدينه، همان منافقان به صورت حق به جانب، نزد رسول خدا آمدند و آن حضرت را براى افتتاح آن مسجد دعوت نمودند. ولى با نزول آيات 107 تا 110 سوره توبه، پرده از نيرنگ منافقان برداشته شد، و آن مسجد به عنوان مسجد ضرار معرفى گرديد، و به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دستور داده شد كه هرگز در آن مسجد عبادت نكند، بلكه در مسجدى كه اساسش بر شالوده تقوا بنيان شده، يعنى مسجد قبا نماز بخواند. در آيه 107 سوره توبه به شدت از مسجد منافقان انتقاد شده و سازندگان آن سرزنش شده‏اند و در آن چنين مى‏خوانيم: وَالَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَ كُفْرًا وَ تَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَ لَيَحْلِفَنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَاللّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ؛ 🍁گروهى از منافقان كسانى هستند كه مسجدى براى زيان (به مسلمانان)، و تقوّيت كفر، و تفرقه‏افكنى بين مؤمنان، و كمينگاه براى كسى كه با خدا و پيامبرش از پيش مبارزه كرده (يعنى براى عامر) ساخته‏اند، آنها سوگند ياد مى‏كنند كه نظرى جز نيكى و خدمت، ندارند، امّا خداوند گواهى مى‏دهد كه آنها دروغگو هستند. 🌱پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نه تنها در آن مسجد نماز نخواند، بلكه گروهى از مسلمانان را مأمور كرد تا آن را بسوزانند و ويران كنند، آن‏ها به فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نخست با آتش، سقف مسجد را سوزاندند، سپس ديوارهايش را ويران كردند و سرانجام محل آن را مركز ريختن خاك و خاشاك و زباله قرار دادند. 🍁به اين ترتيب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با قاطعيت در برابر منافقان ايستادگى كرد، و كانون تفرقه‏افكنى آنان را ويران نمود، و منافقان را رسوا كرد، و نقشه موذيانه ابوعامر را از نطفه، نقش بر آب نمود، و به مسلمانان تا قيامت اين درس مهم را داد كه گول ترفندهاى عوام فريبانه منافقان را نخورند، و پايگاه آن‏ها را گرچه به نام مسجد باشد، ويران نموده و زباله‏دان سازند. ✍ادامه داستان در پیام بعدی…… 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥📚🎆 📖 (ص) 🦋تنبيه خلافكاران، با اعتصاب بر ضد آنها🦋 🌱 ماه رجب سال نهم هجرت بود، به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم خبر رسيد كه امپراطور روم براى حمله به مدينه مركز اسلام آماده است. رو در رويى جنگى با سپاه روم، با مشكلات سختى مانند موارد زير مواجه بود: 🌹1 - هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم اعلام خروج از مدينه را براى جنگ با روميان كرد، فصل جمع آورى زراعت و محصول كشاورزى و فصل رسيدن خرما بود. 🌹2 - هوا بسيار گرم بود كه با در نظر گرفتن راه طولانى بين مدينه و تبوك، مشكلات بسيارى را به دنبال داشت. 🌹3 - جنگ با ابرقدرت روم آن هم در سرزمين روم (تبوك)، دشوارى جنگ را بيشتر مى‏كرد، زيرا روميان در آن جا بر همه چيز مسلط بودند. 🌹4 - سفر دو ماهه طولانى با خالى گذاشتن مدينه نيز مشكل ديگرى بود. 🌱با اعلام پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ارتش منظمى كه از حدود سى هزار نفر تشكيل مى‏شدند، به فرماندهى و رهبريّت رسول اكرم از مدينه عازم تبوك شدند. 🌱در اين ميان همان گونه كه پيش‏بينى مى‏شد گروهى از منافقان، به علت نفاق و نداشتن ايمان، نه تنها از شركت در اين جنگ امتناع ورزيدند بلكه در بعضى از موارد حساس، نقشه‏هايى از قبيل رم دادن شتر پيامبر و... طرح كرده بودند كه هر كدام در جاى خود نقش بر آب شده و در نطفه خفه گرديد. 🌱وقتى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با ارتش منظم اسلامى از مدينه به قصد تبوك به راه افتادند سه نفر به نام‏هاى: هلال، كعب و مروه با اين كه از مسلمانان واقعى بودند، با در نظر گرفتن فصل جمع آورى محصول و گرمى هوا و... آن قدر امروز و فردا كردند كه ناگهان دريافتند كه ديگر به سپاه اسلام نخواهند رسيد. 🌱ولى به خوبى فهميده بودند كه خلاف بزرگى را مرتكب شده‏اند، به مدينه خبر رسيد كه سپاه روم با ديدن عظمت سپاه اسلام، عقب نشينى كرده است، از اين رو جنگى رخ نداده و سپاه اسلام منطقه را ترك كرده و به سوى مدينه باز مى‏گردد. وقتى كه خبر بازگشت سپاه اسلام به مدينه رسيد، آن سه نفر خلافكار تصميم گرفتند كه براى جبران تخلف خود به استقبال پيامبر و مسلمين بروند، سلام و تبريك عرض كنند و پوزش طلبند. به دنبال اين تصميم از مدينه خارج شدند و به حضور پيامبر رسيدند، ولى پيامبر به آن‏ها اعتنا نكرد و جواب سلامشان را نداد، و پس از ورود به مدينه، دستور داد كه مسلمانان، همه گونه روابط خود را با آن‏ها قطع كند. اعتصاب عمومى شروع شد، حتى به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بنابراين شد همسران آن‏ها در خانه‏هاى آن‏ها بمانند ولى با آنان همبستر نشوند، اين سياست خردمندانه اسلام نسبت به آن سه نفر خلافكار به قدرى عرصه بر آن‏ها تنگ كرد كه به تعبير قرآن وَ ضاقَت عَلَيهِمُ الاَرضُ بِما رَحُبَت؛ زمين با آن همه وسعت، بر آن‏ها تنگ شد. 🌱اين سه نفر چون از تعاليم اسلامى بهره‏مند بودند ولى دنياپرستان آنها را به اين روز نشانده بود، در فكر چاره‏جويى افتادند در نتيجه دانستند كه پناهگاهى جز خدا نيست. (توبه، 118) 🌱مدت اعتصاب پنجاه روز طول كشيد ولى اين سه نفر پس از چهل روز كه در مدينه به سر مى‏بردند، از مدينه خارج شدند و در بيابان‏ها با كمال پريشانى به عبادت پرداختند و سه روز آخر را روزه گرفتند و با خداوند راز و نياز كردند و از كار خود اظهار پشيمانى و استغفار كردند و از خداوند درخواست عفو نمودند تا آن كه جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد و آيه 118 سوره توبه را نازل كرد، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كسى را فرستاد و مژده پذيرفتن توبه آن‏ها را به آن‏ها خبر داد. 🌱كعب مى‏گويد: به مدينه آمدم. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در مسجد نشسته بود و گروهى از مسلمانان در اطرافش بودند، به پيامبر سلام كردم، صورتش را كه از خوشحالى مى‏درخشيد به طرف من كرد و جواب سلام مرا داد و فرمود: 🌱مژده مى‏دهم به تو به بهترين روزى كه از روز تولدت تا حال چنين روزى نداشتى. عرض كردم: پذيرفتن توبه من از ناحيه خداست يا از ناحيه شما؟ فرمود: از ناحيه خدا است. 🌱عرض كردم: به شكرانه اين موهبت مى‏خواهم همه اموالم را در راه خدا و رسولش انفاق كنم. فرمود: قسمتى از ثروتت را براى خود نگهدار و بقيه را انفاق كن... 🌱به راستى اين اعتصاب و بى‏اعتنايى كه يك نوع نهى از منكر است تا چه اندازه مؤثر واقع شد، تا آن جا كه همانهايى كه دنياپرستى آن‏ها موجب تخلف از شركت در جنگ شد، اينك آن چنان از دنياپرستى دور شده‏اند كه حاضرند تمام اموالشان را در راه خدا و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم انفاق كنند! 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥📚🎆 📖 (ص) 🦋تدبير پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم براى نابودى توطئه اختلاف‏🦋 🌱قبل از هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به مدينه، بين طايفه خزرج و اوس در مدينه بيش از صد سال كشمكش و جنگ و اختلاف بود. با ورود پيامبر به مدينه، همه مسلمانان برادر همديگر شدند و اختلاف و نزاع برطرف شد، ولى رسوبات اختلاف در اذهان بعضى همچنان باقى مانده بود و لازم بود كه مراقبت كامل نمود تا آتش زير خاكستر، شعله ور نگردد، دشمنان اسلام كه از اتحاد و انسجام مسلمانان رنج مى‏بردند و آن را عامل نيرومندى براى پيشروى اسلام مى‏دانستند در صدد بودند از فرصت‏ها براى تجديد اختلاف اوس و خزرج استفاده كنند. 🌱روزى يكى از پيرمردهاى تيره دل و عنود يهودى، از كنار جمعى از مسلمانان عبور كرد، ديد عده‏اى از دو قبيله اوس و خزرج كه سالها بينشان جنگ‏هاى خونين بود، برادرانه كنار هم نشسته‏اند، و با كمال صفا و مهربانى، مجلس اُنسى دارند، از اين صحنه ناراحت شد و با خود گفت: اين‏ها تحت رهبرى مدبرانه محمد اين گونه همدل و همرنگ شده‏اند، اگر وضع به اين ترتيب ادامه يافت، موجوديت يهوديان به خطر مى‏افتد. در فكر توطئه افتاد، و توطئه خود را چنين اجرا كرد: به يكى از جوانان يهودى گفت: نزد آن‏ها (اوس و خزرج) برو، و حوادث خونين بغاث (كه محل وقوع جنگ اوس و خزرج) را به ياد آن‏ها بياور، و آن حوادث را براى آن‏ها تجديد كن. 🌱آن جوان همين نقش را با مهارت پياده كرد، به طورى كه بعضى از دو طايفه اوس و خزرج خاطره‏هاى آن جنگ‏ها را تجديد كردند و به رخ همديگر كشيدند، نزديك بود كشمكش و اختلاف شديدى رخ دهد و بار ديگر شعله‏هاى آتش جنگ زبانه كشد. 🌱اين خبر به پيامبر رسيد، آن حضرت بى‏درنگ نزد آن‏ها رفت، و با اندرزها و گفتار مستدل و تكان‏دهنده به آن‏ها هشدار داد، و آن‏ها را از خواب غفلت بيدار نموده و توطئه دشمنان را به آن‏ها گوشزد كرد. 🌱سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آن چنان اثربخش بود كه اوس و خزرج، اسلحه‏ها را بر زمين نهاده و دست در گردن هم افكنده در حالى كه گريه شديد مى‏كردند آشتى كردند. آن‏ها دريافتند نقشه مرموز دشمن در كار بوده كه سخنان پيامبر، آن نقشه را در نطفه خفه كرد. آيات 98 تا 101 آل عمران اشاره به همين مطلب مى‏كند، در آيه 101 و 102 چنين مى‏خوانيم: 🌱اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر از جمعى از اهل كتاب (يهوديان كه كارشان توطئه‏گرى براى ايجاد اختلاف است) اطاعت كنيد، شما را پس از ايمان، به كفر باز مى‏گردانند، چگونه ممكن است شما پس از تربيت در دامن وحى الهى و شنيدن آيات خدا، وبودن پيامبر در ميانتان كافر شويد؟ وَ مَن يَعتَصِم باللهِ فَقَد هُدِىَ الى صِراطٍ مُستَقيمٍ؛ كسى كه به خدا تمسك كند (و رابطه برادرانه خود با مسلمانان را محكم سازد) به راه مستقيم هدايت شده است. 🌱حادثه ديگر در اين رابطه اين كه: روزى ثعلبة بن غنم كه از طايفه اوس بود، با اسعد بن زراره كه از طايفه خزرج بود، از روى تعصب فاميلى چنين گفتگو و كشمكش كردند: 🌱ثعلبه گفت: خزيمة بن ثابت (ذوالشهادتين كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، تنها گواهى او را به جاى دو گواهى مى‏پذيرفت) و حنظله (كه در جنگ احد شهيد شد و فرشتگان بدنش را غسل مى‏دادند) از ما است، و همچنين عاصم بن ثابت و سعد بن معاذ (از بزرگان اسلام) از ما خاندان اوس است. ✍ادامه داستان در پیام بعدی…… 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥📚🎆 📖 (ص) 🦋همنشينى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با مستضعفان نه مستكبران🦋. 🌱پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم پس از ابلاغ اسلام، در برابر كارشكنى شديد بت پرستان قرار گرفت، اما افرادى از مستضعفان مانند: سلمان، ابوذر، صهيب، بلال حبشى، خباب و... به اسلام گرويدند، و پيامبر با آن‏ها هم‏دم و همنشين بود. 🌱جمعى از مستكبران خودخواه بت‏پرست نزد رسول خدا آمده و گفتند: عده‏اى پا برهنه و پشمينه پوش، كه لباس‏هاى خشن به تن دارند و دستشان از مال دنيا خالى است، اطراف تو را گرفته‏اند، مجلس تو در خور اشراف و شخصيت‏ها نيست، بلكه عده‏اى اراذل و اوباش و پابرهنه در نزد تو هستند، اگر اين‏ها را از خود دور كنى، ما حاضريم نزد تو بياييم و از گفتارت بهره‏مند گرديم و در صف مسلمانان قرار گيريم. 🌱گويا مستضعفان مؤمن، سخنان بى محتواى مستكبران را شنيدند، از اين رو آن‏ها دور شدند، و به گوشه‏اى از مسجد رفته و مشغول نماز و عبادت شدند در اين هنگام آيات 28 تا 31 سوره كهف نازل شد. در اين آيات نظريه مستكبران محكوم گرديد و به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمان داده شد كه با همان مستضعفان، همدم و مونس باشد و آن‏ها را در اطراف خود نگه داشته و مورد حمايت قوى قرار دهد. در آيه 28 چنين مى‏خوانيم: 🌱وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ لَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَ كَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا؛ 🌱با كسانى باش كه پروردگار خود را صبح و عصر مى‏خوانند، و تنها ذات او را مى‏طلبند، و هرگز چشم‏هاى خود را به خاطر زينت‏هاى دنيا، از آنها برمگير، و از كسانى كه قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت نكن، همانها كه از هواى نفس پيروى كردند، و كارهايشان افراطى است. 🌱پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم برخاست و به جستجوى گروه مستضعف پرداخت و نزد آن‏ها آمد و فرمود: حمد و سپاس خداوندى را كه نمردم تا اين كه خداوند چنين دستورى به من داد كه با شما باشم آرى، زندگى با شما و مرگ هم با شما خوش است. 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥📚🎆 📖 (ص) 🦋پاسخ به منكر معاد🦋 🍁 پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پس از توحيد، همواره فكر مردم را به روز رستاخيز و معاد متوجه مى‏كرد، و مى‏فرمود: روزى مى‏آيد كه همه مردگان زنده مى‏شوند. منكران، اين سخن را به مسخره مى‏گرفتند و مى‏گفتند: ما جز اين زندگى دنيا را نداريم، وقتى كه مرديم همه چيز ما تمام مى‏شود. 🌱روزى چند نفر از سران شرك مانند: ابى بن خلف، وليد بن مغيره، عاص بو وائل و... قطعه استخوان پوسيده مرده‏اى را به دست خود گرفته بودند و آن را با دست فشار مى‏دادند، اجزاء آن را (مثل پودر) در برابر باد مى‏پاشيدند و باد آن‏ها را در فضا پراكنده مى‏نمود و مى‏گفتند: محمد را بنگريد كه گمان مى‏كند خداوند ما را بعد از مردن و پوسيده شدن استخوان‏هايمان را مثل اين استخوان، بار ديگر زنده مى‏كند، چنين چيزى محال است كه آيات 66 و 70 سوره مريم در جواب آن‏ها نازل شد. در آيه 66 و 67 مى‏خوانيم: وَ يَوَدُّ الاِْنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئًا؛ انسان (منكر) مى‏گويد: آيا پس از مردن، هنگام قيامت از قبر زنده خارج مى‏شوم؟ آيا انسان به خاطر نمى‏آورد كه ما او را قبل از اين آفريديم، در حالى كه چيزى نبود. 🍁خداوندى كه قدرت خود را نشان داده، و انسان‏ها را كه قبلاً جزء خاك بودند آفريده، هم او قادر است كه بار ديگر آن‏ها را از استخوان پوسيده بيافريند. 🌱نظير اين مطلب در آيه 78 تا 80 سوره يس آمده است، كه آن اشخاص منكر، آن استخوان پوسيده را به عنوان مثال نزد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آوردند و گفتند: وَ مَن يُحيىِ العِظامَ وَ هِىَ رَمِيمٌ؛ چه كسى اين استخوان‏ها را زنده مى‏كند در حالى كه پوسيده است؟ 🍁پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به فرمان خدا در پاسخ آن‏ها فرمود: يُحييهَا الَّذِى انشأَها اَوَّلَ مَرَّة وَ هُوَ بِكُلِّ خَلقٍ عَلِيمٍ...؛ 🌱همان كسى آن را زنده مى‏كند كه نخستين بار آن را آفريده است و او بر هر مخلوقى آگاه است، همان خدايى كه براى شما از درخت سبز آتش آفريد، و شما به وسيله آن آتش مى‏افروزيد. 🍁با اين كه آب و آتش دو چيز ضد هم هستند، خداوند مى‏تواند آتش را در دل آب قرار دهد. با توجه به اين كه تمام چوب‏هاى درختان اگر محكم به هم بخورند، جرقه مى‏زنند و به همين دليل گاهى در جنگل‏هاى سبز، آتش سوزى‏هاى وحشتناكى رخ مى‏دهد، اين همان الكتريسيته است كه در درون همه ذرات موجودات جهان، نهفته است. 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥📚🎆 📖 (ص) 🦋تشويق پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از انسان‏هاى خير انديش‏🦋 🌱ابوطلحه انصارى ثروتمند پاك سرشتى بود، نخلستان و باغ با صفايى در نزديك مدينه داشت، چشمه آب زلال و گوارايى در كنار آن باغ بود، او اين باغ را بسيار دوست داشت، كه گهگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به آن باغ مى‏رفت، و از آب آن مى‏نوشيد و وضو مى‏ساخت. 🌱آن باغ و نخلستان در آمد و محصول خوبى براى ابوطلحه داشت، روزى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آيه‏اى را كه پيرامون ارزش انفاق نازل شده بود براى مسلمانان خواند، ابوطلحه مانند ساير مسلمانان، آيه قرآن را از زبان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شنيد، آن آيه چنين بود: لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شَيْ‏ءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ؛ هرگز به (حقيقت و ابعاد) نيكوكارى نمى‏رسيد مگر اينكه از آنچه دوست داريد (در راه خدا) انفاق كنيد، و آنچه انفاق مى‏كنيد، خداوند از آن باخبر است. 🌱ابوطلحه كه از مؤمنان راستين بود، آن چنان تحت تأثير اين آيه قرار گرفت كه به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد: مى‏دانى كه دوست‏داشتنى‏ترين مال من همان باغ است، اينك به پيروى از قرآن مى‏خواهم آن را در راه خدا انفاق كنم، تا اندوخته‏اى براى آخرت و روز رستاخيز من باشد. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به ابوطلحه فرمود: بَخٍّ بَخٍّ ذلِكَ مالٌ رابِحٌ لَكَ؛ آفرين و مرحبا بر تو، اين باغ مالى است كه براى تو سودمند خواهد بود. 🌱پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در چگونگى مصرف ثروت هايى كه انفاق مى‏شود، اولويت‏ها را در نظر مى‏گرفت، به ابوطلحه فرمود: من صلاح مى‏دانم كه آن باغ (يا محصول آن باغ) را به خويشان نيازمند خود بدهى. (كه هم انفاق كرده‏اى و هم آداب صله رحم را رعايت نموده‏اى). ابوطلحه به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عمل كرد، و آن باغ (يا محصول هر ساله آن را) بين بستگان نيازمندش تقسيم نمود. 🌱ابوطلحه همان زيد بن سهل است، كه عابدى وارسته و مجاهدى دلير بود، در جنگ حُنين، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: هر كس كافرى را بكشد، اسلحه و لباسش مال او است. ابوطلحه با شجاعت كم نظيرى كه داشت بيست نفر از دشمن را از پاى در آورد، و لباس و اسلحه آن‏ها را براى خود برداشت. 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥📚🎆 📖 (ص) 🦋پاسخ به منكر معاد🦋 🍁 پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پس از توحيد، همواره فكر مردم را به روز رستاخيز و معاد متوجه مى‏كرد، و مى‏فرمود: روزى مى‏آيد كه همه مردگان زنده مى‏شوند. 🌱منكران، اين سخن را به مسخره مى‏گرفتند و مى‏گفتند: ما جز اين زندگى دنيا را نداريم، وقتى كه مرديم همه چيز ما تمام مى‏شود. 🍁روزى چند نفر از سران شرك مانند: ابى بن خلف، وليد بن مغيره، عاص بو وائل و... قطعه استخوان پوسيده مرده‏اى را به دست خود گرفته بودند و آن را با دست فشار مى‏دادند، اجزاء آن را (مثل پودر) در برابر باد مى‏پاشيدند و باد آن‏ها را در فضا پراكنده مى‏نمود و مى‏گفتند: محمد را بنگريد كه گمان مى‏كند خداوند ما را بعد از مردن و پوسيده شدن استخوان‏هايمان را مثل اين استخوان، بار ديگر زنده مى‏كند، چنين چيزى محال است كه آيات 66 و 70 سوره مريم در جواب آن‏ها نازل شد. در آيه 66 و 67 مى‏خوانيم: وَ يَوَدُّ الاِْنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئًا؛ 🌱انسان (منكر) مى‏گويد: آيا پس از مردن، هنگام قيامت از قبر زنده خارج مى‏شوم؟ آيا انسان به خاطر نمى‏آورد كه ما او را قبل از اين آفريديم، در حالى كه چيزى نبود. 🍁خداوندى كه قدرت خود را نشان داده، و انسان‏ها را كه قبلاً جزء خاك بودند آفريده، هم او قادر است كه بار ديگر آن‏ها را از استخوان پوسيده بيافريند. 🌱نظير اين مطلب در آيه 78 تا 80 سوره يس آمده است، كه آن اشخاص منكر، آن استخوان پوسيده را به عنوان مثال نزد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آوردند و گفتند: وَ مَن يُحيىِ العِظامَ وَ هِىَ رَمِيمٌ؛ 🍁چه كسى اين استخوان‏ها را زنده مى‏كند در حالى كه پوسيده است؟ 🌱پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به فرمان خدا در پاسخ آن‏ها فرمود: يُحييهَا الَّذِى انشأَها اَوَّلَ مَرَّة وَ هُوَ بِكُلِّ خَلقٍ عَلِيمٍ...؛ 🍁همان كسى آن را زنده مى‏كند كه نخستين بار آن را آفريده است و او بر هر مخلوقى آگاه است، همان خدايى كه براى شما از درخت سبز آتش آفريد، و شما به وسيله آن آتش مى‏افروزيد. 🌱با اين كه آب و آتش دو چيز ضد هم هستند، خداوند مى‏تواند آتش را در دل آب قرار دهد. با توجه به اين كه تمام چوب‏هاى درختان اگر محكم به هم بخورند، جرقه مى‏زنند و به همين دليل گاهى در جنگل‏هاى سبز، آتش سوزى‏هاى وحشتناكى رخ مى‏دهد، اين همان الكتريسيته است كه در درون همه ذرات موجودات جهان، نهفته است. 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥📚🎆 📖 (ص) 🦋تشويق پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از انسان‏هاى خير انديش‏🦋 🌱ابوطلحه انصارى ثروتمند پاك سرشتى بود، نخلستان و باغ با صفايى در نزديك مدينه داشت، چشمه آب زلال و گوارايى در كنار آن باغ بود، او اين باغ را بسيار دوست داشت، كه گهگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به آن باغ مى‏رفت، و از آب آن مى‏نوشيد و وضو مى‏ساخت. 🌻آن باغ و نخلستان در آمد و محصول خوبى براى ابوطلحه داشت، روزى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آيه‏اى را كه پيرامون ارزش انفاق نازل شده بود براى مسلمانان خواند، ابوطلحه مانند ساير مسلمانان، آيه قرآن را از زبان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شنيد، آن آيه چنين بود: 🌱لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شَيْ‏ءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ؛ 🌻هرگز به (حقيقت و ابعاد) نيكوكارى نمى‏رسيد مگر اينكه از آنچه دوست داريد (در راه خدا) انفاق كنيد، و آنچه انفاق مى‏كنيد، خداوند از آن باخبر است. 🌱ابوطلحه كه از مؤمنان راستين بود، آن چنان تحت تأثير اين آيه قرار گرفت كه به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد: مى‏دانى كه دوست‏داشتنى‏ترين مال من همان باغ است، اينك به پيروى از قرآن مى‏خواهم آن را در راه خدا انفاق كنم، تا اندوخته‏اى براى آخرت و روز رستاخيز من باشد. 🌻پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به ابوطلحه فرمود: بَخٍّ بَخٍّ ذلِكَ مالٌ رابِحٌ لَكَ؛ آفرين و مرحبا بر تو، اين باغ مالى است كه براى تو سودمند خواهد بود. 🌱پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در چگونگى مصرف ثروت هايى كه انفاق مى‏شود، اولويت‏ها را در نظر مى‏گرفت، به ابوطلحه فرمود: من صلاح مى‏دانم كه آن باغ (يا محصول آن باغ) را به خويشان نيازمند خود بدهى. (كه هم انفاق كرده‏اى و هم آداب صله رحم را رعايت نموده‏اى). 🌱ابوطلحه به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عمل كرد، و آن باغ (يا محصول هر ساله آن را) بين بستگان نيازمندش تقسيم نمود. ابوطلحه همان زيد بن سهل است، كه عابدى وارسته و مجاهدى دلير بود، در جنگ حُنين، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: هر كس كافرى را بكشد، اسلحه و لباسش مال او است. 🌻ابوطلحه با شجاعت كم نظيرى كه داشت بيست نفر از دشمن را از پاى در آورد، و لباس و اسلحه آن‏ها را براى خود برداشت. 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥📚🎆 📖 (ص) 🦋احترام به رزمندگان‏🦋 🍁سال دوم هجرت بود، كه جنگ بدر رخ داد، در اين جنگ كه در كنار چاه بدر اتفاق افتاد، مشركان ضربه سختى از ناحيه سپاه اسلام ديدند و مفتضحانه شكست خوردند. در اين جنگ تعداد سپاه اسلام 313 نفر بود، ولى جمعيت سپاه دشمن از هزار نفر تجاوز مى‏كرد. 🌱مسلمانان در اين جنگ نابرابر، با از دست دادن 22 نفر شهيد (14 نفر از مهاجران و 8 نفر از انصار) و با كشتن 70 نفر از دشمن و اسير گرفتن هفتاد نفر از آنان، جنگ را به پايان رساندند. در يكى از روزهاى جمعه، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با گروهى از مسلمين در صفه (سكوى بزرگ در كنار مسجدالنبى) نشسته بودند، به طورى كه جا تنگ بود. عادت پيامبر اين بود كه به رزمندگان مسلمانى كه در جنگ بدر شركت كرده بودند، احترام فراوان مى‏كرد. در اين هنگام گروهى از رزمندگان بدر، وارد شدند. 🦋وقتى به نزديك رسيدند به پيامبر سلام كردند. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پاسخ سلام آن‏ها را داد. سپس آن‏ها به حاضران سلام كردند، آن‏ها نيز پاسخ گفتند. رزمندگان همچنان سر پاى خود ايستاده بودند، تا حاضران به آن‏ها جا بدهند ولى هيچكس از جايش تكان نخورد. 🌱اين موضوع، پيامبر را ناراحت كرد. به بعضى از كسانى كه اطراف آن حضرت نشسته بودند، فرمود: فلانى و فلانى، برخيزيد، به اين ترتيب چند نفر را از جا بلند كرد تا واردين بنشينند (و اين در حقيقت نوعى احترام مخصوص به مجاهدان آگاه بود، تا هميشه مسلمانان از مجاهدان مخلص تقدير و تشكر كنند.) ولى اين موضوع بر آن چند نفر كه از جا بر خاستند، ناگوار آمد، به طورى كه آثارش در چهره آنان نمايان گشت. 🥀منافقان كه از هر فرصتى بر ضد اسلام استفاده مى‏كردند گفتند: پيامبر رسم عدالت را رعايت نكرد، كسانى را كه عاشقانه در كنار آن حضرت نشسته بودند، به خاطر افرادى كه بعداً وارد مجلس شدند، بلند كرد (آيا به راستى درست است كه عاشقان شيفته پيامبر به خاطر افرادى ديگر توهين گردند؟). 🌱اين سوء استفاده منافقان، ممكن بود در بعضى از افراد ناآگاه اثر سوء بگذارد. در رد آن‏ها آيه 11 سوره مجادله نازل شد كه در آن آيه خداوند مى‏فرمايد: 📖يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِى الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَ إِذَا قِيلَ انشُزُوا فَانشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ؛ 🍁اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، هنگامى كه به شما گفته شود: مجلس را وسعت بخشيد، (و به تازه‏واردان جا بدهيد) وسعت بخشيد، خداوند بهشت را براى شما وسعت مى‏بخشد. و هنگامى كه گفته شود برخيزيد، برخيزيد، خداوند ايمان‏آورندگان و بهره‏مندان از علم و آگاهى را درجات عظيمى مى‏بخشد. و خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است. 🦋اشاره به اين كه: لازم است به پيشكسوتان در صحنه‏هاى ايمان و جهاد و علم، احترام كنيد و در كارها به آن‏ها اولويت بدهيد و هرگز آن‏ها و فداكارى آن‏ها را از ياد نبريد. 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥📚🎆 📖 (ص) 🦋تجارت پرسود🦋 🌱 پس از آن كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم از مكه به مدينه هجرت كرد، يكى از مسلمانان به نام صُهيب رومى كه پيرمرد بود، مقدارى مال اندوخته بود، دلش مى‏خواست پر در آورد و به مدينه هجرت كرده و خودش را به پيامبر برساند، ولى مشركان از او و امثال او جلوگيرى مى‏كردند و نمى‏گذاشتند هجرت كند. 🌱صُهيب به مشركان گفت: من يك نفر سالخورده هستم، اگر با شما باشم ماندن من براى شما سودى نخواهد بخشيد، و اگر با شما نباشم نمى‏توانم ضررى به شما برسانم، بنابراين بياييد يك معامله و تجارتى كنيم، و آن اين كه همه اموال مرا بگيريد و مرا آزاد بگذاريد تا به مدينه هجرت كنم. 🌱مشركان موافقت كردند، اموال او را گرفتند و او را آزاد نمودند، صهيب با دست خالى هشتاد فرسخ بين مكه و مدينه را پيمود و خود را به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و مهاجران رسانيد. بعضى از مسلمانان به او گفتند: اى صهيب! معامله پرسودى كردى. آيه 41 تا 44 سوره كهف در تمجيد اين گونه مهاجران دل از دنيا بريده و به دين بسته نازل شد، در آيه 41 كهف مى‏خوانيم: 🌱وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ فِى اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِى الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ لاََجْرُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ؛ 🌱آنها كه پس از ستم ديدن در راه خدا، هجرت كردند، در اين دنيا جايگاه (و مقام) خوبى به آنها مى‏دهيم، و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مى‏دانستند. 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈