آموزش خانواده موضوع:فرزند پروری ارتباط موثر با نوجوان #دبیرستان_شهید_باباخانی

وامروهم شوری ببنهم سومین جلسه انجمن اولیا مربیان_۱۴۰۳/۹/۱۰ #دبیرستان_شهید_باباخانی مدیرسرکارخانم_سیده راضیه رسول زاده حسینی مربی_ پرورشی_سرکار خانم قنبریان مربی_طرح امین_سرکار خانم اسدی

آماده سازی نخل بمناسبت شهادت حضرت فاطمه(س) توسط دانش آموزان دبیرستان امام خمینی(ره) نطنز آذرماه ۱۴۰۳

منو شناختی؟ 🔻🔻🔻🔻🔻 اسم و عکس شهید رو به همراه مشخصات خودت برامون ارسال کن، تا تو هم یکی از برندگان این پویش باشی. فقط تا فردا شب فرصت داری. ایدی جهت ارسال @F_mohseninia @Hamidmobaraknezhad

🙋‍♂یه سلام مخصوص به بچه های عزیزی که دوست دارن پاک🪴 زندگی کنند و در بزنگاه ها و دو راهی های سخت ،انتخاب درستی داشته باشند . اما میگن چطوری ، راهش چیه؟❓ با من 🚶‍♂همراه بشید تا داستان سخت ترین روز زندگیمو براتون تعریف کنم . منم یه 🧑نوجوون بودم مثل شما. 📒درس می‌خوندم، 🎮تفریح می کردم، با دوستام سر به سر همدیگه میذاشتیم؛ منتها به 🤲نماز اول وقت خیلی حساس بودم 😊.یه روز با چند تا از دوستام رفتیم 🏕پیک نیک .یکی از بچه ها🧑‍🦰 گفت :احمد برو از کنار🌊 رودخونه آب بیار تا چایی درست کنیم 🫖کتری به دست راه افتادم🚶‍♂. از لابه‌لای 🌳درخت ها و 🌿بوته ها به 🌊رودخونه نزدیک شدم. متوجه شدم چند تا خانم بدون پوشش مناسب دارند آب بازی 💧می کنند. سریع رومو برگردوندم😌 . می تونستم براحتی بدون اینکه کسی متوجه بشه از لابلای 🌿بوته ها دوباره نگاه کنم و لذت ببرم .😏 👽شیطون می‌گفت :فقط یه نگاه دیگه بنداز . اما ندایی تو 👂گوشم می گفت: نگاه نکن.🙈 دو راهی خیلی سختی بود.😩 همون موقع خدا رو صدا کردمو گفتم:خدایا خودت کمکم کن🤲 . براحتی می تونم 👀نگاه کنم؛ اما بخاطر تو نمیخوام گناه کنم؛ برا اینکه گول 👽شیطونو نخورم، فرار🏃‍♂ رو بر قرار ترجیح دادم و به سرعت نور، از محل دور شدم . کمی بالاتر 🫖کتری رو پرِ 💧آب کردم و برگشتم. 🔥آتیشو به پا کردم . اون لحظه 🪵کُنده ی درخت هم سر ناسازگاری با من داشت. مدام🌬 دود می زد.از دود زیاد ،اشک چشمام جاری بود.😢 و فقط خودم می دونستم که این گریه ها نه به خاطر دود،بلکه برای خداست .😭 وسط گریه ها ،خدا رو صدا زدم🤲: یا الله ،یا الله. یه مرتبه، صدایی 👂شنیدم؛ بی اختیار از جا بلند شدم. صدا میخکوبم کرد.😳 🪨سنگ ریزه ها ،🏔کوهها، 🌳درختان ...‌ ،همگی می گفتند: «سُبّوحٌ قُدّوسٌ رَبُنا و ربُّ الملائکةِ والرُّوحِ» چه ❤️عاشقانه با خدا نجوا می کردند:«پاک و منزه است خدای ما،همان خدای 👼فرشته ها و روح » اولش خیلی ترسیدم😖. کم کم به آرامش رسیدم .😊 ✅بچه ها از اون روز به بعد سعی کردم حواسم رو بیشتر جمع کنم، تا به لطف ❤️خدا راه‌ روشنی پیش روی من باز شد. 🤔یه لحظه عاقلانه تصمیم گرفتم، بر گناه 🙈چشم بستم و یه عمر چشم دلم نسبت به خیلی چیزا باز شد.😇 و سرانجام با حضور در جبهه های🪖 جنگ در۲۷ بهمن ۶۴ کنار 🌊اروند رود، به 🌷شهادت رسیدم و آسمونی شدم . اول بار که ⛩قصر بی نظیر خودمو با نعمت های بی بدیل تو‌ 💐بهشت دیدم ، خیلی شگفت زده شدم 🤩که همه ی این نعمت ها، فقط بخاطر ترک گناه و بندگی به من عنایت شده است.✨ ✅دوست داشتید کتاب« عارفانه» رو بخون. خاطرات قشنگی از من تو اون کتاب هست. منو شناختی؟ 🔻🔻🔻🔻🔻 اسم و عکس شهید رو به همراه مشخصات خودت برامون ارسال کن، تا تو هم یکی از برندگان این پویش باشی. فقط تا فردا شب فرصت داری. ایدی جهت ارسال @F_mohseninia @Hamidmobaraknezhad ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┄┅═✾•••✾═┅┄

زندگی من بر سه پایه استوار است: # نگاه مادرم # لبخند مادرم # دعای مادرم وقتی نعمت هایی که خدا بهم داده را می شمارم، تو را صد بار حساب می کنم" مادر" کلاس اول #دبستان_شهید_بینایی_کشه آموزگار : خانم اسلامی مدیر : آقای محبوبی آذر ماه ۱۴۰۳

اجرای نمایش تماشای هستی صفحه ۴۷ کتاب فارسی توسط دانش آموزان پایه چهارم #دبستان_هیئت_امنایی_امیرکبیر_نطنز آموزگار: محمد ابراهیم حاجی زاده مدیر: آقای مرتضوی

برگزاری جلسه رابط مشاوره(خانم غلامی) با آموزگاران دبستان احسان ۲

ن مثل نان 🥖🥖 ✴️ کلیپ انگیزشی نان و نانوایی ✴️ کلاس اول(۲) ✴️ آموزگار سرکار خانم کاظمی مقدم ✴️ مدیریت سرکار خانم مرادی ✴️ مدرسه مرتضایی فرد