هدایت شده از راوی بوک
در بخشی از اثر میخوانیم:
فکر می کردم شوخی میکنه.
مثل همه بیست و چند سال زندگیاش، به استثنای این اواخر، که شوخی شوخی سرکرد.
میگفتم به قول خودش جوگیر شده، جو چند تا بچه هیاتی را گرفته که اومدهاند قهوه خانهاش و بعد از چند وقتی تموم میشه و میره.
هر بار که آبجیم نگران بود و به من زنگ میزد، با هق هق گریه میگفت: «حسن، رفتنش قطعی شده، این داره میره. اگه بره من چه خاکی به سرم بریزم.»
ولی من در جواب اون گریهها، از ته دل قشقش میخندیدم و میگفتم: «آبجی، نگران نباش. این فیلمشه! این هم یه اذیت جدیده...»
#پویش_خط_امین
#مجید_بربری
🌐ravibook.ir
📳@ravibook