💠🔅💠🔅💠
🔰 ماجرایی که در حال اتفاق افتادن است این است که از حیث هستی شناختی و از حیث آتتولوژیکی ، نگاهی به عالم هستی داریم که نگاه خدامحورانه است . نگاهی ست که در پسِ آن نگاه، عالم را دارای باطن و یک نظم و یک خالق حکیم میدانیم ، خالقی که همه چیز را بر پایه یک نظم و یک تدبیر بنیان نهاده است.
در چنین نگاهی یعنی اَبَرنگرش تئوئیسم شروع تاریخ انسان ، یک شروع مهم است ؛ آیه ای در قرآن (بقره / ۳۰) داریم " و اِذ قالَ رَبُّکَ لِلمَلائِکَةِ اِنّي جاعِلٌ في الأرضِ خلیفة " ، زمانیکه خداوند متعال به ملائکه فرمود : " من میخواهم در زمین جعل بکنم (قرار دهم) یک خلیفه " یعنی مخلوقی که قرار است، خلیفه ی روی زمین خدا باشد .
و اما معنی " جعل " و " خلق " چیست؟
خداوند متعال اسمائی دارد ؛ اولاً صانع است یعنی ایجاد کننده، یعنی کسی که چیزی را از عالَم نیستی به عالم هستی آورده ، در واقع از عدم به هستی آورده باشد.
خالق یعنی اندازه گیر ، کسی که به مقتضای حکمت خود، اشیاء را اندازه گیریِ دقیق میکند ، چه خود ایجاد کرده باشد و چه نکرده باشد.
در جایی اسم دیگری داریم " بارئ " یعنی ایجاد کننده همراه با کمال ، کسی که اشیاء را بدون نقص و کمبود با اندازه گیری کامل ایجاد میکند.
و اما " جاعل " یعنی قرار دهنده یک حالت !
اشیاء یک باطنی دارند و یک ظاهری، باطن اشیاء را ملکوت می نامند.
🔸مثال : خاصیت چاقو بُریدن است ، اما میبینیم جایی میبُرد و جایی نمیبُرد ؛ زمانی که قرار است سر حضرت اسماعیل ذبح شود نمیبُرد ولی در عاشورا میبُرد ؛ در این حالت ملکوت چاقو تغییر میکند .
ملکوت و باطن آتش سوزاننده بودن است ، اما در اعجاز حضرت ابراهیم تبدیل به گلستان میشود ؛ یعنی در واقع باطن و ملکوتش تغییر میکند.
خداوند " جاعل " است و قرار میدهد ؛ جاعل یعنی کسی که شیئی را بعد از خلق به یک حالت خاصّ در می آورد ، یعنی صنع میکند (ایجاد میکند) ، خلق میکند (اندازه گیری میکند) ، اینها میشود " بارئ " (بدون نقص و کمبود) و در نهایت جعل میکند (از حالتی به حالت دیگر).
وقتی که مکان خلق میشود، زمان جعل میشود.
🔹ماده " جعل " در قرآن بیش از ۳۴۶ بار، در صیغه های مختلف آمده است و ۶ بار به عنوان اسم فاعل (جاعل) آمده....
بنابراین عنوان " خالق " بیشتر ناظر به اصلِ ایجاد اشیاء همراه با اندازه گیری و تقدیر آن است و " جاعل " عمدتاً ناظر به خصوصیات و لوازم و عوارض آن اشیاء است نه ذات آنها .
8⃣
💠🔅💠🔅💠🔅💠
💠🔅💠🔅💠
✨ در آیه ذکر شده یک کلمه دیگر هم بود " خلیفة "
خلیفه به معنای جانشین است، اما معنای اصطلاحی آن در قرآن مهم تر است و در دو سیاق به کار رفته : یکی خلافت به معنای عام ( مانند بیان جانشینی قومی به جای قوم دیگر) و دیگری خلافت به معنای خاصِّ کلمه که به معنای خاصّی از جانشینی اشاره دارد ، یعنی جانشینیانسان از خدا که محل بحث ماست(اِنّي جاعِلٌ في الأرضِ خلیفة) : من روی زمین خلیفه ای قرار دادم.
مشخصاً خلافت در اینجا نوعی مقام است که با جعل خداوند همراه است. خداوند در قرآن کریم صراحتاً انسان را جانشین خودش معرفی کرده و به خاطر برخورداری از این مقام بوده که " فَتَبارَکَ اللهُ أحسنُ الخالِقین " میشود.
💢 سوالاتی در اینجا پیش می آید :
اول ؛ خلافت الهی چیست ؟
دوم ؛ خلیفه الهی کیست ؟ آیا فقط حضرت آدم خلیفه خداست ؟ آیا فقط انبیاء و اولیاء خلیفه خدا هستند یا نه...همه انسانها خلیفه خدا هستند ؟
سوم ؛ در صورتی که خلافت مخصوص نوعِ آدم باشد (یعنی همه بنی آدم) به کدام رتبه از کمال انسانی باید رسید تا خلیفه شد؟به عبارتی جایگاه خلافت الهی در کمال انسانی در کدام نقطه است ؟
☆ خلافت برترین کمال انسان است .
چیزی که غربی ها برای ما تعریف کرده اند انسانی است که نژادش میمون است ، انسانی که مبنایی ندارد و هر از چندگاهی تغییر میکند.
انسان در متظر اُمانیستی ۱. سود محور ، ۲. لذّت طلب ، ۳. قدرت طلب است؛ به همین دلیل وقتی در غرب اتفاقی می افتد به جان هم می افتند؛ چون هر کس به دنبال سود و قدرت خود است نه دیگران و این نشانه انحطاط تمدن غربی است.
سوال بعدی این است که " مُستخلفٌ عَنه " چه کسی است؟ یعنی کسی که انسان جانشین او شده کیست؟
مسئله بعدی قلمروی خلافت الله تعالی کجاست ؟ آیا فقط زمین است یا سیطره بیشتری دارد ؟
_ضرورت جعل جانشین و خلیفه توسط باریتعالی چیست؟ ضرورت هدف شناسی این خلیفه چیست ؟
و در نهایت " خلیفة الله " چه ویژگیهایی باید داشته باشد ؟
☆در اینجا چند ویژگی از ویژگیهای خلیفةاللهی را میگویم :
۱. برخورداری از مقام ولایت ، یعنی این خلیفه ولایت دارد.
۲. برخورداری از مقام امامت
۳. محوریت این خلیفة اللهی در نظام آفرینش، محور و سوزن پرگار است.
۴. خدا گونه بودن این خلیفه ؛ یعنی این خلیفه محور عالم هستی میشود.به همین دلیل است که گفته میشود واسطه فیض الهی میشود .
9⃣
💠🔅💠🔅💠🔅💠
💠🔅💠🔅💠
🔰 عصاره بحث :
وقتی صحبت از مسائلی که در حوزه نگرش و بینش است، شما به صورت صِرف نمیتوانید ابتداء به ساکن به دنبال مهدویت بگردید. تا زمانیکه نگرش شما بسته نشده باشد و تا یک نگاه درست و عمیق به عالم هستی و یک تعریف جامع و صحیح از هستی و انسان نداشته باشید، تا زمانیکه شما بینش قدرتمند و عقلانی و عملیِ اسلامی نداشته باشید ، با مبانی و مبادی نگرش و فرهنگ و دیدگاه ارزشمند خودتان امکان دارد با شبهات آخرالزّمانی سریع فرو بریزید و وقتی یک شبهه می افتد ، آدم خیلی راحت از کنارش نتواند عبور کند.
فلذه بنده خیلی مهم میدانم که این مسائل مقدماتی در بحث مهدویت بیان شود تا ان شاءالله ما به یک نگاه صِرف ارثیه ای به دین نداشته باشیم ؛ بلکه یک نگاه کاملی که بافت و سازماندهی داشته باشد که بشود نگاههای دیگر جریانها را نقد کرد؛ یعنی توان داشته باشید که اگر نگرشی را قبول ندارید نقدش کنید.
🔹 در گام دوم انقلاب ، نگاه باید نقّادانه باشد ؛ هم نقد بکنید و هم در ازای آن تولید علم و دانش داشته باشید تا اگر قرار است سرباز خوبی برای آقا حجة ابن الحسن (عج) باشیم و پا در رکاب ایشان باشیم و بتوانیم خدمتی به ایشان بکنیم ، سربار ایشان نباشیم .
✨✨✨✨
#مطالب بیان شده خلاصه ای بود از بحث هفته گذشته که تقدیمتان شد .
ان شاءالله که مفید و مؤثر بوده باشد.
" والسّلام "
🔟
💠🔅💠🔅💠🔅💠