#معرفی_کتاب📚
#آموزشی👨🏫
نام: فرشتهای در برهوت🍂
نویسنده: مجید پورولی کلشتری✍
تعداد صفحه: 70📃
خلاصه: فرشته ای در برهوت، داستان دختری اهل سنت در سیستان و بلوچستان به نام حکیمه خاتون است که عاشق پسری از شیعیان به نام رسول هدایت میشود؛ مراسم خواستگاری او به اثبات حقانیت امیرمؤمنان علی(ع) میگذرد و خانواده دختر را متحول میکند. این جلسه با تعصب بزرگ خاندان او دچار مشکل میشود. این کتاب داستان کشمکشهای این دختر و پسر برای رسیدن به هم در بستری از اتفاقات جذاب است که خواننده را با خود همراه میکند. داستان با گفتوگوی عبدالحمید، عموی حکیمه با حکیمه آغاز میشود که برای او توضیح میدهد این خواستگاری عجیب نیست، اما ممکن است مشکلاتی پیش بیاورد🥲
جلد و تکههایی از کتاب را مشاهده میکنید📸
برای معرفی کتاب موردنظرتان، به شخصی مدیر انار نیوز مراجعه کنید✅
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
باغنار۲.pdf
11.51M
داستانِ باغنار2🎊
کاری از نویسندگان گروه باغنار2✍
تدوینگر: کاربر جلیلی🎬
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
🌱بایدهایی برای یک نویسنده☕️✍🏻
#قسمت_3
🖇همیشه یک کاوشگر باشید🔍
به همه چیز توجه کنید، به دنیای اطرافتان. به دنبال مسائل رازآلود باشید و سعی کنید آنها را حل کنید. اگر سؤالی دارید، با علاقه و وسواس به دنبال پاسخ آن بگردید. مسائل خاص و عجیب و غریب را یادداشت کنید. هنگام نوشتن، چیزهایی که به آنها توجه کردهاید به شما کمک میکنند تا درباره آنها بنویسید. علاوه بر این، توجه به جزییات میتواند نوشته شما را جذابتر، غنیتر و واقعبینانهتر کند. مشاهده کردن برای یک نویسنده امری ضروری است. در اینجا چند راهنما و نشانگر ارائه شده که به شما کمک میکند جهان اطراف خود را بهتر کاوش کنید:
1-هیچ چیز معمولی و کسلکننده نیست: همیشه چیزی عجیب یا خاص در مورد همه پدیدهها و همه انسانها وجود دارد. وظیفه شما پیدا کردن آن بُعد خارقالعاده در مشاهدتان است.
2-همیشه یک راز پیش روی شماست: تلویزیونی که روشن نمیشود، پرندهای که پرواز نمیکند و کلی موارد دیگر. سعی کنید چرایی این پدیدهها را کشف کنید.
3-به جزئیات توجه کنید:
برگها نه تنها سبز هستند، بلکه آنها رگههایی بلند و نازک دارند، ساقههای سفت و سختی دارند و به شکل یک قایق هستند. دیدگاهها رایج و همیشگیتان را تغییر دهید تا در مورد پدیدههای قدیمی چیزهای جدیدی بیاموزید
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
مجموعه باغ انار برگزار میکند:
جشنوارهی ادبی اَمن
🔰انارهای مقاوم ناجی🔰
❇️ موضوع
تبیین اقتدار و مظلومیت مردم فلسطین و لبنان در برابر جنایتهای منحوس رژیم صهیونسیتی و دست نشاندههای آن.
❇️ بخش ادبی
• این جشنواره فقط شامل داستان کوتاه میباشد.
• اثر ارسالی حداقل ۵۰۰ کلمه و حداکثر ۳۰۰۰ کلمه باشد.
• شرکت در مسابقه هم به صورت فردی و هم گروهی( دو تا سه نفره) امکان پذیر است.
• در صورت تشکیل گروه، پیوند گروه همراه با اسامی گروه به شناسه زیر 👇 ارسال شود.
@sedaghati_20
• هر نفر یا هر گروه فقط یک اثر میتواند ارسال کند و آن اثر نباید در هیچ جشنواره و مسابقهای رتبه کسب کرده باشد.
📍اگر کسی به هر دلیل شرایط ندارد در این جشنواره شرکت کند ولی میخواهد نامش در زمره کسانی باشد که وقایع مهم تاریخ و جبهه مقاومت را ثبت میکند، ایدههای(سوژه) خود را به این شناسه 👇
@sedaghati_20
ارسال کند تا در اختیار نویسندگان دیگر قرار گرفته و مورد پرورش قرار گیرد.
• برای تبادل نظر با نویسندگان دیگر و دریافت منبع و محتوای مطلوب با موضوع مورد نظر، میتوانید به گروه بانوان نویسندهی مجموعهی باغ انار بپیوندید.
برای ثبت نام و دریافت پیوند گروه به شناسه زیر👇 پیام دهید.
@sedaghati_20
❇️ مهلت ارسال اثر
• مهلت ارسال اثر، جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳ میباشد.
• لطفا اثر در قالب قسمت ایتایی و پوشه پیدیاف با قلم ۱۴، B نازنین به شناسه ادمین باغ انار👇 ارسال شود.
@anarstory_admin
❇️ به سه اثر اول برگزیده هدیه نقدی تقدیم میشود.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
#معرفی_کتاب📚
#آموزشی👨🏫
نام: یحیا🌿
نویسنده: امیرحسین معتمد✍
تعداد صفحه: 78📃
خلاصه: "کتاب یحیا" نوشتهی امیرحسین معتمد، روایتی داستانی است از روزنوشتهای «یحیا» پسر سیدضیاءالدین، طلبهای که برای تبلیغ به یکی از روستاهای شمالی ایران مسافرت کرده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: اسمم را گذاشتند یحیا. تنها پسرِ سیدضیاءالدین، روحانیِ قدیمیِ مسجدالشهدا که توی پنجاه و دوسالگی خدا بهش بچه داده بود. از خان جان شنیدهام که بابا سید همۀ آرزویش پسری بوده که از سهسالگی برایش عبا و عرقچین سیاه بدوزد و با خودش مسجد ببردش. خان جان میگفت: «مادرت رجائاً داده بود یک دست پیراهن عربی و عبا و عرقچین از نجف بیاورند، بلکه فرجی بشود و بچهدار شوند. همینطور که گذشت و خبری نشد، سید داد یک نگین برایش حکاکی کردند که رویش بهخط ریز نوشته بود: «رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ». بازهم فرجی نشد. سیدضیا، سر و رویش که سفید شد، دیگر معلوم بود سرد شده. سراغی از دوا درمان هم نمیگرفت دیگر. فقط یک شب، دمِ سحر به مادرت گفته بود: عقیم کسی نیست که بچه ندارد، سیدخانم! عقیم کسی است که اولادش طلبه نشود😏
جلد و تکههایی از کتاب را مشاهده میکنید📸
برای معرفی کتاب موردنظرتان، به شخصی مدیر انار نیوز مراجعه کنید✅
🆔 @ANAR_NEWSS 🎙