eitaa logo
انباز
273 دنبال‌کننده
408 عکس
81 ویدیو
25 فایل
انباز: شریک، دوست، مانند و همتا، محبوب و معشوق. جایی کوچک برای فعالیت دینی ایتا: https://eitaa.com/anbaz60 تلگرام: https://t.me/anbaz60 ادمین: @Sajjaddinparast60 پست اول کانال: https://eitaa.com/anbaz60/2 وبلاگ: http://sdinparasti60.parsiblog.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
زان نور دیده، شد مژهٔ خون‌فشان تهی از طایر مراد مباد آشیان تهی رشک محبتم نگذارد نفس کشم دل از حدیث شوق پر است و زبان تهی ترسم رَوَد زِ یاد تو یکباره نام ما از کین ما مکن دل نامهربان تهی خوش‌ظاهرند زاهد بی‌مغز و جوزِ پوچ بیرون پر از فریب، ولیکن میان تهی ساقی بیا به یک دو سبو دست ما بگیر داریم ساغری، چو کف عاشقان تهی نی را نوا نماند و جرس را صدا گرفت ما را نشد ز ناله حزین استخوان تهی
گزارش و تحلیل کوتاهی از سوره فتح و ماجرای صلح حدیبیه در سال ششم هجری قمری 1️⃣ قسمت اول: 🔹 کلیات سوره فتح (بر اساس کتاب «شناختنامه تنزیلی سوره‌های قرآن کریم» -اثر استاد بزرگوار عبدالکریم بهجت‌پور-) 🔹 گزارش تاریخی از حوادث پیش از صلح حدیبیه که منجر به آن شدند (بر اساس کتاب «تاریخ اسلام عصر پیامبر» -اثر استاد بزرگوار شیخ محمدهادی یوسفی غروی-) 🔹 بیعت رضوان 🔹 جلوه‌های صلح‌طلبی حداکثری در عین استحکام و استقامت حداکثری در جبهه پیامبر خدا(ص) و مسلمانان 2️⃣ قسمت دوم: 🔹 توضیحاتی دربارۀ آیات ۱ و ۲ سوره فتح ⬅️ مراد از فتح مبین ⬅️ معنای ذنب پیامبر در روایت امام رضا (علیه السلام) و تفسیر المیزان (عصمت انبیاء) 🔹 گزارش تاریخی از ✅ مذاکرات منجر به صلح حدیبیه ✅ و حوادث متأخر از آن در سال ۶ هجری ✅ و عمرة القضاء در سال ۷ هجری 🔹 جلوه‌های صلح‌طلبی حداکثری پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) 🔹 اهمیت افکار عمومی در پیش‌برد اهداف دینی (اعم از افکار عمومیِ مسلمانان و غیرمسلمانان) 🔹 مماشات و پاسخگویی رسول اکرم (ص) در قبال اعتراضات و بهانه‌جویی‌های مشرکان و مسلمانان. تلاش کرده‌ام مطالب مهم موثر در ماجرای صلح حدیبیه را به صورت نسبتا جامع گزارش کرده، تحلیل مختصری برای برخی از موارد بیاورم. لینک دو صوت فوق در پیامرسان بله: https://ble.ir/qoran1399/-5026692897081547329/1703700470735 https://ble.ir/qoran1399/-5268567860664746603/1703781376047 در سال هفتم هجری
▪️ماجرای دستگیری و به شهادت رسیدن برخی از اعضای خاندان حکیم به دست رژیم بعث به مناسبت 16 جمادی الآخر، روز اعلام خبر کشتار ده تن از علمای حوزۀ نجف 🔹در پی تحمیل جنگ به ایران، صدام بسیاری از جوانان شیعه را بالاجبار به جبهه فرستاد تا بیشترین شمار تلفات را به شیعیان تحمیل کند. صدام تلاش کرد تا فتوایی مبنی بر حرمت سرپیچی از دستورات فرماندهان ارتش و این که این قبیل فراریان، محارب با خدا و شریعت هستند از علما اخذ کند. به همین خاطر علمای بزرگ و مراجع تحت شدیدترین فشارها قرار گرفتند. لذا مقامات حکومتی مقدمات برگزاری کنفرانسی را در بغداد فراهم کردند و افراد مختلفی را به نجف اعزام داشتند تا با علما صحبت کرده و آنها را راضی به حضور در این کنفرانس کنند. 🔹در این زمان پیغام‌هایی نیز برای خاندان محترم حکیم فرستاده شد تا در کنفرانس شرکت کنند. رئیس سازمان امنیت نجف به آیت الله سید محمدرضا حکیم اعلام کرد که در صورت عدم حضور در این کنفرانس، خاندان حکیم دشمن حکومت شناخته خواهند شد و هیچ عذری برای نپذیرفتن این خواسته نیست. 🔹وقتی از خاندان حکیم با تهدید خواسته شد در کنفرانس شرکت کنند، آنها می‌دانستند تبعات عدم پذیرش این خواسته چیست. لذا جلسه مهمی برپا کردند. ریاست خاندان در این مقطع با آیت‌الله سید یوسف حکیم است. در آن جلسه تصمیم نهایی خاندان حکیم این شد که: «ما تحت هیچ شرایطی در این کنفرانس شرکت نمی‌کنیم.» پیرو این تصمیم بود که در تاریخ 26 رجب 1403 قمری (برابر با 10 می 1983 میلادی و 19 اردیبهشت 1362 شمسی) بیش از هفتاد تن از خاندان حکیم از پیر و جوان شبانه بازداشت شدند. 🔹مأموریت از ساعت 11 شب با بازداشت بزرگ خاندان حکیم یعنی آیت‌الله سید یوسف حکیم شروع شد. بعد از آن به سراغ آسید محمدعلی حکیم (پدر سید محمدسعید حکیم که اخیراً رحلت کرد) رفتند و بعد از آن به سراغ آیت‌الله شهید سید عبدالصاحب حکیم رفتند. هر تیمی زیر نظر یک افسر وارد بیوت علما می‌شد. آنها وحشیانه درها را می‌شکستند و عده‌ای هم از بالای پشت‌بام و روی دیوار به دورن خانه می ریختند تا ترس و وحشت بیشتری را ایجاد کنند. 🔹درباره اعدام‌ها باید گفت ابتدا شش نفر از خاندان حکیم را تیرباران کردند و به شهادت رساندند. فاصله بین دستگیری و شهادت این شش نفر تقریباً ده روز است. حجت الاسلام سید محمدحسین حکیم به همراه دو نفر از برادرانش یعنی سید عبدالصاحب و سید علاءالدین و سه نفر از نوه های سید حکیم در 7 شعبان 1403 برابر با 30 اردیبهشت 1362 تیرباران شدند. 🔹در نوبت دوم هم ده نفر را اعدام کردند. گروه ده نفری که از خاندان حکیم اعدام شدند عبارت بودند از: عبدالهادی محسن و دو فرزندش به نام‌های حسن و حسین، عبدالمجید محمود که مجتهد بود، محمدعلی محمدجواد، عبدالصاحب محمدحسین، محمد محمدحسین، محمدرضا محمدحسین، ضیاءالدین کمال‌الدین و بهاءالدین کمال الدین. این دو نفر آخر نوه‌های آسید یوسف حکیم (بزرگ خاندان) هستند که همه تیرباران شدند. سه پسر آقای محمدحسین حکیم جلوی چشم پدر تیرباران شدند. در حالی که در این مقطع زمانی آسیدمحمدحسین حدود هفتاد سال سن داشت. جمعا شش نفر از فرزندان مرجع راحل – سید محسن حکیم – به شهادت رسیدند که در تاریخ نهاد مرجعیت شیعه بی سابقه است. 🔻برگرفته از: مصاحبۀ مرکز اسناد انقلاب با دکتر دکتر صفاءالدین تبرائیان 🔗در این باره بخوانید: پیام امام خمینی درباره جنایت رژیم بعث در کشتار اعضای خاندان حکیم در 16 جمادی الآخر 1405 پس از اعلام خبر شهادت آنها 🔅دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهش‌های تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️ @chsiqs
میلاد حضرت فاطمه زهراء انسیه حوراء طاهره مطهره منصوره صدیقه مبارکه زکیه راضیه مرضیه محدثه حانیه حنانه، بر همه سالکان راه صدق و عدل، پرخیروبرکت باد! https://eitaa.com/chsiqs/844 https://eitaa.com/chsiqs/845
{ وَلَا تَقُولُوا۟ لِمَن یُقۡتَلُ فِی سَبِیلِ ٱللهِ أَمۡوَ ٰ⁠تُۢۚ بَلۡ أَحۡیَاۤءࣱ وَلَـٰكِن لَّا تَشۡعُرُونَ (۱۵۴) وَلَنَبۡلُوَنَّكُم بِشَیۡءࣲ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصࣲ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَ ٰ⁠لِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَ ٰ⁠تِۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّـٰبِرِینَ (۱۵۵) ٱلَّذِینَ إِذَاۤ أَصَـٰبَتۡهُم مُّصِیبَةࣱ قَالُوۤا۟ إِنَّا لِلهِ وَإِنَّاۤ إِلَیۡهِ رَ ٰ⁠جِعُونَ (۱۵۶) أُو۟لَـٰۤىِٕكَ عَلَیۡهِمۡ صَلَوَ ٰ⁠تࣱ مِّن رَّبِّهِمۡ وَرَحۡمَةࣱۖ وَأُو۟لَـٰۤىِٕكَ هُمُ ٱلۡمُهۡتَدُونَ (۱۵۷) } [سورة البقرة: ۱۵۴-۱۵۷] 🖤
یاغی نی‌ام، ترحمی! ای پادشاه حسن! گردن کشیده‌ام که تماشا کنم تو را
هدایت شده از نردبان فقاهت
✔️ امروز توفیقی شد که در کتاب لوامع صاحب قرانی عبارتی از مرحوم ملا محمد تقی مجلسی(ره) دیدم که انتشار آن خالی از لطف نیست. ایشان فرموده‌اند: «و اگر {شهادت ثالثه} نگويند بهتر است مگر از روى تقيه. چون در اكثر بلاد شايع است و بسيار شنيده‌ايم كه جمعى ترك كرده‌اند و متهم به تسنّن شده‌اند. تا آن كه در وقتى كه خدمت استاد مولانا عبداللَّه (طاب ثراه) درس قواعد مى‌خوانديم. در مبحث اذان سخنان صدوق را ذكر فرمودند. بنده عرض نمودم كه‌ شما چرا در اذان و اقامه «اشهد انّ عليّا ولىّ اللَّه» را دو مرتبه مى‌گوييد؟ فرمودند كه تيمّنا و تبرّكا مى‌گوييم و بحثها شد تا آن كه فرمودند كه ديگر نگوييم. چند روز ترك كردند. خودم از جمعى شنيدم كه فلانى سنّى است! باز عرض نمودم كه ظاهر شد كه واجبست گفتن آن تقيةً. فرمودند كه در اول نيز همين منظور من بود، نخواستم كه به لفظ تقيه بگويم، مجملاً ديگر مى‌گفتند در مدّت حيات» 📚 لوامع صاحبقرانی ج3 ص567 🔸 جالب است که گاهی یک فقیهِ شیعه مجبور می‌شود حتی از شیعیان نیز تقیه نماید! کاری با مسأله شهادت ثالثه ندارم (و قطعا شکی در ولایت مولی‌الموحدین نیست و خودم همواره ملتزم به آن بوده‌ام) اما گاهی برخی سخنران‌ها مطالبی را در جامعه ترویج می‌کنند که حتی فقهای عظیم‌الشأن هم باید در برداشت خود از دین تقیه نمایند تا مبادا عوام‌الناس آنها را تکفیر و تفسیق نمایند. رحمت خداوند بر تمامِ فقها و آن فقیه عالیقدری که: «عاش مظلوماً و مات مظلوماً» به قول حافظ شیرازی: جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل زین تَغابُن که خَزَف می‌شکند بازارش درود خداوند به ارواح طیّبه فقها و شهدا و خادمین مکتب تشیّع. ✍ رضا حسینی @Nardebane_feghahat
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه مردن هوس است بی تو ما را این عمر بس است بی تو ما را1️⃣ جولانگه ما اگر جهانی است همچون قفس است بی تو ما را جاری ز غم فراقت از چشم رود ارس است بی تو ما را شادی و خوشی نشاط و عشرت کی دسترس است بی تو ما را دیگر شده تلخ زندگانی گر یک نفس است بی تو ما را گل باشد اگر جهان سراسر چون خار و خس است بی تو ما را دور از تو دل "علی" است پرخون زیرا نه کس است بی تو ما را سرودۀ آیت الله شیخ علی صافی گلپایگانی (رضوان الله علیه) —— 1️⃣ مطلع غزل اثر طبع سلطانی مازندرانی است که از شعرای دوره قاجاریه بوده است.
خون می‌رود به صفحه که املا کنم تو را نامت بزرگ گشت نشد جا کنم تو را یاغی نی‌اَم ترحمی ای پادشاه حُسن گردن کشیده‌ام که تماشا کنم تو را آب از سرم گذشته، عصایی بزن به آب یک دم بیا که حضرت موسی کنم تو را در راه کعبه خرج سفر در خطر فتاد دل می‌رود ز دست که پیدا کنم تو را خون مرا بگیر به گردن، مرا بکش تا زیر تیغ، سجده‌ی اعلی کنم تو را کنجی برای خلوت شب‌های من بده تا گریه‌ای به وسعت صحرا کنم تو را بر مردگان کوی تو باید دخیل بست یعنی قیاس کی به مسیحا کنم تو را بندم بزن که چینی عمرم شکسته است جامم بده که ساقی دل‌ها کنم تو را از روزگار خیر ندیدم بدون تو خیرات، جان خویش چو حلوا کنم تو را سنگینی غمت به تغافل مرا فکند لعنت به من اگر ز سرم وا کنم تو را شاعر: محمد سهرابی http://safaeinejad.ir/1386/04/31/%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%86-%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D9%87-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B4%D8%A7-%DA%A9%D9%86%D9%85-%D8%AA%D9%88-%D8%B1%D8%A7
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مناظره و مغالطه 🔹 رهدار: امام خمینی معتقد است که پیامبر به او این مأموریت را داده است که امام و رهبر جامعه بشود؛ به شما چه کسی مأموریت داده که ملت و طلبه‌ها را آگاه کنید؟! 🔸 اکبرنژاد: وظیفه ذاتی من اقتضا می‌کند که فهمم از دین را به مردم منتقل کنم. آیا وظیفه فقها غیر از است که مردم را هدایت کنند؟! https://eitaa.com/akbarnejad_ir/12388 —— دو نکتۀ دیگر: 1. پاسخ نقضی به آقای رهدار: همان کسی که به شما مأموریت داده که به این مناظره بیایید و به زعم خودتان آقای اکبرنژاد را آگاه کنید، به او هم مأموریت داده که به زعم خودش مردم را از یافته‌های علمی خودش آگاه کند. 2. اساسا مناقشۀ آقای اکبرنژاد (فارغ از صحت و سقمش) این است که آیا واقعا (و فارغ از اعتقاد شخص امام راحل) پیامبر به او مأموریتی برای اصلاح کشور یا جهان داده یا نه. پس تکرار این مدعا در مقام نقد اکبرنژاد، مغالطۀ مصادره به مطلوب است که ضرب المثل معروفش در این شعر بیان شده: دانی کف دست از چه بی مو است؟ زیرا کف دست مو ندارد!!! 🙃 —— ❗️ بداهتا این پست صرفا نظر بنده درباره همین قطعه از مناظره است، نه کل مدعیات طرفین. https://eitaa.com/anbaz60/1421