eitaa logo
آنچه نگفتم‌
992 دنبال‌کننده
395 عکس
108 ویدیو
1 فایل
مدتی هست ڪه حیرانم و تدبیرے نیست... 🖤💔
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌یکی از نشانه ‏هاى نیروى ایمان حضرت ام‌البنین سلام الله علیها این بود که بشیر پس از ورود به مدینه هرگاه خبر شهادت یکى از پسرانش را به او مى‌داد، می گفت: از حسین علیه السلام برایم بگو... پس از آنکه خبر چهار پسرش را به او داد گفت: بندهاى دلم را پاره کردى، فرزندانم و هر چه در زیر آسمان اسـت فداى حسین علیه السلام باد. 📖 با کاروان حسینى، ج‏۶، ص ۳۷۵ - علی شاوی ‌
‌ ‌
دعا کن،
که خدا از قلب ما 
حتما خبر دارد...🌱
‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بر مادرانی که نغمهـ هَل مِن ناصر حسین بن علـے؏ را لبیکـ گفتند . .
این‌مـادران‌شھداۍزمان‌ماحقیقتانسخهـ زینبۜ‌راعمل‌وپیادھ‌کردند. ‹ رهبرجـان›
‌ ‌در زندگی مشکلات بزرگ نیست که به آدم با اراده احتیاج دارد بلکه به نظرم با خنده به استقبال مشکلات کوچک رفتن، واقعا احتیاج به عزم و اراده دارد، من هم سعی می کنم چنین اراده ای را در خود به وجود بیاورم... خوشی های بزرگ زیاد مهم نیستند مهم این است که آدم بتواند با چیزهای کوچک خیلی خوش باشد...🍃 📖 بابا‌‌لنگ‌دراز - جین وبستر ‌
و اونجایی که محمود درویش می‌گه: نه دوری که منتظرت باشم و نه نزدیک که به آغوشت کشم. نه از آنِ منی که قلبم تسکین گیرد و نه از تو بی‌نصیبم که فراموشت کنم! تو در میان همه چیزی♡
‏جایی خوندم نوشته بود: «‌ترجیح میدهم به ذوقِ خویش دیوانه باشم تا به میلِ دیگران عاقل...» زندگی یعنی همین!
انقدر حرص نخورید یه جمله تو کتاب کیمیاگر میگه: "اگر من بخشی از افسانه ی تو باشم تو روزی به من باز خواهی گشت" خیالتون راحت...
و اونجایی که محمود درویش می‌گه: نه دوری که منتظرت باشم و نه نزدیک که به آغوشت کشم. نه از آنِ منی که قلبم تسکین گیرد و نه از تو بی‌نصیبم که فراموشت کنم! تو در میان همه چیزی♡
یه چیزی داریم تو پزشکی بهش میگن: سندروم اندام خیالی. تصور کن تو یه تصادف دست چپت رو از دست میدی. چند ساعت بعد وقتی به هوش میای، وقتی میخوای گونه هات رو‌ نوازش کنی فقط یک دستت رو روی صورتت احساس میکنی و اینجا تموم‌ نمیشه... وقتی متوجه میشی یه دستت نیست، درد خیلی شدیدی رو احساس میکنی. اون هم درست تو همون دستی که دیگه نداریش. عجیب نیست؟ خیلی از آدمها که دچار قطع عضو شدن میگن گاهی هنوز دستی که از دست دادنش رو‌ حس میکنن یا میخوان که بخاروننش گاهی. بگو چرا اون آدم وقتی خودش نیست فکرش هست؟ چرا مواظبم کاری نکنم ناراحت بشه یا اصلا چرا نگرانشم‌ هنوز؟ انگار یه چیزی شبیه به همون سندروم اندام خیالی، یا اصلا عشق خیالی، رابطه ی خیالی... آدم خیالی. نگران بودن برای کسی که نیست. درد گرفتن جایی از قلبت که حتی زخمش دیگه پیدا نیست. وقتی ما کنار یه نفر، به مرور دست میشیم، پا میشیم، میشیم قلب یه آدم... تمام فکر و‌ روح یک آدم. من می دونم چرا الهام اصرار داره اسم بچشو بذاره امیر، می دونم چرا دایی حسام هیچوقت ازدواج نکرد. من می فهمم چرا حاج آقا صاحب خونمون، درست چند ماه بعد از فوت ربابه خانم بی هیچ مریضی یک روز از خواب بیدار نشد. میفهمم خودمو بعد ماه ها بی خبری از تو؛ این مردگی، این دردهای خیالی، این نگرانی ها... کاش می شد تحمل کرد این سندروم تعهدهای خیالی رو. 👤
لوریا: من خیلی از رنگ بنفش خوشم میاد. جان: چه خوب، منم رنگ آبی رو خیلی دوست دارم، بنفشو یه کم کمرنگ کنی میرسی به آبی، رنگ های نزدیکی هستن تقریبا... لوریا: آره، رنگ های نزدیکی هستن. جان: البته نیازی به اینهمه فلسفه بافی نیست، دوسِت دارم... حتی اگه تو از سفید خوشت بیاد، من از مشکی...
محبوبم آرزوها، واژه‌ها، ترانه‌ها، صداها، عطر شقایق‌های کوهی از دورها می‌آیند. شما در دورهایید و در این‌جا میان دو درخت انتظارتان تاب می‌خورد. اگر دورها نبود من چه می‌کردم. اساس هستی در دور است. آفتاب، آسمان، ستاره‌ها، کوه‌ها و چشمان شما همه در دورهایند؛ مثل جوانی من. محبوب من اجرت عاشقی است آن دورها!
«‏أنت تستحقّين أن ينظر لك أحدهم متباهيًا وكأنّك كل إنتصاراته» تو لیاقتش رو داری یه نفر با افتخار جوری بهت نگاه کنه که انگار همه ی موفقیت زندگی‌ش هستی...
بهم قول بده که یادت بمونه همیشه خنده های از ته دلمونو، یادت نره که کنارتم همیشه حتی اگه خیلی دور باشم، یادت نره که بهترین چایی عمرمونو باهم خوردیم، یادت نره چقدر باهم تو خیابونا زدیم زیر آواز و مثل دیوونه ها آهنگ خوندیم یادت نره همه ی دعواهامونو، تموم قهر و آشتیامونو، تموم تنهاییای دو نفرمونو، یادت نره تموم آهنگایی که باهم گوش کردیمو،تموم فیلم هایی که دیدیم و تا آخرش هزار بار باهم حرف زدیم، یادت نره تموم گریه هامونو، تموم غصه هامونو تموم ذوقامونو تموم دلتنگیامونو که هیچکس جز خودمون نمیدونه... تموم لحظه هایی که نگات کردم و حواست نبود، یادت نره تموم لحظه هایی که عاشق هم بودیم رو یادت نره که ما همو داریم همیشه، تا ابد... یادت نره یکی اینجا هست که خیلی دوست داره، حتی وقتی که خودتم خودتو دوست نداری... یادت نره، خُب؟ 👤
‌ ‌ای خدای تنهایان و بی کسان و بی مونسان ای مخاطب آشنای دردهای نگفتنی اگر بناست بسوزیم طاقتمان ده و اگر بناست بسازیم قدرتمان ده...! - سید مهدی شجاعی 🌱 ‌
﷽ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ آنچه خدا بخواهد [صورت می پذیرد] و هیچ نیرویی جز به وسیله خدا نیست. کهف ۳۹ - 🍃 خدای قشنگم لطف آن چه تو اندیشی، حکم آن چه تو فرمایی... ‌
درست در لحظه ی آخر در اوج توکل و نهایت تاریکی نوری نمایان میشود معجزه ای رخ میدهد خدا از راه میرسد...✨
از نیامدن ها و پای قول و قرارها نماندن هایشان که بگذریم مردها موجوداتی هستن که دوست نداشتنشان کار ما زنها نیست!!
از طرف من به تمام دور مانده از معشوق‌ها بگو؛ عشق اگر عشق باشد هرگز آتش‌اش خاموش نمی‌شود ، هر چقدر مردم و زمانه بخواهند نابودش کنند باز هم ریشه میزند در خاک حسرت و دوری. بگو عشق اگر عشق باشد با یک نگاه، یک بوسه، یک لبخند رسالت خود را می‌رساند. بگو عشق به این معنا نیست که کسی بی‌آید که بهتر از همه به تو از احساس بگوید بگو عشق می‌آید که او را انسان بهتری کند که زمین را بهتر کند ... از طرف من بگو عشق را درست ببینند.
کسی که دربارۀ پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی‌کند و خیال می‌کند دیگران انصاف دارند، احمق نیست، مناعت طبع دارد. 〰 کسی که به‌موقع می‌آید و برای باکلاس بودن، عده‌ای را منتظر نمی‌گذارد، احمق نیست، منظم و محترم است. 〰 کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض می‌دهد یا ضامن وام آنها می‌شود و به‌دروغ نمی‌گوید که ندارم و گرفتارم، احمق نیست، کریم و جوانمرد است. 〰 کسی که از معایب و کاستی‌های دیگران، درمی‌گذرد و بدی‌ها را نادیده می‌گیرد احمق نیست، شریف است. 〰 كسی كه در مقابل بی‌ادبی و بی‌شخصيتی ديگران با تواضع و محترمانه صحبت می‌كند و مانند آنها توهين و بددهنی نمی‌كند، احمق نيست، مؤدب و باشخصيت است. 〰 کسی که به حرفهایی که پشت‌سرش زده می‌شود اهمیت نمی‌دهد، بی‌خبر نیست، صبور و باگذشت است. 〰 انسان بودن هزينه‌ی سنگينی دارد...
من ترجیح میدم همینجوری بی سیاست و بی کلک باشم وشکست بخورم تا اینکه با نقش بازی کردن و سیاه بازی بخوام به چیزی برسم و موفق بشم، یعنی تو وجودم نبوده و نیست من همینم همینقدر ساده و همینقدر واقعی:)
‏آیا ممکن است کسی، چیزی را که به حد پرستش دوست داشته؛ ناگهان از یاد ببرد و دیگر به آن علاقه نشان ندهد؟ ‏
بنویس برایم، آن‌قدر طولانی که امروز توان خواندنش را نداشته باشم دوستم داشته باش، ضد تمام جهان دوستم داشته باش ضد خودت، ضد من این‌چنین است که دوستت دارم چه عطشی به تو دارم! و این عشق اکنون سوختن و خشم است فقط اوقات مهر ورزیدن اما فراخواهد رسید نازنین من، و تا همیشه باید دوام بیاورد
خدا گفت: زمین سرد است؟ چه کسی می تواند زمین را گرم کند؟ زن گفت: من می توانم، خدا شعله به او داد . زن شعله را در قلبش گذاشت، قلبش آتش گرفت . خداوند لبخند زد، زن پر از نور شد، زن زیبا شد . خدا گفت: زن شعله را خرج کن . زن عاشق شد، زن مادر شد، زن مهر شد ، زن ماه شد.... در تمام این سالها خدا سوختن زن را تماشا کرد . خدا گفت: اگر زن نبود، زمین من همیشه سرد بود... 👤عرفان نظرآهاری