رو کرد به دخترم زهرا گفت:
«وقتی گرههای بزرگ به کارتون افتاد، از خانم فاطمهٔ زهرا کمک بخواید. گرههای کوچیک رو هم، از شهدا بخواید براتون باز کنن.»
📖خداحافظ سالار
خاطرات پروانه چراغنوروزی،همسر سرلشکر شهید حاجحسین همدانی به قلم حمید حسام.
• صابر ابر:
هیچوقت حواسمان به درخت خرمالوی بیبار نیست، مدام از آن روزهایی که نارنجیهای گرد از آن آویزانند میگوییم. وقتی بار میدهد؛ دو روزِ اول خوشحالیم و بعد کم کم یادمان میرود...
ما چقدر یادمان میرود! ما هروقت نداریمش غمگینیم و از روزهای بودنش حرف میزنیم. تا میآید، آنقدرها که حرفش را میزدیم با داشتنش خوشبختی نمیکنیم!
#خدایاشکرت 🤍
بابت تمام نرسیدنهایی
که به صلاحمون بود.
و
بابت تمام سختیهایی
که تهش، رسیدنه...
فکر نکن قسر در میری
گیر میوفتی
مثل دوربین هایه تو جاده
تصویرت همیشه ضبط هست
پس دنیا ارزش دل شکستن نداره
💔❌
دلم تنگ است …
دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است،
سکوت از کوچه لبریز است،
صدایم خیس و بارانی ست،
نمی دانم چرا؟
در قلب من پاییز طولانی ست …!
💔
همه شب سجده بر آرم ک تو آیی و بخوابم
ودر آن خواب بمیرم ک تو آیی و بمانی
شهریار
خورشید
روزی برای همه
به یک اندازه طلوع خواهد کرد
شاید ما آن روز را نبینیم،
اما زندگی چیزی جز امیدواری نیست.